ترکیه که پس از 2001 نیروهای نظامی آن در قالب ISAF و NATO در افغانستان نقش حافظ صلح را ایفا کردهاند، همواره تلاش کرده است تا خود را از درگیری با طالبان به دور نگه دارد.
گرچه دینامیکهای ژئوپلیتیکی ناپایدار منطقه، تاکنون تلاشهای ترکیه در جهت متقاعد کردن طالبان برای ورود به مذاکرات صلح با دولت تحت حمایت آمریکا در افغانستان را عقیم گذاشته است، اما آنکارا علاوه بر تلاش برای بسط نفوذ خود در افغانستان در راستای احیای پان ترکیسم، دلایل دیگری نیز دارد و آن افزایش نفوذ سیاسی در ناتو است.
ایران شرقی/
کاملاً آشکار است که ترکیه به شکل فزایندهای تلاش میکند تا از طریق انجام یک سری اقدامات متمرکز در جهت ایجاد تعاملات دیپلماتیک، توسعهای و نظامی با افغانستان، به دنبال افزایش نقشآفرینی خود در این کشور جنگزده باشد. گستره و میزان منافع ترکیه در افغانستان، نمودی از تغییر سیاست خارجی این کشور در سالهای اخیر است. ترکیه تلاش کرده است تا از طریق تعاملات جسورانه، حوزه نفوذ خود را در مناطق مختلف همجوار افزایش دهد. منطقه افغانستان ـ پاکستان نیز از این امر مستثنی نبوده و تلاشهای دیپلماتیک ترکیه در این منطقه، در وهله اول، حول محور بهبود مناسبات 2 جانبه بین کابل و اسلامآباد متمرکز بوده است. آنکارا به شدت معتقد است که به خاطر دارا بودن مشترکات دینی و مناسبات خوب با این 2 کشور و همچنین نداشتن منافع محلی در موضوعات سیاسی داخلی آنها، برتری خاصی نسبت به دیگر کشورها برای ایفای نقش واسطهگری دارد. گرچه حمله آمریکا در سال 2001 بر ضد رژیم طالبان اصلاً طرفداری در این کشور نداشت، اما ترکیه تصمیم گرفت به عنوان یک عضو ناتو سربازانی به افغانستان اعزام کند، و از آن زمان به بعد نیز حضور نظامی خود را در این کشور حفظ کرده است.
گرچه ارتش ترکیه حضور فعالی در زمینه آموزش نیروهای امنیتی افغان و نیز ارائه کمکهای لجستیک به سایر نیروهای بینالمللی داشته است، اما به رغم فشارهای آمریکا، حاضر نشده تا سربازان خود را در عملیاتهای مستقیم ضد شورش شرکت دهد و تنها به حضور در برنامههای حافظ صلحی پسا جنگ در افغانستان اکتفا نموده است. در سال 2003، «حکمت ستین» وزیر خارجه اسبق ترکیه به عنوان اولین نماینده ارشد غیرنظامی ناتو در افغانستان منصوب شد. در سال 2015 و 2016 نیز یک دیپلمات ترک دیگر به نام «اسماعیل آراماز»، پست نمایندگی ارشد غیرنظامی را عهدهدار شد. در سال 2006، ترکیه اولین «تیم بازسازی ولایتی» غیرنظامی خود را در استان «وردک» تشکیل داد و دومین تیم نیز جولای 2010 در «جوزجان» مشغول به کار شد. به واسطه کمکها و برنامههای بازسازی ترکیه در افغانستان، تعداد زیادی مدرسه و بیمارستان ساخته و نوسازی شد، صدها بورسیه تحصیلی به دانشجویان داده شد و جادهها و پلها مرمت شد.
حضور ترکیه در افغانستان همچنین نشاندهنده روابط تاریخی بین آنکارا و کابل است که به زمان امپراتوری عثمانی باز میگردد. در زمان انعقاد «پیمان دوستی 1921»، افغانستان دومین کشور، پس از اتحاد جماهیر شوروی بود، که جمهوری جدید ترکیه را به رسمیت شناخت و این در حالی بود که جنگهای استقلال طلبانه ترکیه هنوز در جریان بود. افغانستان حتی قانون اساسی براساس مدل «کمال آتاتورک» تدوین کرد. روابط ترکیه و افغانستان تا زمان حمله شوروی به افغانستان در سال 1979 همچنان مستحکم باقی ماند. آنکارا نیز مثل اسلامآباد تصمیم گرفت تا برای تحقق اهداف استراتژیک خود، به فرمان «اتحاد غربی» به جبهه «جهاد افغان» ملحق شود.
گرچه حضور ترکیه در افغانستان از سال 2001 بدین سو، عمدتاً در قالب ناتو بوده است، اما «رجب طیب اردوغان» رئیسجمهور تمایل داشته تا خود را از جنگ آمریکا بر ضد طالبان جدا کند. در واقع، دولت ترکیه بر این باور بوده است که عناصر سازشپذیر طالبان باید وارد جریان سیاسی افغان شوند. دیگر اینکه افغانستان بدون تقویت همکاریها بین کابل و اسلامآباد، روی آرامش را نخواهد دید. سفر سال 2014 اردوغان به کابل که بلافاصله پس از انتخابات جنجالی ریاست جمهوری افغانستان صورت گرفت، تأکیدی دوباره بر منافع استراتژیک آنکارا و موضع نسبتاً خنثی این کشور در قبال افغانستان بود. در جریان سفر «اشرف غنی» رئیسجمهور افغانستان به ترکیه در دسامبر سال 2015، اردوغان تصریح کرد که «مشکل افغانستان، مشکل ما است، و موفقیت آنها نیز موفقیت ما است.» وی همچنین اطمینان داد که سربازان ترکیه تا زمانی که افغانها بخواهند در این کشور باقی خواهند ماند. این موضعگیری سیاسی را میتوان با نگاهی به حس «مسئولیت تاریخی» ترکیه در قبال کابل و درک این کشور از نقش خود به عنوان یک قدرت مهم منطقهای، تفسیر کرد.
ترکیه که همواره تحولات سیاسی افغان را از نزدیک تحت نظر داشته، روابط نزدیکی با شماری از گروهها و چهرههای سرشناس سیاسی این کشور برقرار کرده است. ترکیه از حامیان دیرینه «عبدالرشید دوستم» جنگسالار ازبک، که معاون رئیسجمهور افغانستان میباشد، بوده است.
دوستم اخیراً به واسطه یک محاکمه جنایی جنجالی در افغانستان از غنی دور شد، و با عنوان «تبعید» یا «پناهندگی سیاسی» به ترکیه رفت. گفته میشود که این پناهندگی، بخشی از داد و ستد انجام شده بین 2 کشور برای انحلال مدارس وابسته به «فتحالله گولن» روحانی تبعیدی ترکی، در افغانستان بوده است.
ترکیه علاوه بر مشارکت داشتن در عملیاتهای ناتو در افغانستان، نقش واسطه را نیز در جریان دشمنی بیپایان افغانستان ـ پاکستان ایفا نموده است. در همین رابطه، ترکیه میزبان چند کنفرانس با موضوع افغانستان بوده، و با برگزاری جلسات متعدد بین رهبران افغان و پاکستانی، آنها را ترغیب به حل اختلافاتشان در زمینه «خط دیورند»، پناهجویان افغان، و مذاکره با طالبان کرده است. در یکی از جلساتی که سپتامبر 2017 در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک برگزار شد، «شاهد خاقان عباسی» نخستوزیر پاکستان و اردوغان درباره احیای پروسه 3 جانبه پاکستان ـ افغانستان ـ ترکیه به توافق رسیدند.
پس از اعلام سیاست «ترامپ» در قبال افغانستان، پاکستان تلاش منطقهای وسیعی را برای رسیدن به یک اجماع آغاز کرد؛ اجماع درباره لزوم رسیدن به یک «راهحل سیاسی» برای مشکل افغانستان، یا به عبارتی، برای حفظ نیروهای نیابتی طالبانی خود از خشم آمریکا. پاکستان که به شکل بیسابقهای، هدف تیغ تیز سرزنشهای رئیسجمهور آمریکا قرار گرفته، در جایی دیگر به دنبال یافتن یک حمایت استراتژیک است؛ که به نظر میرسد ترکیه در صدر این فهرست قرار دارد. «خواجه محمد آصف» وزیر خارجه پاکستان گفتگوهایی را با همتایان چینی، روسی، ایرانی و ترکی خود درباره موضوع افغانستان انجام داده است. سفیر وی در ترکیه در هفته دوم ماه سپتامبر، در قالب یک هیئت بلندپایه، یک قمار دیپلماتیک موفق بود. آنکارا، که قبلاً به قدرت نقشآفرینی بالای پاکستان در مسائل داخلی افغانستان اذعان کرده بود، حالا با نظر اسلامآباد همسو شده و معتقد است که هیچ راهکار نظامی برای جنگ افغانستان وجود ندارد.
ترکیه در روابط خود با کابل و اسلامآباد، ادعای بیطرفی دارد، اما با این حال نمیتوان موضعگیری نرم آنکارا در قبال پاکستان را پنهان کرد. مناسبات خوب ترکیه با پاکستان، به زمان همراهی آنها با جبهه غربی تحت رهبری آمریکا در دوران جنگ سرد و نیز تبادلات نظامی آنها (از جمله برگزاری رزمایشهای مختلف نظامی که تا به امروز نیز ادامه دارد) باز میگردد. شاید همین مناسبات بین ترکیه و پاکستان بوده که سربازان ترکیهای را از حملات طالبان افغان که پناهگاههای امنی در خاک پاکستان دارند) در امان نگه داشته است. اردوغان در سفر اخیر خود به هند، از موضع پاکستان در قبال مسئله کشمیر حمایت کرد که این کار موجبات رنجش دهلینو را فراهم آورد.
در این برهه زمانی حساس و تعیینکننده، پاکستان در تلاش است تا ترکیه را هم وارد اتحاد منطقهای که متشکل از روسیه و ایران بوده و هدف آن، مقابله با اعمال نفوذ آمریکاییها در حل مسئله افغانستان است، نماید. گرچه طالبان در گذشته، به شدت مخالف روسیه و ایران بود، اما حالا به نظر میرسد که ارتباط خوبی بین آنها برقرار شده است. همچنین دولت ترکیه که منافع مشترکی در عقب نگه داشتن داعش دارد، به تازگی، تماسهای خود با رهبران طالبان را نیز افزایش داده است.
گرچه دینامیکهای ژئوپلیتیکی ناپایدار منطقه، تاکنون تلاشهای ترکیه در جهت متقاعد کردن طالبان برای ورود به مذاکرات صلح با دولت تحت حمایت آمریکا در افغانستان را عقیم گذاشته است، اما ترکیه دلایل دیگری نیز برای ادامه تلاشهای خود در این زمینه دارد. اردوغان امیدوار است که با رسیدن به یک توافقنامه صلح در افغانستان با وساطت ترکیه، بتواند به افزایش نفوذ سیاسی آنکارا در ناتو کمک نماید. در شرایطی که دولت ترامپ از عزم خود برای مبارزه با طالبان خبر داده است، ترکیه احتمالاً مسیر خود را در افغانستان دنبال خواهد کرد.
انتهای مطلب/
«آنچه در این متن آمده به معنای تأیید محتوای آن از سوی «موسسه ایران شرقی» نیست و تنها در راستای اطلاع رسانی و انعكاس نظرات تحليلگران و منابع مختلف منتشر شده است»