ایران شرقی/
قزاقستان و ایالات متحده آمریکا در ماه جولای امسال توافقنامه همکاری در حوزه نظامی برای سالهای 2018 تا 2022 را امضا کردند. هرچند این نه نخستین قرارداد، بلکه چهارمین قرارداد است، اما با این وجود، توجه زیادی را به خود جلب کرده است.
مطبوعات قزاقستان و روسیه در مورد این توافق جدید مطالب زیادی نوشتهاند. این در حالیست که نه سازمان نظامی قزاقستان و نه پنتاگون تاکنون هیچ واکنشی در مورد توافق صورت گرفته، ابراز نداشتهاند. از سوی دیگر با وجود اینکه رسانههای چینی به واقعیت معاهده جدید بین نظامیان قزاقستان و آمریکا تنها اشارهای سطحی کردهاند، اما نباید تصور کرد که این مسئله برای پکن بی اهمیت است. هم چین و هم روسیه حسادت شدیدی نسبت به حضور نظامیان آمریکایی در مرزهایشان دارند. دولت قزاقستان به احتمال زیاد این واقعیت را در نظر میگیرد، اما کاری که فکر میکند لازم است را انجام میدهد و صرفا بر چین و روسیه، سازمان پیمان امنیت جمعی و اتحادیه اقتصادی اوراسیا متمرکز نخواهد شد. آستانه استقلال خود را نشان داده، فاصله برابر از مراکز جهانی قدرت را انتخاب کرده و سیاست چند شاخهای را هم در حوزههای سیاسی و هم در حوزههای نظامی اجرا میکند.
اما هدف چیست؟ چرا قزاقستان و آمریکا با این میزان فاصله جغرافیایی به همکاری نظامی با یکدیگر روی آوردهاند؟ منافع ژئوپلیتیک آمریکاییها قابل درک است. آنها میخواهند که به مخالفان اصلی خود در عرصه سیاسی نزدیکتر شده و قزاقستان را از روسیه و چین جدا کرده و وارد مدار منافع خود کنند. اما نفع این همکاری برای قزاقستان چیست؟
همکاری بین قزاقستان و آمریکا در سال 2003، زمانی که اولین برنامه پنج ساله همکاری در حوزه نظامی به امضا رسید، آغاز شد. اما چرا این همکاری برای روسها و چینیها خوشایند نبود؟ تمام برنامههای این همکاری رسما در جهت مبارزه با تروریسم و ایجاد صلح در چارچوب آماده سازی "قزبریگ" بود. به ارتش قزاقستان 50 هامر و چند هلیکوپتر (گرفته شده از سلاحهای نظامی ایالات متحده) منتقل شد و آمریکاییها در مدارس نظامی خود شروع به آموزش فرماندهان جوان قزاق کردند.
آمریکا در حال حاضر قزاقستان را وارد حوزه منافع خود کرده است. تمام اقدامات آمریکا در جهت سرنگونی روسیه به عنوان شریک اصلی قزاقستان در حوزه دفاع، تغییر جهت نیروهای مسلح قزاقستان به سمت استانداردهای ناتو، اصلاح نیروهای مسلح قزاقستان براساس مدل غربی و از همه مهمتر، تاثیر بر آگاهی و اطلاعات سربازان به نفع خود است. آنها در صورت آمادهسازی ایدئولوژیک افسران در فرآیند آموزش فرماندهان جوان در ایالات متحده به این اهداف میرسند.
اکثریت قریب به اتفاق افسران پس از آموزشهای آمریکایی به این باور میرسند که ارتش آمریکا "بزرگترین و شکست ناپذیرترین" است، هیچ چیز بهتر از روش زندگی آمریکایی نیست، دموکراسی تنها در ایالات متحده وجود دارد و غیره. فرماندهان جوان این افکار و احساسات را به زیردستانشان منتقل میکنند.
آیا آمریکاییها به منظور آموزش سربازان قزاقستان و یا بالعکس، استفاده از تجربه نظامی آنها به آموزشهای مشترک نیروهای مسلح قزاقستان و آمریکا در قلمروی قزاقستان نیاز دارند؟ البته که نه! پنتاگون ترفندهای جدید اقدامات نظامی احتمالی را به کار بسته، زیرساختهای قزاقستان را بررسی کرده و به تجزیه و تحلیل قابلیتهای نظامی نظامیان قزاقستان و سلاحهای آنها میپردازد. امریکا حتی کتمان نمیکند که مداخله نظامیاش در امور داخلی کشورهای آسیای مرکزی در صورت ظهور درگیریها (به عنوان مثال، بین کشورهای منطقه خزر) غیر ممکن نیست، بنابراین بررسی تاکتیک استفاده از نیروهای مسلح این کشورها برای آنها بسیار مهم است. یعنی همان کاری که نیروهای آمریکایی در زمان مانورهای مشترک "عقاب استپ" انجام میدهند.
اصطلاح مبارزه علیه تروریسم تنها به بهانه حضور آمریکا در آسیای مرکزی و در نزدیکی مرزهای روسیه و چین مورد استفاده قرار میگیرد. چه کسی میداند که کارشناسان آمریکایی در آزمایشگاه بیولوژیکی که در سال 2016 توسط آنها در آلماتی مستقر شده است چه کاری انجام میدهند؟ آنها رسما بیماریهای عفونی را تشخیص داده و به بررسی ویروسهای خطرناک میپردازند، اما همه چیز در آنجا مخفی بوده و پزشکان قزاقی اجازه ورود به آنجا را ندارند. اینگونه آزمایشگاهها در آذربایجان، اوکراین و گرجستان هم مستقر هستند.
اما این سوال مطرح میشود که آیا در آمریکا مکانی برای این مراکز وجود ندارد، یا اینکه آیا این مراکز خطر خاصی برای مردم به همراه دارند و یا اینکه آیا این مراکز برای انجام عملیات ویژه با استفاده از سلاحهای بیولوژیک در نظر گرفته شدهاند؟ به هر دلیلی به نظر میرسد که در این آزمایشگاهها آزمایشات و تحقیقات کاملا غیر صلح آمیز انجام میشوند.
آیا گفتوگوها و شایعات در مورد اینکه آستانه به آمریکاییها اجازه ساخت مرکز نیروهای دریایی در سواحل دریای خزر به سمت آکتائو برای "گسترش پتانسیل ترانزیتی بارهای ناتو" را خواهد داد، ابزاری برای حفظ روابط خوب با همسایگانش در منطقه است؟ البته، کشتیهای نظامی آمریکا در دریای خزر ظهور نخواهند یافت، اما این مرکز بدون شک به اکتشاف خواهد پرداخت و میتواند به فعالیتهای خرابکارانه در نزدیکی مرزهای روسیه و ایران بپردازد. اگر چنین برنامههایی وجود نداشته باشد، دلیلی برای نگرانی مردم کشور و همسایگان آن وجود نخواهد داشت. علاوه بر این، بین کشورهای حوضه دریای خزر یک توافقنامه برای جلوگیری از ورود کشورهای دیگر به دریا وجود دارد.
تمام این افکار و سوالات زمانی به ذهن میرسند که این سوال را طرح کنیم که چرا قزاقستان به چنین همکاری نزدیکی در حوزه نظامی با آمریکا و ناتو نیاز دارد؟ واضح است که آن کشوری که بیشترین سود را از این همکاری خواهد برد آمریکاست، نه قزاقستان. ایالات متحده – یک خیمه شب باز با تجربه است که سعی دارد بر همه جا نظارت داشته باشد و بر رهبری کشورهای دیگر در جهت منافع ملی خود تاثیر بگذارد. آیا این در حال حاضر در قزاقستان اتفاق نخواهد افتاد؟ آیا ممکن است آستانه نتواند به سادگی واشنگتن را رد کند؟
آمریکا دور است و روسیه و چین نزدیک هستند. در قزاقستان مهاجران قوی روسیه زندگی میکنند که در هیچ شرایطی علیه روسیه اقدامی نخواهند کرد. به طور کلی، جامعه قزاقستان بسیار ناهمگون است و بسیاری از آنها نگرش منفی نسبت به تقویت روابط با آمریکا دارند. علاوه بر این، قزاقستان فرصت دارد که به اوکراین که آمریکا را به عنوان معیار خود انتخاب کرده بنگرد. اکنون اوکراین کجاست و چه شرایطی دارد؟