پس از چهار دهه استفاده ابزاری از افراط گرایان در پاکستان، اکنون گرایش این گروههای افراطی به شکاف و جدایی در مسیر جستجو برای اشکال خالصتر و متعصبتر و یا تقسیم و چندگانه شدن به دلیل اختلافات قبیلهای و کشمکشهای قدرت وجود دارد.
این عناصر اکنون در محیطی فعالیت میکنند که در آن ستیزه جویان، دیگر تحت کنترل کامل دولت پاکستان نیستند.
آغاز به کار و رشد داعش در پاکستان از عواقب طبیعی این سیاست قلمداد میگردد.
فعالیت این گروه ها در حالی انجام می شود که پاکستان هیچ کنترلی روی آنان ندارد و انان دائما در حال مستقل شدن بوده و بیشتر سازمان دهی آنان فردی است.
ایران شرقی/
پرورش افراطگرایی اسلامی در پاکستان سیاست رسمی چهار دهه این کشور است تا به مقابله و مهار ستیزه جویان جهت سرکوب جداییطلبی قومی و تنوع مذهبی داخلی و پیشبرد منافع منطقهای خود بپردازد. به ویژه علیه هندوها، شیعیان و مقابله با تهدید بالقوه ناسیونالیسم پشتون در افغانستان از این سیاست (اسلامگرایان افراطی) استفاده میشود.
در کنار این موضوع، گرایش گروههای افراطی اسلامی به شکاف و جدایی در مسیر جستجو برای اشکال خالصتر و متعصبتر اسلام و یا تقسیم و چندگانه شدن گروهها به خاطر اختلافات قبیلهای و کشمکشهای قدرت داخلی وجود دارد.
تمام این عناصر اکنون در محیطی فعالیت میکنند که در آن ستیزه جویان، دیگر تحت کنترل کامل دولت پاکستان نیستند.
آغاز به کار و رشد داعش در پاکستان از عواقب طبیعی این عوامل است و رهبر احتمالی آن، شفیق الرحمان منگل، مثال بارز این تحولات افراطی اسلامی است.
شفیق منگل پسر نصیر منگل وزیر نفت سابق پاکستان و وزیر مسئول سرپرست امور بلوچستان است. او در یک خانواده بانفوذ و تحصیلکرده رشد یافته است. وی مدرسه شبانهروزی نخبهها را در لاهور ترک کرد. بعدها در یک مدرسه الهیات سنی دیوبندی بنیادگرا در کراچی حضور یافت و در آنجا با اعضای ارشد گروه تروریستی لشکر طیبه دیدار کرد و به عنوان مهره ارزشمند و آینده دار آی اس آی، سرویس اطلاعات پاکستان، به کار گرفته شد.
در سال 2008 شفیق منگل یک سازمان شبهنظامیان قبیلهای طرفدار حکومت به نام «دفاع مسلح بلوچ» را سازماندهی کرد که به عنوان یک پیاده نظام داعش و ابزار دولت پاکستان برای سرکوب جنبش استقلال بلوچستان به کار گرفته شد. اما گروه منگل به سرعت افت کرد و به گروههای محلی تبدیل شد که اعضای آن متهم به حملههای اسیدپاشی به زنان و کشتار مردم به دلایل سیاسی و غیرسیاسی، دلایل قبیلهای و یا شخصی گردیدند. ادعا شده که این گروه حدود 169 نفر را کشته و یا شکنجه دادهاند که بقایای عمدتاً ناشناس آنها نیز در یک گور دستهجمعی در توتاک در شمال خوزدار در ژانویه سال 2014 یافت شد.
مهم است توجه داشته باشیم که منگل با دولت پاکستان همکاری نزدیکی داشت و حتی به عنوان یک سخنران برجسته در کنفرانس دانشگاه دفاع ملی در بلوچستان که در 17-18 جولای 2012 برگزار شد، شرکت داشت.
منگل از عاملان طالبان و اعضای القاعده در بلوچستان حفاظت و حمایت میکرد و به عنوان یک پیمانکار فرعی قوی نیروهای ضد شیعه لشکرجهنگوی شناخته شده بود. وی همچنین یک سنی- دیوبندی و وابسته رسمی القاعده است. یک نشریه محلی بلوچستان ادعا کرد که منگل قبل از بازگشت در ماه سپتامبر 2016، سه ماه در کنار گروه داعش در سوریه به سر برده است. به دنبال سرکوب گروههای تروریستی داخلی توسط دولت پاکستان، منگل از خلاء قدرت ایجاد شده در لشکر جهنگوی بهره گرفت و آن را به یکی از شاخههای اصلی گروهی مشتق از لشکر جهنگوی به نام لشکر جهنگوی العالمی تبدیل کرد. این گروه همراه با داعش مسئولیت آدمربایی و قتل دو نفر از چینیها در کویته، بلوچستان را در ماه مه 2017 بر عهده گرفت.
بلافاصله پس از آن، در اوایل ژوئن سال 2017، نیروهای امنیتی پاکستان به مقر اصلی ادعا شده داعش در مستنگ بلوچستان حمله کردند که گفته میشود تحت کنترل اعجاز بنگلزی فرمانده داعش محلی قرار دارد. برادرش فاروق بنگلزی، شبکههای داعش را در ننگرهار افغانستان رهبری و تجهیز کرده است و مانند منگل، پیش از پیوستن به داعش رهبری اعضای لشکر جهنگوی را بر عهده داشته است.
در مقاله رویترز که در تاریخ 7 اوت، 2017 منتشر شد، یک نوجوان پاکستانی که دقایقی قبل از انجام یک حمله انتحاری دستگیرشده بود، از تحصیل در اردوگاه داعش در واحد بلوچستان تحت نظارت شفیق منگل سخن گفت. طبق گفته پلیس پاکستان، منگل اکنون شبکهای دارای 500 تا 1000 جهادی که تحت پوشش پاکستان و افغانستان قرار دارند را کنترل میکند.
در دو هفته گذشته یک گروهک داعش شناسایی شده که در یک آسیاب در پیشاور پاکستان فعالیت میکرد و همچنین مشاهده شده که یک پرچم داعش در اسلامآباد، پایتخت پاکستان به اهتزاز در آمده است. با توجه به روند رو به رشد افراطگرایی سنی در پاکستان و ماهیت فراملی داعش، طالبان افغانستان تنها نوک کوه یخی اسلامگرایی در جنوب آسیا میباشند.
انتهای مطلب/
«آنچه در این متن آمده به معنای تأیید محتوای آن از سوی «موسسه ایران شرقی» نیست و تنها در راستای اطلاع رسانی و انعكاس نظرات تحليلگران و منابع مختلف منتشر شده است»