استراتژی جدید آمریکا در خصوص افغانستان و جنوب آسیا به رغم ابهامات فراوان، یک نکته واضح و روشن دارد و آن تقسیم نقش آمریکا و هند است. در این راهبرد، آمریکا به اهمیت کمکهای اقتصادی و توسعهای هند به افغانستان پی برده و بر روی قدرت نرم هند در افغانستان حساب کرده در حالی که خود، قدرت سخت را بیشتر بر عهده خواهد داشت. به عبارت دیگر، واشنگتن از دهلی انتظار دارد تا بخش غیر جنبشی استراتژی را اجرا کند در حالی که خود در اجرای بخش محرک معادله مشارکت خواهد داشت.
ایران شرقی/
استراتژی دونالد ترامپ در خصوص افغانستان و جنوب آسیا در تاریخ 21 اوت اعلام شد. هدف آن برجستهسازی و ترسیم عناصر نوظهور و بعضاً شگفتانگیز یک نقشه راه بود که ظاهراً به سوی انقراض تروریسم گام برمیدارد. با این همه، در استراتژی "جدید"، در واقع معناگرایی بیش از حد و ابهامات جدی وجود دارد اما ادامه همان روش آزمون و خطای آمریكا است كه امید به پیروزی را در این 16 سال در دل شورشیان زنده نگه داشته است.
پس از صرف این همه هزینه و از بین رفتن جان انسانهای بسیار، آیا آمریکا از اشتباهاتش درسی آموخته است؟ آیا استراتژی فعلی توقف در گذشته است و با شکست مواجه میشود؟ آیا این راهبرد صرفاً ادامه یک سیاست بیهدف و با نتایج تعریف شده است؟ هند باید به دقت شرایط مطلوب خود را از مشارکت برای انجام هرگونه همکاری جدی با آمریکا در افغانستان مورد توجه قرار دهد. پیش از سفر جیمز ماتیس وزیر دفاع ایالات متحده به دهلینو در 25 سپتامبر، دهلینو باید از این فرصت استفاده کند تا با واشنگتن در مورد کاستیهای سیاست فعلی افغانستان مذاکره نماید.
ابهامات و نوآوری
ترامپ اعلام مخالفتهای فراوانی در مورد جنگ افغانستان داشته که طی سالهای متوالی آنها را از طریق رسانههای اجتماعی منتشر کرده است. به ویژه اعلام مخالفتهای وی در مورد ادامه جنگ افغانستان در مبارزات انتخاباتیاش زبانزد بود. اما زمانی که ترامپ تحتفشار زیاد قرار گرفت، استراتژی خود در خصوص افغانستان و جنوب آسیا را در تاریخ 21 اوت 2017 مشخص نمود و به اظهارات قبلیش پایبند نماند. او گزینهای را انتخاب کرد که با نیازهای داخلی و منافع ژئوپلیتیک مطابقت داشته باشد؛ گزینهای که حداقل مقاومت در برابر فشارها و نظرات دیگران را داشته و فضایی را برای مانور فراهم میکند. علیرغم ادعاهای فراوان در خصوص مطالعه در مورد جزئیات جنگ افغانستان از هر زاویه قابلتصور، استراتژی ترامپ درباره افغانستان نه جدید است و نه جامع.
دهلینو باید قبل از مدنظر گرفتن و پذیرفتن این استراتژی مبهم محتاط عمل کند. در میان ابهامات زیاد این راهبرد، سه مورد مهم به شرح ذیل وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرد:
1- نیروی محرکه در مقابل نیروی غیرجنبشی
استراتژی جدیدی که توسط ارتش ایالات متحده طرح شده است، ظاهراً در مورد ساخت کشور و ملتسازی نیست، بلکه به نوعی عملیات محرک و پیش برنده، جستجو و نابودی با نام دیگری است. دستیابی به یک آزادی عمل در زمین جنگ بدون وجود هیچگونه مدیریت کوچک از واشنگتن، به نوبه خود یک پیروزی برای ژنرالهای آمریکایی در افغانستان محسوب میشود. با این حال، سردرگمیهای زیادی وجود دارد که آیا این استراتژی ضد شورش و ضد تروریسم است، یا صرفاً اتکای مستقیم و آشکار به استفاده از نیروی نظامی دارد. حرکت از رویکرد قبلی مبتنی بر زمان به سوی یک رویکرد مبتنی بر شرایط مطمئناً مناسب است. در این مورد، ترامپ خطای باراک اوباما همتای قبلی خود را گوشزد کرد. اوباما در دسامبر 2009 زمان افزایش نیرو را و همچنین خروج آنها را به صورت همزمان اعلام کرد. او در واقع به نفع شورشیان کار کرد و اجازه داد آنان رویکرد "منتظر نشستن در کمین دشمن" را اجرایی کنند.
با این حال مشخص نیست که آیا هدف ترامپ این است که افغانستان را به یک کره جنوبی جدید تبدیل کند که در آنجا سربازان آمریکایی به شکل نامحدود مستقر میباشند یا به دنبال دستیابی به هدف دیگری است. دنبال کردن یک رویکرد مبتنی بر شرایط بهتر از اعلام اشتباه یک برنامه زمانی است، اما مشخص نیست برای مقابله با شرایطی که ممکن است باعث افراطگرایی و خشونت بیشتر شود، چهکاری انجام خواهد شد. علاوه بر این، جداسازی آشکار عناصر محرک و غیر جنبشی استراتژی، عناصر نظامی و غیرنظامی، دستاوردهای حاصل از عملیات محرک را محدود خواهد کرد. باوجودی که سخنان ترامپ توصیف غیرواقعی و تا حدودی مبهم به نظر میرسد؛ اما برخلاف اوباما، ترامپ اشاره کرد که این بار ایالات متحده برای پیروزی مبارزه خواهد کرد.
2- نقش قدرتهای منطقهای
ترامپ هیچ معیار و اهدافی برای اقدامات خود مشخص نکرده است. این کار باعث میشود سطح انتظارات کاهش یابد، اما همچنین به جزئیات اساسی معیارها نیز اشاره نمیکند. ترامپ همچنین بههیچ وجه اظهارنظر روشنی در مورد اقدامات پیشبینیشده که باید توسط افغانستان، پاکستان، هندوستان یا حتی خود ایالات متحده اجرا شوند را اعلام نکرده است. مهمتر از همه، نقش دیگر قدرتهای بزرگ منطقهای مانند روسیه، چین، ایران، امارات متحده عربی و عربستان سعودی هنوز تعریف نشده است. حقیقت پنهان در تراژدی افغانستان این است که کشمکشهای داخلی آن همواره توسط قدرتهای خارجی مورد سوءاستفاده قرار گرفته است. بدون وجود یک استراتژی منطقهای، قدرتهای خارجی، به ویژه پاکستان به همین مسیر سوءاستفاده از موقعیت ادامه خواهند داد.
3- پناهگاه امن
همه رئیس جمهورهای آمریکا از نقش و منافع پاکستان در حمایت از گروههای تروریستی در افغانستان آگاهاند. شاید این اولین بار است که یک رئیسجمهور آمریکا این مسئله را به صورت علنی اعلام کرده است، اما چنین نیست که درباره این موضوع تاکنون هیچ برنامهریزی و تفکری صورت نگرفته باشد. با این وجود، ترامپ بهطور واضح در بیانیه خود اعلام کرد:" پاکستان اغلب به مأموران هرج و مرج، خشونت و تروریسم پناهگاه میدهد. " مشخص نیست که چه ابزار فشار و اجباری میتواند برای تغییر رفتار پاکستان به کار رود.
انتقاد ترامپ از پاکستان همراستا با موضع دهلینو و کابل در مورد این کشور است. حمایت خارجی و ارائه پناهگاه به گروههای شورشی و تروریستی از جانب پاکستان, منابع بیثباتی در افغانستان هستند. پاکستان متحد دروغین آمریکا در جنگ علیه تروریسم بوده است، به گروههای تروریستی مانند طالبان و شبکه حقانی پناه داده و از آنها بهعنوان سرمایههای استراتژیک در افغانستان استفاده کرده است. همچنین پاکستان در یک و نیم دهه گذشته بیش از 33 میلیارد دلار کمک مالی از آمریکا به خاطر همکاری ضد تروریسم دریافت کرده است.
مشارکت استراتژیک در افغانستان
ترامپ ناگهان نگرانیهای دهلینو را مورد توجه قرار داده و به رسمیت شناخته است. در اینجا هند باید با احتیاط عمل کند. ترامپ مایل است به دهلینو به عنوان یک متحد استراتژیک نقش بزرگی محول کند و همکاری استراتژیک با هند را توسعه دهد. نتیجه نهایی موفقیت یا شکست این رویکرد را مشخص میکند. در حالیکه پاکستان به عنوان یک سوپاپ اطمینان به چین روی آورده، استراتژی ترامپ در کابل و دهلینو مورد استقبال قرار گرفته است. ترامپ قبل از ارائه توضیح درباره انتظارات خود از دهلینو برای انجام وظایف سنگینتر، اشاره ناشیانهای به مزایای قابل توجه تجارت با هند و منافع برقراری روابط خوب بین دو کشور داشت. با این وجود دهلینو از استراتژی جدید استقبال کرده است. به نظر میرسد آمریکا به اهمیت کمکهای اقتصادی و توسعهای هند به افغانستان پی برده و تصدیق میکند که بدون قدرت نرم هند، امور میتواند خیلی بدتر پیش رود.
همکاری ضد تروریسم
اگرچه ایالات متحده نام حداقل 20 سازمان تروریستی خارجی را که مشخصاً در افغانستان و پاکستان فعال هستند را اعلام کرده که بیشترین تجمع گروههای تروریستی نسبت به هر نقطه دیگری از جهان است، اما ظاهراً استراتژی ترامپ هدف قرار دادن القاعده و داعش است. اگر ایالات متحده هنوز به دنبال حلوفصل اختلافات با طالبان است، دهلینو باید اطمینان حاصل کند که این کار توسط دولت افغانستان و از طریق یک پروسه باز، فراگیر و پاسخگو انجام میشود.
علاوه بر این، لازم است دهلینو به واشنگتن گوشزد کند که هدف قرار دادن گروههای تروریستی نمیتواند انتخابی باشد و باید شامل گروههایی باشد که برای منافع امنیتی هند نیز زیان آورند. برای هر گونه همکاری قوی هند با ایالات متحده در راه مبارزه با تروریسم، باید مسائل مربوط به تأمین بودجه، آموزش و پشتیبانیهای ارائه شده به این گروهها مورد توجه قرار گیرد.
رویکرد غیر محرک
هند متعهد شده بیش از 3 میلیارد دلار برای اجرای پروژههای مختلف در زمینه ایجاد ساختوسازهای شهری، پروژههای زیربنایی و توسعهای در افغانستان اختصاص دهد. این امر باعث شده افغانها رغبت خوبی نسبت به هند داشته باشند. هندوستان به عنوان یک شریک خنثی که طرف درگیریهای افغانستان نیست و دخالتی در آن ندارد؛ شناخته میشود. بنابراین، دهلینو باید مراقب باشد که از دخالت در سمت جنبشی معادله پاك بماند، در حالی كه همزمان ایالات متحده، هند را برای ایفای نقش غیر جنبشی معنیدارتر در ایجاد نهادها و اصلاحات برمیانگیزد.
این پروسه با هدف اعلام شده از سوی دولت ترامپ در جلوگیری از ساختن کشور متناقض است. اما هر استراتژی نظامی که از ایجاد نهادهای قوی حکومتی و ارائه خدمات جدا شود، بعید است که بتواند دستاوردهای جنبشی را به نتایج سیاسی ملموس تبدیل کند. اضافه کردن بیش از 3000 سرباز جدید به افغانستان که اکنون در آن نزدیک به 11000 نیروی آمریکایی مستقر هستند، تأثیر زیادی نخواهد گذاشت؛ مگر اینکه شرح مأموریت دقیق و قاعده مشارکت و همچنین ایجاد نهادهای حکومتی مؤثر و پاسخگو نیز در کنار این تقویت نیرو وجود داشته باشد.
به احتمال قوی ایالات متحده از هند انتظار دارد تا بخش غیر جنبشی استراتژی را اجرا کند در حالی که ایالاتمتحده در اجرای بخش محرک معادله مشارکت میکند. این فرصت یک موقعیت ناشناخته و جدید برای دهلینو است که به موجب آن میتواند در تقسیم وظایف و تحریف استراتژیک خطر شرکت کند.
طولانی شدن و بسط جنگ طولانی
به همین ترتیب، نقش پیمانکاران خصوصی در به کارگیری خارجیها در جنگ؛ وابستگی مداوم به جنگسالاران، کارگزاران قدرت و شبهنظامیان برای حمایت از عملیات ضد شورش؛ استفاده از قدرت نیروی هوایی به عنوان یک جایگزین برای مشارکت واقعی، همراه با تأثیر هوش انسانی ناکافی و ناقص که سبب بروز آسیبهای جانبی و افزایش تلفات غیرنظامیان میشود، همگی باید مشخصاً مدنظر قرار گیرند. دهلینو همچنین باید بررسی کند که در صورت پس زدن روشها و رویکردهای غلط مدنظر واشنگتن با چه مسائلی مواجه میشود.
تحلیلگران در حال حاضر تأکید میکنند که با کنار هم گذاشتن استراتژی افغانها و استراتژی جنوب آسیای دولت ترامپ؛ نهتنها خطر تشدید رقابت میان هند و پاکستان وجود دارد، بلکه رقابت منطقهای نیز افزایش خواهد یافت. زیرا پاکستان به دنبال کمک گرفتن از چین، روسیه و ایران است. در این صورت، پاکستان باید با هند در زمینه توسعه و بازسازی افغانستان رقابت کند تا بتواند از افغانها بازخورد خوبی دریافت کند. در حال حاضر، افغانها نسبت به پاکستان حس چندان مثبتی ندارند.
صرفنظر از موقعیت یا تهدیدهای ایالات متحده، واقعیت این است که کشورهایی مانند پاکستان نمیخواهند به راحتی از تلاش در جهت به یغما بردن افغانستان دست بکشند. لازم است که هر استراتژی آمریکا که امید به موفقیت دارد در جهت ایجاد یک افغانستان قوی و پایدار تلاش کند که دیگر صحنه نبرد ویرانگر و شورش همسایگان این کشور و نمایندگان آنها نباشد.
ایجاد نهادها و اصلاحات
به افغانستان پایدار میتوان با ایجاد نهادها و اصلاحات در بخشهای امنیتی، سیاسی، اقتصادی و حکومتی دستیافت. دولت ترامپ از اعلام تعهدات مشخص درازمدت خودداری کرده است. زمان انجام این امور همین حالا است.
در بخش امنیتی، نیاز به آموزش بهتر، تجهیزات، نظارت، و تواناییهای بیشتر پلیس باقی است و نیز ظرفیتهای نیروی هوایی افغانستان باید ارتقا یابد. برای تضمین اینکه دستاوردهای حاصل از عملیات جنبشی به سادگی از بین نخواهد رفت، تقویت دستگاه امنیتی لازم است.
در بخش سیاسی، علاوه بر بازسازی نهادهای بومی صلح و آشتی مانند شورای عالی صلح، مبارزان صلح؛ باید فرصتهایی را برای اشتغال و پذیرش سربازان به هنگام بازگشت به جامعه ایجاد کرد. مهمتر از آن، با توجه به اینکه افغانستان به دور دیگری از انتخابات ریاست جمهوری و انتخابات پارلمانی به تأخیر افتاده که به ترتیب در سال 2019 و 2018 اجرا خواهد شد، نزدیک میشود؛ نظام، روند برگزاری و تدارکات مناسب باید به منظور جلوگیری از تکرار نتایج کثیف انتخابات سالهای گذشته به کار گرفته شوند. نتایج انتخابات قبلی به طور جدی اعتبار و عملکرد دولت افغانستان را تحت تأثیر قرار داده است. عدم تمرکز و توزیع بیشتر قدرت به مشارکت عمومی توده مردم در حاشیهها کمک خواهد کرد. شکل بیش از حد متمرکز قدرت و حکومت طی 15سال گذشته، مشکلات و محدودیتهایی ایجاد کرده است.
وجود یک نظام حکومتی پاک، مسئول و پاسخگو تحت حاکمیت قانون ضروری است تا اعتماد عمومی مردم جلب شده و شورشیان از حمایت آنان محروم شوند. اگر بروز این اتفاق دور از دسترس و غیر واقعی به نظر برسد، پس تلاشها و مشارکتها به نقطه امید بخشی نخواهد رسید. اما مشخص نیست که چگونه استراتژی اعلام شده آمریکا به دستیابی به چنین اهدافی کمک میکند.
چشمانداز همکاری هند و آمریکا در افغانستان
اگر هند و ایالات متحده قصد داشته باشند باهم همکاری کنند و گروههای شورشی و حامیان آنها را در هر نقطه از افغانستان از بین ببرند، اولین قدم طراحی یک نقشه بلندمدت و جامع همراه و همراستا با دولت افغانستان برای ایجاد یک افغانستان قوی و پایدار است. وجود افغانستان باثبات، پادزهری برای سم نیروهای شورشی درگیر در بازی است. توافقنامه مشارکت استراتژیک که توسط دهلینو و کابل در اکتبر 2011 امضا شده، یک الگوی مناسب ارائه میدهد. در حالی که ایالاتمتحده یک رویکرد جنبشی را نسبت به افغانستان اتخاذ میکند، دهلینو باید شرایط لازم برای هرگونه همکاری جهت مشارکت استراتژیک پیش رو را فراهم کند.
دهلینو جهت همکاری با سازمانهای توسعه و کمک ایالات متحده مانند یو.اس.آی.دی، نیاز به برنامهریزی یکپارچه برای فراهم کردن دسترسی به بازار محصولات تولیدشده دارد. همچنین ارائه آموزشهای مهارتی به شرکتهای کوچک و متوسط برای تولید درآمد و افزایش تولید داخلی ضروری است. ادامه بیثباتی، کشورهای همسایه افغانستان را قادر ساخته تا کالاهای ارزان قیمت خود را در آنجا بفروشند و درنتیجه رشد و شکوفایی اقتصادی بومی افغانستان از رشد باز بماند.
دهلینو باید با دقت در مسیر پر گردوغبار داخل افغانستان و منطقه گام بردارد. به جای عجله برای در آغوش گرفتن آمریکا، هدف اصلی دهلینو باید انجام تعهدات خود به عنوان شریک استراتژیک کابل باشد. ترامپ به دنبال کسب یک نتیجه آبرومند و پایدار است، اما بدنه و فرایند رسیدن به آن هنوز مشخص نیست. پیش از سفر جیمز ماتیس وزیر دفاع ایالاتمتحده به دهلینو در 25 سپتامبر، که در پی دیدار رکس تیلرسون وزیر امور خارجه انجام میشود، دهلینو باید از فرصت استفاده کند و به واشنگتن از کاستیهای سیاست فعلی افغانستان بگوید. افغانها مدت زیادی است که هند را دوست خود میدانند و اکنون هند باید نقش یک طرف صحبت جدی با آمریکا را بازی کند. هند باید در این صحنه طوری عمل کند که متناسب با قدرت و آمال خود باشد.
انتهای مطلب/
«آنچه در این متن آمده به معنای تأیید محتوای آن از سوی «موسسه ایران شرقی» نیست و تنها در راستای اطلاع رسانی و انعكاس نظرات تحليلگران و منابع مختلف منتشر شده است»