همکاریهای استراتژیک؛ نقطه عطف سیاستهای هند در افغانستان
افزایش تعامل استراتژیک دهلینو با کابل، به نوعی متوقف کردن سیاستهای گذشته و نفوذ در منطقه را به نمایش میگذارد. طرحهای فعلی هند برای تقویت همکاریهای استراتژیک با افغانستان میتواند نشانه نقطه عطفی در سیاستهای امنیتی منطقهای این کشور باشد.
ایران شرقی/
طرحهای فعلی هند برای تقویت همکاریهای استراتژیک با افغانستان میتواند نشانه نقطه عطفی در سیاستهای امنیتی منطقهای این کشور باشد. مدتهاست که رویکرد هند در خصوص افغانستان با احتیاط بیش از حدی توامان شده اما اکنون به نظر میرسد دهلینو آماده است که جسورانهتر رفتار کند.
نمونهای از فعالیتهای جدید هند در افغانستان مدیریت بسیار تحسین برانگیز بحران اخیر «دکلام» در مرز چین میباشد. با این حال، تردیدی وجود ندارد که مانور هند در دکلام عمدتا دفاعی بود. مانور هند افزایش هزینههای نظامی و سیاسی را به چین گوشزد کرد و پکن را متقاعد کرد که دست از تقابل بردارد و حل و فصل مشکلات از طریق مذاکره را بپذیرد.
در افغانستان، دهلینو وارد حوزه بسیار متفاوتی میشود. در حال حاضر هند آماده شرکت در درگیریهای مرزی شده است. فقدان دسترسی جغرافیایی، همیشه نفوذ هند در افغانستان را تقویت کرده است. به نظر میرسد دولت اتحاد دموکراتیک ملی، به رهبری نارندرا مودی، برای آزمایش تاثیرات این محدودیت جغرافیایی حاضر است.
فعاليت مجدد دهلینو در لحظهاي از سر گرفته شد که کابل و شرکای بين المللی آن، در حالی که در بن بست قرار گرفته اند؛ همچنان مشغول مبارزه هستند. طی چند سال گذشته، طالبان با وجود پناهگاههای خود در پاکستان، در افغانستان به طور قابل ملاحظهای رشد یافته است. دونالد ترامپ، ماه گذشته قطعنامه تعهد نظامی و سیاسی ایالات متحده در خصوص افغانستان را تایید کرده است. اما این نگرانی وجود دارد که برای برگرداندن وضعیت و ایجاد تغییر جهت در دینامیک منفی افغانستان دیر شده باشد.
دولت ترامپ امیدوار است که با افزایش فشار بر پاکستان برای چشم پوشی از حمایت خود از طالبان، میتواند نتایج جنگ در افغانستان را تغییر دهد. بیتردید پاکستان خشمگینانه واکنش نشان داده است و برای مقابله با سیاست جدید ایالات متحده در رابطه با افغانستان به چین روی آورده است.
گرچه دهلینو هفته گذشته به پکن آمد تا در نشست بریکس BRICS بیانیهای که خواستار توقف ارائه پناهگاههای تروریستی در پاکستان میباشد را امضا کند، اما هند آگاه است که با یک گل بهار نمیشود. پکن به هیچ وجه اسلامآباد را رها نمیکند و تنها نمیگذارد. به عنوان یک قدرت رو به رشد، چین به دنبال شکل دادن و اعمال نفوذ بر پاکستان است. چین امیدوار است که از طریق همکاری با ارتش پاکستان در تحول سیاسی بلندمدت افغانستان حرفی برای گفتن داشته باشد.
قطعا تصمیم ترامپ برای تلاش در جهت تغییر رفتار پاکستان کابل را تحت تاثیر قرار داده است. اما کابل، مانند دهلینو، به امید موفقیت است و بر پایبندی و تأثیر تعهد ترامپ بر افغانستان امید بسته است. کابل و دهلینو، هر دو به شدت از بروز آشفتگی سیاسی اخیر و اختلالات سیاسی در واشنگتن هراس دارند و در عین حال هوشیار نیز هستند.
اما برخلاف دهلینو، کابل مشتاق است که چین را برای ایفای نقش بزرگتر در افغانستان جذب کند. با وجود عدم اطمینان آمریكایی ها، رهبری افغانستان معتقد است كه اکنون فقط چین میتواند پاكستان را محدود كند. کابل همچنین منابع عظیم پکن را برای توسعه اقتصادی افغانستان حیاتی میداند.
در میان این پیشروی ژئوپولیتیک، دهلینو دیگر نمیتواند مشکلات اقتصادی و امنیتی افغانستان را در بخشهای جداگانه قرار دهد. به دلیل حضور گسترده نظامی آمریکا در افغانستان و وجود محیطی نسبتا صلح آمیز پس از سرنگونی طالبان به دست نیروهای نظامی ایالات متحده در پایان سال 2001 ؛ هند توانست بیشتر بر اقتصاد تمرکز کند. امروزه وضعیت امنیتی وخیم، انجام کارهای توسعهای را در افغانستان مشکلتر کرده است. حتی با توجه به از سرگیری مجدد تعامل اقتصادی هند با افغانستان، دهلینو باید لزوما همکاری امنیتی بیشتر با کابل را مد نظر داشته باشد.
هند در واقع قرارداد همکاری استراتژیک با افغانستان را در پایان سال 2011 امضا کرد و خواستار گسترش همکاری نظامی دو جانبه شد. علیرغم غوغا و شورش ها در کابل، به نظر میرسد دهلینو مردد است که رو به جلو حرکت کند یا خیر. بخشی از مشکلات هند به دلیل نگرانی پاکستان در مورد گسترده شدن نقش دهلینو در افغانستان بود.
به نظر میرسد که دولت یوپا (ائتلاف متحد پیشرفت خواه هند)، منطق عادی سازی روابط با اسلامآباد را ورای منطق تقویت روابط نظامی با کابل قرار داده است. دولت مودی آگاه است که فعالیتش در افغانستان واکنش قابل توجهی از جانب پاکستان را برمیانگیزد. اما دهلینو ممکن است نیاز به ایجاد و توسعه یک گزاره جدید داشته باشد – و همکاری استراتژیک حقیقی و نزدیک با افغانستان، تحول در بخشی مهمی از سیاست هند در قبال پاکستان را میطلبد.
در گذشته، سیاست منطقهای هند به طور گسترده به عنوان سیاست "واکنشی" توصیف میشد. مطمئنا، استثنائات عمده وجود داشتهاند؛ مداخله نظامی ایندرا گاندی نخست وزیر هند برای آزاد کردن بنگلادش و اعزام نیروی حافظ صلح هند به سریلانکا در سال 1987 توسط راجیو گاندی پسر و جانشین وی از این دست است.
با این حال، مجموعهای از دولتهای ائتلافی ضعیف که پیرو راجیو گاندی بودهاند، خط مشی اصلی سیاست خارجی هند را احتیاطی نمودند. اگرچه پتانسیل هند در ایفای نقشی پررنگتر در امنیت منطقهای در طول سال های حکومت دولت یوپا به بخشی از گفتمان ملی تبدیل شد، اما به نظر میرسد رهبری کنگره بواسطه شک و عدم اعتماد به نفس، فلج شد.
با این حال به نظر میرسد مودی با محدودیتهای کمتری مواجه میباشد. اگر مخالفت و مقاومت چین در دکلام یک روی سکه باشد، تهاجم و حمله جدید در افغانستان میتواند روی دیگر آن باشد. نخست وزیر هند قول داده و پیشبینی کرده که منافع استراتژیک در افغانستان ممکن است به اندازه بزرگی خطرات آن باشد. دهلینو به اندازه کافی واقعگرا است و میداند که قدرت کافی ندارد تا یک جانبه آینده افغانستان را تعریف کند. اما هند قطعا میتواند امیدوار باشد که برخی از اهرمهای نفوذ خود را توسعه دهد و نتایج جنگ در افغانستان و شمال غربی شبه قاره را از طریق اقدامات هدفمند بر روی زمین تحت تأثیر قرار دهد.
انتهای مطلب/