پیشبینی میشود که بر اساس استراتژی جدید آمریکا در افغانستان که ژنرالهای آمریکایی معمار اصلی آن هستند، حمایت هوایی نظامیان آمریکایی از نیروهای افغان و نیروهای ویژه این کشور و تعداد مشاوران آمریکایی در افغانستان افزایش یابند. بر این اساس ممکن است که فرماندهان نظامی به عنوان بخشی از عملیات تهاجمی، مواضع طالبان را هدف قرار دهند.
ایران شرقی/
به نظر میرسد، اعلامیه دولت ترامپ در مورد اتخاذ یک سیاست جدید در قبال افغانستان، کمی ناامیدکننده و قهقرایی است. دونالد ترامپ برای ایجاد یک رویکرد جدید در افغانستان ناامید شده است. او راهی پیدا نکرد؛ به دلیل اینکه واقعاً راهی وجود ندارد.
رئیسجمهور آمریکا سخنرانی خود را دوشنبه شب آغاز کرد و با اعلام "سرخوردگی در حوزه سیاست خارجی اضافه کرد که زمان زیاد، انرژی، پول و مهمتر از همه، زندگی افراد در این جنگ فدا شده است.
ما در تصویر ذهنی خود، تلاش برای بازسازی کشورها را به جای پیگیری منافع امنیتی خودمان در اولویت قرار دادیم. ترامپ اذعان (قبول) کرد که "خواسته اصلی او ترک کردن و خارج شدن از افغانستان بوده است". اما تیم امنیت ملی وی به او عواقب ناگوار خروج ایالات متحده را گوشزد کردهاند.
ترامپ گفت، خروج از افغانستان همه چیزهایی را که نیروهای آمریکایی از سال 2001 برای آن نبرد کردند را به خطر میاندازد و بر باد میدهد. "کشور و ملت ما باید به دنبال یک نتیجه شایسته و پایدار باشد که ارزش فداکاریهای فوقالعاده صورت گرفته را داشته باشد؛ به ویژه کسانی که در این جنگ زندگی خود را فدا کردند."
واضح است که مشاوران به ترامپ توصیه کردهاند که از اشتباهی که پرزیدنت اوباما در سال 2011 مرتکب شد درس بگیرد.
اوباما نیروهای آمریکایی را از عراق خارج کرد و اجازه داد که دولت اسلامی ظهور خود را اعلام کند. ترامپ گفت: "خروج شتابزده" میتواند موجب ایجاد یک خلأ شود "که گروههای تروریستی مانند دولت اسلامی و القاعده آن را سریع پر میکنند، همانطور که القاعده از فرصت استفاده کرد و از موقعیت افغانستان به منظور برنامهریزی حمله 11 سپتامبر 2001، و حملات به ایالات متحده سوء استفاده کرد.
ترامپ با تکرار یک نکته که اغلب توسط ژنرالهای آمریکایی ذکر شده بود، به سخنان خود ادامه داد: "امروز، ایالات متحده بیست سازمان تروریستی خارجی فعال که مستقر در افغانستان و پاکستان هستند، را شناسایی کرده است. یعنی بیشترین تعداد سازمانهای تروریستی متمرکز در این منطقه از جهان واقع است."
گزینه نظامی اختصاصی
ترامپ در سخنرانی خود ذکر نکرد، اما وی به طور جدی نظریه امکان انجام ادامه مأموریت در افغانستان را نه به وسیله نیروهای آمریکایی، بلکه با پیمانکاران میپذیرد. این پیشنهاد توسط اریک پرینس، بنیانگذار شرکت امنیتی خصوصی بلک واتر مطرح شد و تحت حمایت استیو بنن استراتژیست کاخ سفید قرار گرفت. اما خروج اخیر بنن از دولت، حمایت از این گزینه را از دست داد و این استراتژی را تضعیف کرد.
مک ماستر مشاور امنیت ملی، جیمز ماتیس وزیر دفاع، ژنرال جوزف دانفورد رئیس ستاد مشترک و تمامی ژنرالهای درگیر در مسئله جنگ افغانستان در برابر این استراتژی مقاومت کردهاند.
سخنرانی ترامپ نشان دهنده بازنگری جزئی در سیاست ایالات متحده در قبال افغانستان است، اما تجدید نظر عمده صورت نگرفته است.
با توجه به این که در حال حاضر پیمانکارهای بیشتری در افغانستان مشغول به کار هستند (حدود 26 هزار نفر) و تعداد آنان نسبت به نیروهای آمریکایی (ده هزار نفر) بیشتر است و همچنین با توجه به ضعفها و پیشینه لکهدار پیمانکاران، از جمله خود بلک واتر (هم در افغانستان و هم در عراق) هیچ دلیلی وجود ندارد که تصور شود سپردن مأموریت افغانستان به آنها احتمال موفقیت را افزایش خواهد داد. این کار احتمالاً خطرات تازهای را هم اضافه میکند، زیرا مشخص نیست که تحت چه اختیار و اجازهای پیمانکارها کار میکنند، چگونه آنها برای رفتارهای غیرقانونی تادیب میشوند، و یا اگر آنها در معرض خطر تهاجم یا کشته شدن باشند، چه کسی آنها را نجات خواهد داد.
ترامپ استراتژی طرح شده توسط مک ماستر و ماتیس را پذیرفت. هر دوی آنها در افغانستان مشغول به کار بودهاند و خدمت کردهاند. مهمترین تغییری که ترامپ انجام داده تغییر موضع از اتخاذ یک رویکرد مبتنی بر زمان در مورد خروج نیروهای نظامی به سمت اتخاذ رویکردی بر اساس شرایط موجود است.
به این معنا که ایالات متحده تنها در صورت بهبود شرایط امنیتی نیروهای نظامی خود را خارج میکند. این تغییر مورد استقبال قرار میگیرد. رئیسجمهور اوباما رویکرد مبتنی بر زمان را اتخاذ کرده بود. در سال 2009، اوباما دستور افزایش نیرو داد و تعداد نیروها را به صد هزار نفر، تقریباً سه برابر زمانی که به کاخ ریاست جمهوری وارد شد؛ رساند. وی همچنین اعلام کرد که نیروهای تقویتی در عرض هجده ماه فرایند برگشت به خانه را آغاز میکنند. با وجود بروز پیشرفت واقعی طالبان در ولایتهای هلمند و قندهار، او به این جدول زمانی متعهد و وفادار باقی ماند. با مخابره و اعلام زمان خروج نیروهای نظامی؛ در واقع رئیسجمهور به سادگی طالبان را تشویق کرد تا منتظر خروج آنها بمانند و بعد حمله کنند.
افزایش متوسط نیروها
ترامپ که طبق معمول ترجیح میداد مبهم حرف بزند، دقیق توضیح نداد چه میزان افزایش در سطح نیروهای ایالات متحده در دوران او اتفاق خواهد افتاد. اما با توجه به تأیید برنامههای پنتاگون، از وی به طور گسترده انتظار میرود که 3هزارو 900 نیروی اضافی را اعزام کند که تعداد مورد درخواست ژنرال جان نیکلسون، فرمانده ارشد ایالات متحده و پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) و حاضر در کابل است.
همچنین متحدان دیگر نیز احتمالاً تعداد کمتری نیروهای مسلح برای پیوستن به مأموریت پشتیبانی ناتو را اعزام میکنند که مشاوره میدهد و از نیروهای دفاع ملی و نیروهای امنیت ملی افغان (ANDSF) حمایت میکند (2هزار نفر دیگر و یا تعداد بیشتری از نیروهای ایالات متحده، عمدتا نیروهای عملیات ویژه، یک مأموریت ضد تروریستی یکجانبه را که به عنوان «عملیات نگهبان آزادی» شناخته شده است را پیگیری میکنند).
اوباما بر روی آغاز مذاکرات صلح با طالبان متمرکز شده بود و این یکی دیگر از ستونهای سیاست افغانستان است که ترامپ آن را انکار کرده است.
او گفت: "شاید روزی پس از تلاشهای نظامی مؤثر، حصول یک توافق سیاسی با عناصر طالبان در افغانستان ممکن باشد، اما هیچ کس نمیداند که آیا اصلا این اتفاق میافتد یا چه زمانی این اتفاق خواهد افتاد."
این حرف ترامپ نشانهای از استقبال وی از صبر و استقامت بود. زیرا در گذشته ترامپ با خروج کامل نیروها موافق بود و عدم تمایل او به تأیید طرح ژنرالها بدیهی مینمود.
ترامپ استراتژی ایجاد شده توسط مک ماستر و ماتیس را قبول کرد، زیرا هر دوی آنها در افغانستان خدمت کردهاند.
ترامپ در مورد یک نکته مهم با اوباما موافق است و آن اجتناب از ملت سازی میباشد. ترامپ بی پرده اظهار داشت: "ما دوباره ملتسازی نمیکنیم. ما تروریستها را از بین خواهیم برد."
اما با این حال واژهها مبهم و نادرست به نظر میرسند؛ با توجه به این واقعیت که نه اوباما و نه ترامپ علاقهای به داشتن نیروی نظامی ایالات متحده برای به انجام رساندن و حمل بار کامل جنگ با طالبان نداشتند.
هر دو رئیسجمهور، تمام تلاش خود را در حمایت از نیروهای امنیت ملی افغانستان انجام دادند، تا آنها را به مبارزان اصلی در برابر شورشیان تبدیل کنند. اما برای داشتن سربازان و پلیسی که بتوانند عملیات پایدار را انجام دهند، افغانستان باید وزارت دفاع و وزارت کشور را نیز در اختیار داشته باشد.
وزارتخانههایی که قادر باشند از آنها حمایت کنند. اردوگاههای آموزشی، انبار تجهیزات و تأسیسات، سیستمهای تدارکات، قابلیتهای اطلاعاتی و سایر ابزارهای قدرت را تأمین کنند که فقط از عهده یک دولت کارآمد بر میآید. در واقع، ترامپ به بیان تعهد نامشخصی برای ساختن کشور ادامه میداد؛ وقتی که گفت: "آمریکا حمایت خود از دولت افغانستان و نیروهای ارتش افغانستان را ادامه میدهد؛ تا زمانی که افغانها با طالبان در میدان جنگ مقابله میکنند.
تحت فشار قرار دادن پاکستان
ترامپ همچنان آیینی را که توسط دولت جورج بوش آغاز شده بود، ادامه داد و خواستار شد که پاکستان به پشتیبانی خود از شورشیان در افغانستان پایان دهد؛ اما هیچ گونه تصور واضحی از چگونگی انجام این کار ارائه نداد. دولت ترامپ در حال حاضر 350 میلیون دلار کمک نظامی به پاکستان را توقیف کرده اما هیچ گونه دلیل قطعی وجود ندارد که این فشار مالی باعث تغییر در روند سیاست بنیادین پاکستان بشود. سیاستی که از دهه 1990 تا کنون دنبال شده و از طالبان به عنوان پروکسی برای حفظ منافع خودش در افغانستان حمایت کرده است.
دولت ترامپ اکنون روشهای دیگری را مدنظر قرار میدهد؛ همچون وضع تحریمهای انفرادی علیه مقامات پاکستانی و بمبگذاری علیه گروههای شورشی در پاکستان. اما ترامپ دوشنبه شب هیچگونه مقیاس و معیاری اعلام نکرد. این مسئله نشان میدهد که این سیاستها همچنان بحث برانگیز باقی میماند.
همواره استدلالهای مخالفت قوی وجود دارد که میگوید؛ ایالات متحده نمیتواند جدا و بیگانه با پاکستان باشد، زیرا این کشور یک مسیر تأمین برای نیروهای ایالات متحده در افغانستان است و با ایالات متحده در مقابل برخی گروههای تروریستی فراملیتی مانند القاعده و دولت اسلامی همکاری میکند. بنابراین، ترامپ در واقع اساساً سیاست ایالات متحده در قبال پاکستان را بی تغییر رها کرده است.
ستون و اساس سیاسی نهایی که ترامپ اعلام کرده، کمی دقیقتر از اوباما است. ترامپ قول داد که مبارزه و جنگ را تنها از واشنگتن نظاره نکند و برای نیروهای مسلح آمریکایی کنترل و "قدرت را توسعه دهد تا تروریستها و شبکههای جنایتکارانه که باعث ایجاد خشونت و هرج و مرج در سراسر افغانستان میشوند را از بین ببرند".
بن بست میدان جنگ
زمانی که اوباما قواعدی وضع کرد که نیروهای ایالات متحده را خارج کند، بن بست جنگی مطرح شد. اوباما تصدیق کرد که ایالات متحده تنها میتواند، حملات هوایی تهاجمی علیه گروههای تروریستی فراملی مانند شبکه حقانی و القاعده (و نه طالبان را) انجام دهد. مگر اینکه نیروهای ایالات متحده در معرض آسیب باشند.
اما اخیرا، اوباما به نیروهای ایالات متحده اختیار داده بود که اگر واحدهای نظامی افغانستان در معرض خطر شدید قرار گرفتند؛ نیروهای طالبان را هدف قرار دهند. اما سخنان ترامپ بیانگر این است که فرماندهان نظامی ممکن است به زودی اختیار پیدا کنند تا به عنوان بخشی از عملیات تهاجمی مواضع طالبان را بمباران کنند.
قوانین دیگر، از جمله آنهایی که آتش و انفجار در پاسخ به حمله به پایگاههای ایالات متحده را محدود کردند نیز ممکن است تغییر کند. بدون شک ترامپ، خوشحال خواهد شد که بتواند قواعد طراحی شده برای محدود کردن آسیبهای جانبی ناشی از حملات هوایی را از بین ببرد. اما ژنرالها به دنبال بازگشت به مناطق آزاد آتش به اختیار جنگ ویتنام نیستند. آنها همچنان متعهد به استفاده با دقت و حساب شده از قدرت هستند. در نتیجه، در عمل این ستون استراتژی ترامپ تنها در حاشیه تغییر ایجاد خواهد کرد.
سخنرانی ترامپ بیانگر بازنگری دقیق تر نسبت به سیاست ایالات متحده در قبال افغانستان است و تغییر عمدهای مشاهده نشده است. تغییراتی که به بار خواهد آمد؛ حداقل هستند. ژنرال نیکلسون به احتمال زیاد تعداد مشاوران ایالات متحده را افزایش خواهد داد که با تیپها و گردانهای افغان در میدان جنگ کار خواهند کرد.
نیکلسون نیز احتمال دارد شمار نیروی هوایی ایالات متحده برای حمایت از نیروهای افغان را افزایش دهد. همچنین به گسترش نیروی هوایی خود در افغانستان و دو برابر کردن میزان نیروهای عملیات ویژه ادامه میدهد. این روند باید ظرفیتها و قابلیتهای نیروی امنیت ملی افغانستان را افزایش دهد، اما این منجر به باز آرایی رادیکال در میدان جنگ نخواهد شد.
طالبان امروز کنترل 11 درصد جمعیت کل کشور افغانستان را در دست دارند و برای 29 درصد دیگر نیز با دولت نزاع و رقابت میکنند؛ که شامل حدود 14 میلیون افغان میشود. با عدم وجود افزایش جاه طلبی ایالات متحده، شورشیان نمیتوانند به طور قابل ملاحظهای عقب رانده شوند. در بهترین حالت، دستور افزایش معتدل و متوسط نیرو توسط ترامپ به میزان قابل توجهی از نابودی و بدتر شدن موقعیت دولت جلوگیری خواهد کرد. با این کارها رئیسجمهور ترامپ به تمایل و خواسته خود برای برنده شدن در جنگ نخواهد رسید.
ترامپ در سخنرانی دقیق خود اظهار داشت: "از حالا به بعد، پیروزی تعریف واضحی خواهد داشت. حمله به دشمنان ما، نابود کردن داعش، خرد کردن القاعده، جلوگیری از سلطه طالبان بر افغانستان و جلوگیری از حملات تروریستی عظیم علیه آمریکا؛ پیش از آنکه حملهای ظهور و وقوع پیدا کند دفع خواهد شد". توجه داشته باشید که وقتی قسم میخوریم به معدوم کردن دولت اسلامی و یا خرد کردن القاعده اینها همه اصطلاحاتی هستند که تعریف دقیق نظامی ندارند و بنابراین به طور دقیق و مشخص ترامپ اشارهای به وضعیت امور نکرده است.
ترامپ وعده داده است که طالبان را شکست دهند. بالاترین حرفی که او زد این بود که مانع تسلط طالبان بر افغانستان میشود.
دولت ترامپ به این نتیجه رسیده است که میتواند با این شرایط کار کند. شرایطی که حتی ژنرالهای آمریکایی نیز آن را "بن بست" توصیف میکنند، زیرا پرداخت هزینه پیروزی که اعزام صدها هزار نیروی اضافی است، برای ایالات متحده بسیار هزینه گزافی است و ممکن است رسیدن به آن به هر قیمتی غیرممکن باشد. با توجه به این که طالبان همچنان از حمایتهای بیرون نه تنها از جانب پاکستان، بلکه از طرف روسیه نیز نفع میبرند؛ مبارزه با آنان مشکلتر میشود. به طور خلاصه، جنگی که 16 سال پیش آغاز شد، به شکل نامحدود ادامه پیدا خواهد کرد و هیچ نقطه روشن و پیروزی در آن قابل رویت نیست، زیرا از دیدگاه واشنگتن، هیچ روش جایگزین قابل قبولی دیگر وجود ندارد.
انتهای مطلب/.