به گفته نورسلطان نظربایف، رئیسجمهور قزاقستان راه رسیدن به ثبات، پیشرفت و استقلال اقتصادی، نظامی و سیاسی منطقه، همگرایی کشورهای آسیای مرکزی است. وی همچنین بارها به ضرورت انتقال عملی از حرف به عمل در مورد همگرایی عمیقتر اقتصادی پنج کشور آسیای مرکزی صحبت کرده است.
قزاقستان بیش از یک دهه است که آغازگر اصلی تمام فرایندهای همگرایانه در فضای آسیای مرکزی نامیده میشود.
چه چیزی برای اتحاد این کشورهای نزدیک به هم از نظر جغرافیایی و ذهنی لازم است؟ در خارج از منطقه هم شکی وجود ندارند که قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان از وحدت خود بهرهمند خواهند بود. همه میدانند که پنج کشور آسیای مرکزی میتوانند در صورت اتحاد به یک نیروی بزرگ در سیاست جهانی و اقتصاد تبدیل شوند. در عین حال، جدای از مسئله قرابت فکری، فرهنگی و تاریخی اقوام ساکن در منطقه آسیای مرکزی، که کاملا قابل درک است، چشم پوشی از پتانسیل عظیم اقتصادی چنین شراکتی، بسیار دشوار است.
با توجه به غنا و تنوع منابعی که بین این پنج کشور تقسیم شدهاند، نمیتوان در صورت همکاری منطقهای در سودآوری این منابع برای هر یک از طرفین تردید داشت.
تاریخ مشترک و فرهنگ حسن همجواری به این همگرایی کمک خواهند کرد. تجربه همکاری که کشورها در سالهای کار مشترک در اتحادیههای منطقهای مانند کشورهای مستقل مشترک المنافع، سازمان پیمان امنیت جمعی، سازمان همکاری شانگهای، اتحادیه اقتصادی اوراسیا و شورای تعامل و اعتمادسازی آسیا به دست آوردهاند نیز اهمیت زیادی دارد.
علاوه بر این، این همکاری بازیگران منطقهای با ریشههای مشترک و اهداف مشابه باید به آنها در رهایی از منطقه فرآیندهای اقتصادی جهانی کمک کند. در اینجا ایجاد یک سیاست منطقهای موثر بدون دخالت واسطهها از خارج بسیار مهم است. همچنین کشورهای منطقه باید مشکلات خود را بدون دخالت نیروهای خارجی حل و فصل کنند.
به طور کلی، این همگرایی متقابل میتواند امکان استقامت در برابر بحرانهای مالی و سیاسی جهانی را برای منطقه فراهم آورد. منطقه باید از لحاظ اقتصادی قابلیت رقابت داشته باشد و از لحاظ سیاسی با ثبات باشد - تنها در اینصورت میتوان در مورد نظم و نه هرج و مرج در شرایط دشوار جهانی صحبت کرد. به عبارت سادهتر، همکاری در چارچوب آسیای مرکزی، همان افشای پتانسیل اقتصادی منطقه و حفاظت موثر در برابر مداخلات خصمانه اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیک از جانب مراکز قدیمی و جدید جهانی نفوذ است.
در اینجا باید نیت رئیسجمهور قزاقستان برای ایجاد اتحادیه کشورهای آسیای مرکزی را به یاد آورد. نورسلطان نظربایف طرح خود را در فوریه سال 2005 اعلام کرد. وی خاطرنشان کرد: «ما باید همگرایی اقتصادی عمیق را از حرف به عمل تبدیل کرده و به سمت بازار و ارز مشترک برویم». به گفته نظربایف، همگرایی آسیای مرکزی – راهی به سمت ثبات، پیشرفت و استقلال اقتصادی، نظامی و سیاسی منطقه بوده و پاسخگوی منافع مردم عادی ساکن منطقه است.
در عین حال، باید یادآور شد که تلاش برای اتحاد در منطقه قبلا هم صورت گرفته است. قزاقستان، قرقیزستان و ازبکستان، قبل از ایده اتحاد کشورهای آسیای مرکزی، اتحادیه آسیای مرکزی را تشکیل دادند. در سال 1994، این کشورها معرفی یک فضای مشترک را بین خود اعلام کردند. بعدها تاجیکستان هم به این اتحادیه پیوست و اتحادیه، جامعه اقتصادی آسیای مرکزی نامیده شد. اما مشارکت جهانی صورت نگرفت. کاملا قابل درک است که در چنین اتحادی موانع عمیق زیادی در راستای ازدیاد تفاوتهای درون منطقهای وجود دارد.
بدین ترتیب، کارشناسان بارها و بارها خاطرنشان کردهاند که ایجاد فضای واحد اقتصادی به ناچار به وخامت مسئله نامشخص بودن مرزها، به ویژه میان ازبکستان و تاجیکستان منجر میشود. نباید فراموش کرد که کشورهای این منطقه با تمام انواع مختلف منابع موجود، رقیب یکدیگر هستند، چرا که بسیاری از آنها مواد خام - طبیعی و گیاهی – را عرضه میکنند. شکست در اجرای اکثر پروژههای همگرایانه با فقدان طولانی مدت هویت منطقهای کشورها (بیشتر آنها به هیچ وجه چشماندازهای خود را با چشم اندازهای توسعه کل منطقه مرتبط نمیدانستند) در ارتباط بود.
حتی قزاقستان هم از تلاشهای ناموفق برای احیای ایده ایجاد اتحاد کامل منطقهای خسته شده و با گذشت زمان بیشتر به یک کشور اوراسیایی تبدیل شده است تا کشور آسیای مرکزی. مدلهای مختلف توسعه اقتصادی و فرمتهای سیاسی متفاوت با درجات مختلف باز بودن به سمت جهان مانع همگرایی در آسیای مرکزی میشوند. ادعاهای ارضی متقابل و مشکلات مربوط به تخصیص منابع آب هم از همینجا نشات میگیرد.
در اینجا یک سوال اصلی مطرح میشود. پنج کشور آسیای مرکزی چگونه همگرایی را محقق میکنند؟ آنها باید از کجا شروع کنند؟ نباید از چیز خاصی شروع کرد. فرآیند همگرایی در حال اجراست و مدتهاست که راه اندازی شده است. به طور عمده، همگرایی بر آمار رو به رشد تعامل تجاری تکیه دارد. در اینجا باید درک کرد که شناخت و آگاهی از اینکه فرآیند اتحاد منافع و روشهای ایجاد سیاستهای منطقهای و فرآیند همگرایی هنوز هم صرف نظر از اراده فکری برخی از رهبران آسیای مرکزی صورت میگیرد، برای خیلیها بسیار دشوار است.
نکته مهم این است که باید مسئله همگرایی واقعی را در حال حاضر حل و فصل کرد. چرا که پایه و اساس تلاشهای مشترک، شکل گرفته و در حال حاضر، ایجاد یک بازار مشترک امن و ایجاد پیمان آسیای مرکزی که شبیه به آن در منطقه وجود نداشته است، باقی مانده است.