ایران شرقی/
ستیزهجویان مسلح در روز 6 اوت 2017 به پلیس محلی افغانستان حمله کردند و نیروهای خیزش مردمی در روستای میرزا اولنگ منطقه صیاد در ولایت سرپل را نیز مورد تهاجم قرار دادهاند. گزارش شده که دهها غیرنظامی در این حملات کشته شدهاند. با این وجود، ابعاد دیگری هم در این ماجرا وجود دارد که گزارشهای گسترده رسانههای بینالمللی در مورد این رویداد به آن پرداختهاند:
مقامات محلی ادعا میکنند جنگجویان طالبان و داعش که معمولاً با یکدیگر مبارزه میکنند در یک عملیات «نادر مشترک» اعمال جنایتکارانه مرتکب شدهاند.
عبید علی از
شبکه تحلیلگران افغانستان (Afghanistan Analysts Network)، پیکربندی شورشیان در این منطقه را مورد بررسی قرار داده و دریافته که در آنجا داعش حضور ندارد. (با دادههایی از توماس روتریگ)
طالبان یک حمله گسترده علیه مواضع پلیس محلی افغانستان و نیروهای خیزش مردمی مستقر در روستای میرزا اولنگ واقع در 15 کیلومتری جنوب منطقه صیاد انجام داد. جمعیت آن ناحیه به طور عمده از شیعیان هزاره تشکیل شده است. رسانههای افغانستان به گفته مقامات محلی، تلفات غیرنظامیان را زیاد گزارش کردند که با تکذیب طالبان همراه بود.
در تاریخ 8 اوت 2017، آزادی 235 گروگان در میرزا اولنگ گزارش شد، اما طبق اظهارات مقامات ولایتی هنوز تعداد زیادی در دام گروگانگیران هستند. یک فرمانده پلیس محلی افغانستان به شبکه تحلیلگران افغانستان گفت که حدود 40 خانواده درگیر جنگ بوده و ربوده شدهاند و هنوز اطلاع دقیقی از سرنوشت آنها در دست نیست.
یوناما اظهار داشت که این گزارشها را مورد بررسی قرار میدهد. اگر گزارشهای مربوط به کشتار غیرنظامیان تأیید شود و فرماندهان محلی طالبان مسئول آن باشند، این نشان دهنده خروج آنان از موضع رسمی خودشان است. موضع رسمی طالبان این است که اقلیت شیعه را به عنوان هدف تهاجم مدنظر نمیگیرند، ولی به نظر میرسد دوباره جنایت جنگی دیگری علیه آنان صورت گرفته است.
با این حال، حمله طالبان به پلیس محلی افغانستان و پاسگاههای نیروهای خیزش مردمی در میرزا اولنگ با الگوهای کلیتری که در سایر ولایتها مشاهده میشود، مرتبط است. به عنوان مثال، در سال 2016 طالبان یک حمله گسترده علیه پلیس محلی و پایگاههای نیروهای خیزش مردمی در ولایت بغلان که به رهبری یک فرمانده هزاره فعالیت داشتند، انجام داد. این افراد از تسلیم و رها کردن پاسگاه بازرسی امنیتی خود در سرخ کوتل خودداری کرده بودند. واحدهای پلیس محلی همچنین در ولایتهای زابل و ارزگان هدف قرار گرفتهاند و در بعضی موارد حملات برای مدت طولانی ادامه یافته است.
ناحیه صیاد با قوش تپه و درزآب هم مرز است که هر دو مناطقی مورد نزاع در ولایت مجاور جوزجان در غرب و جنوب غربی و ناحیه بلچراغ در فاریاب و منطقه کوهستانات سرپل در جنوب هستند.
کوهستانات در جولای 2015 توسط طالبان اشغال شد و بخش عمدهای از منطقه تحت کنترل طالبان باقی مانده است. ستیزه جویان میرزا اولنگ را یک منطقه استراتژیک میدانند که از آنجا میتوانند مرکز منطقه صیاد و همچنین بزرگراهی که از سمت منطقه کوهستانات سرپل به سمت جنوب کشیده میشود را تهدید کنند. هر دو منطقه چندین سال است که محل توجه و تمرکز فعالیتهای طالبان در این ولایت شمالی دور افتاده قرار گرفتهاند.
آخرین حمله آنها (طالبان) به صیاد در ماه آوریل امسال صورت گرفت. کوهستانات از تابستان سال 2015 عمدتاً توسط طالبان کنترل شده است و مرکز آن در طول دو سال گذشته چندین بار در جولای 2015 و دوباره در اواخر جولای امسال میان طالبان و نیروهای امنیتی دست به دست شده؛ ولی در حمله اخیر دو روز بعد توسط نیروهای دولتی افغانستان باز پس گرفته شده است.
شاهد عینی: چگونه مقاومت سقوط کرد
پلیس محلی افغانستان و واحدهای خیزش مردمی در روستای میرزا اولنگ توسط فرماندهان هزاره رهبری میشوند. آنها در مجموع فقط توانستهاند کمتر از 70 مبارز از جامعه هزاره را جمعآوری کنند؛ 36 نفر از واحد پلیس محلی افغانستان و 30 نفر از واحد خیزش مردمی.
گل حسین شریفی، فرمانده پیشگام پلیس محلی افغانستان در میرزا اولنگ به شبکه تحلیلگران افغانستان گفت: "طالبان 2 سال است که ایستگاههای بازرسی امنیتی را تحت پوشش قرار داده است؛ دولت چندین بار درخواست اعزام نیروی کمکی را نادیده گرفته است. در برخورد اخیر، طالبان جنگجویان را از سراسر ولایت جمعآوری کرده بودند و تعداد محدود نیروهای امنیتی محلی نتوانستند آنها را شکست دهند".
پس از یک روز و نیم درگیری شدید، یک عضو پلیس محلی افغانستان و چهار تن از نیروهای خیزش مردمی کشته شدند. در نهایت بزرگان روستا از وی (شریفی) خواستند، همراه با مبارزان خود عقب نشینی کند در غیر این صورت همه آنها توسط ستیزهجویان دستگیر و یا کشته میشوند. (با توجه به دستورالعملهای تعیین شده، بزرگان منطقه عملکرد اعضای پلیس محلی روستاهای خود را نظارت و ارزیابی میکنند)
شريفي به شبکه تحلیلگران افغانستان گفت: "من و مبارزانم به همراه اعضای گروه خیزش مردمی، همراه با خانوادههایشان به مرکز استان فرار کردیم و این امر منجر به سقوط پاسگاههای امنیتی شد، که پس از آن روستاییان نیز از این منطقه فرار کردند. فقط 10 خانواده همراه با چهار نفر از بزرگان در روستا باقی ماندند. به گفته شریفی، برخی از خانوادههایی که قصد فرار داشتند در روستای میرزا اولنگ گیر افتادند".
وی ادامه داد: "35 غیرنظامی که میخواستند از روستا فرار کنند، توسط ستیزهجویان کشته شدند".
حبیب قاسمی، یکی دیگر از فرماندهان پلیس محلی افغانستان در منطقه که در حمله اخیر علیه طالبان مقاومت کرده و موفق به فرار به سوی مرکز استان شد، به شبکه تحلیلگران افغانستان گفت: "در 2 سال گذشته اکثر مبارزان خیزش مردمی شغل خود را رها کردهاند. آنها میترسیدند که منطقه به دست ستیزهجویان بیفتد".
قاسمی اظهار داشت که در آن دوره، تعداد آنها از 150 جنگجو به تنها 30 تن کاهش یافت و "این تعداد نیرو برای حفاظت از این منطقه استراتژیک کافی نبود".
ساختار طالبان در صیاد
طالبان از زمان آغاز اولین پیشرفت جبهه خود در سال 2009 تا سال 2012 پایگاه قوی و چند قومی را در سرپل ایجاد کرده است. این ولایت نمونه دیگری است که در آنجا آنها با موفقیت غیر پشتونها را استخدام کردهاند؛ اکثر مواضع در ساختار محلی در آنجا توسط طالبان برگزار و اجرا میشود. این امر فضای محدودی را برای گروههای وابسته به داعش باقی میگذارد و گزارشی وجود ندارد که کدام یک در دوره زمانی طولانیتر موفق بودهاند.
در گزارشی که اخیرا توسط اداره ارتباطات و موسسه آلمانی BICC مستقر در کابل منتشر شده با اشاره به دو مورد آمده است که از اواخر سال 2015 فرماندهان محلی با نفوذ یک تاجیک وابسته به حزب اسلامی در کوهستانات و یک عرب که به عنوان طالبان سلفی شناخته میشوند و هر دو عضو داعش هستند را به عنوان "مهمانان پاکستانی اردو زبان" به طور مستقل برای افزایش قدرت پایگاه خود به منطقه مربوطه دعوت کرده است.
گزارش شده که مهمانان پس از حدود یک ماه این ولایت را ترک کردند؛ هیچ اشاره و علامتی نبوده که یک پیوند میان (دفاتر مرکزی داعش در افغانستان) ننگرهار و شورای داعش ایجاد شده است.
این گزارش همچنین اشاره میکند که با توجه به مشکلات طالبان برای تأمین و تضمین جریان مداوم و ثابت منابع و قدرت برای فرماندهان محلی ممکن است آنها را تشویق به جستجوی حامیان دیگر کند.
در صیاد؛ ملا نادر طالبان منطقه را هدایت میکند.
وی شهروند روستای المالک در صیاد است و در دهه 1990 در طول امارت طالبان رهبر گروه بود. پس از سقوط رژیم طالبان در سال 2001، وی سلاح خود را کنار گذاشت و یک شرکت کوچک (به احتمال زیاد قاچاق مواد مخدر) در منطقه کوهستانات راه اندازی کرد.
او در سال 2003 توسط نیروهای دولتی دستگیر شد، ولی بعداً موفق شد فرار کند. طبق گزارشها وی حداقل از سال 2010 دوباره در این منطقه فعال شده است و جنبش طالبان را در این ولایت با بسیج رزمندگان شهر خود و همچنین با به کارگیری قاچاقچیان مواد مخدر دوباره راه اندازی کرده است.
از آن به بعد ملا نادر در سمتهای مختلف در ساختار نظامی و اداری طالبان خدمت کرده است. اخیرا هم به عنوان فرماندار انتصابی طالبان در منطقه صیاد منصوب شده است.
به گفته منابع نزدیک به طالبان در سرپل، او روابط خانوادگی قوی با شیر محمد دارد. شیرمحمد یکی از فرماندهان دیگر سطح میانی طالبان در صیاد است. شیر محمد (الیاس غضنفر) نیز یک شهروند از روستای کنده صیاد است. او تعلیمات مذهبی را در سرپل فرا گرفت و در حال حاضر گروه کوچکی از 25 مبارز که اغلب متشکل از بستگان خود و روستاییان هستند را رهبری میکند.
پس از حمله اخیر و کشتار در میرزا اولنگ، بسیاری از شریف امینی یار فرماندار صیاد نقل کردهاند که غضنفر وابسته به داعش است.
عارف شریفی عضو شورای استانی در گفتوگو با شبکه تحلیلگران افغانستان گفت که تفاوتی بین داعش و طالبان در منطقه وجود ندارد و هر دو گروه همکاری کردهاند و اعمال خشونت آمیزی را به طور هماهنگ علیه نیروهای امنیتی انجام دادهاند.
حمله اخیر به پاسگاههای امنیتی صیاد توسط ملا نادر رهبری شد. غضنفر و مبارزانش با آنها تحت فرمان و پرچم طالبان جنگیدند. طالبان همچنین به طور غیرمستقیم ادعا کردند که غضنفر به عنوان فرمانده پس از جنگهای اخیر در صیاد، مسئول قتل غیرنظامیان در آنجاست، هرچند شاید این حادثه به طور عمدی صورت نگرفته است.
به گفته منابع نزدیک به طالبان در سرپل، قبل از جنگ گزارش شده که غضنفر، قاری حکمت فرمانده وابسته به داعش را در منطقه عملیاتی خود در منطقه قوش تپه جوزجان ملاقات کرده است. با توجه به تحقیقات در حال انجام شبکه تحلیلگران افغانستان، حکمت یک ازبک و فرمانده سابق طالبان است که پس از اختلاف بر سر مالیات با حاکم سنی طالبان و "آدم ربایی غیر مجاز" اخراج شد و پس از آن وفاداری خود را به داعش اعلام کرد.
به گزارش نیویورک تایمز او تا حد زیادی کنترل منطقه قوش تپه را در دست دارد. غضنفر حتی خودش اعلام کرده که با داعش بیعت کرده است. با این حال، با توجه به اطلاعات این منابع، ملا نادر به غضنفر دسترسی و با وی ارتباط پیدا کرده و او را با گروه 25 نفره جنگجویان خود و زیر پرچم طالبان به صیاد آورده است.
نتیجه
حضور گسترده طالبان؛ قصد آشکار آنها برای از بین بردن گروههای رقیب، نیروی انسانی و منابع آنها، فضای داعش را برای ایجاد زمینه فعالیت در مناطقی مانند صیاد محدود میکند و در حقیقت حضور داعش در اکثر مناطق شمال و شمال شرقی افغانستان محدود است.
با تأثیرات سلفیها و نفوذ گسترش یافته داعش در میان برخی از حلقات دینی محدود و جنگجویان جوان و یا به علت مسائل مربوط به تأمین مالی و تأمین بودجه، فرماندهان محلی ممکن است موقعیت را مناسب ببینند که آمادگی خود را برای متحد شدن با داعش اعلام کنند یا حداقل این گزینه را بررسی کنند. به نظر میرسد این امر در مورد فرمانده غضنفر صورت گرفته است. بررسیهای ذکر شده نشان میدهد که طالبان در اکثر موارد همچنان قادرند سلطنت کنند. در حقیقت، تفسیر حمله به صیاد به عنوان یک عملیات مشترک "طالبان-داعش" فراتر از حد و ظرف واقعیت است.
انتهای مطلب/.