«ابوذر ال برمی» یکی از برجستهترین مفتیهای جنبش اسلامی ازبکستان (IMU) و یکی از وابستگان نزدیک طالبان پاکستان و القاعده بود. وی علیرغم اعلام وفاداری به سازمان تروریستی «داعش» در سال 2015، به تازگی حمایت خود را از داعش کنار گذاشته شده و تحت پرچم «تیپ امام بخاری» (IBB)، شاخه جنبش اسلامی ازبکستان وفادار به القاعده و طالبان مستقر در سوریه، فعالیت میکند. مورد ابوذر نشان میدهد که القاعده چگونه از زمان ظهور داعش در سال 2014، سهم خود را در جهادگرایی آسیای مرکزی حفظ کرده است.
ابوذر، ابتدا در پاکستان و به عنوان جایگزین «قاری ظفر»، رهبر «لشکر جهنگوی» که طی حمله پهپادهای آمریکایی در سال 2010 در وزیرستان کشته شد، وارد صحنه جهادی شد. ظفر به خاطر نقش داشتن در بمبگذاری کنسولگری ایالات متحده در کراچی در سال 2006 تحت تعقیب دولت آمریکا بود.
این در حالی است که به گفته ابوذر، وی در سال 2006 زمانی که به عنوان معلم در یک مدرسه اسلامی در کراچی مشغول کار بوده، به شبکههای جهادی معرفی شده است. یکی از شاگردان وی، «قاری حسین احمد محسود»، پسر عموی «حکیم الله محسود»، رهبر پیشین طالبان پاکستان بود و در همان حمله پهپادها در سال 2010 که به حذف قاری ظفر انجامید، کشته شد.
پس از حادثه حمله پهپادها، ابوذر به مرز افغانستان و پاکستان، جایی که وی در تماس با مبارزان جنبش اسلامی ازبکستان قرار گرفت، عقب نشینی کرد. اگرچه ابوذر هرگز جای قاری ظفر را در لشکر جهنگوی پر نکرد، اما وی مفتی پیشرو در جنبش اسلامی ازبکستان شد و به طور برجسته در ویدئوهای منتشر شده جنبش اسلامی ازبکستان، طالبان پاکستان و حزب اسلامی ترکستان به رهبری اویغور (TIP) نشان داده میشد و با سفر به سراسر پاکستان، به موعظه افراد قبایل میپرداخت.
ابوذر اغلب از چین به خاطر حمایت از سرکوب پاکستان در حادثه مسجد لعل در سال 2007 و از سیاستهای میانمار نسبت به گروه قومی مسلمان «روهینگیا» به شدت انتقاد میکرد. همچنین ابوذر علنا از سوء قصد به جان «ملاله یوسفزی» توسط طالبان پاکستان حمایت کرد و رهبران قبایل را به پذیرش مبارزان ازبک و دیگر جنگجویان خارجی تشویق مینمود.
در واقع، یکی از اسرار پیشینه ابوذر این است که چگونه وی بدون وجود هیچ سابقهای از زندگی در ازبکستان، بطور مسلط زبان ازبکی را صحبت میکرد. وی از تبار روهینگیا-برمه است و ملیت پاکستانی دارد و در نتیجه زبان مادری وی اردو میباشد. با این حال، توانایی ابوذر در محاوره زبان ازبکها به سرعت نقش وی را در میان جنبش اسلامی ازبکستان برجسته ساخت و بدین ترتیب وی رابط بین جنبش اسلامی ازبکستان و اردو زبانان پاکستانی مناطق قبیلهای پاکستان شد.
گذار عمده ابوذر در سال 2015 اتفاق افتاد که وی و «عثمان غازی» رهبر جنبش اسلامی ازبکستان به داعش اعلام وفاداری نمودند و وفاداری دیرین خود به طالبان و القاعده را رها کردند.
این در حالی است که چهار دلیل برای پیوستن ابوذر به داعش مطرح میشود: دلیل اول، وی میدانست که ملا عمر در سال 2013 درگذشته بود (قبل از اینکه طالبان در ماه آگوست 2015 مرگ ملا عمر را اعلام کند) و در نتیجه نمیتوانست وفاداری خود به یک فرد مرده را ادامه دهد، به ویژه هنگامی که «ابوبکر البغدادی» خود را به عنوان یک جایگزین مطرح کرد؛ دلیل دوم، از مخفیگاه خود در مناطق قبیلهای پاکستان تحت تاثیر تبلیغات داعش قرار داشت و معتقد بود خلافت به بزرگی آنچه داعش ادعا میکند، میباشد؛ دلیل سوم، وی به حمایت از ایده خلافت تمایل داشت چرا که نه القاعده و نه طالبان در کوتاه مدت برنامهای برای انجام آن نداشتند؛ و دلیل چهارم، وی ممکن است تحت تاثیر همراهان سابق لشکر جهنگوی که با استان خراسان داعش ادغام شد، قرار داشته که از طریق آن داعش میتوانست با افغانستان، پاکستان و آسیای مرکزی در ارتباط باشد.
ابوذر پس از اینکه طالبان در ماه جولای 2015 ادعا کرد عثمان غازی و دهها تن از اعضای جنبش اسلامی ازبکستان را به خاطر خیانت به طالبان کشته است، بیش از یک سال خاموش شد. تنها در اکتبر سال 2016 ابوذر در دو ویدئوی تیپ امام بخاری (IBB) ظاهر شد و توضیح داد که چرا حمایت وی از داعش اشتباه بوده است.
پیش از جنگ داخلی سوریه، همه گروههای جهادی آسیای مرکزی، مانند جنبش اسلامی ازبکستان و حزب اسلامی ترکستان و دیگران مانند اتحادیه جهاد اسلامی (IJU)، در زیر چتر القاعده و طالبان بودند. پس از شکست جنگ داخلی سوریه در سال 2011 و ظهور داعش به عنوان یک جایگزین رقابت برای القاعده، هزاران نفر از جهادگران آسیای مرکزی که به سوریه رفته بودند و همچنین هم قطاران افغانستانی و پاکستانی آنها مجبور بودند بین القاعده و داعش، یکی را انتخاب کنند.
جنبش اسلامی ترکستان تقریبا تمام منابع خود را به سوریه منتقل کرد و بیشتر همراه با القاعده در سوریه میجنگید. اما اتحادیه جهاد اسلامی در شمال افغانستان با طالبان ماند. برخی مبارزان باقی مانده از «جند آل خلافت» به سوریه منتقل شدند و به داعش پیوستند. اهالی کشورهای آسیای مرکزی و به خصوص تاجیکها، که مستقل از گروههای اصلی در افغانستان و پاکستان به سوریه رفتند، بعد از سال 2014 به سمت داعش تمایل یافتند.
با این حال، شاید جنبش اسلامی ازبکستان پیچیدهترین سناریو باشد چراکه تیپ امام بخاری و «تیپ توحید و جهاد» (TJB)، دیگر گروه شبهنظامی به رهبری ازبک که در سال 2013 در سوریه شکل گرفت، در اصل با جنبش اسلامی ازبکستان در ارتباط بودند و تامین بودجه میشدند. اما آنها به خاطره فاصله جغرافیایی وسیع، به سرعت از جنبش اسلامی ازبکستان جدا شدند. تیپ امام بخاری و تیپ توحید و جهاد، مانند جنبش اسلامی ترکستان، با القاعده در سوریه ماندند و وفاداری خود به طالبان را حفظ کردند. جنبش اسلامی ازبکستان مورد حمایت در افغانستان و پاکستان به دلیل رفتن مبارزان به سوریه با کمبود بودجه و استخدام نیرو مواجه شد و عثمان غازی نهایتا در سال 2015 تصمیم گرفت به داعش بپیوندد احتمالا به این دلیل که جنبش اسلامی ازبکستان در ازای وفاداری غازی به داعش برخی کمکهای مالی از داعش دریافت نمود.
با این حال، طالبان هنوز تنها گروه شبهنظامی اصلی در افغانستان بود که محل اختفای غازی را میدانست و قادر بود جنبش اسلامی ازبکستان را به خاطر خیانت غازی نابود سازد. به نظر میرسد طالبان به جای "مجازات ابوذر» به شیوهای که غازی را مجازات نمود، تاکتیکی را اتخاذ نموده تا با نفی داعش و در حال حاضر به عنوان بخشی از تیپ امام بخاری، احیای قدرت خود را به عموم نشان دهد. حتی القاعده شبه جزیره عربستان، پس از انتشار دو ویدئوی ابوذر توسط تیپ امام بخاری در اکتبر 2016، عذر خواهی ابوذر برای حمایت از داعش را در خبرنامه خود آورد.
احیای ابوذر به منافع طالبان و القاعده کمک میکند، زیرا پس از سقوط داعش در موصل، عراق (و بعد از رقه، سوریه) وی با فرستادن پیام به اعضای داعش به آنها میگوید که هنوز هم میتوانند به القاعده بپیوندند و به جهاد ادامه دهند. علاوه بر این، القاعده برای توسعه خود در شاخه شبه قاره هند (AQIS) تلاش میکند و میراث روهینگیا ابوذر به این پیشرفت کمک زیادی خواهد نمود.
اگر طالبان همچنان به پیشروی خود در شمال افغانستان ادامه دهد، تیپ امام بخاری را قادر خواهد ساخت از طریق شعبه خراسان برخی از منابع را به افغانستان بازگرداند، به خصوص اگر حمله ترکیبی روسیه و ایران و سوریه در شمال غربی سوریه آنجا را برای تیپ امام بخاری غیر قابل دفاع سازد.
نتیجه گیری:
طالبان و القاعده با بازگرداندن ابوذر به گروه خود، حرکت هوشمندانهای انجام دادهاند. علاوه بر وی، نیروهای دیگر جهادی آسیای مرکزی مانند «عبدالحق ال ترکستانی» از جنبش اسلامی ترکستان هنوز با القاعده هستند، وی که عدهای معتقد بودند در حمله هوایی سال 2010 نیروهای امریکایی در پاکستان کشته شده بود، در سال 2016 درویدئوهای منتشر شده توسط جنبش اسلامی ترکستان، ظاهر شد و داعش را محکوم ساخت. القاعده میخواهد پایگاههای بلند مدت برای جهاد در سوریه و افغانستان ایجاد کند و در حال حاضر در هر دو کشور ریشههای عمیقی دارد.
گروههای جهادی آسیای مرکزی در حال حاضر نیز دو مرکز در سوریه و افغانستان دارند، و از ارتقاء تیپ امام بخاری از شاخه خراسان و ابوذر به عنوان یک چهره مذهبی کاریزماتیک در آن منطقه بهرهمندند. تیپ امام بخاری و جنبش اسلامی ترکستان که همچنین به عنوان شاخه افغانستان باقی میماند، به احتمال زیاد در شرایطی که از سوریه اخراج شوند قادر به تداوم حضور در افغانستان خواهند بود. این گروههای جهادی آسیای مرکزی به احتمال زیاد قادر به انتقال مبارزان و بودجه بین سوریه و افغانستان بر اساس نیازهای خود و نیازهای القاعده به طور گسترده تر خواهند بود.
این بدان معنی است که کشورهای آسیای مرکزی ممکن است مهلت کوتاهی برای مبارزه با تروریسم داشته باشند در حالی که ظاهرا مبارزان از سوریه دور میشوند اما در بلندمدت، مبارزان آسیای مرکزی در القاعده، گروههایی مانند تیپ امام بخاری و همچنین مبارزانی از کشورهای آسیای مرکزی که هنوز عضو داعش هستند، یک تهدید مهم برای آسیای مرکزی به شمار میروند.
http://www.cacianalyst.org/publications/analytical-articles/item/13420-abu-zar-alquaeda-central-asia.html