شدت گیری مناقشات در افغانستان و سرایت بحران به آسیای مرکزی
در میان طالبان سهم غیر پشتونها به طور قابل توجهی افزایش یافته و گروهکهای آنها در سرزمینهای شمالی متمرکز شدهاند. داعشیهای شمال هم غیر پشتون بوده و میتوانند "سیاست چند برداری" خود را اجرا کنند. هر چه اوضاع وخیمتر شود، تناقضات بین مراکز قدرت شمال و جنوب بیشتر میشود. علاوه بر این، در حال حاضر، شمالیها در مقابل حمایت روسیه (از جمله حمایت نظامی) بسیار وسوسه میشوند. رهبران شمال میتوانند با اغراق آمیز جلوه دادن تهدید داعش که در مرزهای آسیای مرکزی رو به افزایش است، مسکو را بترسانند تا روسیه را به سمت خود بکشانند. این امر ممکن است نه تنها غیر پشتون ها، بلکه ایالات متحده را نیز تحریک کند. چرا که در واشنگتون نیروهایی وجود دارند که مخالف مداخله روسیه در جنگ افغانستان هستند.
ایران شرقی/
در کابل مناقشه طولانی مدت بین پشتونها و غیرپشتونها، اردوگاههای اعتراضی و سیاستمداران برجسته مخالف رئيسجمهور و همراهانش شکل گرفته است. این درگیری در حال حاضر، دوباره شدت یافته و ، اما مفسران قزاقستان، توجه چندانی به تجزیه و تحلیل این بحران جدید نمیکنند. به احتمال زیاد، تاریخ تکرار شده توسط رسانههای آمریکایی و سپس اروپایی در مورد پروژه موفق دستیابی به صلح (که ایالات متحده و بریتانیا راهاندازی کردهاند) پس از بازگشت گلبدین حکمتیار به افغانستان و مصالحه وی با دولتT در ناظرانی که از گزارش تهدیدات خسته شدهاند خوشبینی بیش از حدی ایجاد کرده است.
روز 31 می در کابل، یک حمله تروریستی بزرگ در سفارت آلمان روی داد. (با توجه به گزارشهای اخیر، ساختمان اصلی سفارت قابل ترمیم نبود و آلمان بخش عمدهای از کارکنان دیپلماتیک و همچنین فعالان حقوق بشر را از کشور اخراج کرد). 2 ژوئن، دو گروه از تظاهرکنندگان علیه عدم توانایی دولت در تامین امنیت از نقاط مختلف روانه مرکز کابل و کاخ ریاستجمهوری شدند. سازماندهندگان این اعتراض – عمدتا رهبران تاجیک و هزاره هستند. نیروهای امنیتی به شدت با تظاهرکنندگان مخالفت کردند. این مقابله قربانیانی بر جای گذاشت که در میان آنان یکی از رهبران تاجیک هم حضور داشت. 3 ژوئن قربانیان دفن شدند. در مراسم تشییع جنازه فعالین برجسته غیر پشتون هم حضور داشتند. یکی از آنها – "عبدالله عبدالله"، نخست وزیر بود. در این زمان دوباره در گورستان - انفجار روی میدهد.
این حمله تروریستی سیاستمداران برجسته را تحت تاثیر قرار نداد، اما فعالین معتبر غیر پشتون ضمن درخواست استعفای سران واحد قدرت، رئيس جمهور و دولت، به حکومت و حامیان خود پناه بردند. سیاستمداران و مجاهدین شناخته شدهای مانند اسماعیل خان "شیر هرات"، عطا محمد نور، احمد ضیا مسعود و صلاح الدین ربانی جزو منتقدان اشرف غنی هستند.
در کابل اردوگاههای خیمهای وجود دارند. گزارشاتی در مورد اینکه معترضان مسلح بوده و نیروهای امنیتی آمادگی مقاومت در برابر آنها را دارند، وجود دارد. در هرات و بغلان که در آنها درصد بالایی از جمعیت غیر پشتون، تظاهرات جدیدی روی میدهد. غیر پشتونها معتقدند که نیروهای امنیتی که بر تظاهرات 2 ژوئن غلبه کردند، پشتون بوده و فرماندهشان، اشرف غنی است. اقدامات آنها همانند حملات تروریستی در مراسم تشییع جنازه، علیه فعالان جامعه تاجیک و نشان دادن قدرت خود و آمادگی گروههای پشتون برای تغییر تعادل خاص ایجاد شده بین گروههای قومی به نفع خود است.
علاوه بر این، اشرف غنی به اینکه اجازه این اقدام را داده است مظنون بود. این از نظر غیر پشتونها به معنای از بین رفتن وحدت ملی در دولت بوده و برابری بین رئيسجمهور پشتون و نخستوزیر که معرف تاجیکها و دیگر غیر پشتونهاست به پشیزی نمیارزد. نخستوزیر عبدالله عبدالله ضمن تایید این موضوع، در مورد بررسی مستقل آنچه در کابل روی داده است صحبت کرده و قول میدهد اجازه فشار از جانب گروههای قومی و سیاسی به جریان این بررسی را ندهد.
در اینجا لازم است در مورد بازگشت گلبدین حکمتیار، رهبر "حزب اسلامی افغانستان" به سیاست بزرگ افغانستان که برای گروههای غیرپشتون و در وهله اول "جامعه اسلامی افغانستان" (این جامعه به طور سنتی منافع تاجیکها و برخی از دیگر گروههای قومی را بیان میکند) بسیار ناخوشایند و دردناک است صحبت کرد. به گفته اشرف غنی، انتخابات پارلمانی قطعا امسال برگزار خواهد شد و حکمتیار در نظر دارد در این انتخابات به درجهای از موفقیت دست یابد که واجد شرایط برای پست رئیس مجلس شود. در اینجا سخن پیرامون استراتژی ظهور یک اتحاد پشتونی جدید در حکومت، حمایت آن از رئیسجمهور، جلوگیری از سقوط کشور و حمله به دولت است.
گروههای پشتون متعدد که به دنبال منافع سیاسی خود در سیاست عام و مخفی کابل بوده و به حامد کرزای و به طور مخفی به طالبان گرایش داشتهاند، در حال حاضر، به سمت حکمتیار تغییر گرایش دادهاند. "محمد حنیف اتمر" که ریاست شورای امنیت افغانستان را بر عهده دارد نیز نقش قابل توجهی در پیشرفت حکمتیار و اجرای طرح آمریکا- انگلیس برای بازگشت رهبر حزب اسلامی افغانستان به حوزه سیاسی قانونی ایفا کرده است. به گفته کارشناسان، باید نام این پشتون (اتمر) که نفوذ زیادی در ساختارهای قدرتمند دارد را به یاد داشت. وی (اتمر) به طور فعال در سیاست خارجی حضور داشته و تا چندی پیش یک ماموریت مهم در لندن و مسکو داشته است. بنابراین موفق شده چندین غیرپشتون با نفوذ را در به سمت خود جذب کند. در واقع میتوان گفت که اتمر توانایی ایجاد شکاف در اردوگاه غیر پشتونها و پیشبرد پروژه "پشتونها در راس قدرت" را دارد.
حکمتیار به منظور رساندن حامیان خود به پستهای مهم در وازرتخانههای کلیدی خواستار حمایت اتمر شد. غیرپشتونها به نشانه اعتراض نه تنها در کابل و سایر استانها تظاهرات کردند، بلکه همچنین به اتحاد احزاب و گروهکهای غیر پشتون پرداختند. اگرچه "جامعه اسلامی افغانستان" مرکز кристаллизации است، اما تاجیکها و هزاهها با جنبش اسلامی ملی مذاکره میکنند. "دوستوم"، رئیس جمهور سابق و رهبر جنبش اسلامی ملی، پس از رسوایی تجاوز جنسی استاندار سابق جوزجان، کشور را ترک کرد. اما نمایندگان وی باقی ماندند و در حال مذاکره با جامعه اسلامی افغانستان هستند. یعنی در واقع سخن پیرامون تناسخ اتحاد شمال است که دوباره همانند اواسط سالهای1990، بتواند در مقابل نفوذ نه تنها پشتونها، بلکه پاکستان بایستد.
میدان کابل بیشتر یک اهرم برای توسعه سیاست میدانی و فشار بر اشرف غنی در آستانه انتخابات پارلمانی است تا اهرمی برای برکناری اجباری رئيس جمهور. همین موضوع مقامات را نگران میکند. 20 ژوئن، رسانهها گزارشاتی در مورد اینکه اشرف غنی خواستار توقف فعالیت اردوگاههای اعتراضی شده است و پس از آن، نیروهای امنیتی سعی داشتند میدان را متفرق سازند منتشر کردند. در مورد کشته شدن یک نفر و زخمی شدن چند نفر هم گزارشاتی منتشر شده است. اما در مورد اینکه مردم اردوگاهها را ترک کردهاند هیچ صحبتی نشده است.
میدان کابل فقط قدرت حکمتیار را تقویت میکند. علاوه بر این، حضور و فعالیت روزافزون طالبان و مخصوصا شبهنظامیان داعش از هندوکش به سمت شمال، به رسیدن "حزب پشتون" به قدرت به طور غیر مستقیم کمک میکند. به گفته کارشناسان، اقدامات شبه نظامیان در مناطق مختلف میتواند فعالیتهای انتخابی را در آنجا به شدت کاهش دهد. یعنی داعش میتوان ساکنان مناطق عمدتا غیر پشتون را نسبت به انتخابات دلسرد کند. همانطور که میدانید، شرایط پیش از انتخابات پارلمانی اهمیتی برای داعش ندارد، اما نزدیک شدن به مرزهای کشورهای اسیای مرکزی و به جای گذاشتن ردپایی از خود، ازجمله فعالیتهای احتمالی این گروه است. همزمان، ظرفیت هیدروکربن ترکمنستان و ایجاد اغتشاش در تاجیکستان و قرقیزستان نیز در دستور کار این گروهک تروریستی قرار دارد.
به گزارش منابع ازبکستان، علیرغم عدم تمایل مقامات به یادآوری داعش، نیروهای امنیتی دائما حضور مبلغان و شبه نظامیان این سازمان را در قلمروی خود حس میکنند. آنها پس از ترکمنستان ، قرقیزستان و ازبکستان به قزاقستان و "منطقه خزر" میروند. این امر باعث شده که غیر پشتون ها به احیای اتحاد شمال بپردازند. این اتحاد قبلا یک بافر(مانع ضربت) بین آسیای مرکزی و طالبان پشتون بوده است. اما اکنون وضعیت متفاوت است – در میان طالبان سهم غیر پشتونها به طور قابل توجهی افزایش یافته و گروهکهای آنها در سرزمینهای شمالی متمرکز شدهاند. داعشیهای شمال هم غیر پشتون بوده و میتوانند "سیاست چند برداری" خود را اجرا کنند. هر چه اوضاع وخیمتر شود، تناقضات بین مراکز قدرت شمال و جنوب بیشتر میشود. علاوه بر این، در حال حاضر، شمالیها در مقابل حمایت روسیه (از جمله حمایت نظامی) بسیار وسوسه میشوند. رهبران شمال میتوانند با اغراق آمیز جلوه دادن تهدید داعش که در مرزهای آسیای مرکزی رو به افزایش است، مسکو را بترسانند تا روسیه را به سمت خود بکشانند. این امر ممکن است نه تنها غیر پشتون ها، بلکه ایالات متحده را نیز تحریک کند. چرا که در واشنگتون نیروهایی وجود دارند که مخالف مداخله روسیه در جنگ افغانستان هستند.
اما چنین سناریویی برای جمهوریهای آسیای مرکزی، به احتمال زیاد نامطلوب است، زیرا خطر ایجاد بحران را افزایش میدهد. ایالات متحده و بریتانیا، ضمن آشتی دادن غنی و حکمتیار نه تنها به گسترش این روش در میان طالبان، بلکه به تقسیم کشور به بخشهای کم و بیش مستقل - پشتون و غیر پشتون و ایجاد صلح امید دارند. اما مشکل این است که امید به پایداری اتحاد - حکمتیار و مهمتر از همه، امید به اینکه طالبان پیروی دعوت حکمتیار به صلح هستند، خیالی و واهی بوده و برای پروژههای واهی ایجاد ثبات در افغانستان و احیای آن، بیش از یک دهه لازم است.
انتهای مطلب/.