نقش قلمرو روسیه در استخدام مهاجران آسیای مرکزی به داعش
برخی کارشناسان بیان میکنند که تبلیغات و استخدام در ساختارهای رادیکال، در خاک روسیه صورت میگیرد. این کار به طرز ماهرانه و حرفهای انجام میشود. در ابتدا، مهاجرانی که به زبان روسی تسلط ندارند را در شرایط غیر قابل تحمل وابستگی به کارفرمایان قرار میدهند. سپس ناجیانی از میان گروهکهای قومی وابسته ظهور مییابند. بنابراین مهاجران به ناجیانی که آنها را به دستان استخداکنندگان میرسانند وابسته شده و سپس یک فعالیت خاص آغاز میشود.
ایران شرقی/
حمله تروریستی در مترو سن پترزبورگ در 3 آوریل که جان 16 نفر را گرفت و حمله تروریستی پس از آن در استکهلم که همچنین توسط یکی از بومیان آسیای مرکزی انجام شد، بحث مربوط به منشاء موج فعلی ترور را تشدید کرده است. سرویسهای ویژه روسیه شروع به صحبت در مورد "هسته آسیای مرکزی" تهدید و استخدام مهاجران درصفوف داعش برای انجام حملات تروریستی در قلمروی روسیه کردهاند. "آرکادی دوبنوف"، کارشناس مسائل سیاسی آسیای مرکزی در مقالهاش با موضوع "از مهاجرت به شهادت. چه چیز حامی موج جدید تروریستهای بومی آسیای مرکزی است" در این مورد صحبت کرده است.
در میان روسهایی که برایشان فرقی ندارد کجا و چه زمان این استخدام روی میدهد، این گفتگوها ترس از مهاجرین را افزایش داده است. آنها صحبت در مورد ضرورت فوری صدور ویزا برای بومیان آسیای مرکزی را آغاز کرده و این موضوع تأثیر خوبی بر رتبهبندی سیاستمداران و تیراژهای روزنامهها و تاثیر بدی بر اقتصاد و سطح زندگی افرادی که ممکن است موافق این امر باشند خواهد داشت. کشورهای آسیای مرکزی و روسیه راههای مختلفی را برای مبارزه با استخدام تروریستهای آینده انتخاب میکنند. کدام یک از این راهها کارآمدتر است؟ اخیرا کارشناسان آلمان، روسیه، و از همه مهمتر، آسیای مرکزی - قرقیزستان و ازبکستان این مسئله را در انستیتو گفتگوی تمدنها در برلین و مرکز ساخاروف در مسکو مورد بحث و بررسی قرار دادهاند.
قرقیزستان: جستجوی عدالت
"قدیر مالکوف"، محقق قرقیزی، اطلاعاتی در مورد پویایی رشد افراط گرایی در میان جوانان در کشور خود (در سالهای اخیر800 نفر از اتباع قرقیزستان برای جنگ در سوریه وارد صفوف داعش شدهاند که 54 نفر از آنها کشته شدند) در اختیار دارد. با توجه به نظرسنجیهای انجام شده در سالهای 2015-2016، اکثر آنها جوانان 20-18 ساله هستند که بیشتر انگیزه ایدئولوژیک دارند تا انگیزه اجتماعی. اکثریت قریب به اتفاق داوطلبان در داعش- به خانوادههای ثروتمند و یا خانوادههایی که صاحب یک کسب و کار کوچک هستند تعلق دارند. حتی برخی از آنها دارایی های خود را برای خرید سلاح و قاچاق آن به سوریه فروختهاند.
نیروهای امنیتی ضمن اجرای یک سیستم سخت، مؤمنان را دستگیر میکنند و دادگاه هم آنها را به زندانهای طولانی مدت (تنها به خاطر آثار مذهبی کشف شده) محکوم میکند. به گفته مالکوف، این اتهامات به صدها فرد محکوم به جرم افراط گرایی در سالهای اخیر (در سال 2015- 132 نفر و در سال 2016- 185 نفر) وارد میآید. آنها در زندانها تحت تاثیر مقامات مذهبی و کیفری (افرادی که مدتی طولانی در زندان هستند و بدون مانع بر فعالیت گروهکها و جوامع خود نظارت دارند) قرار میگیرند. مجرمان تلفن همراه در اختیار داشته، کسب و کار روزمره خود را انجام داده و همه چیز میتوانند بخرند و حمل و نقل کنند. بدین ترتیب، زندانها به "دانشگاههای داعش" (جوانان بدون تحصیل در مدارس مذهبی، از این دانشگاهها فارغ التحصیل میشوند) تبدیل میشوند. تمام دانش مربوط به اسلام از اینترنت و موعظههای صورت گرفته در خانههای ویژه دعا و نماز کسب میشود. بنابراین، فعالیتهای ضد تبلیغاتی که از طریق نمازگزاران در مساجد (مساجدی که افراد پیر و در بهترین حالت، افراد میانسال به آنها میروند) صورت میگیرد، امری بی معنی است. تفاوت قابل توجه قرقیزستان با همسایگانش از نظر قانون به مراتب لیبرالتر که فعالیت سازمانهای مذهبی را سروسامان میدهند، بیدادگری و خودسری پلیس را تشدید میکند.
به عنوان مثال، تنها در این کشور سازمان "تبلیغی جماعت" (سازمانی که غیر سیاسی در نظر گرفته شده و به تعلیم و تربیت اسلامی میپردازد) منع نشده است. با این حال، در سالهای اخیر، "تبلیغی جماعت" به یک مدرسه ابتدایی برای آمادهسازی برای ورود به داعش و "جبههالنصره" تبدیل شده است. در قرقیزستان، رشد قابل توجه افراط گرایی اسلامی نیز با تنش تاریخی بین اکثریت قرقیز و اقلیت ازبک (که در جنوب در آن بخشی از دره فرغانه که در خاک قرقیزستان قرار دارد) تعیین میشود.
به خوبی مشخص است که درگیری بین ازبکها و قرقیزها به چه عواقب غمانگیزی منجر شده است (صدها نفر قربانی رویدادهای اوش در ماه می 1990 و ژوئن 2010 و هزاران نفر بیخانمان شدند). جامعه ازبک در قرقیزستان هنوز هم در حالت سرخوردگی روانی، اقتصادی و سیاسی قرار دارد و بیشکک قادر به برخورد عادلانه و بی طرفانه نسبت به نیازهای ازبکهای قومی نیست. باید گفت که خود آنها هم امیدی به سرنوشت بهتر نداشته و تلاشهای جدی برای خروج از این انزوا انجام نمیدهند. این انزوا آنها را به جستجوی هویتشان در صفوف داعش (جایی که آنها ارزش را در مبارزه با کفار میبینند) متمایل میسازد.
بنابراین، جای تعجب نیست که اکثریت قریب به اتفاق افرادی که برای جنگ در سوریه از قرقیزستان خارج شدهاند، ازبک های قومی هستند.
ازبکستان: خطرهای دیکتاتوری
تصویر مقابله با افراط گرایی اسلامی در ازبکستان (که در آن سیستم سیاسی به شدت استبدادی است) کاملا متفاوت است. به گفته "رفیق صیفالین"، رئیس سابق انستیتو مطالعات استراتژیک زیر نظر رئیسجمهور ازبکستان، در کشور سالهاست که "سطح تحمل صفر" وجود دارد. این سطح تحمل در سال 1990 توسط اسلام کریماف، رئیسجمهور ازبکستان که سال گذشته درگذشت، معرفی شد. به دستور کریماف، تمام مهاجران افغان از کشور رانده و تمام سازمانهای مذهبی مانند "حزب التحریر" و "جنبش اسلامی ازبکستان" ممنوع شدند.
برخی از رهبران آنها نابود شدند و برخی دیگر به کشورهای همسایه فرار کردند. آشنایی کریماف در سال 1991 با رهبران آینده داعش و "طاهر یولداشف" و "جمعه نمنگانی"، فعالان کومسومول سابق در شهر نمنگان به چنین تصمیم رادیکالی کمک کرد. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، حزب عدالت، حاکمیت قوانین شریعت را برقرار کرد و کریموف شخصا راهی مذاکره با شورشیان شد. در سه سال گذشته، در ازبکستان (53% از جمعیت 32 میلیون نفری ازبکستان جوانان زیر 20 سال هستند)، دائما عملیات "ضد ترور" صورت گرفته است.
در چارچوب عملیات از 20 فوریه تا 8 مارس امسال تنها در تاشکند 1200 نفر دستگیر شدند که 252 نفر از آنها تحت تعقیب بودند. به گفته صیفالین، "پایتخت از جرم و جنایت، سرقت و مواد مخدر پاک شده است". وی خاطرنشان میکند: «ما میدانیم که اختیارات بزرگ پلیس و سرویسهای ویژه، اقدامات آنها و کنترل شدیدشان بر حمل و نقل، دلیل نارضایتی مردم است، اما بیشتر این اقدامات تایید کننده عدم وجود تروریسم در ازبکستان هستند». ارزیابی موفقیت این تاکتیک دشوار است، اما باید اذعان کرد که پس از سرکوب خونین در اندیجان در ماه می سال 2005، هیچ اطلاعاتی در مورد حملات تروریستی در ازبکستان وجود ندارد. رادیکالها از کشور رانده شده و به قلمرو افغانستان و سوریه میروند.
مقامات ازبکستان اطلاعات مربوط به تعداد کسانی که برای جنگ در صفوف داعش وارد سوریه و عراق شدهاند را تایید نمیکند، اما با توجه به برخی گزارشها، در آنجا حداقل سه گروهک شبهنظامیان ازبک که برخی از آنها از استانهای جنوبی قرقیزستان به آنجا رفتهاند وجود دارد. تحلیلگران روسی تقریبا در مورد 600 شبهنظامی که در سال 2016 به سوریه رفتهاند صحبت میکنند. سرویس امنیت ملی ازبکستان که به کنترل کامل بر تمام حوزههای کشور معروف است، نظارت دقیقی بر مهاجرانی که پس از اقامات طولانی در خارج، به کشور بازگشتهاند دارد. سرویس امنیت ملی از مخبران خود اطلاعاتی در مورد افرادی که به طور فعال به مساجد میروند و به طور منظم از اینترنت استفاده میکنند دریافت میکند.
روسیه: درسهای رادیکالیسم
به گفته ولادیمیر پوتین، حدود 4 هزار نفر از روسیه وارد صفوف داعش شدهاند. اما کارشناسان تعداد هفت هزار نفر را برآورده کردهاند. این برآورد بدون در نظر گرفتن افرادی که وارد قلمرو افغانستان شدهاند و یا چچنیهایی که در ترکیه زندگی میکنند، صورت گرفته است. به گفته "الکسی گریشین" و "الیگ سیماکوف"، کارشناسان روسی که در مباحث مرکز ساخاروف شرکت کردهاند، نیروهای امنیتی کشورهای آسیای مرکزی علیه همتایان روسی خود در این راستا که مهاجران پاک و بدون آلودگی به روحیات افراطی وارد روسیه میشوند و اغلب با روحیات افراطی به کشور بازمیگردند شکایت میکنند. آنها اشاره میکنند که تبلیغات و استخدام در ساختارهای رادیکال، در خاک روسیه صورت میگیرد. این کار به طرز ماهرانه و حرفهای انجام میشود. در ابتدا، مهاجرانی که به زبان روسی تسلط ندارند را در شرایط غیر قابل تحمل وابستگی به کارفرمایان قرار میدهند. سپس ناجیانی از میان گروهکهای قومی وابسته ظهور مییابند. بنابراین مهاجران به ناجیانی که آنها را به دستان استخداکنندگان میرسانند وابسته شده و سپس یک فعالیت خاص آغاز میشود.
به گفته الکسی گریشین، عضو سابق اتاق عمومی روسیه، این فعالیت تا حدی مطابق با دکترین اجتماعی مسلمانان روسیه که توسط شورای مفتیهای روسیه با کمک فعال "میخائیل بیلاوسوف"، معاون رئیس دفتر سیاست داخلی نهاد ریاست جمهوری تایید شده است، روی میدهد. به گفته وی، این دکترین از اسناد نوشته شده توسط شیخ قرهداغی، یکی از ایدئولوگهای "اخوان المسلمین" کپی شده است که درگیری بین طرفداران جریانات سنتی مسلمان در روسیه و سلفیان را برمیانگیرد. در این نظریه، روسیه تنها دو بار، عربستان سعودی 16 بار، رئيسجمهور روسیه - یک بار و عبدالوهاب (بنیانگذار وهابیت) - چهار بار ذکر شدهاند. در این دکترین همچنین بخشی در قالب تقدم ایمان بر عشق به کشور وجود دارد. این تقدم در کار با مهاجرانی که در مرحله نشانهروی انتخاب شدهاند مهم و کلیدی است. سپس، در مرحله ایجاد انگیزه در مهاجران، به این امر توجه میکنند که چه چیز برای آنها مهمتر است - عشق به کشور یا وفاداری به اصول دین. اگر کسی در جوابش شک داشته باشد، به مرحله بعد راه پیدا نمیکند.
جنبه دیگر مشکل که با خطر تبلیغات و استخدام در ساختارهای افراطی در قلمروی روسیه در ارتباط است این است که در حال حاضر، در کشور 92 سازمان مفتی که انجمنهای مذهبی مستقلی از یکدیگر بوده و بسیاری از آنها به تدریج تحت تاثیر مهاجران بومی آسیای مرکزی قرار میگیرند برآورد میشود. این فرآیند در سالهای 1990، در زمان تصویب قانون سخت ضد مذهب کشورهای آسیای مرکزی و فرار بسیاری از متخصصین الهیات به روسیه شروع شد. کارشناسان هنوز جوابی برای این سوال که چگونه میتوان با این شرایط مقابله کرد ندارند. اما روشن است که معرفی رژیم ویزا در آسیای مرکزی وضعیت را بهبود نمیبخشد، چرا که تهدید افراط گرایی مذهبی و تروریسم تا حد زیادی ماهیت داخل روسیه را دارد.
انتهای مطلب/.