ایران شرقی/
تقویت مواضع چین در اقتصاد کشورهای منطقه باعش نگرانی بخشی از جامعه متخصصین شده است. رسانهها نظرات مربوط به رشد "تهدید چین" و توصیههای مربوط به مقابله با آن را تکرار میکنند. این در حالیست که برآوردهای تحلیلگران و روزنامهنگاران بر پایه تجربه ذهنی آنها بوده و عموم مردم به تحقیقات کمی گسترش یافته فضای رسانهای که رشد چینهراسی را در آسیای مرکزی ثابت میکنند دسترسی ندارند.
چین هراسی به عنوان هر پدیدهای که مبانی تاریخی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دارد میتواند به عنوان ابزاری برای نفوذ در فرآیندهای داخل و خارج از کشور به کار رود.
چرا چین هراسی ظهور مییابد؟
حافظه تاریخی
قبایل عشایر که ساکن قلمروی آسیای مرکزی مدرن بودند، نه تنها با یکدیگر، بلکه با اجداد ساکنان چین فعلی هم درگیری داشتند. امپراتوری چین بارها و بارها حقوق خود در قلمروهای مرزی را اعلام کرده و به دلیل نزدیکی خطرناک با همسایگان بلندپرواز و جنگاور، نگران حفظ مرزهای خود بوده است. به عنوان مثال، نسل فعلی مردم قرقیزستان داستانهای اجدادشان در مورد چینیهای وحشی که زمینهای آنها را فتح کردند و مردم محلی را به بردگی گرفتند را به یاد دارند.
در سالهای اخیر، اصطلاح "فتح" به اصطلاح "ادغام و تجانس" تغییر کرده است. "آیگل عمراف"، روزنامهنگار و کارشناس مسائل سیاسی قزاقستان میگوید: «در حال حاضر، بسیاری از مردم با توجه به اینکه پس از ازدواج زنان و دختران قزاقی با بومیان چین کودکانشان رسما چینی در نظر گرفته میشوند، از تجانس و ادغام میترسند».
2. ترس از شناخته نشدن
در 10 سال اخیر، چین حضور خود در آسیای مرکزی را به شدت افزایش داده است. در عین حال، مردم محلی اطلاعات موثق و کاملی در مورد پروژههای کلیدی همکاری با چین در اختیار ندارند. کمبود اطلاعات ضمن ایجاد زمینه مناسب برای گسترش شایعات ترسناک، جایگزین حدس و گمان میشود.
در اینجا چند نمونه وجود دارد. پرتال خبری آسیای مرکزی«News-Asia» در می سال 2013 گزارش داد: «مسئله زمین در تاجیکستان در معرض خطر تشدید مناقشه قومی است. ورود نیروهای جمهوری خلق چین به قلمروی کشور همسایه، گواه این امر است. به گفته اپوزسیون تاجیکستان، در روز دوشنبه، 6 می سال 2013 پکن بر بخشی از زمین در استان گورنو-بدخشان کوهستانی کنترل نظامی برقرار کرد و دوشنبه این قلمروها را در ازای بازپرداخت بدهی خود به چین داد». اگرچه این اطلاعات در نهایت تایید نشدند، اما در هر صورت باعث آشفتگی افکار عمومی شدند.
مسئله زمین در قزاقستان در سال گذشته باعث شد که پس از تصویب قانون "اعمال تغییرات و اصلاحات در قانون زمین جمهوری قزاقستان" شایعاتی در مورد امکان چینیها برای خرید تقریبا کل زمین در نظر گرفته شده برای فروش به طور گسترده گسترش یابد.
نویسندگان گزارش "دیدگاه قزاقستان نسبت به چین، چینیها و مهاجرت چینی" انتشارات موجود در مطبوعات قزاقستان از اوت سال 2013 تا ژانویه سال 2015 را تجزیه و تحلیل کردند. نتیجهگیریهای آنها به شرح زیر است: «انتشار نگرشهای منفی و کلیشهای درباره چین و مردم آن ماهیتی عمومی داشته و مظهر یک ترس و دشمنی قوی است».
3. بی اعتمادی کشورهای منطقه به نهادهای قدرت
مشکلات داخلی موجود و مکانیزمهای ناکارآمد در حوزههای سرمایهگذاری، مهاجرت، نظامی و دیگر حوزهها به رشد بیرویه نفوذ چین در منطقه منجر میشوند.
مهاجرت کاری از چین، یک مثال بارز است. در جمهوریهای آسیای مرکزی سهمیههایی برای تعداد نیروی کار خارجی وجود دارد. بسته به کیفیت اجرای قانون کشورهای میزبان، این قوانین یا به طور کامل نادیده گرفته میشوند و یا به طور جزئی رعایت میشوند.
در قزاقستان، به عنوان مثال، با توجه به آمار سالهای 2015-2016، تعداد کارگران چینی 100٪ افزایش یافت. حدود 11860 شهروند چینی مجوز کار در کشور را دریافت کردند. شهروندان چین حدود 38٪ از تعداد کلی مهاجران کاری در قزاقستان را تشکیل میدهند.
قرقیزستان، در سال 2016 به مهاجران بومی چین بیش از 8 هزار مجوز از مجموع 14.5 هزار را داد. با این حال، با توجه به فساد ساختارهای کنترل کننده، تعداد واقعی خارجیها به طور قابل توجهی با دادههای رسمی تفاوت دارد. این عدم تطابق بینداده های رسمی و تعداد واقعی مهاجران در تاجیکستان هم مشاهده میشود.
در چه مواردی چین هراسی به کار میرود؟
رژیمهای حاکم اقتصادی کشورهای ضعیف باید به مردم توضیح دهند که چرا آنها (مردم) اینقدر زندگی بدی دارند. یکی از رایجترین ابزار متداول، جستجوی دشمن خارجی است. این مکانیسم، همه جانبه بوده و امکان هدایت نارضایتی به سمت یک بستر امن برای حکومت، تظاهر به مبارزه علیه تهدید قریب الوقوع، متحد ساختن ملت و نادیده گرفتن درگیریهای داخلی برای مدتی را فراهم میآورد.
چین هراسی اغلب به عنوان ابزاری برای معامله استفاده میشود. بحث "تهدید چین"، برای کشورهایی که در حاشیه فرآیندهای سیاسی جهانی قرار دارند، امکان افزایش اهمیت خود و تحریک طرفین رقیب به انجام اقدامات فعال را فراهم میآورد.
چینهراسی همچنین به عنوان ابزار به هنگام مذاکرات با چین و کشورهای ثالث استفاده میشود. رهبری جمهوریهای کوچک ضمن بزرگ جلوه دادن سطح "تهدید در سراسر کشور"، سعی دارند توجه بازیگران بزرگ ژئوپلیتیک را به خود جلب کنند. برای کشورهایی با اقتصاد ضعیف که با قرض گرفتن (کمکهای مالی، وام) و یا درآمدهای خارجی (حوالههای پولی مهاجران کاری) زندگی میکنند، حفظ چند شاخهای بودن سیاست خارجی مهم است. این رویکرد به دریافت منابع بلافاصله از چند "مرکز قدرت" (مسکو، پکن، واشنگتن و آنکارا در آسیای مرکزی) که منافع خود را پیش میبرند کمک میکند. اخیرا، فعالیت تهران هم افزایش یافته است.
آیا شواهدی از نفوذ زیاد و نامتناسب چین در اقتصاد آسیای مرکزی وجود دارد؟
چین همچنان افزایش نفوذ خود در اقتصاد آسیای مرکزی را ادامه میدهد. اگر شرکایی مانند قزاقستان بتوانند چارچوبهای خاصی برای همکاری با پکن تعیین کنند، در اینصورت، کشورهای دیگر در واقع از این فرصت محروم میشوند.
به عنوان مثال، در رسانههای جمعی تاجیکستان و قرقیزستان بارها این گزارش آمده است که شرکای چینی به طور گستاخانه توافقات مربوط به پروژههای مشترک را نادیده گرفتهاند. نقض سهمیههای کاری، یعنی به کار گرفتن هموطنان خود و نه مردم محلی، استفاده از مواد خام ارزان و کم کیفیت در ساخت و ساز و عدم رعایت استانداردهای زیست محیطی مقرر در قراردادها - تنها بخشی از این ادعاهاست.
این سهلانگاری نسبت به قوانین تا حدی به دلیل فساد نخبگان سیاسی و مواضع ضعیف در مذاکراتی است که فقیرترین کشورهای منطقه در آنها نقش دادخواه را دارند.
بیانیه معاون پارلمان قرقیزستان در مورد توافق با وامدهنده اصلی کشور (بانک صادرات-واردات چین) این مشکل را در سطح جهانی تشریح میکند. "آیدا اسماعیلیوا"، با اعتقاد به اینکه چین به عنوان بزرگترین وام دهنده قرقیزستان، این جمهوری را مجبور به امتناع از مصونیت حاکمیت در دادگاهها کرده است، تاکید میکند: «در تمام تفاهمنامهها بند 1 ماده 8 وجود دارد که براساس آن، فرد وامگیرنده بدون قید و شرط از هر گونه مصونیت براساس مصونیت حاکمیت امتناع میورزد».
از سال 2015 بانکهای دولتی چین مقام نخست را در لیست طلبکاران جمهوری قرقیزستان و جمهوری تاجیکستان دارند. میزان بدهی دولتی دوشنبه 2.1 میلیارد دلار است. در قرقیزستان این رقم حتی بالاتر است. بنا به آمار، بدهی دولتی جمهوری در سال 2015 به بیش از 3.6 میلیارد دلار رسیده است. یعنی هر قرقیزی باید 610 دلار (از 200 دلار بدهی به پکن) را پرداخت کند.
چین فعلا در سیاست داخلی کشورهای منطقه مداخله نکرده و به افزایش همکاری اقتصادی، نظامی، فرهنگی و بشردوستانه اکتفا میکند. با این حال، معلوم نیست که اگر پکن با نوعی کارشکنی در پروژههای مهم استراتژیک مواجه شود، چگونه رفتار خواهد کرد.
فعلا اینکه منطقه هنوز هم در حوزه منافع ژئوپلتیک مسکو باقی مانده است، آن را از "فشار" آشکار سرمایهگذاران چینی نجات میدهد.
در نهایت اینکه، در اکثر کشورهای آسیای مرکزی، مقامات محلی در مورد اجرای پروژههای چینی بدون توجه به افکار عمومی (از جمله ترسها) توافق میکنند. عدم اعتماد به چین در میان نمایندگان نخبگان هم وجود دارد، اما امکانات مالی قدرت شرقی به آن این امکان را میدهند که بسیار قانع کننده باشد.
انتهای مطلب/.