توسعه فرآیندهای درگیری در شمال غربی افغانستان و احتمال انتقال آنها به خاک ترکمنستان امکان پیشبینی شکلگیری محور بحرانی افغانستان-ترکمنستان با دسترسی به منطقه ساحلی دریای خزر قزاقستان و توسعه بعدی آن در جهت قفقاز روسیه، منطقه ولگا و اورال را فراهم میآورد. در این زمینه، پتانسیل درگیری (جدایی طلبی) قزاقستان و همچنین گسترش پنهانی جنبشهای رادیکال اسلامی در غرب قزاقستان از اهمیت خاصی برخوردار است.
ایران شرقی/
ترکمنستان، تاجیکستان و قرقیزستان میتوانند به یک میدان عملیات استراتژیک برای بیثبات کردن همسایگان خود بدون مشارکت "دولت اسلامی" تبدیل شوند.
تکرار بیرویه هراسآفرینی و هشدار در مورد «دولت اسلامی» در آسیای مرکزی فعلا دارای مبانی بسیار ضعیفی است. در ماه مارس سال 2015 "توماس روتیگ"، محقق آلمانی با توجه به نتایج تحقیقات میدانی خود در منطقه شمالی مرزی افغانستان خاطرنشان کرد: «اگر چه این نگرانی و زنگ خطر مدلل و به جا است، اما هیچ اطمینانی به اینکه داعش تهدید امنیتی اصلی محسوب میشود وجود ندارد». توماس روتیگ ضمن تفسیر گزارشاتی که در آنها در مورد صدها و یا حتی هزاران شبه نظامی صحبت میشود، حذف یک صفر از این تعداد را توصیه کرده است.
از نظر منابع شورای امنیت افغانستان، داعش دارای حدود20 هزار نفر بوده و پیروانش در افغانستان حضور دارند. اما با توجه به توصیههای توماس روتیگ، این تعداد حدود 2 هزار نفر است. در منطقه تورغندی (مرز افغانستان-ترکمنستان) گروهی با تعداد حدود 200 نفر به رهبری آقمراد از ترکمنستان، در منطقه اسلام قلعه گروهی با حدود 300 نفر به فرماندهی حاجی رئوف و در منطقه شیندند گروهی با حدود 700 نفر به فرماندهی امان الله فعالیت میکنند. این دو گروه آخر ماهیت ضد شیعی و ضد ایرانی دارند.
در میان پیروان داعش – پشتونهای "طالبان"، مجاهدین سابق (به ویژه از "حزب اسلامی")، "اتحاد اسلامی"، گروهکهای "عبدالرسول سیاف"، قدیمیترین جهادگر افغان - جوانان بیکار زیادی وجود دارند. آنها پاکستانی، عرب و تعداد کمی از آنها بومیان جمهوریهای آسیای مرکزی، اویغورها و چچنیها بوده و شعار اصلیشان ، ایجاد "دولت اسلامی خراسان" در افغانستان، پاکستان و جمهوریهای آسیای مرکزی است.
دیگر گزارشات مربوط به داعش در افغانستان هنوز بررسی نشده و ماهیتی اساطیری دارد. بررسی تصویر واقعی آنچه در منطقه مرزی شمال افغانستان از نقطه نظر تهدید برای آسیای مرکزی روی میدهد، وضعیت کیفی متفاوت در رابطه با هر یک از کشورهای منطقه را نشان میدهد.
منابع شورای امنیت افغانستان در مورد استقرار نیروهای اسلام گرایان با حدود یک هزار نفر در خط مرزی افغانستان-ازبکستان صحبت میکنند، اما هم تعداد نام برده و هم جهتگیری اقدامات گروهکهایی که در واقعیت وجود دارند شک برانگیز است. بخشی از مرز افغانستان با ازبکستان که از امتداد رودخانه آمودریا عبور میکند، یکی از حفاظتشدهترین مناطق در جهان است. این منطقه به سازههای مهندسی محافظ، از جمله حصار سیم خاردار تحت ولتاژ 380 V و میدانهای مین سراسری مجهز بوده و گشت زنی در سرتاسر آن به طور مداوم صورت میگیرد. همه از اتفاق روی داده در ماه مارس سال 2013 ، زمانی که گروه کوچکی از نگهبانان مرزی افغانستان به جزایر آرال-پیغمبر تحت صلاحیت جمهوری ازبکستان نفوذ کردند اطلاع دارند. در این درگیری سه افسر پلیس مرزی از شهرستان قلدر کشته و چهار موفق به فرار شدند. ترکمنستان از غرب و تاجیکستان و قرقیزستان از شرق برای ازبکستان خطرساز هستند.
در بخش ترکمنستان مدتهاست که وضعیت نزدیک به مفهوم "خط مقدم" حفظ شده است. در حال حاضر، میتوان در مورد تاکتیکهای شبه نظامیان صحبت کرد: پاکسازی تدریجی مناطق مرزی از مردم محلی و آمادهسازی کریدورهای عملیاتی برای حمله به خاک ترکمنستان. تشدید فعالیت گروهکهای رادیکال مرتبط با افغانستان در ترکمنستان و همچنین حضور شهروندان این جمهوری در اقدامات نظامی سوریه با آمادهسازی مقدماتی، تنش بوجود میآورد.
تعداد حامیان تفسیرهای غیر سنتی اسلام به سرعت در حال رشد است. بیشترین توسعه این گروهها در ولایت آخال، مخصوصا در تجن، کاکا و دیگر شهرها و روستاهای پایتخت بوده است. مقامات تجن هم در ماه مارس اقداماتی را برای دستگیری فعالین این گروهها که به قاچاق مواد مخدر هم میپردازند انجام دادهاند. در حال حاضر، نیروهای امنیتی در راه ورود به تجن ایستادهاند، ورود به سرخس تنها با جواز محلی امکان پذیر است، حتی کارکنان شرکتهای گاز هم از یک مسیر انحرافی عبور میکنند و نمایندگان سازمانهای اعمال قانون و نیروهای ویژه آنها را همراهی میکنند.
توسعه فرآیندهای درگیری در شمال غربی افغانستان و احتمال انتقال آنها به خاک ترکمنستان امکان پیشبینی شکلگیری محور بحرانی افغانستان-ترکمنستان با دسترسی به منطقه ساحلی دریای خزر قزاقستان و توسعه بعدی آن در جهت قفقاز روسیه، منطقه ولگا و اورال را فراهم میآورد. در این زمینه، پتانسیل درگیری (جدایی طلبی) قزاقستان و همچنین گسترش پنهانی جنبشهای رادیکال اسلامی در غرب قزاقستان از اهمیت خاصی برخوردار است.
وضعیت فعالیت حزب نهضت اسلامی در تاجیکستان که فرم موثری برای جهتدهی روحیات اعتراضی بخش اسلامیزه شده جامعه محسوب میشود به شدت رو به وخامت است. کمپین طراحی شده توسط مقامات جمهوری برای منع فعالیت حزب نهضت اسلامی به طور خودکار پایگاه اجتماعی بسیار گسترده سازمانهای رادیکال را افزایش میدهد. در واقع، جمهوری در وضعیت گذار سیستمیک بحران اجتماعی-اقتصادی و اجتماعی-سیاسی به مرحله نهایی آن قرار دارد. درگیری و تناقضات بین دوشنبه و گورنو-بدخشان که دارای مفاهیم سیاسی و جنایی و اغلب مذهبی است، کاتالیزور اضافی این درگیری محسوب میشود.
عدم وجود امکان بیان قانونی حقوق خود برای بخش قابل توجهی از جامعه تاجیکستان، تنها آنها را به راههای غیر قانونی سوق خواهد داد. در تاجیکستان مشکلات زیادی به خاطر فعالیت گروهکهای مذهبی تندرو و فرستادگان از خارج از کشور وجود دارد. بستن حزب نهضت اسلامی به این گروهکها یک منبع بسیج اضافی خواهد داد. در واقع، دوشنبه به وضعیت آستانهی جنگ داخلی 1990 بازگشته و هر گونه سازش نخبگان منطقهای در جمهوری را غیر ممکن میسازد.
این امر به نوبه خود، جداسازی گروههای تروریستی از افغانستان همسایه را تسهیل میکند. وضعیت در تاجیکستان میتواند به صورت شجاعانه در رابطه با قرقیزستان همسایه در نظر گرفته شود.
بیثباتسازی سیاسی داخلی احتمالی در قرقیزستان ممکن است به عنوان یک پس زمینه برای سازماندهی منابع بیثباتی توسط گروهکهایی که از افغانستان به دره فرغانه منتقل شدهاند مورد استفاده قرار گیرد. به طور همزمان ممکن است شبکه درگیریهای مرزی کنترل شده با رنگ اجتناب ناپذیر قومی شروع به فعالیت کند. در این فرایندها قطعا گروهکهای جنایی (عمدتا قاچاقچیان، از جمله قاچاق مواد مخدر) که علاقهای به الحاق جمهوری به اتحادیه گمرکی و اتحادیه اقتصادی اوراسیا ندارند (چرا که الحاق جمهوری به این اتحادیهها مستلزم تغییر موقعیت در مرزهاست) شرکت خواهند کرد. در تقابل با این موضوع، ائتلاف سازمانهای غیر دولتی طرفدار غرب، گروههای ملیگرای محلی و سازمانهای مخفی زیرزمینی اسلامی که مواضعی قوی در ساختارهای دولتی، از جمله پلیس و سرویسهای امنیتی، و جرم و جنایت قومی در قرقیزستان دارند تشکیل شده است.
در قرقیزستان، وضعیت سازمانهای مذهبی-افراطی و تروریستی به طور کلی دارای ماهیت بین قومی با تحمیل یک عامل خارجی است. در ماه فوریه، "راشد کمالوف"، امام مسجد کاراسوی " السرخس" در منطقه اوش توسط سازمانهای اجرای قانون به اتهام اظهارات افراطی و فراخواندن به ایجاد خلافت بازداشت شد. بلافاصله پس از دستگیری وی، اعضای سلولهای محلی "حزب التحریر" از طریق شبکههای اجتماعی یک پیام با متن زیر دریافت کردند: «زمان آن رسیده که حدود 500 نفر از حامیان کمالوف در مسجد جمع شوند و در مورد اقدامات پیرامون محافظت از امام بحث کنند».
دو روز بعد، به تصمیم دادگاه کمالوف به مدت دو ماه به اتهام تحریک دشمنی ملی، نژادی، مذهبی و بین منطقهای براساس ماده 299 قانون و به اتهام فعالیتهای سازمان یافته با هدف تحریک تنفر ملی، نژادی، مذهبی و یا بینمنطقهای براساس ماده 1-299 قانون جزایی قرقیزستان به زندان محکوم شد. پس از مدت کوتاهی، نمایندگان یک سری سازمانهای غیر دولتی غربی (شهناز مومنوف ساکن تفلیس و تاتیانا ویگوسکایا ساکن کیف) به روزنامهنگاران و فعالان حقوق بشر اوش پیشنهاد گسترش اطلاعات مربوط به بازداشت امام از طریق رسانهها و تحقیق در مورد موضوع "تاثیر دستگیری امام در روابط بین قومی و مذهبی در جنوب جمهوری قرقیزستان به ویژه در دره فرغانه" با تاکید بر پیامدهای منفی آن را دادند.
جمعیت ازبکی جنوب قزاقستان از لحاظ تاریخی مذهبیتر از جمعیت قرقیزی آن است. همچنین میتوان گفت که تقریبا 100 درصد ساختارهای امنیتی از لحاظ تاریخی قرقیزی هستند. در سالهای اخیر، به ویژه پس از درگیری بین قومی در سال 2010، تنها نمایندگان بخش ازبک جامعه به خاطر اتهامات مربوط به افراط گرایی دینی بازداشت و محکوم شدهاند. این موضوع در افکار معمولی بلافاصله رنگ قومی به خود گرفت.
افغانستان را هم دهها گروه تروریستی متراکم مانند "ختاب" و "تاس" در مرز ترکمنستان، "دولت اسلامی ازبکستان"، "خلافت" اویغور، "فتح" قزاقستان در قندوز، "قرقیزستان کلکانی" در بدخشان، " طالبان آسیای مرکزی" و"انصارالله"، "اتحاد جهاد اسلامی"، جنبش اسلامی شناخته شده ازبکستان، "مجاهدین آسیای مرکزی" و حزب اسلامی ترکستان، "حرکت فاروقی" و "سپاه صحابه " و دهها گروه دیگر ویران میکنند.
در عین حال، تمام استدلالهای مربوط به فعالیت افراطی-مذهبی و تروریستی در آسیای مرکزی و قزاقستان به ارزیابی تهدید از جانب "دولت اسلامی" محدود شده و تعداد زیادی از تهدیدات واقعیتر مرتبط با سازمانها و جنبشهای بنا نهاده شده در افغانستان که بر خلاف داعش دارای ساختارهای شبکهای توسعه یافته و پایگاه اجتماعی واقعی در تمام کشورهای منطقه هستند را از نظر دور میسازد.
انتهای مطلب/.