کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

افراط‌گرایی مهاجران بومی آسیای مرکزی؛ دلایل و انگیزه‌ها

ia-centr , 21 ارديبهشت 1396 ساعت 13:09

مترجم : موسسه مطالعات راهبردی شرق، الهام چرمگی

به باور برخی کارشناسان، هیچ شواهدی گواه بر رابطه علل ریشه‌ای مذهبی،اقتصادی و سیاسی موجود در آسیای مرکزی با صدور تروریسم وجود ندارد. و یکی از دلایل این امر می تواند این باشد که در کشورهای آسیای مرکزی تروریسم بسیار کم است. بین سال‌های 2001 تا 2015 بیش از 85000 حادثه مرتبط با تروریسم به ثبت رسیده که تنها 62 مورد از آنها در پنج کشور پساشوروی رخ داده است. در آسیای مرکزی، برخلاف دیگر مناطق مسلمان سازمان‌های افراطی رادیکال اسلامی سازمان‌یافته‌ وجود ندارد. ایالات متحده 61 گروه تروریستی را شناسایی و منع کرده که از میان آنها تنها دو گروه با آسیای مرکزی در ارتباط اند: جنبش اسلامی ازبکستان و اتحاد جهاد اسلامی. داده‌های مربوط به این گروه‌ها و حوادث روی داده از سال 2001 تا سال2010 که اطلاعاتی در مورد حملات مرتبط با آنها وجود ندارد (به جز موارد مربوط به افغانستان و پاکستان) نشان می دهد در آسیای مرکزی، هیچ فضایی برای خلافت رو به کاهش "داعش" وجود ندارد.


ایران شرقی/
در سال‌های اخیر، اغلب از آسیای مرکزی به عنوان صادرکننده تروریسم یاد می‌کنند، چرا که افراد مشکوک به انجام حملات تروریستی بزرگ اخیر مانند ماجرا تیراندازی در کلوپ شبانه استانبول، زیر گرفتن عابران پیاه با کامیون در استکهلم، انفجار در مترو سنت پترزبورگ - بومیان این منطقه هستند. اما آیا این دلیلی برای متهم کردن آسیای مرکزی به صدور تروریسم است؟ "ادوارد لیمون" و "جون خیزرشوی" محققان اروپایی در مقاله مشترک منتشر شده خود در سایت Open Democracy  به بحث و بررسی این وضوع پرداخته‌اند.
* * *

در حالی که برخی از مردم آسیای مرکزی به جنبش "طالبان" و دیگر اسلام گرایان در افغانستان پیوسته‌اند، بسیاری هم به سمت "دولت اسلامی" رفته‌اند. براساس ارزیابی‌های مختلف، از 2 تا 4 هزار شهروند آسیای مرکزی به سوریه و عراق رفته‌اند. شبه‌نظامیان این منطقه در حمله فرودگاه بین‌المللی آتاتورک در استانبول هم شرکت داشتند و جالب اینجاست که این‌ها، اولین نشانه‌های گسترش جهادگرایی جهانی در آسیای مرکزی نیستند.
بنا به دو دلیل زیر، هیچ شواهدی گواه بر رابطه علل ریشه‌ای مذهبی،اقتصادی و سیاسی موجود در آسیای مرکزی با صدور تروریسم وجود ندارد:
اولا اینکه در کشورهای آسیای مرکزی تروریسم بسیار کم است. بین سال‌های 2001 تا 2015 بیش از 85000 حادثه مرتبط با تروریسم به ثبت رسیده که تنها 62 مورد از آنها در پنج کشور پساشوروی رخ داده است. در آسیای مرکزی، برخلاف دیگر مناطق مسلمان سازمان‌های افراطی رادیکال اسلامی سازمان‌یافته‌ وجود ندارد.  ایالات متحده 61 گروه تروریستی را شناسایی و منع کرده که از میان آنها تنها دو گروه با آسیای مرکزی در ارتباط اند: جنبش اسلامی ازبکستان و اتحاد جهاد اسلامی. داده‌های مربوط به این گروه‌ها و حوادث روی داده از سال 2001 تا سال2010 که  اطلاعاتی در مورد حملات مرتبط با آنها وجود ندارد (به جز موارد مربوط به افغانستان و پاکستان) بسیار ناقص است. در نهایت اینکه در آسیای مرکزی، هیچ فضایی برای خلافت رو به کاهش "دولت اسلامی" وجود ندارد.
دوما اینکه، تحقیقات مربوط به علل ریشه‌ای به دلیل گرایش تعداد بسیار کمی از مسلمانان محافظه کار، فعالین سیاسی سرکوب شده و شهروندان فقیر به اقدامات خشونت‌آمیز، کافی نبوده و موارد تک هم نمی‌توانند روندهای کلی را توضیح دهند.
علاوه بر این، تمام این موارد، دارای علل ریشه‌ای مشکوک هستند. گروهک‌های اسلام‌گرا در منطقه توسعه ضعیفی داشته‌اند. از طرفی شواهد کمی هم در مورد تمایل بیشتر مسلمانان محافظه کار (از لحاظ اجتماعی) به افراط‌ گرایی سیاسی نسبت به مسلمانان سکولار وجود دارد. تعداد کمی از تروریست‌های آسیای مرکزی مومن بوده و دارای تحصیلات مذهبی رسمی هستند. به عنوان مثال، والدین "اختم عالموف"، شبه‌نظامی «دولت اسلامی» و بومی تاجیکستان زمانی که پس از دیدن ویدئوی منتشر شده در اینترنت در سپتامبر سال 2014 متوجه شدند که پسرشان در مرز سوریه و عراق بازداشت شده است، شوکه شدند. آنها معتقد بودند که پسرشان برای کسب درآمد به روسیه رفته است. همسایگانشان هم تایید ‌کرده بودند که عالموف قبل از سفرش به روسیه هیچگاه ریش نمی‌گذاشت و حتی به طور منظم نماز نمی‌خواند. آنها همچنین از شبه‌نظامی دیگری از تاجیکستان به نام باباجان قربانوف که در اوت سال 2014 کشته شد یاد کردند: آنها حیران بودند که چطور یک فرد غیر مذهبی می‌تواند عازم جنگی مذهبی شود.
قانع‌کننده‌ترین استدلال‌ها علیه "علل‌ ریشه‌ای" این واقعیت است که تعداد اعضای داعش که به هنگام حضورشان در آسیای مرکزی رادیکالیزه شده‌اند، کم  است: این موضوع با آثار "نوی تاکر" در مورد شهروندان ازبکستان و ادوارد لیمون در مورد شهروندان تاجیکستان تایید می‌شود. مظنونین حملات تروریستی در استکهلم و سنت پترزبورگ خانه‌های خود در قرقیزستان و ازبکستان را ترک کرده‌ بودند و هیچ شواهدی دال بر افراط گرایی آنها قبل از خروج از کشور وجود ندارد.
پس از بررسی پروفایل اینترنتی اکبرجان جلیلوف، مظنون به حمله تروریستی در سن پترزبورگ مشخص شد: «جلیل اف، پس از نقل مکان به روسیه در سال 2011، راننده شد. وی یک فرد مذهبی نبود، آشپز و عاشق هنرهای رزمی بود، به ندرت نماز می‌خواند و هرگز به مسجد نمی‌رفت. جلیلوف در شبکه‌های اجتماعی هیچ روحیات و احساسات افراطی از خود نشان نداده بود. به نظر می‌رسد که دین، فقر و یا حتی سرکوب نقش بسیار محدودی را در زندگی او ایفا کرده‌اند».
در اینجا این سوال مطرح می‌شود: پس چه چیز ساکنان آسیای مرکزی را به افراط گرایی به هنگام زندگی در خارج از کشور وامی‌دارد؟ در جواب باید گفت که هیچ عاملی، دلایل تصمیم یک فرد برای ورود به یک گروه افراطی را توضیح نمی‌دهد. داستان زندگی هر فرد منحصر به فرد است. بسیاری از آنها  به دلیل انزوا، جدایی از خانواده و یا صدمه شخصی در مقابل وعده‌های استخدام‌کنندگان تروریستی آسیب پذیر شده‌اند. همه افراد برای ورود به این گروه‌ها تحت فشار نبوده‌اند. بسیاری از آنها تنها به دنبال ماجراجویی و یا فقط به دنبال دوست برای خود بوده‌اند.
در اینجا دو عامل مهاجرت و انزوا را می‌توان مجزا کرد. اقتصاد قرقیزستان و تاجیکستان بیشترین وابستگی را به درآمد مهاجران دارد. استخدام‌کنندگان اسلامی بر روی شهروندانی متمرکز شده‌اند که در خارج از کشور کار می‌کنند. از پنج تا هفت میلیون نفر از شهروندان قرقیزستان، تاجیکستان و ازبکستان - عمدتا مردان - در روسیه کار و زندگی می‌کنند (با توجه به اطلاعات رسمی وزارت كشور روسیه،  در قلمروی این کشور بیش از 3.5 میلیون مهاجر کاری از قرقیزستان، تاجیکستان و ازبکستان حضور دارند). آنها اغلب جوانی خود را دور از خانه گذرانده و هر روز با مشکلات اقتصادی، نفرت نژادی و ظلم و ستم از جانب دولت دست و پنجه نرم می‌کنند.  حدود 80 درصد از شبه نظامیان داعشی بومی تاجیکستان زمانی که در روسیه مهاجران کاری بود‌ه‌اند در این سازمان تروریستی استخدام شده‌اند.
بیش از 50 درصد شبه‌نظامیان، فارغ التحصیلان دانشگاه‌های سکولار هستند. به عنوان مثال، نسیم نباتوف قبل از آنکه ترک تحصیل کند و در آوریل سال 2015 به سوریه برود، در دانشگاه دولتی مسکو اقتصاد می‌خواند. بر اساس گزارش بانک جهانی در سال 2016، 69  درصد از 3803  شبه‌نظامی داعش حداقل تحصیلات متوسطه داشته‌اند.
تامین فرا ملی امنیت توسط روسیه و کشورهای آسیای مرکزی می‌تواند بیشتر دلیل مستقیم افراط گرایی باشد تا راه حلی برای این مسئله. این روش دولت‌های آسیای مرکزی بر روی دشمنان سیاسی متمرکز شده (صرف نظر از اینکه آنها مذهبی یا غیر مذهبی، صلح طلب با خشونت طلب هستند) و همچنین در جهت تامین امنیت رژیم و نه امنیت بین‌المللی و جلوگیری از تروریسم در خارج از کشور است.
تجزیه و تحلیل پایگاه اطلاعات مخالفان سیاسی در خارج از کشور نشان می‌دهد که سرویس امنیتی دولتی تاجیکستان و ازبکستان در اقدامات خود در خارج از کشور فعال‌تر و خشن‌تر است. این موضوع می‌تواند گروه‌های منزوی مردان جوان را برای پیوستن به سازمان‌های افراط گرا برانگیزد. اما هنوز صحبت در مورد هرگونه تاثیر این روش بر جهادگرایی زود است، اگر چه این فرضیه محتمل‌تر از استدلال‌های مربوط به کنترل ناکافی و دولت ضعیف (که منجر به افراط گرایی می‌شوند) است.
در نتیجه می‌توان گفت که نقل مکان و انزوای مهاجران جوان و صدور سرکوب‌ها توسط دولت‌های کشورهای آنها می‌تواند بهتر پاسخگوی دلیل صدور تروریسم توسط آسیای مرکزی باشد. با این حال، لازم به ذکر است که این پدیده بسیار نادر بوده و اطلاعات بسیار کمی در مورد آن وجود دارد. مطالعات صورت گرفته در این حوزه کافی نبوده و اغلب منقضی هستند. تنها چیزی که ما در حال حاضر می‌توانیم بگوییم این است که ایده‌های رادیکال برای این افراد بیشتر یک نشانه هستند تا دلیلی برای جستجوی یک مفهوم و هدف در خشونت‌های تروریستی.
آنچه در مورد این افراد در فضای مهاجرت فراملی اتفاق افتاده است، مهم تر از علل ریشه‌ای موجود در آسیای مرکزی است. باید قبل از توضیح علل صدور افراط گرایی توسط این منطقه، از آنچه در زندگی مهاجران در خارج از آسیای مرکزی اتفاق افتاده است آگاهی یابیم.
انتهای مطلب/.


کد مطلب: 544

آدرس مطلب :
https://www.iess.ir/fa/translate/544/

موسسه مطالعات راهبردي شرق
  https://www.iess.ir