ایران شرقی/ آسیای مرکزی هرگز در اولویتهای اصلی ایالات متحده قرار نداشته و بعید است چنین رویکردی در دوره ترامپ تغییر نماید. با این حال، تحولات اخیر در آسیای مرکزی، به ویژه در ازبکستان، فرصتی را برای پیشبرد منافع ایالات متحده از طریق حضور اقتصادی-سیاسی بیشتر در منطقه فراهم نموده است، ضمن اینکه ایالات متحده میتواند با هزینه نسبتا کم، با رشد سلطه اقتصادی چین و تلاشهای روسیه برای هژمونی نظامی در منطقه مقابله نماید. دو کشور کلیدی در این فرصت ممکن برای ایالات متحده، ازبکستان و قزاقستان هستند.
پیشینه:
«شوکت میرضایف»، جانشین «اسلام کریموف» رئیس جمهور ازبکستان پس از مرگ وی از برخی از جنجالیترین سیاستهای داخلی و منطقهای کریموف فاصله گرفت و به حفظ سیاست خارجی توازن روابط با قدرتهای خارجی پرداخت. در حالی که ازبکستان یک شبه به طرز جادویی به یک کشور دموکراتیک تغییر نخواهد کرد اما رئیسجمهور فعلی آن تنشهای دوره کریموف با همه همسایگان خود را تعدیل کرده است و یکی از اقدامات وی در این زمینه، آزاد کردن برخی زندانیانی بوده که حبس آنان نقض حقوق بشر محسوب میشود. دولت ازبکستان در حال حاضر حتی از آزادسازی ارز صحبت مینماید که باعث خوشبینی در میان منتقدان رژیم، و نیز سازماندهی مجدد ساختار سیاسی دولت شده است. بدون شک، شرکتهای ایالات متحده و دیگر شرکتهای خارجی از این تغییر عمده سیاست ازبکستان در صورت اجرایی شدن آن، بهره میبرند.
در همین حال، در قزاقستان «نظربایف»، رئیس جمهور این کشور از کاهش قدرت خود در حمایت از قوه مقننه و بازتر کردن فضا برای نیروهای سیاسی و اقتصادی توسط دولت صحبت کرد که بدین ترتیب ایالات متحده میتواند از قدرت اقتصادی برتر خود و درک نخبگان قزاق در مورد اینکه حضور واشنگتن، تعادلی در برابر مسکو و پکن خواهد بود، بهرهمند شود.
همچنین، سیاستهای آزاد سازی و کاهش تنش قزاقستان و ازبکستان، قویترین برگهای برنده ایالات متحده در رقابت قدرتهای بزرگ برای نفوذ در آسیای مرکزی و فراتر از آن، یعنی تمایل ایالات متحده به ادامه مبارزه برای امنیت و ثبات در افغانستان به همراه پتانسیل برای استفاده بیشتر از قدرت اقتصادی ایالات متحده میباشد. ارتش ایالات متحده و ناتو هنوز درگیر جنگ با طالبان و سازمان تروریستی شناخته شده «داعش» در افغانستان هستند، که همه این گروههای تروریستی تهدیدی برای کشورهای آسیای مرکزی میباشند. علاوه بر این، همه کشورهای آسیای مرکزی خواهان کسب و کار، تجارت و سرمایه گذاری ایالات متحده در این منطقه هستند تا این کشورها را قادر سازد بین تمایلات هژمونیک پکن و مسکو، تعادل برقرار نمایند. افزایش حضور ایالات متحده در آسیای مرکزی مورد استقبال قرار میگیرد و به این ترتیب میتوان طرحهای خصوصی برای پیشبرد اصلاحات در ازبکستان و قزاقستان که نقض حقوق انسانی و مدنی در هر دو کشور را بهبود بخشد، پیاده نمود.
علاوه بر این، اگر ایالات متحده به طور کامل از افغانستان خلاص شود، احتمالا رقابت قدرتهای بزرگ به سرعت دوباره ظهور خواهد کرد. روسیه به وضوح بازی دوگانهای در افغانستان انجام میدهد، ظاهرا از دولت این کشور حمایت میکند اما از سوی دیگر با طالبان و ایران ارتباط دارد. روسیه، چین و پاکستان از مذاکرات صلح حمایت میکنند، اما همانطور که توسط فرماندهان ایالات متحده گزارش شده است، مسکو و تهران حامی طالبان نیز هستند. بنابراین روسیه از طالبان (به عنوان بخشی از دولت آینده در افغانستان که یک کشور تقسیم شده را برای نفوذ روسیه (و احتمالا چین) باز میگذارد در حالی که حضور ایالات متحده را محدود میکند) در برابر داعش حمایت میکند.
با این که این تاکتیکها زیاد به نفع قزاقستان و ازبکستان نیست، اما با اهداف اصلی روسیه یعنی جلوگیری از رشد داعش ضمن حفظ نفوذ خود در آسیای مرکزی همخوانی دارد.
چین نیز برای محدود کردن نفوذ ایالات متحده در آسیای مرکزی و افغانستان، به روسیه ملحق خواهد شد. چین بدون شک از بازی دوگانه روسیه آگاه است اما قصد دارد حضور ملموستر نظامی و امنیتی در آسیای مرکزی داشته باشد ضمن اینکه به دنبال حفاظت از سرمایهگذاریهای بزرگ خود در این منطقه میباشد.
با توجه به دسیسههای قدرتهای بزرگ، دولت ترامپ باید از تلاشهای دولت جدید ازبکستان در جهت آزادسازی نظام سیاسی خود و اصلاحات نظربایف حمایت کند. ایالات متحده میتواند این حمایت را با استفاده از شیوههای ملموس اقتصادی و نظامی نشان دهد، ازجمله ارائه آموزش و دسترسی دولتهای آسیای مرکزی به تجهیزات نظامی برای دفاع از خود در برابر تروریسم و شورش (و تهدیدهای روسیه) و تسهیل سرمایهگذاری ایالات متحده توسط شرکتهای خصوصی در آسیای مرکزی. ایالات متحده باید از این نفوذ برای پیشرفت فضای آزاد اقتصادی و بهبود شرایط حقوق بشر استفاده نماید.
پیش از این، ایالات متحده با شرایطی که ضمیمه سرمایهگذاریها میکند و همچنین با توجه به جو نامناسب سرمایه گذاری در آسیای مرکزی به دلیل سیاستهای رانت خواهی دولتهای محلی، و محدودیت در تجارت و سرمایهگذاری، تلاش کرده با چین رقابت نماید. بعید است که دولت ترامپ، شیوه دولت قبلی ایالات متحده را مبنی بر درخواست علنی اصلاحات دنبال نماید. با این حال، دولت جدید ایالات متحده میتواند از انگیزه افزایش سرمایهگذاری برای اینکه به رژیمهای آسیای مرکزی بگوید که اگر آنها به سوی اصلاحات خاص حرکت نمایند، این امر میتواند مثبت در نظر گرفته شود، استفاده نماید. بدون تجارت و سرمایهگذاری، انگیزه کمی برای دولتهای آسیای مرکزی وجود دارد که به مشاوره ایالات متحده در مورد مسائلی مانند حقوق بشر، گوش فرا دهند. در واقع، همانطور که «جان کری» وزیر امور خارجه آمریکا به مخاطبان قزاق گفت: "سیاست اقتصادی نیز سیاست خارجی است". این قطعا درسی از حضور اقتصادی در حال رشد چین در آسیای مرکزی است.
با توجه به تهدید طالبان و داعش از افغانستان، آسیای مرکزی و به ویژه ازبکستان در مورد خطر تروریسم نگران هستند، اگر چه مدتها در مورد این تهدید اغراق شده اما بیاساس هم نیست. بنا به گزارشها، چند صد شبه نظامی ازبک برای مبارزه در کنار داعش به سوریه رفتهاند. با این حال، سابقه طولانیتری از مبارزان ازبک در افغانستان و پاکستان وجود دارد، به خصوص تحت لوای جنبش اسلامی ازبکستان. بنابراین، برنامهای که تعامل ایالات متحده در افغانستان را حفظ نماید و در عین حال سرمایهگذاری در آسیای مرکزی به ویژه در دو کشور ازبکستان و قزاقستان را تقویت نماید، نشاندهنده تعهد ایالات متحده به توسعه، ثبات، و امنیت آسیای مرکزی میباشد. این امر همچنین به رئیس جمهور نظربایف و میرضایف اجازه میدهد تا کشورهای خود را از طریق اصلاحات اقتصادی، اداری، قضایی و سیاسی، تقویت نمایند. تا آنجا که حتی برخی مخالفان را آزاد نموده و همچنین یک شریک جایگزین برای تعادل روسیه و چین، پیشنهاد نمایند.
حتی اگر واشنگتن تهدید تروریستی (که مسلما با توجه شعارهای رئیس جمهور ترامپ و تیم وی، بعید است) را نادیده بگیرد، روسیه و چین، از آن چشم پوشی نخواهند کرد. در حال حاضر مسکو، پکن و اسلام آباد جلساتی را برای هموار کردن راه برای پیمان صلح افغانستان برگزار مینمایند. آنها دولت افغانستان را برای دور بعد مذاکرات صلح سه جانبه خود دعوت کردند، با این حال هنوز موفق به برقراری صلح در افغانستان نشدهاند. در حالی که مسکو ممکن است سعی کند با طالبان معامله نماید، همانطور که تلاشهای اخیر آن نشان میدهد؛ چین روشهای سختگیرانهتری در مبارزات خود در پیش گرفته است، مانند مصادره گذرنامههای همه ساکنان سین کیانگ به نام مبارزه با تروریسم. چین دلایل رو به رشدی برای ترس از تروریسم دارد، به خصوص با توجه به سرمایهگذاری قابل ملاحظه آن در پاکستان و آسیای مرکزی به عنوان بخشی از «طرح کمربند و جاده» و «کریدور اقتصادی چین-پاکستان» و نشانههایی از افزایش تروریسم ضد چینی مانند حمله به سفارت چین در بیشکک در سال 2016.
سیاست خارجی قزاقستان و ازبکستان نیز با اهداف ایالات متحده در آسیای مرکزی هماهنگی دارد. ازبکستان چندین اقدام مناسب مورد حمایت عموم برای کاهش تنش با تاجیکستان و قرقیزستان و ارتباط با ترکیه، که به دنبال تعامل بیشتر در آسیای مرکزی است، انجام داده است. همچنین بهبود روابط میان دولتهای آسیای مرکزی، افزایش همکاریهای اقتصادی-سیاسی در میان آنها را که یک هدف طولانی مدت ایالات متحده است، تسهیل مینماید. همکاری بین دولتی در آسیای مرکزی، به ویژه شامل قزاقستان و ازبکستان، موجب تقویت استقلال اقتصادی این کشورها از مسکو و پکن و همچنین تقویت ثبات داخلی و منطقهای میشود.
نتیجه گیری:
برای مدت زمان طولانی، دولت «اوباما» هیچ دستور کار مشخصی برای آسیای مرکزی به غیر از تعقیب جنگ در افغانستان نداشت. تنها طرح «گروه 1+5» در سال 2015 آغاز شد و هنوز هم برنامه منظمی برای بازدیدهای سطح بالا و یا سرمایهگذاری که واقعا متعادل کننده حضور روسیه یا چین باشد، ندارد. علاوه بر این، هیچ نشانهای از آنچه دولت ترامپ در رابطه با آسیای مرکزی انجام خواهد داد، وجود ندارد. در واقع، دولت اوباما در یک مورد علنا از سیاستهای چین حمایت کرد و آن، طرح کمربند و جاده چین بود. آن اعلام پشتیبانی، بیشتر از هرگونه پیشنهاد تعامل راهبردی با چین، به عدم وجود ایدههای رهبری ایالات متحده و منابع آن در قبال آسیای مرکزی مربوط میشد. ترامپ در حال حاضر فرصت تنظیم دستور کار جدید بر اساس قدرت سرمایهگذاری خصوصی شرکتهای بزرگ ایالات متحده را دارد که برای دولتهای محلی و ایالات متحده منافع متقابل به همراه خواهد داشت.
همچین این طریق، تنها راه طولانی مدت برای نفوذ در دولتهای محلی برای پذیرش جدی ارزشهای حقوق بشر ایالات متحده است و این امر یک سیاست چند برداری واقعی برای تعادل روسیه و چین به کشورهای آسیای مرکزی ارائه میدهد. علاوه بر این، افزایش آموزش، سرمایهگذاری و تجارت ایالات متحده، هزینههای اقتصادی جدی برای این کشور ندارد و امنیت داخلی کشورهای آسیای مرکزی در برابر تهدیدات تروریستی بالقوه را تقویت مینماید.
این برنامه عملی، یک استراتژی چند بعدی بر اساس روندهای واقعی مانند برنامههای اصلاحات قزاقستان و ازبکستان است و بدون شک پشتیبانی دو کشور را که خواهان به رسمیت شناختن نقش ایالات متحده بوده و گامهای مثبتی در این زمینه برداشتهاند، به همراه خواهد داشت. این برنامه بر اساس گسترش نفوذ اقتصادی و سیاسی ایالات متحده در آسیای مرکزی، هژمونی اقتصادی-سیاسی چین در این منطقه را تعدیل مینماید و مورد استقبال دولتهای محلی است. این سیاستها اساسی و طولانی مدت هستند و به تنهایی میتوانند تغییرات مورد نیاز برای به انجام رساندن منافع ایالات متحده و آسیای مرکزی در تامین استقلال، امنیت و شکوفایی بیشتر، ارائه دهند.
انتهای مطلب/.