منطقه آسیای مرکزی باید از لحاظ اقتصادی قابلیت رقابت داشته باشد و از لحاظ سیاسی در شرایط تغییرات ژئوپولیتیک جهانی که اغلب باعث ایجاد هرج و مرج میشوند پایدار و باثبات باشد. بنابراین، همکاری در چارچوب آسیای مرکزی افشای پتانسیل اقتصادی کل منطقه و حفاظت موثر در برابر مداخلات خصمانه اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیک مراکز قدیمی و جدید جهانی نفوذ را به دنبال دارد.
ایران شرقی/
در نظریه فعالیت سیاست خارجی ازبکستان که زیر نظر "اسلام کریموف" رسما به تصویب رسیده بود، آسیای مرکزی به عنوان اولویت اصلی فعالیت سیاسی خارجی تاشکند در نظر گرفته شده است. استفاده از منابع رودخانههای فرامرزی جزء مهمترین وظایف و اهداف سیاست ازبکستان در منطقه بود. فقط مشکل اینجاست که کریموف در عمل این گزینه را محقق نکرده است. تلاشهای اولیه "شوکت میرضیایف" برای شروع سیاست احیای روابط با همسایگان از جمله تاجیکستان و قرقیزستان، امیدها برای اصلاح و بهبود موقعیت را زنده میکند.
در سپتامبر سال 2016، به دستور میرضیایف، "عبدالعزیز کاملوف"، وزیر امور خارجه به دوشنبه رفت و با امام علی رحمان، رئیسجمهور تاجیکستان دیدار کرد. در اوایل اکتبر سال گذشته، تاجیکستان برای اولین بار پس از سالها هیئت ازبکستان را به حضور پذیرفت. طرفین همکاری در حوزه انرژی، آب، حمل و نقل جادهای و راهآهن را مورد بحث و بررسی قرار دادند. در پایان همان ماه، کارآفرینان ازبکستان از منطقه "سغد" در تاجیکستان دیدن کردند. در دسامبر سال 2016، پس از رسیدن میرضیایف به قدرت، "الماس بیک آتامبایف"، رئیسجمهور قرقیزستان برای اولین بار پس از 8 سال به ازبکستان سفر کرد.
دیپلماسی روابط شخصی
قابل توجه است که شوکت میرضیایف برای اولین سفرهای رسمی خود، کشورهایی از منطقه را انتخاب کرده که در حال حاضر اختلاف نظر کمتری با آنها دارد. به عنوان مثال، در روابط با ترکمنستان علاوه بر مسائل اقتصادی، مسائل امنیتی (مخصوصا در راستای تشدید فعالیت شبهنظامیان در مرز افغانستان-ترکمنستان) اهمیت زیادی برای تاشکند دارد. به خصوص که قراردادی در مورد دفاع مشترک از مرزها بین "قربانقلی بردی محمداف" و اسلام کریموف در سال 2012 منعقد شده است. روابط شخصی رؤسای جمهور نقش مهمی را در روابط بین کشورها ایفا کرده و به دلیل شخصی بودن شدید سیاست خارجی، یک عامل کلیدی در آسیای مرکزی محسوب میشود.
قزاقستان و ازبکستان هم مدتها روابط نزدیک و حسنهای با هم نداشتند. اسلام کریموف چند سال قبل از مرگش سعی داشت روابط نزدیکتری با آستانه برقرار کرده و به دلیل وخامت روابطش با تاجیکستان و قرقیزستان (که سعی داشتند پروژههای ساخت نیروگاههای برق آبی جدید را محقق کنند) یک ائتلاف پیرامون مسئله آب با قزاقستان برقرار نماید. به عبارت دیگر، کریموف عمدتا به مدل رویارویی روابط متقابل با همسایگان متکی بود.
بنابراین سفر شوکت میرضیایف به آستانه از چندین موضع مهم است. اولا اینکه آیا وی میتواند روابط شخصی و مشارکتی با رئیسجمهور قزاقستان برقرار کند؟ نورسلطان نظربایف و اسلام کریموف، مدتها یکدیگر را به عنوان چهرههای متعادلی که میتوانند دیدگاههای مختلفی در مورد مسائل مختلف داشته باشند، اما هنوز هم به موقعیت شریک خود احترام بگذارند، در نظر میگرفتند.
دوما اینکه تأکید و تمرکز بیشتر بر روی چه چیزی خواهد بود؟ آیا فقط بر روابط اقتصادی دو جانبه خواهد بود؟ در حال حاضر نمیتوان این روابط را پرثمر نامید. حتی با توجه به اطلاعات رسمی مربوط به نتایج سال 2015، معاملات تجاری بین دو کشور به 3 میلیارد دلار رسید و این رقم در سال 2016 تا 2 میلیارد دلار کاهش یافت. قزاقستان و ازبکستان در حال حاضر، ایجاد منطقه مشترک اقتصادی را مورد بحث و بررسی قرار میدهند. سوما اینکه آیا رؤسای جمهور تا حدی پیش میروند که ایده قدیمی رئیسجمهور قزاقستان مبنی بر ایجاد ائتلاف منطقهای را احیا کنند؟ به خصوص که از سالهای 1990 چندین بار تلاشهایی در این زمینه صورت گرفته است.
تجزیه و تحلیل گذشته نگر طرحهای همگرایانه در آسیای مرکزی
طرح |
تاریخ |
مورد حمایت |
پوشش جغرافیایی |
نتیجه |
- فضای اقتصادی واحد
|
30/4/1994 |
قزاقستان، ازبکستان، قرقیزستان و از سال 1998 تاجیکستان |
کشورهای آسیای مرکزی به جز ترکمنستان |
تبدیل به جامعه اقتصادی آسیای مرکزی |
- قرارداد “4+N” (تقویت همگرایی در حوزههای اقتصادی و بشردوستانه)
|
1996 |
قزاقستان، قرقیزستان، روسیه، بلاروس |
قزاقستان، قرقیزستان، روسیه، بلاروس |
یکی از اولین سنگها در پایه و اساس اتحادیه اقتصادی اوراسیا |
"جامعه اقتصادی آسیای مرکزی"
|
1998 |
قزاقستان، ازبکستان، قرقیزستان، تاجیکستان |
کشورهای آسیای مرکزی به جز ترکمنستان |
تبدیل به سازمان همکاری آسیای مرکزی |
- قرارداد مربوط به همکاری اتحادیه اروپا با کشورهای آسیای مرکزی
|
1999 |
قزاقستان، قرقیزستان، ازبکستان+ اتحادیه اروپا |
قزاقستان، قرقیزستان، ازبکستان+ اتحادیه اروپا |
سطح کیفی جدید همکاری با اروپا. |
- سازمان همکاری آسیای مرکزی
|
28/2/2002 |
قزاقستان، ازبکستان، تاجیکستان و قرقیزستان |
کشورهای آسیای مرکزی به جز ترکمنستان |
ورود به اتحادیه اقتصادی اوراسیا |
- طرح "همکاری اقتصادی منطقهای در آسیای مرکزی"
|
1997 |
بانک توسعه آسیا، بانک بازسازی و توسعه اروپا، بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول، بانک توسعه اسلامی و طرح توسعه سازمان ملل متحد |
کشورهای آسیای مرکزی (به جز ترکمنستان)، افغانستان، مغولستان، چین |
پروژههای موفق در برقراری روابط اقتصادی کشورهای آسیای مرکزی با کشورهای آسیایی |
7 اتحاد کشورهای آسیای مرکزی |
2005 |
قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان |
تمام کشورهای آسیای مرکزی |
این طرح همچنان در سطح پیشنویس باقی مانده است |
بحران هویت منطقهای
عدم موفقیت اکثر این پروژهها با فقدان هویت منطقهای در این کشورها در ارتباط بود. اکثر کشورهای آسیای مرکزی چشماندازهای خود را با چشم اندازهای توسعه کل منطقه مرتبط نمیدانستند. حتی قزاقستان پس از مأیوس شدن از تلاش برای ایجاد ائتلاف منطقهای، با گذشت زمان خود را بیشتر به عنوان یک دولت اوراسیایی در نظر میگرفت تا آسیای مرکزی. هم مدلهای مختلف توسعه اقتصادی طراحی شده توسط کشورهای منطقه و هم فرمتهای مختلف سیاسی با درجات مختلفی از باز بودن به سوی جهان، مانع همگرایی در آسیای مرکزی میشدند. علاوه بر این، همانطور که روش جهانی نشان میدهد، رژیم های استبدادی کمتر از رژیمهای دموکراتیک به همکاری تمایل دارند. ادعاهای ارضی متقابل و اختلاف نظرها بر سر منابع آبی از همینجا سرچشمه میگیرد.
در نهایت، وجود پنج سیستم سیاسی و اجتماعی-اقتصادی خاص در منطقه به یکی از عوامل خطر در آسیای مرکزی تبدیل شده است. علاوه بر این، همه بازیکنان ژئوپلیتیک به اینکه کشورهای آسیای مرکزی روند همکاری را تسریع بخشند علاقهای ندارند. درگیریهای متعدد در منطقه - یک ابزار مناسب برای نظارت جداگانه بر هر یک از کشورها از خارج است.
از میان بازیکنان ژئوپلتیکی که به طور مستقیم یا غیر مستقیم در حوزههای اقتصادی، ایدئولوژیک و نظامی-سیاسی منطقه حضور دارند، میتوان به روسیه، چین، آمریکا، ایران و عربستان سعودی اشاره کرد. تمام آنها به روابط دوجانبه با هر یک از کشورهای آسیای مرکزی بیشتر از موضع قوی کشورها پیرامون مسائل منطقهای علاقمندند.
به عبارت ساده، برای مسکو، پکن و واشنگتن اصل قدیمی "تفرقه بینداز و حکومت کن!" ارجحیت دارد. البته، برای روسیه و چین، ثبات در منطقه - یک عامل مهم محسوب میشود. اما آنها این ثبات را از طریق حمایت نخبگان سیاسی وفادار فراهم میکنند. برخی از آنها بیشتر به دنبال حمایت نظامی-سیاسی و اقتصادی از خارج بودند تا برقراری روابط با همسایگان. بنابراین، جای تعجب نیست که بسیاری از کشورهای آسیای مرکزی، ضمن ورود به سازمان همکاری شانگهای، بتوانند مشکلات مرزی با چین را حل و فصل کنند و مرزهای داخل منطقه را به منبع دائمی تنش تبدیل نمایند.
زمانی که در فضای پساشوروی چندین اتحادیه منطقهای با اهداف خاص وجود دارد (اتحادیههایی که در آنها روسیه و چین سعی دارند نقش اولیه را ایفا کنند) "جداییطلبی همگرایانه" یک مسئله خاص است. کشورهای آسیای مرکزی باید همکاری منطقهای را به منظور گیر نیفتادن در فرآیندهای اقتصادی جهانی تقویت کنند. این تا حد زیادی به سیاست منطقهای شایسته این کشورها بستگی دارد. به هر حال، در نظریه فعالیت سیاسی خارجی ازبکستان نیز بر اینکه مشکلات آسیای مرکزی باید توسط کشورهای منطقه و بدون دخالت نیروهای خارجی حل و فصل شوند، تاکید میشود.
در واقع، سخن پیرامون بقای کشورهای منطقه به عنوان فعالان مستقل اقتصادی و سیاسی است. منطقه باید از لحاظ اقتصادی قابلیت رقابت داشته باشد و از لحاظ سیاسی در شرایط تغییرات ژئوپولیتیک جهانی که اغلب باعث ایجاد هرج و مرج میشوند پایدار و باثبات باشد. بنابراین، همکاری در چارچوب آسیای مرکزی افشای پتانسیل اقتصادی کل منطقه و حفاظت موثر در برابر مداخلات خصمانه اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیک مراکز قدیمی و جدید جهانی نفوذ را به دنبال دارد.
انتهای مطلب/.