کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

رابطه بین تعامل با شناسایی طالبان

حرکت آرام حکومت طالبان به‌ سوی کسب شناسایی دیپلماتیک

The Insider , 8 دی 1403 ساعت 14:32

مترجم : زهرا خادمی راد

به‌رغم اینکه هیچ دولت خارجی تاکنون خطر به‌ رسمیت شناختن طالبان را به جان نخریده است، اغلب کشورهای منطقه با طالبان ارتباط برقرار کرده و در حال برداشتن گام‌هایی در جهت شناسایی این گروه در آینده هستند. این امر در تضاد با موضع‌ گیری دولت‌های اروپایی و آمریکای شمالی است. اغلب این کشورها سعی کرده‌اند از انجام اقدام‌هایی که می‌تواند به‌عنوان گرم شدن رابطه بین آنها و دولت طالبان تفسیر شود اجتناب کنند.


🖊️ ترجمه کارگروه افغانستان |  مطالعات شرق
⏱️ زمان مورد نیاز برای مطالعه: 12 دقیقه

 

حرکت آرام حکومت طالبان به‌سوی کسب شناسایی دیپلماتیک

 

در نوامبر 2024، هیئتی به نمایندگی از جنبش طالبان، برای اولین بار در نشست آب و هوایی COP29 (که یکی از رویدادهای مهم سازمان ملل است) شرکت کرد. هر روز شاهد آن هستیم که تعداد بیشتری از دولت‌ها، به‌خصوص کشورهای همسایه، به‌تدریج در حال برقراری رابطه با رژیم طالبان هستند.

افغانستان در حال برقراری روابط نزدیک‌‌تر با هند، چین و شماری از کشورهای آسیای مرکزی است. «سرگئی شویگو» دبیر شورای امنیت ملی روسیه نیز در سفر 25 نوامبر خود به کابل، از تعهد روسیه برای گسترش روابط دوجانبه خبر داد. 26 نوامبر، پارلمان روسیه طرح حذف نام طالبان را از فهرست سازمان‌های تروریستی این کشور مورد بررسی قرار داد. با این حال، وجود یک سری شکاف‌ها در درون خود جنبش طالبان مانع از شناسایی بین‌المللی وسیع‌تر این گروه می‌شود.

 

یک گروه شناسایی نشده اما نه کاملاً منزوی


در 10 نوامبر، طالبان توانست برای اولین بار، هیئتی را به یک نشست‌ بین‌المللی سازمان ملل اعزام کند. این هیئت، به‌ رهبری «مطیع‌ا... خالص» رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست افغانستان، به‌عنوان ناظر در نشست تغییرات اقلیمی باکو شرکت کرد.

از آنجا که دولت طالبان هنوز توسط هیچ کشوری به رسمیت شناخته نشده است، طبعاً برای شرکت در این‌گونه نشست‌های بین‌المللی، دعوتنامۀ رسمی دریافت نمی‌کند. یکی از موانع اصلی که مانع از شناسایی طالبان شده، یک سری فرامین «هبت‌ا... آخوندزاده» رهبر طالبان است که تحصیل دختران و زنان را در مقاطع بالاتر (از کلاس ششم) ممنوع کرده، توانایی اشتغال آنها را محدود کرده و قوانین بسیار سخت‌گیرانه‌ای را دربارۀ نوع پوشش و رفتار زنان وضع کرده است. رژیم طالبان همچنین به‌خاطر عدم مشارکت دادن اقوام و فرق مختلف در دولت خود، مورد انتقاد قرار گرفته است.

در حال حاضر، تعداد انگشت‌شماری از شیعیان و افراد غیر پشتون در کابینۀ طالبان حاضر هستند که اغلب آنها نیز پست‌های رده پایین دارند.

به‌رغم اینکه هیچ دولت خارجی تاکنون خطر به‌رسمیت شناختن طالبان را به جان نخریده است، اغلب کشورهای منطقه با طالبان ارتباط برقرار کرده و در حال برداشتن گام‌هایی در جهت شناسایی این گروه در آینده هستند. این امر در تضاد با موضع‌گیری دولت‌های اروپایی و آمریکای شمالی است. اغلب این کشورها سعی کرده‌اند از انجام اقدام‌هایی که می‌تواند به‌عنوان گرم شدن رابطه بین آنها و دولت طالبان تفسیر شود اجتناب کنند.

 

زیر کمربند چین


تاکنون هیچ کشوری به اندازۀ چین، در مسیر شناسایی دیپلماتیک طالبان حرکت نکرده است. پکن با افغانستان تبادل سفیر کرده و شروع به سرمایه‌گذاری در این کشور کرده است. دولت چین به‌وضوح در حال نزدیک شدن به طالبان است.

24 اکتبر، «ژائو شنگ» سفیر چین در افغانستان اعلام کرد که کشورش زمینۀ دسترسی بدون تعرفۀ افغانستان را به بخش‌های ساختمانی، انرژی و مصرفی خود فراهم کرده است (این امتیاز قبلاً به کشورهای فقیری داده می‌شد که پکن دولت آنها را به‌طور رسمی شناسایی کرده بود).

پیشتر نیز چین با حضور افغانستان در طرح «کمربند و راه» موافقت کرده بود و این در حالی است که چینی‌ها علاقه‌مند به استفاده از فرصت‌های معدنی افغانستان (به‌خصوص منابع عظیم لیتیوم) هستند. حکومت طالبان هنوز اعطای حق استخراج معادن را به مزایده نگذاشته است که یکی از دلایل آن، پیچیدگی‌های فنی این کار است و همچنین به احتمال زیاد، به‌خاطر اینکه طالبان سعی دارد تا بحث اعطای حق استخراج را با بحث شناسایی رسمی گره بزند. دولت چین آشکارا عنوان می‌کند که شرکت‌های خود را به سرمایه‌گذاری در افغانستان تشویق می‌کند. این در حالی است که شرکت‌های چینی همین حالا هم در بخش استخراج طلا، مس و نفت در افغانستان فعال هستند.

 

در حوزۀ تجارت و اقتصاد، طالبان به هیچ وجه انزواطلب نیستند. طالبان با علم به اینکه افغانستان فاقد منابع و مهارت‌های فنی لازم برای آغاز کار استخراج معادن عظیم کشور است، از حضور سرمایه‌گذاران خارجی استقبال می‌کند. هدف اصلی طالبان هم، دست‌کم در کوتاه‌مدت، افزایش درآمدهاست.


محورِ ایران


اغلب دولت‌های دیگر منطقه هم همان مسیر چین را دنبال کرده‌اند، البته با اندکی فاصله. در نشست دوحه که 18 و 19 فوریه برگزار شد، طالبان نگاه مثبتی به نشست دوحۀ 2 نداشتند و طرح انتصاب نمایندۀ ویژۀ سازمان ملل در امور افغانستان را اقدامی خصمانه از سوی کشورهای غربی تعبیر کردند. در این بین، چین و دو کشور دیگر نیز از مخالفت طالبان با طرح انتصاب نمایندۀ ویژۀ سازمان ملل حمایت کردند. آن دو کشور دیگر، روسیه و ایران بودند.

طی ماه‌های بعد، ایران نسبت به دو کشور دیگر، کنشگرانه‌تر عمل کرد. حتی قبل از این نشست، دیپلمات‌های ایرانی آشکارا از طالبان خواسته بودند تا به «محور مقاومت» بپیوندد. هرچند مقام‌های طالبان این دعوت را رد کرده بودند اما برخی منابع در داخل دولت طالبان می‌گویند که اختلاف‌نظرهایی در این باره در خود کابل وجود دارد. امیر و جناح وی طرفدار برقراری روابط نزدیک‌تر با ایران هستند ولی اغلب اعضای کابینه با این مسئله مخالف‌اند.

گرچه دولت اصلاح‌طلب جدید ایران، چندان حامی طالبان نیست اما خط مشی سیاست خارجی ایران عمدتاً توسط سپاه پاسداران و ]آیت‌الله[ «علی خامنه‌ای» رهبر این کشور تعیین می‌شود و آنها هم در شرایط کنونی بحران خاورمیانه احساس می‌کنند که باید رابطۀ دوستانۀ خود را با افغانستان حفظ کنند.
 

نزدیک شدن روس‌ها


وجود دیدگاه‌های مختلف در روسیه نیز باعث شده تا روند تدوین سیاست بلندمدت این کشور در قبال افغانستان، کُند شود. دیپلمات‌های کرملین، به‌خصوص «ضمیر کابلوف» نمایندۀ ویژه روسیه در افغانستان که به‌تازگی بازنشسته شده، مدت‌هاست که خواهان تعامل نزدیک‌تر با طالبان هستند تا بتوانند این رژیم را به دور شدن از گروه‌های جهادی فراملی ترغیب کنند. مکتب فکری دیگری که عمدتاً در بین نیروهای سرویس‌های امنیتی روسیه وجود دارد،

این است که طالبان قابل اعتماد نیستند و بعید است که رابطۀ خود را با گروه‌های جهادی بین‌المللی به‌طور کامل قطع کنند. به‌نظر می‌رسد که پوتین مدت‌های مدیدی این دو دیدگاه را سبک و سنگین می‌کرده است.

مارس 2022، روسیه یک دیپلمات طالبان را در مسکو پذیرفت اما در سال 2023 سعی کرد تا در دیپلماسی خود، در یک فاصلۀ مساوی بین طالبان و «جبهۀ مقاومت ملی» قرار بگیرد. حالا هم روسیه ظاهراً از روند مذاکرات بین طالبان و دولت تاجیکستان که با هدف عادی‌سازی روابط بین دو کشور است حمایت می‌کند. اگر این مذاکرات به نتیجه برسد، «جبهۀ مقاومت ملی» احتمالاً توان عملیاتی خود را در تاجیکستان از دست خواهد داد.

مسکو اخیراً سیگنال‌های دیگری می‌فرستد که نشان از گرم شدن رابطۀ این کشور با طالبان دارد. در ماه می، از یک هیئت طالبانی دعوت شد تا در نشست اقتصادی «کازان» شرکت کند. پس از آن هم، یک هیئت به‌نمایندگی از طالبان در نشست «سن پترزبورگ» شرکت کرد. در مجموع، روس‌ها از تلاش‌‌های طالبان برای غیر فعال کردن گروه‌های جهادی ازبک و تاجیک مستقر در افغانستان کاملاً راضی به‌نظر می‌رسند. در سال 2023، «جنبش اسلامی ازبکستان» خنثی شد و در سال 2024 هم نوبت به گروه تاجیک «جماعت انصارا...» رسید. همچنین به‌نظر می‌رسد روس‌ها از رویکرد سازندۀ طالبان برای مذاکره با دولت تاجیکستان راضی هستند؛ کشوری که بعد از سال 2021 به‌شکل فعالی به حمایت از اپوزیسیون مسلح طالبان در شمال شرق افغانستان پرداخت.

رویداد دیگری که احتمالاً باعث نزدیک‌تر شدن روسیه به طالبان شد، ماجرای حملۀ سال 2024 به تالار کنسرت مسکو بود. دادستان‌های روسی که در ابتدا تلاش کردند انگشت اتهام را به سمت اوکراین نشانه روند، در نهایت اذعان کردند که این حمله کار گروه داعش بوده است. این تصمیم احتمالاً تحت تأثیر یک سری ملاحظات سیاسی گرفته شده است: اگر مسکو بخواهد با طالبان در زمینۀ مبارزه با داعش همکاری کند، در آن صورت اذعان به نقش داعش در این حمله می‌تواند به توجیه این سیاست کمک کند.

در پاییز 2024، مسکو در حال بررسی طرح خارج کردن نام طالبان از فهرست سازمان‌های تروریستی خود بود اما در ادامۀ این ماجرا، شناسایی رسمی این رژیم به‌طور خودکار اتفاق نخواهد افتاد. مسکو هم منتقد سیاست‌های طالبان در رابطه با زنان و همچنین عدم تشکیل دولت فراگیر است. شاید نکتۀ مهم‌تر این باشد که مسکو با شناسایی طالبان، بخش زیادی از اهرم‌های فشار خود را در برابر کابل از دست خواهد داد ـ روسیه، برخلاف چین، نمی‌تواند طالبان را با پیشنهادهای سرمایه‌گذاری خود وسوسه کند.


همسایه‌های مهربان و میانه‌رو


دولت‌های آسیای مرکزی غالباً سعی کرده‌اند تعامل سازنده‌ای با طالبان داشته باشند. این موضوع به‌خصوص دربارۀ ترکمنستان و ازبکستان صدق می‌کند و البته قزاقستان که در دسامبر 2023 تصمیم گرفت نام طالبان را از فهرست سازمان‌های تروریستی خود حذف کند. تاجیکستان (تنها کشور این منطقه که در ابتدا حاضر به تعامل با طالبان نشد) نیز حالا برای عادی‌سازی رابطۀ خود با طالبان در حال مذاکره با این گروه است. 

 

ناتوانی اپوزیسیون برای مقابله با طالبان و همچنین چشم‌انداز کسب منافع اقتصادی، از جمله موضوع‌هایی است که تاجیکستان را به مذاکره با طالبان ترغیب کرده‌ است. «جبهۀ مقاومت ملی» که دوشنبه از سال 2021 از آن حمایت کرده، نتوانسته به پیشرفت‌های قابل توجهی دست پیدا کند.

 

زیرساخت‌های ارتباطی از طریق افغانستان تقریباً آمادۀ عملیاتی شدن هستند و تنها نبود همکاری بین دو کشور مانع از تکمیل آنها شده است. موضوع مذاکرات فعلی، جلوگیری از فعالیت گروه‌های اپوزیسیون طرف مقابل در خاک دو کشور و همچنین یافتن راهی برای استفادۀ رژیم طالبان از بهره‌های مالکانه خود است. دو کشور دربارۀ تشکیل یک صندوق امانی صحبت کرده‌اند. قرار است این بهره‌های مالکانه، تا زمان به رسمیت شناخته شدن طالبان، در این صندوق ذخیره شوند و بعد از آن طالبان می‌تواند به این پول دسترسی پیدا کند.

اما نکتۀ جالب اینجاست، کشوری که حالا بدترین رابطه را با طالبان دارد، همان کشوری است که زمانی حامی طالبان بوده است؛ یعنی پاکستان. حتی هند که به دولت سابق افغانستان نزدیک بود هم رابطۀ نسبتاً دوستانه‌ای را با امارت اسلامی برقرار کرده است. اما به‌رغم تلاش‌های رهبران طالبان برای مهار حمله‌های گروه «تحریک طالبان پاکستان» علیه مقام‌های پاکستانی و پادرمیانی بین اسلام‌آباد و طالبان پاکستان، اوضاع بدتر شده است. حملۀ‌های هوایی پاکستان به خاک افغانستان، برای مقابله با گروه‌های غیرقانونی افغانستانی و پاکستانی، باعث افزایش احساسات ضد پاکستانی در بین شمار زیادی از افغانستانی‌ها، به‌خصوص پشتون‌ها، شده است. در همین حال، مقام‌های طالبان به این نتیجه رسیده‌اند که حمایت از آرمان پاکستان، دستاورد چندانی برای آنها به دنبال نخواهد داشت.


بی‌تفاوتی غربی‌ها


اما دربارۀ کشورهای غربی، تصویر متفاوت است. همۀ کشورهای منطقه در کابل سفارتخانه دارند اما هیچ سفارتخانۀ اروپایی یا آمریکایی در این کشور فعال نیست ـ به‌رغم اینکه برخی کشورهای غربی دربارۀ بازگشایی دفاتر دیپلماتیک خود در کابل صحبت‌هایی داشته‌اند. در حال حاضر، تنها اتحادیۀ اروپا نوعی حضور میدانی در افغانستان دارد.

اروپایی‌ها نگران هستند که در صورت فروپاشی اقتصاد افغانستان با موج جدیدی از مهاجران مواجه شوند و به همین خاطر، تعداد پروژه‌های کمک‌رسانی در این کشور رو به افزایش گذاشته است. برای مثال، «بانک جهانی» تصمیم گرفت تا صندوق‌های افغانستان را در ماه فوریه بازگشایی کند. اغلب اعضای کابینۀ طالبان موافق با ایدۀ برقراری روابط نزدیک‌تر با غرب هستند، تا بتوانند کمک‌های بیشتری را به‌دست آورده و همچنین نوعی وزنۀ تعادلی را در برابر روند نفوذ سریع و رو به رشد همسایگانی چون چین ایجاد کنند.

هرچند به‌طور مرتب تلاش‌هایی برای تماس با آمریکایی‌ها انجام شده است اما این تلاش‌ها همواره توسط برخی عناصری که مخالف تقویت روابط با غرب هستند (که مهم‌ترین آنها خود امیر است) به نتیجه نرسیده است.


کشمکش‌های داخلی


اختلاف‌های درونی طالبان همچنان یکی از ابعاد مهم این رژیم است، به‌نحوی که این گروه هنوز نتوانسته است یک قانون اساسی و یا سندی برابر با آن را که بتواند روند توزیع قدرت را در درون امارت مشخص کند، تدوین کند. در حالی که اکثر اعضای کابینه تمایل دارند تا نقش امیر صرفاً نظارت بر روند اجرای قوانین شریعت باشد، خود امیر و حامیان وی اصرار دارند که امیر باید کنترل قوۀ مجریه و همچنین نیروهای امنیتی کشور را در دست داشته باشد. بین سال‌های 2021 تا 2022، جایگاه امیر بسیار ضعیف بود و او نمی‌توانست نیروهایش را وادار کند تا در برابر خواسته‌های او سر خم کنند.

در نتیجه، او تصمیم گرفت تا برای تضعیف دسترسی رقبایش به کشورهای غربی، دوباره از تصمیم‌های مرتبط با اجرای قانون شریعت استفاده کند (قدرتی که هیچ‌یک از نیروهای طالبان نمی‌توانند منکر آن شوند). لذا امیر موضوع‌هایی چون تحصیل، اشتغال و تردد زنان را هدف قرار داد، با علم به اینکه این‌گونه اقدام‌ها مانع از ادامۀ روند مذاکرات با دیپلمات‌های غربی خواهد شد. بین سال‌های 2023 تا 2024، امیر توانست به‌تدریج قدرت پیدا کند اما هنوز هم عدۀ زیادی هستند که مخالف حکمرانی شخصی وی هستند.

البته این اختلاف‌های درونی، تأثیری بر تلاش‌های طالبان برای ایجاد ثبات در اقتصاد افغانستان و کسب درآمد لازم برای سرپا نگه داشتن تشکیلات دولت نداشته است ـ همۀ جناح‌ها در کابل اتفاق نظر دارند که این یک مسئلۀ مهم و حیاتی است. هرچند درآمدها به حدود 2.5 میلیارد دلار در سال رسیده است اما این رقم هنوز به‌سختی برای سر پا نگه داشتن دولت کفایت می‌کند. بخش خدمات کشوری تقریباً به همان شکلِ گذشته حفظ شده و تنها نیروهای طالبان در رأس آن قرار گرفته‌اند.

طالبان بازسازی نیروهای مسلح را در اولویت قرار داده است و آن را مملو از نیروهای «گارد ویژه» کرده که مستقیماً تحت کنترل امیر قرار دارند. این گروه همچنین پلیس اجتماعی را که در دوران امارت اول آنها (1996 تا 2001) فعالیت داشت، دوباره احیا کرده است. هرچند واضح است که رژیم طالبان قوانین اسلامی را تنها منبع مشروع برای قانون‌گذاری می‌داند اما وضعیت قوانین و احکام صادر شده در حکومت‌های گذشته همچنان نامشخص است.

 

نیروهای عمل‌گرایی که در کابینه حضور دارند، مدل حکومت سلطنتی (که در سال 1973 از بین رفت) را مدل مناسبی برای نظام جدید دولتی می‌دانند. این در حالی است که امیر و حامیان وی، گرایش به‌سمت شکل جدیدی از حکومت دارند که تا حدودی الهام گرفته از نظام جمهوری اسلامی ایران است (هرچند که خودشان الهام‌گیری از چنین مدلی را رد می‌کنند).

 

هرچند دولت‌های غربی، نیروهای عمل‌گرای طالبان را به امیر و جناح وی ترجیح می‌دهند اما این تفاوت دیدگاه‌ها باعث می‌شود تا غربی‌ها در نحوۀ تعامل خود با رژیم جدید دچار مشکل شوند. از سوی دیگر، واضح است که در فضای ژئوپلتیکی کنونی، مسئلۀ افغانستان بیشتر برای همسایگان این کشور حائز اهمیت بوده و این مسئله جایگاه حداقلی در سیاست خارجی اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها دارد. با توجه به اینکه تعامل با طالبان، محبوبیت چندانی بین افکار عمومی غرب ندارد، لذا واشنگتن و بروکسل تلاش‌های جدی را برای قدرتمند کردن نیروهای عمل‌گرای کابل انجام نداده و در عوض، به چین و سایر کشورهای منطقه اجازۀ یکه تازی در صحنۀ افغانستان را داده‌اند.

 

«این متن در راستای اطلاع رسانی و انعكاس نظرات تحليلگران و منابع مختلف منتشر شده است و انتشار آن الزاما به معنای تأیید تمامی محتوا از سوی "موسسه مطالعات راهبردی شرق" نیست.»


کد مطلب: 3883

آدرس مطلب :
https://www.iess.ir/fa/translate/3883/

موسسه مطالعات راهبردي شرق
  https://www.iess.ir