کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

حکومت طالبان و انگلیس

آیا تعامل با حکومت طالبان دستاوردی برای انگلیس خواهد داشت؟

rusi , 11 مهر 1403 ساعت 10:45

مترجم : زهرا خادمی راد

تماس مقام‌های انگلیس با طالبان همچنان ادامه دارد و «رابرت دیکسون» کاردار سفارت انگلیس در قطر، به‌طور منظم به کابل سفر می‌کند. وی در دیدار دو هفتۀ پیش خود با یک مقام ارشد طالبان، بر تعهد لندن برای همکاری با امارت اسلامی، به‌منظور تقویت مناسبات جهانی، تأکید کرد. این اظهارات اولین نشانه‌ها از اتخاذ یک سیاست جدید در آینده هستند. شاید این اولین آزمون واقعی برای سنجش «واقع‌گرایی گام به گام» وزیر خارجه انگلیس باشد.


مطالعات شرق/

سه سال از زمان عقب‌نشینی حقارت‌آمیز از افغانستان می‌گذرد. هر چند انگلیس خوش شانس بود که آمریکایی‌ها بار این رسوایی را بر دوش کشیدند اما در حقیقت، ناکامی دولت بریتانیا هم به همین اندازه تکان‌دهنده بود. توجیه این ناکامی این بود که پیروزی طالبان قابل پیش‌بینی نبوده است. اما در واقع باید گفت که این پیروزی هم قابل پیش‌بینی بود و هم پیش‌بینی شده بود.
14 آگوست 2024، طالبان با اجرای یک رژۀ نظامی خیره‌کننده در پایگاه هوایی سابق «بگرام»، مجموعۀ وسیعی از تجهیزات نظامی برجای مانده در این کشور را به نمایش گذاشت، از جمله بالگردهای بلک هاوک، خودروهای ضد مین MRAP و خودروهای هاموی.
موضوع بسیار جدی‌تر، وجود هزاران قبضه اسلحه نیمه خودکار، میلیون‌ها گلولۀ مهمات، گلوله‌های توپ و (به‌خصوص) دوربین‌های دید در شبی است که حالا در دسترس شمار زیادی از گروه‌های تروریستی مستقر در افغانستان قرار دارد؛ گروه‌هایی که برخی از آنها به دنبال بی‌ثبات کردن کشورهای منطقه و فرامنطقه هستند.
پیش‌بینی می‌شود که «دیوید لمی» وزیر خارجۀ جدید انگلیس به‌دنبال آن باشد که رابطه با افغانستان را جزو سیاست‌های اصلی خود قرار دهد. در حال حاضر، ارزیابی‌هایی برای برگزاری یک سری نشست در اوایل ماه سپتامبر در حال انجام است.  

ژوئن 2022، دیوید لمی در جریان سفر به افغانستان عنوان کرد: «متأسفانه، نبود رهبری در دولت بریتانیا که سال گذشته بسیار مشهود بود، همچنان ادامه دارد. وزارتخانه‌ها باید هر چه سریع‌تر راهبرد جامعی را برای تعامل با افغانستان تدوین کنند.» در واقع، نیازی نیست که برای ارائۀ کمک‌های بشردوستانه، از تماس‌های سیاسی استفاده شود چون اغلب این کمک‌ها از طریق سازمان ملل و سَمن‌های بین‌المللی در حال انجام است. در سال 2022، دولت انگلیس یک کمک 286 میلیون پوندی به افغانستان داشت و همچنین با برگزاری یک نشست بین‌المللی توانست 2.5 میلیارد دیگر هم جمع‌آوری کند. سازمان  غیردولتی HALO TRUST انگلیس هم همچنان در حال انجام عملیات خنثی کردن بمب‌های عمل نکرده است؛ بمب‌هایی که سال گذشته جان ده‌ها شهروند افغانستانی را (که عمدتاً کودک بودند) گرفت. این کمک‌ها باید همچنان ادامه پیدا کرده و حتی افزایش پیدا کند، چون مردم افغانستان سزاوار آن نبودند که یک دولت طالبانی، از طریق مذاکرۀ بزدلانۀ ایالات متحده به آنها تحمیل شود.

اما در سوی دیگر، تماس مقام‌های انگلیس با طالبان همچنان ادامه داشته و «رابرت دیکسون» کاردار سفارت انگلیس در قطر، به‌طور منظم به کابل سفر می‌کند. وی در دیدار دو هفتۀ پیش خود با یک مقام ارشد طالبان، بر تعهد لندن برای همکاری با امارت اسلامی، به‌منظور تقویت مناسبات جهانی، تأکید کرد. اگر این گزارش صحت داشته باشد، این اظهارات اولین نشانه‌ها از اتخاذ یک سیاست جدید در آینده هستند. شاید این اولین آزمون واقعی برای سنجش «واقع‌گرایی گام به گام» دیوید لمی باشد.

حال این سئوال مطرح می‌شود که چرا انگلیس باید با طالبان وارد تعامل شود؟ سه دلیل برای این مسئله وجود دارد: بهبود درک این کشور دربارۀ تهدیدهای تروریستی؛ توقف روند تعقیب و آزار (و همچنین قتل گاه به گاه) آن دسته از افغانستانی‌هایی که با نیروهای انگلیس همکاری داشتند (مثل یگان‌های ویژۀ 333 و 444)؛ و مقابله با مسئلۀ مهاجرت.
البته باید در اینجا یک پرانتز باز کرده و نگاهی به طالبان 2024 بیندازیم. طالبانِ 2 که در بوق و کرنا شد، همیشه یک داستان تخیلی بوده است؛ یک خط رسانه‌ای که در پاکستان سر هم شد و تمام و کمال توسط مقام‌های غربی پذیرفته شد. وزیر دفاع انگلیس در آن زمان، طالبان جدید را «بچه‌های روستایی» توصیف کرد که برای نشان دادن منطق‌شان باید فضایی به آنها داده شود. حالا طالبان در جنگ با ناتو پیروز شده، صلح را برای افغانستان به ارمغان آورده و احتمالاً تا یک دهه یا بیشتر بر سر قدرت باقی خواهد ماند.

در حال حاضر، طالبان دو شاخۀ اصلی دارد. بانفوذترین شاخۀ آن، تحت رهبری «ملا هبت‌ الله آخوندزاده» در قندهار مستقر است. قندهاری‌ها یک تفسیر بنیادگرایانه از نقش خود دارند. آخوندزاده اخیراً در پاسخ به جناح دیگر که خواهان کسب مشروعیت بین‌المللی و رسیدن به پیشرفت اقتصادی است، گفت: «ما برای پرستش خداوند خلق شده‌ایم، نه برای کسب درآمد یا کسب احترام جهانی».
اما این اشتباه است که دولت طالبان در کابل را نیز نیروهای میانه‌رو بدانیم (هرچند که پاکستان از آنها به‌عنوان «طالبان معقول» نام می‌برد). «سراج‌الدین حقانی» وزیر کشور طالبان یک تروریست باتجربه است. او تنها دو ماه بعد از پیروزی طالبان در آگوست 2021، خانوادۀ نیروهای انتحاری را در هتلی در کابل جمع کرد و نام و یاد این نیروها را گرامی داشت. «ملا یعقوب» وزیر دفاع طالبان هم پسر امیر قبلی طالبان است که قبل از حوادث 11 سپتامبر، به «اسامه بن لادن» پناه داده بود.

درست است که «عباس استانکزی» معاون وزیر خارجۀ طالبان، دسامبر 2023 در حمایت از تحصیل دختران به سخنرانی پرداخت و اظهارات وی نشان دهندۀ وجود تنش‌های سیاسی در درون طالبان بود اما در جنبش طالبان حرف امیر یا رهبر ارشد، فصل الخطاب است. اشتیاق نشان دادن طالبان برای تماس با غرب، عمدتاً یک حرکت تاکتیکی، به‌منظور کاهش فشارهای مالی و اقتصادی وارد شده به کشور است. به‌خصوص، این گروه به‌دنبال آزاد کردن دارایی‌های مسدود شدۀ افغانستان در خارج از کشور است.

آیا کابُلی‌ها می‌توانند قندهاری‌ها را سرنگون کنند؟ در تئوری، بله؛ خود حقانی‌های به‌تنهایی قدرت انجام این کار را دارند. اما در عمل، این کار نشدنی است. آخوندزاده، امیرالمومنین است و از قدرت و اختیارات کامل دینی برخوردار است. لذا تلاش برای برکناری وی، یک جنایت وحشتناک است که عاملان آن هرگز نجات پیدا نخواهند کرد. بهترین کاری که کابلی‌ها می‌توانند انجام دهند این است که از قدرت کلام و مذاکره برای ایجاد اصلاحات کوچک سیاسی استفاده کنند.

بنابراین، «لمی» و وزارت خارجۀ نگلیس نباید حین تعامل با طالبان، تصورات رویایی دربارۀ این گروه داشته باشند. هیچ شانسی وجود ندارد که طالبان حاضر شود جایگاه واقعی زنان را در اجتماع به آنها بازگرداند. در بهترین حالت، دولت انگلیس می‌تواند امید داشته باشد که گام‌های کوچکی در زمینۀ زنان، حقوق بشر و تروریسم بردارد.
هرچند تا کنون هیچ کشوری طالبان را به‌عنوان دولت رسمی افغانستان شناسایی نکرده است اما پاکستان، ایران، روسیه و چین، همگی در رژۀ بگرام حضور داشتند. در حال حاضر، بیش از 20 دفتر دیپلماتیک در کابل مشغول به فعالیت هستند، از جمله دفاتر قطر، امارات، عربستان و پنج کشور آسیای مرکزی. در شرایطی که طالبان هیچ اپوزیسیون جدی نداشته و هیچ تمایلی هم برای آغاز دوبارۀ چرخه شورش مسلحانه در افغانستان وجود ندارد، اغلب کشورها به این نتیجه رسیده‌اند که تعامل بی‌ سر و صدا با طالبان، بهترین پاسخ در وضعیت کنونی است.

البته این تعامل برای هیچ کشوری، آسان و بدون مشکل نبوده است. پاکستان به‌رغم سال‌ها حمایت نابجا از طالبان، نتوانست همکاری طالبان را برای مبارزه با «تحریک طالبان پاکستان» به‌دست آورد. چین پیشنهاد پیوستن افغانستان را به «طرح کمربند و راه» خود مطرح کرده اما هنوز نتوانسته است طالبان را مجاب به استرداد شبه‌نظامیان اویغور کند. حتی قطر هم که میزبان دفتر دیپلماتیک طالبان در زمان شورش بود، متوجه شد که طالبان بیشتر ترجیح می‌دهد با امارات قرارداد ببندد تا با دوحه.

در حالت ایده‌آل، لندن برای بازگشایی سفارت انگلیس در کابل و انتصاب «رابرت دیکسون»، باید شروطی چون رعایت کامل حقوق زنان و همکاری‌های همه‌جانبه ضد تروریستی را وضع می‌کرد. اما مطالبه‌های حداکثری هیچ شانسی برای پذیرفته شدن ندارند. این همان چیزی است که در زمان شکست در یک جنگ اتفاق می‌افتد. به‌گفته یک چهرۀ اسلام‌گرای منطقه‌ای، «بازنده‌ها هرگز نمی‌توانند انتخاب‌کننده باشند.» 
حال، با توجه به این شرایط، انگلیس قبل از بازگشایی سفارت خود در کابل می‌تواند چه درخواست‌های واقع‌بینانه‌ای از طالبان داشته باشد؟ در همین راستا، چهار حوزۀ اصلی وجود دارد:
• زنان: طبق ارزیابی اخیر انجام شده توسط سازمان ملل، 64 درصد زنان افغانستان هنگام ترک خانه احساس ناامنی می‌کنند (در مقایسه با آمار 20 درصدی مردان). تغییر در وضعیت امنیت زنان موضوعی است که انگلیس در گام اول خود برای بهبود تدریجی سایر مسایل افغانستان، می‌تواند در مورد آن به طالبان فشار وارد کند.
• تروریسم: واضح است که طالبان در حال نبرد با داعش خراسان است و این حوزه‌ای است که همکاری در آن می‌تواند به‌نفع انگلیس باشد. با این حال، طالبان همچنان میزبان طیف وسیعی از سایر افراد و گروه‌های تروریستی (مثل القاعده و تحریک طالبان پاکستان) و همچنین بلوچ‌ها، اویغورها، ازبک‌ها و چچنی‌ها است ـ بخشی که همچنان آزاد باقی خواهند ماند.
• اعضای یگان‌های ویژه: شواهدی وجود دارد دال بر اینکه طالبان در تعقیب اعضای یگان‌های ویژه 333 و 444 است که تحت حمایت و آموزش‌های انگلیس قرار داشتند. هر نوع حرکت به ‌سمت تعامل، مستلزم اعطای مصونیت کامل به اعضای این یگان‌هاست و اینکه در صورت درخواست لندن، این افراد به انگلیس منتقل شوند. این اقدام می‌تواند منجر به همکاری‌های بیشتر با انگلیس در زمینۀ مهاجرت شده و مانع از آن شود تا افغانستانی‌ها مجبور شوند با توسل به قاچاقچیان غارتگر، پا در یک مسیر 4000 مایلی خطرناک بگذارند.
• هروئین: 90 درصد هروئین مصرفی در انگلیس، از افغانستان تأمین می‌شود. هرچند باید از ادامۀ طرح ممنوعیت کشت خشخاش طالبان حمایت شود اما در حال حاضر، مادۀ فنتالین در حال پر کردن خلأ بازار است. انگلیس باید با استفاده از کارهای گستردۀ انجام شده در لندن در دهۀ اول سال 2000 و با کمک طالبان، راه‌های معیشتی جایگزینی را برای خشخاش‌کاران سابق پیدا کند.
البته هیچ یک از این اقدام‌ها را نمی‌توان در انزوا انجام داد. افغانستان یک موضوع ایده‌آل است که وزیر خارجۀ انگلیس می‌تواند از طریق آن با سایر کشورها وارد تعامل شود، نه فقط با گروه هفت و اتحادیۀ اروپا، بلکه با هند، ترکیه، کشورهای خلیجی(کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس)، کشورهای آسیای مرکزی و همچنین چین.
کشورهای جهان تا حد زیادی دربارۀ نوع مطالبه‌های درخواستی از طالبان با یکدیگر اتفاق نظر دارند. نکتۀ کلیدی این است که بر روند تغییرها اعمال نفوذ کرده و در هر مرحله شروطی را وضع کنیم. این موضوعی است که ترامپ و بایدن پس از توافق دوحه نتوانستند آن را انجام دهند.

حال سئوال اصلی این است که آیا این تعامل به اندازه‌ای منافع در پی دارد که ارزش داشته باشد برچسب تسامح دربارۀ حقوق زنان بر پیشانی‌مان بخورد یا خیر. با همۀ اینها، تظاهر کردن دربارۀ اینکه طالبانی وجود ندارد نیز هیچ سودی به‌دنبال ندارد. لذا وزیر خارجۀ جدید انگلیس باید به مسیر خود ادامه دهد اما با احتیاط بسیار زیاد. اگر او امتیازهای بسیار زیادی را در ازای دریافت امتیازهای بسیار کم بدهد، احتمالاً آخرین نسل از سیاستمداران انگلیسی خواهد بود که حاضرند خطرات افغانستان را نادیده بگیرند. باید توجه داشت، این احتمال وجود دارد که سخت‌گیری‌های دینی امیر(رهبر طالبان)، در نهایت همۀ امیدها را برای ایجاد تغییرهای واقعی بر باد دهد.
 انتهای مطلب/
 
«این متن در راستای اطلاع رسانی و انعكاس نظرات تحليلگران و منابع مختلف منتشر شده است و انتشار آن الزاما به معنای تأیید تمامی محتوا از سوی "موسسه مطالعات راهبردی شرق" نیست.»
 


کد مطلب: 3815

آدرس مطلب :
https://www.iess.ir/fa/translate/3815/

موسسه مطالعات راهبردي شرق
  https://www.iess.ir