کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

انکان‌سنجی سیاست بی‌طرفی افغانستان

بررسی بی‌طرفی افغانستان در مناقشه‌های بین‌المللی

afghan-german.net , 23 ارديبهشت 1403 ساعت 12:35

مترجم : محمدنبی مرادی

اصطلاح بی‌طرفی در فرهنگ سیاسی، معنای گسترده‌ای دارد. گاهی بی‌طرفی به معنای عدم دخالت بین دو طرف منازعه است اما بیشتر مواقع بی‌طرفی به عدم ورود در ائتلاف‌ها، سازمان‌ها و مناقشه‌های منطقه‌ای و بین‌المللی گفته می‌شود.
افغانستان در زمان سلطنت ظاهرشاه، به مرحله‌ای از بی‌طرفی خارجی رسیده بود اما نتوانست این بی‌طرفی را در داخل حفظ کند. این اتفاق در دورۀ جمهوری محمدداوود نیز رخ داد و عده‌ای از جریان‌های داخلی طرف یکی از قطب‌های جنگ سرد را گرفتند و به پاکستان فرار کردند، جریان دیگری پای شوروی سابق را به افغانستان کشید و تحول خونینی را رقم زد.
اگر افغانستان قصد بی‌طرفی در مناقشه‌های منطقه‌ای و بین‌المللی را دارد، باید در قدم نخست به اجماع داخلی در خصوص مسائل داخلی و خارجی دست پیدا کند. با رسیدن به اجماع داخلی است که خطوط اساسی سیاست خارجی ترسیم شده و بر اساس آن تصمیم بی‌طرفی گرفته می‌شود.


مطالعات شرق/

گاهی در قالب ادبیات سیاسی و از قول سیاستمداران شنیده می‌شود که اگر جامعۀ جهانی افغانستان را به عنوان کشور بی‌طرف به رسمیت بشناسد، این کشور از رقابت‌های بین‌المللی و جنگ‌های نیابتی در امان خواهد ماند. تحلیلگران مسائل افغانستان، یک قدم جلوتر از ادبیات سیاسی و سیاستمداران حرکت می‌کنند و معتقد هستند که دیدگاۀ جهان به افغانستان، باید مانند دیدگاۀ اروپا به سوئیس باشد تا افغانستان از مناقشه‌های بین‌المللی دور بماند. سوئیس کشوری مانند افغانستان محصور در خشکی است که از سال 1815میلادی تاکنون وارد هیچ مناقشۀ جهانی و منطقه‌ای نشده است. این کشور حتی در جنگ‌های اول و دوم جهانی که سراسر اروپا را درگیر کرد نیز بی‌طرف باقی ماند و از ویرانی نجات یافت. سئوال اساسی این است که آیا افغانستان نیز شرایط سیاسی هم‌سانی با سوئیس دارد و می‌تواند در منازعه‌های منطقه‌ای و بین‌المللی وارد نشود و بی‌طرف باشد؟

با وجود تفاوت‌های سیاسی و تاریخی و ساختارهای متفاوت اجتماعی کشورهای افغانستان و سوئیس، اوضاع بین‌المللی به گونه‌ای رقم خورده است که افغانستان هم می‌تواند به عنوان کشور بی‌طرف مورد پذیرش جامعۀ جهانی قرار گیرد و از منازعه‌ها به دور بماند. این که سیاستمداران کشورهای منطقه و به ویژه مقام‌های کشورهای همسایۀ افغانستان، همیشه از رابطه امنیت و ثبات کشورهای خود با امنیت و ثبات افغانستان حرف می‌زنند، دال بر این حقیقت است که افغانستان پتانسیلی از یک کشور بی‌طرف در مناقشه‌ها را دارد. منتها اکنون زمان آن رسیده است تا سیاستمداران کشورهای منطقه و همسایۀ افغانستان، عملاً نشان دهند که امنیت و ثبات کشورهای آنها به امنیت و ثبات افغانستان بستگی دارد.

از هیچ سیاستمداری پنهان نیست که افغانستان حلقه اتصال آسیای مرکزی و آسیای جنوبی و پلی بین شرق و غرب آسیا است اما با این وجود تاکنون هیچ کشوری برای بی‌طرفی افغانستان و تبدیل شدن این کشور به حلقه اتصال منطقه‌ای، اقدام جدی و عملی انجام نداده است. سئوال بعدی این است که آیا افغانستان خود ظرفیت و توانایی بی‌طرفی را دارد؟

اصطلاح بی‌طرفی در فرهنگ سیاسی، معنای گسترده‌ای دارد. گاهی بی‌طرفی به معنای عدم دخالت بین دو طرف منازعه است اما بیشتر مواقع بی‌طرفی به عدم ورود در ائتلاف‌ها، سازمان‌ها و مناقشه‌های منطقه‌ای و بین‌المللی گفته می‌شود. نکته اساسی در بی‌طرفی کشورها، ظرفیت و توانایی برای حفظ بی‌طرفی است. ایران در جنگ دوم جهانی قصد داشت بی‌طرف باقی بماند اما توان حفظ بی‌طرفی را نداشت و متحمل خسارات عظیم مالی و انسانی شد. جالب است که وقتی ایران پس از جنگ، درخواست غرامت و خسارت کرد، از سوی کشورهای فاتح گفته شد که برای کشورهایی که اعلام بی‌طرفی کرده بودند، غرامتی در نظر گرفته نشده است. نیم قرن از جنگ دوم جهانی گذشته بود که جنگ خلیج فارس پیش آمد و بازهم ایران اعلام بی‌طرفی کرد. ایران این‌بار بر تصمیم خود باقی ماند و بی‌طرفی خود را حفظ کرد زیرا این کشور توانایی و ظرفیت بی‌طرفی را به دست آورده بود.

با توجه به تاریخ بی‌طرفی کشورها در منازعه‌های بین‌المللی، صرفاً اعلام بی‌طرفی کافی نیست زیرا برای بی‌طرفی دو اصل به شرح زیر باید در نظر گرفته شود:
1- کشوری که اعلام بی‌طرفی می‌کند، باید طرف‌های منازعه را به بی‌طرفی خود قانع کرده و سپس آن‌ها را متقاعد کند که به حریم آن احترام بگذارند.
2- توانایی کشور بی‌طرف نباید تنها در بُعد خارجی خلاصه شود بلکه باید در بُعد داخلی نیز به حدی از توانایی رسیده باشد که گروه‌ها و جریان‌های داخلی به طرفداری از طرف‌های منازعه اقدام نکنند.
افغانستان در زمان سلطنت ظاهرشاه، به مرحله‌ای از بی‌طرفی خارجی رسیده بود اما نتوانست این بی‌طرفی را در داخل حفظ کند. این اتفاق در دورۀ جمهوری محمدداوود نیز رخ داد و عده‌ای از جریان‌های داخلی طرف یکی از قطب‌های جنگ سرد را گرفتند و به پاکستان فرار کردند، جریان دیگری پای شوروی سابق را به افغانستان کشید و تحول خونینی را رقم زد.  

با این توضیح، اگر افغانستان قصد بی‌طرفی در مناقشه‌های منطقه‌ای و بین‌المللی را دارد، باید در قدم نخست به اجماع داخلی در خصوص مسائل داخلی و خارجی دست پیدا کند. با رسیدن به اجماع داخلی است که خطوط اساسی سیاست خارجی ترسیم شده و بر اساس آن تصمیم بی‌طرفی گرفته می‌شود.
پس از اشغال افغانستان توسط شوروی سابق، ده‌ها حزب، گروه و جریان شکل گرفتند که هر کدام با کشورهای خارجی رابطه داشتند. رابطه‌های سازمانی با کشورها باعث شده بود که دولت‌های افغانستان نتوانند سیاست خارجی مستقل و با ثباتی داشته باشند. در تاریخ معاصر افغانستان بارها اتفاق افتاده است که رابطۀ احزاب و جریان‌ها با کشورهای خارجی، رابطۀ دولت‌های مرکزی افغانستان با جهان را به چالش کشیده‌اند.

همان‌طور که اشاره شد، افغانستان اکنون توانایی حفظ بی‌طرفی در سیاست خارجی را پیدا کرده است اما موجودیت جریان‌ها و گروهای داخلی، سیاست بی‌طرفی افغانستان را به چالش خواهند کشید. در عین حال، افغانستان نمی‌تواند از الگوی سیاسی برخی کشورها مانند ترکمنستان برای بی‌طرفی استفاده کند زیرا سیاستی که اکنون ترکمنستان در پیش گرفته است، تا جایی که بی‌طرف باشد، منزوی و منفعل است. لذا افغانستان در انتخاب سیاست بی‌طرف، باید ساختار قومی، اجتماعی و مذهبی این کشور را در نظر بگیرد. افغانستان باید به جای انتخاب سیاست بی‌طرفی مطلق، سیاست بی‌طرفی مثبت را روی دست بگیرد تا کشورهای همسایه، منطقه و جهان در چارچوب بی‌طرفی افغانستان، منافع خود را در برقراری رابطه با افغانستان جستجو کنند.

همان‌طور که اشاره شد، افغانستان زمانی در انتخاب سیاست بی‌طرفی موفق است که دولت مرکزی، جریان‌ها، احزاب و اقلیت‌های قومی و مذهبی را در محور خود جمع کند. اگر دولت موفق به این کار نشود و اقلیت‌ها خود را در حاشیه ببینند، قطعاً با کشورهای خارجی، خارج از ظوابط دولتی رابطه برقرار خواهند کرد. این اتفاق در گذشته بارها رخ داده و سیاست خارجی دولت‌های مرکزی را به چالش کشیده است. سخن پایانی این که افغانستان در حال حاضر می‌تواند سیاست بی‌طرفی اتخاذ کند و در این تصمیم موفق خواهد شد منتها اگر جریان حاکم نتواند اجماع داخلی به وجود بیاورد، سیاست بی‌طرفی افغانستان راهی به جایی نخواهد برد. بی‌طرفی شعار نیست بلکه عمل است.
 انتهای مطلب/
 
«این متن در راستای اطلاع رسانی و انعكاس نظرات تحليلگران و منابع مختلف منتشر شده است و انتشار آن الزاما به معنای تأیید تمامی محتوا از سوی "موسسه مطالعات راهبردی شرق" نیست.»
 


کد مطلب: 3727

آدرس مطلب :
https://www.iess.ir/fa/translate/3727/

موسسه مطالعات راهبردي شرق
  https://www.iess.ir