داعش خراسان یک گروه طرد کننده است؛ یعنی با همه دولتهای منطقه و همچنین با همه قدرتهای بزرگی که با آنها متحدند، مخالفت میکند. این رویکرد، رویکرد غیر متعارفی در آسیای جنوبی است؛ جایی که اغلب گروههای شبهنظامی دست کم یک دولت حامی دارند. برانگیختن این همه دشمن در یک زمان، یک راهبرد بازنده خواهد بود؛ همان وضعیتی که درباره هستۀ داعش در عراق و سوریه شاهد بودیم. اما درباره داعش خراسان چنین همکاری را شاهد نیستیم. در عوض، این گروه از چند شکاف مهم در حوزۀ مبارزه با تروریسم استفاده کرده است تا بتواند طرحها و حملات خود را در افغانستان و کشورهای منطقهای و فرامنطقهای به مرحله اجرا درآورد.
مطالعات شرق/
ماه گذشته، چهار فرد مسلح به سالن کنسرتی در روسیه حمله کردند و بیش از 150 نفر را به قتل رساندند؛ پس از این حمله، همه نگاهها به سمت گروه داعش خراسان چرخید. بلافاصله پس از این رخداد، داعش مرکزی مسئولیت آن را بر عهده گرفت و این در حالی بود که داعش خراسان بدون این که مسئولیت مستقیم این رویداد را بر عهده بگیرد، در حوزه خبررسانی دربارۀ این حمله، طلایهدار بود. به رغم این ابهامها، داعش خراسان به عنوان محتملترین عامل این حمله در نظر گرفته شد. متأسفانه، حمله مسکو نه تنها نشان دهندۀ گسترش تواناییهای فراملی این گروه بود بلکه دشواریهای مربوط به مبارزه با این سازمان را نیز هویدا کرد.
در یک فضای بینالمللی که مملو از درگیری و رقابت است، داعش خراسان میتواند (به صورت نظری) فرصت نادری برای همکاریهای ضد تروریستی بینالمللی باشد. داعش خراسان که اهداف و اعضای فراملیتی دارد، تهدیدی برای همه دولتهای منطقه از جمله پاکستان، ایران، کشورهای آسیای مرکزی و هند به شمار میرود. از زمان ظهور این گروه در سال 2015، اغلب حملات آن در افغانستان و تا حد کمتر، در پاکستان بوده است. این گروه همچنین در سالهای اخیر، حملاتی را (به همراه داعش مرکزی) در ایران انجام داده است. تا این تاریخ، داعش خراسان صرفا دست به حملات کوچکی در تاجیکستان و ازبکستان زده اما ترویج کنندۀ خشونت در این کشورها و همچنین در هند بوده است. داعش خراسان یک تهدید بینالمللی نیز محسوب میشود. این گروه در چندین طرح حمله در اروپا دست داشته و در تلاش برای حمله به ایالات متحده امریکا و همچنین رقبای راهبردی آن، یعنی چین و روسیه، است.
هرچند ادعاهای نادرست روسیه دربارۀ دست داشتن غربیها و اوکراین در حملۀ ماه گذشته مسکو را میتوان به راحتی رد کرد اما این واکنش پوتین، نشان دهندۀ وجود یک مشکل گستردهتر در زمینۀ انجام اقدامهای ضد تروریستی، علیه گروه داعش است. زمانی مبارزه با تروریسم، بهخصوص مبارزه با داعش، عرصهای برای همکاری بین کشورها بود؛ حتی کشورهایی که تنشهای زیادی با یکدیگر داشتند. حتی ائتلافی موسوم به «ائتلاف جهانی برای شکست داعش» وجود داشت. اما در فضای کنونی، دولتها عمدتاً تهدیدهای تروریستی، بهخصوص تهدیدهای داعش خراسان را بیشتر از دریچه توطئهها و رقابتها میبینند تا از دریچه یک مسئله مشترک.
داعش خراسان یک گروه طرد کننده است؛ یعنی با همه دولتهای منطقه و همچنین با همه قدرتهای بزرگی که با آنها متحدند، مخالفت میکند. این رویکرد، رویکرد غیر متعارفی در آسیای جنوبی است؛ جایی که اغلب گروههای شبهنظامی دست کم یک دولت حامی دارند. برانگیختن این همه دشمن در یک زمان، یک راهبرد بازنده خواهد بود؛ همان وضعیتی که درباره هستۀ داعش در عراق و سوریه شاهد بودیم. اما درباره داعش خراسان چنین همکاری را شاهد نیستیم. در عوض، این گروه از چند شکاف مهم در حوزۀ مبارزه با تروریسم استفاده کرده است تا بتواند طرحها و حملات خود را در افغانستان و کشورهای منطقهای و فرامنطقهای به مرحله اجرا درآورد.
توطئه در برابر واقعیت
اول اینکه، داعش خراسان از تمایل دولتها برای ارائه یک تعریف نادرست از این گروه سوء استفاده کرده است. بسیاری از دولتها، به جای اینکه داعش خراسان را گروهی بدانند که به دنبال تحقق هدف سازمان داعش برای از بین بردن نظم فعلی جهانی است، این گروه را از دریچه رقابتها و دشمنیهای موجود مینگرند. مسکو هم طعمۀ همین برداشت نادرست شد: اول، با نادیده گرفتن هشدار آمریکا دربارۀ وقوع یک حمله قریب الوقوع و سپس با متهم کردن غرب و اوکراین به دست داشتن در این حمله.
اما این تحلیلهای توطئهمحور و بیاساس دربارۀ داعش خراسان، در بین سایر دولتهای منطقهای که بیش از همه در معرض تهدیدهای این گروه قرار دارند نیز رایج است. طالبان و دولت ایران، هر دو، داعش خراسان را عامل ایالات متحده میدانند. هندیها، داعش خراسان را نیروی نیابتی پاکستان میدانند و پاکستانیها نیز دست هند را پشت سر این گروه میبینند. متأسفانه، سابقۀ حمایت دولتها از گروههای شبهنظامی در منطقه، باعث گسترش این نگاه شده است.
ولی این تعریفهای نادرست، پیامدهایی به دنبال دارد و ضمن افزایش تنشهای منطقهای، باعث میشود تا واکنش مناسبی به حملات این گروه داده نشود. برای مثال، پس از حملۀ داعش خراسان به ایران در اوایل سال جاری، تهران با شلیک موشک به سمت ایالت بلوچستان پاکستان به این حمله واکنش نشان داد. تهران مدعی شد که گروه «جیش العدل» را که ارتباطی با داعش خراسان ندارد هدف قرار داده است. پاکستان نیز با انجام حمله متقابلی به این اقدام ایران واکنش نشان داد. البته بلافاصله پس از این ماجرا، تنش بین دو کشور کاهش پیدا کرد.
توهمهای موجود دربارۀ داعش خراسان باعث میشود تا دولتها نتوانند ارزیابی درستی از این تهدید داشته باشند و در نتیجه، هشدارها را نادیده بگیرند (مثل اتفاقی که قبل از حملات مسکو و ایران رخ داد). این توهمها همچنین مانع از انجام همکاریهای گستردهتر میشود چون دولتها معمولا با کسانی که فکر میکنند حامی این گروه هستند، وارد همکاری نمیشوند.
محدودیت عملیاتهای ضد تروریستی طالبان
با توجه به نبود همکاریهای منطقهای، کار مبارزه با داعش خراسان تا حد زیادی بر دوش طالبان افغانستان افتاده است که این مسئله، محدودیت دوم را به وجود میآورد. طالبان به درستی داعش خراسان را تهدیدی برای رژیم خود میداند. در واقع، داعش خراسان مدتهاست که بهرغم اهداف بینالمللیاش، بخش زیادی از خشم خود را حوالۀ طالبان کرده است. طالبان پس از به قدرت رسیدن، در ابتدا رویکرد سفت و سختی در قبال این گروه در پیش گرفت و برای مثال، شروع به سرکوب جوامع سلفی کرد. اخیرا، طالبان در هدف گرفتن نیروهای داعش خراسان (از جمله قتل یکی از عناصر اصلی حملات کابل)، انجام حملات و همچنین نفوذ در بین داعشیها موفقیتهایی را به دست آورده است.
با این حال، داعش خراسان قدرت مقاومت داشته است. پس از به قدرت رسیدن طالبان، عملیاتهای داعش خراسان به اوج خود رسید و به شکلی عجیب، این روند برای مدت طولانی با سرعت بالایی ادامه پیدا کرد. هرچند از اواخر سال 2022، حملات این گروه در افغانستان محدود شده اما هنوز خیلی زود است که بخواهیم براساس این روندها، چنین نتیجهگیری کنیم که داعش خراسان به طور جدی ضعیف شده است. از زمان ظهور داعش خراسان در سال 2015، الگوی حملات این گروه، فراز و فرودهای زیادی را شاهد بوده است (تصویر 1). این گروه موجی از حملات را انجام میدهد، سپس با فشارهای ضدتروریستی مواجه میشود. بعد از آن، به طور موقت حملاتش را کاهش میدهد تا بتواند خود را با فشارها و تلفات وارد شده منطبق کند. این گروه که بیش از 3000 نفر عضو دارد، براساس شرایط موجود وضعیت متفاوتی داشته است (از یک سازمان با کنترل سرزمینی تا شبکهای از سلولهای مخفی)؛ اما بدون در نظر گرفتن این وضعیت، داعش خراسان همواره یک تهدید بوده است. هرچند پس از هر بار وارد شدن تلفات و خسارات به داعش خراسان، مدتی طول کشیده است تا این گروه دوباره قابلیت حمله خود را بازیابی کند اما داعش خراسان به دفعات نشان داده است که توانایی انجام این کار را دارد؛ حتی تحت فشارهای ایالات متحده.
نه تنها کاهش میزان حملات در افغانستان موقتی بوده است بلکه این کاهش، همزمان بوده است با افزایش حملات در پاکستان (تصاویر 2 و 3). داعش افتخار میکند که ولایتهایی در افغانستان و پاکستان دارد اما مشخص نیست که آیا واقعاً دو مجموعۀ جداگانه در حال فعالیت در این منطقه هستند یا خیر. به احتمال زیاد، یک شبکۀ به هم پیوسته وجود دارد که داعش خراسان وقتی در افغانستان تحت فشار قرار میگیرد، از آن برای انجام حملات در پاکستان و انجام عملیاتهای فراملی استفاده میکند.
علاوه بر این، تعداد حملات داعش خراسان در افغانستان، بهترین معیار برای سنجش میزان خطر این گروه نیست. این گروه به طور مکرر اهدافی را مورد حمله قرار میدهد تا بتواند ادعاهای طالبان دربارۀ تأمین امنیت مردم افغانستان و مقامهای خارجی را زیر سئوال ببرد. از زمان به قدرت رسیدن طالبان، داعش خراسان توانسته است برخی شخصیتهای طالبان را ترور کند، اهداف متعدد بینالمللی را در مناطق امن کابل هدف قرار دهد، شیعیان را در کابل و سایر شهرهای بزرگ مورد حمله قرار داده و حتی به تازگی، با نفوذ به داخل قندهار (پایتخت غیر رسمی طالبان) دست به حمله بزند.
حملات داعش خراسان نه تنها ادعاهای طالبان دربارۀ توانایی تأمین امنیت را زیر سئوال برد بلکه توانایی طالبان برای اجرای تعهدهایش در توافقنامۀ دوحه، مبنی بر عدم استفاده از خاک افغانستان علیه دیگر کشورها، را نیز تضعیف کرد. هدف از گنجاندن این بند در توافقنامه دوحه این بود که طالبان را برای مهار فعالیت متحدان جهادی خارجی دیرینهاش در افغانستان تحت فشار قرار دهد. از زمان به قدرت رسیدن طالبان، این گروهها دیگر تهدید اصلی نشأت گرفته از افغانستان نبودهاند؛ به جز در پاکستان.
داعش خراسان که ترکیبی از نیروهای افغانستانی، پاکستانی، آسیای مرکزی، اویغورها و غیره است، مدتها در تلاش بوده تا حملات فراملی بیشتری را طراحی کند. اما این آرزو تنها زمانی به طور کامل محقق شد که طالبان به قدرت رسید. هرچند گفته میشود که طالبان در درون داعش خراسان نفوذ کرده است اما این گروه نتوانسته مانع از انجام عملیاتهای خارجی توسط داعش خراسان شود. در عوض، داعش خراسان با ارائه یک گزینۀ جایگزین به نیروهای ناراضی جهادی خارجی (که به خاطر محدودیتهای عملکردی وضع شده از سوی طالبان و یا به خاطر رابطۀ گرم طالبان با برخی دولتهای متخاصم از نظر آنها، مثل چین و روسیه، از طالبان ناراضی شدهاند)، طالبان را تحت فشار قرار داده است. این نیروها میتوانند دسترسیهای بینالمللی داعش خراسان را افزایش دهند.
بعید است تواناییهای ضد تروریستی طالبان به گونهای ارتقا یابد که بتواند داعش خراسان را در بلند مدت تضعیف کند. هر چند طالبان به صورت غیر رسمی از سوی بسیاری از کشورها، مثل روسیه، هند، چین و شمار زیادی از کشورهای (عرب) خلیج (فارس) به رسمیت شناخته شده است اما این شناسایی، با کمکهای ضدتروریستی همراه نبوده است. بهخصوص کشورهایی چون هند، چین و روسیه که یکی از دلایل تعاملشان با طالبان، ترغیب این گروه به مهار تهدیدهای تروریستی علیه این کشورها بوده است اما تاکنون کمکی در جهت تقویت تواناییهای ضد تروریستی طالبان ارائه نکردهاند.
علاوه بر این، تنش طالبان با دولت پاکستان نیز اقدامهای ضد داعش را پیچیده کرده است. طالبان به گروه ضد پاکستانی «تحریک طالبان پاکستان» اجازه داده است تا از خاک افغانستان علیه پاکستان استفاده کند. همین جواز تردد آزادانهای که به نیروهای تحریک طالبان داده شده است، به نیروهای داعش خراسان نیز اجازه میدهد تا بدون جلب توجه طالبان، در طول خط دیورند تردد کرده و حملاتی را در پاکستان انجام دهند.
محدودیتهای فضای بینالمللی کنونی
مورد آخر اینکه، فضای بینالمللی کنونی نیز مانع از انجام اقدامهای ضد تروریستی علیه داعش خراسان میشود. با بالا گرفتن رقابتهای راهبردی و همچنین به خاطر درگیریهای بزرگ به وجود آمده در اروپا، خاورمیانه و آفریقا، اشتیاق بینالمللی برای انجام همکاریهای ضد تروریستی کاهش یافته است.
هرچند داعش خراسان یک تهدید برای بسیاری از دولتها محسوب میشود اما اولویت اول هیچکدام از آنها نیست. برای مثال، پاکستان درگیر بحرانهای سیاسی و اقتصادی خود و همچنین تهدیدهای فزایندۀ تحریک طالبان پاکستان و گروههای جداییطلب بلوچ است. توجه ایران نیز معطوف به جنگ غزه و مدیریت گروههای وابسته به خود در جریان این جنگ است. هرچند داعش خراسان به طور مرتب هند را تهدید میکند اما هنوز نتوانسته است به این کشور حمله کند و لذا اقدامهای هندیها بر ضد این گروه، محدود به خنثی کردن طرحهای این گروه در داخل کشور بوده است. حتی عملیاتهای طالبان بر ضد داعش خراسان نیز در طول دورۀ حکومت آنها کمرنگ شده است. چون آنها درگیر ادارۀ کشور به شدت فقیر خود شدهاند.
ایالات متحده از زمان خروج از افغانستان، تمایل چندانی به انجام اقدامهای ضدتروریستی در افغانستان نداشته است. با وجود این، آمریکاییها برخی تواناییهای خود را در حوزۀ جمعآوری اطلاعات، حفظ کردهاند. هرچند ایالات متحده به اندازه کافی اطلاعات در اختیار داشت که بتواند درباره تهدیدهای قریبالوقوع داعش خراسان به ایران و روسیه هشدار دهد اما این دو کشور مدعی شدند که این اطلاعات قابل استناد نیست. آمریکا همچنین از تواناییهای ضد تروریستی «از راه دور» خود بر ضد داعش خراسان استفاده نکرده است و حتی از زمان کشته شدن «ایمن الظواهری» در کابل در سال 2022 نیز این توانایی را بر ضد هیچ گروه دیگری به کار نبرده است.
متأسفانه، بعید به نظر میرسد که این سه محدودیت در حوزۀ اقدامهای ضدتروریستی، تغییری پیدا کنند. دولتها احتمالا همچنان با برداشت نادرست خود، داعش خراسان را محصول کار رقبایشان میدانند. لذا آنها دربارۀ همکاری با یکدیگر و حتی توجه به هشدارها، همچنان مردد خواهند بود. همچنین بعید است که تواناییهای ضد تروریستی طالبان بهبود پیدا کرده یا به اندازهای باشد که بتواند داعش خراسان را در بلندمدت تضعیف کند. علاوه بر این، سایر اولویتها و درگیریها نیز همچنان بحث مبارزه با داعش خراسان را تحت الشعاع خود قرار خواهند داد.
این در حالی است که تهدید داعش خراسان همچنان به قوت خود باقی خواهد بود. این گروه توانایی و شبکه فراملی خود را برای انجام حملات حفظ خواهد کرد. این گروه، جای پای خود را در آسیای جنوبی حفظ خواهد کرد. این گروه با تمایل نشان دادن به انجام حملات کور (حتی حمله به مدارس دخترانه و زایشگاهها) خود را در صحنه شبهنظامیگری شلوغ منطقه، متمایز میکند. این در حالی است که داعش خراسان همواره توانسته است خود را با فشارهای موجود سازگار کرده و دوباره به عنوان یک تهدید ظاهر شود. در شرایط کنونی، داعش خراسان بهرغم برخی عقبنشینیها در افغانستان، همچنان یکی از بزرگترین و خطرناکترین شاخههای داعش محسوب میشود. معیارهای سنتی سنجش قدرت نمیتواند خطر این گروه را به طور کامل نمایان کند. توانایی داعش خراسان برای سازگاری، تمایل آن برای انجام حملات کور و همچنین اهداف و آرمانهای فراملیاش، این گروه را به تهدیدی فراتر از قد و قوارۀ آن و تهدیدی فراتر از مرزهای افغانستان بدل میکند.
انتهای مطلب/
«این متن در راستای اطلاع رسانی و انعكاس نظرات تحليلگران و منابع مختلف منتشر شده است و انتشار آن الزاما به معنای تأیید تمامی محتوا از سوی "موسسه مطالعات راهبردی شرق" نیست.»