تلاش برای ایجاد تفرقه بین روسیه و چین در آسیای مرکزی
روسیه و چین در آسیای مرکزی رقابت میکنند، جایی که واشنگتن نیز تلاش میکند، پس از سی سال اتلاف وقت، در آن نفوذ کند. اما این موضوع منجر به این شده است که پوتین و شی منافع خود را همسو کنند. بنابراین میتوان بهوضوح دید که در نبود گزینه آمریکا روی میز، اختلافهای سیاسی مسکو و پکن آشکارتر خواهد شد. بذر اختلاف بین مسکو و پکن را میتوان در آسیای مرکزی کاشت. آمریکا تنها باید کمی آفتاب به آن بتاباند.
مطالعات شرق/
نویسنده: دیوید مرکل[1]
جهان امروز، دنیای رقابت قدرتهای بزرگ است: روسیه به اوکراین حمله کرده است؛ حماس، قصد دارد اسرائیل را در خاورمیانه و آسیا از بین ببرد و جمهوری خلق چین نیز تایوان را تهدید میکند. همه اینها در حالی رخ میدهند که کسری بودجه فزاینده دولت فدرال ایالات متحده و همچنین نگرانیهای مبرم داخلی در حوزه امنیتی در امتداد مرز جنوبی این کشور، منجر به تحتفشار قرارگرفتن آمریکا در حوزه هزینهها شده است.
تعدیل رویکردی که مشخصه سیاست خارجی دولتهای اخیر در آمریکا بوده است نیز به این بیثباتی کمک کرده است، بنابراین ما باید از طریق حمایت از اوکراین، اسرائیل و تایوان آن را جبران کنیم. بااینحال، ضرورت ایجاب میکند که ما منابع خود را مدیریت کنیم، آنها را به سمت منافع حیاتی هدایت کنیم و به طور مؤثر در زمینه دولتسازی مشارکت کنیم.
اما ایالات متحده باید همانطور که در جهت تقویت اتحادهای خود در اروپا و آسیا گام برمیدارد، همزمان به دنبال فرصتهایی برای کاشت بذر تفرقه بین مسکو و پکن باشد. جمهوریهای شوروی سابق در آسیای مرکزی، منطقهای که هم مرز با چین و روسیه است، میتوانند چنین فرصتی را در اختیار آمریکا قرار دهند.
از نظر تاریخی نیز همواره تضاد منافع قدرتهای بزرگ در آسیای مرکزی وجود داشته است. در قرن 19 میلادی، بریتانیا و روسیه تزاری بر سر خانات مختلف در منطقه آسیای مرکزی در حال نبرد بودند (که به "بازی بزرگ" مشهور است). درگیری بین ارتش سرخ شوروی و ارتش آزادیبخش خلق چین در دهه 1960 در امتداد مرزی که امروزه در امتداد آسیای مرکزی قرار دارد، برای اولین بار غرب را نسبت به انشعاب بین چین و شوروی آگاه کرد.
چینِ درحالتوسعه، پنج جمهوری آسیای مرکزی - ازبکستان، قزاقستان، ترکمنستان، تاجیکستان و قرقیزستان - را کلید احیای مجدد جاده ابریشم باستانی توسط طرح یک کمربند و یک جاده خود میداند. اتصال زمینی چین به بازارهای اروپایی نگرانیهای پکن را در مورد انسداد مسیرهای دریایی و احتمال تحت فشار قرار گرفتن توسط نیروی ناوگان اقیانوس آرام ایالات متحده، کاهش میدهد. از سوی دیگر، مسکو که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی نیز هرگز نقش کوچکتر و پایینتری را در برابر واشنگتن نپذیرفت، به سمت پکن سوق داده شد. باید توجه داشت که ممکن است از نظر کرملین افزایش نفوذ پکن تا حد زیادی اجتنابناپذیر باشد، اما این امر را در آسیای مرکزی غیرقابلقبول میداند.
مسکو و پکن توسعه منطقه را در دو جهت کاملاً متفاوت میبینند. چین سازمان همکاری شانگهای، طرح کمربند -راه و همچنین سرمایهگذاریهای ملی خود را در حوزه انرژی و معادن کشورهای منطقه ترویج میکند. پکن، آسیای مرکزی را منبع مواد معدنی، هیدروکربنها، محصولات کشاورزی و همچنین بهعنوان راه ارتباطی خود با بازارهای غربی میداند. برای چین، ثبات در آسیای مرکزی، بهعنوان همسایهای با اکثریت جمعیت مسلمان در غرب سینکیانگ، که مردم آن شباهتهای مذهبی و قومیتی زیادی با جامعه اویغور چین دارند، در اولویت قرار دارد.
اما مسکو این منطقه را بهعنوان یک حوزه برجسته و خاص برای نفوذ خود میبیند. این کشور از اتحادیه اقتصادی اوراسیا (EEU) که یک اتحادیه اروپایی نامطلوب است، استفاده میکند تا بازارهای خود را به قزاقستان، قرقیزستان، بلاروس و ارمنستان به عنوان اعضای EEU مرتبط کند. فقدان کنترل در اتحادیه اقتصادی اوراسیا و همچنین مرز طولانی روسیه با قزاقستان، مسکو را قادر ساخته است تا تحریمهای آمریکا و اروپا را دور بزند. بدین ترتیب، تجارت این کشور با اعضای اتحادیه اقتصادی اوراسیا با افزایش قابل توجهی مواجه بوده است که حجم زیادی از این تجارت را کالاهای ارسالی به روسیه تشکیل میدهد.
مسکو همچنین رهبری سازمان پیمان امنیت جمعی (CSTO) را برعهده دارد، که اعضای آن شامل اعضای EEU بهعلاوه تاجیکستان هستند. مانند پیمان ورشو اتحاد جماهیر شوروی، که نیروهای خود را تنها به بوداپست در سال 1956 و پراگ در سال 1968 اعزام کرد، سازمان پیمان امنیت جمعی نیز فقط نیروهای خود را به کشورهای عضو اعزام کرده است همانطور که در ژانویه 2022 (درست قبل از تهاجم کامل مسکو به اوکراین در فوریه) این سازمان نیروهای خود را به قزاقستان اعزام کرد. نگرانی در مورد احترام مسکو به حاکمیت و تمامیت ارضی قزاقستان، برای شی جین پینگ، رئیس جمهور چین چنان هشداردهنده بود که اولین سفر وی پس از دوران فراگیری کووید، به پایتخت قزاقستان بود. پینگ در این سفر اظهار داشت: «صرف نظر از تحولات بینالمللی، ما قاطعانه به حمایت از قزاقستان در دفاع از استقلال، حاکمیت و تمامیت ارضی خود و همچنین اصلاحاتی که برای تضمین ثبات و توسعه انجام می دهید، ادامه خواهیم داد و با مداخله هر نیرویی در امور داخلی کشورتان به شدت مخالف هستیم.» شی سپس به سمرقند سفر کرد، که میزبان اجلاس سازمان همکاری شانگهای بود.
در واقع نگاه منطقه برای آینده به پکن است، در حالی که مسکو روابط تاریخی و شخصی با کشورهای منطقه دارد. با این حال، جلوگیری از نفوذ واشنگتن باعث شده است که روسیه و چین بر روی اختلافهای خود سرپوش گذاشته و منافع خود را در آسیای مرکزی همسو کنند. بدون وجود عامل واشنگتن بر روی میز مذاکره، روسیه و چین به جای اینکه به یکدیگر بپیوندند، در مقابل یکدیگر قرار میگرفتند.
اما ما در آسیای مرکزی چه منافعی داریم و شرایط ژئوپلیتیکی امروز چه تغییری در احتمال دستیابی به اهداف سیاست ما در این منطقه، ایجاد کرده است؟ و سوال دیگر این است که برای کاشت بذر تفرقه بین چین و روسیه در آسیای مرکزی در آینده از چه چیزهایی باید صرف نظر کنیم؟
در مورد اصلاحات دموکراتیک، به جز ازبکستان که مجله اکونومیست آن را در سال 2019 - کشورِ سالِ برگزیدۀ خود – نامید، نشانههایی از بهبود در وضعیت دموکراسی در هیچ کدام از کشورهای منطقه دیده نمیشود. مدل رهبری اقتدارگرا که برای روسای جمهور در آسیای مرکزی جذاب است، توسط شی و پوتین حمایت و تقویت میشود.
از سوی دیگر، علیرغم وجود ذخایر انرژی قابل توجه در سطح جهانی در حوضه خزر، ترکمنستان و قزاقستان مانند آذربایجان دارای خطوط لولهای نیستند که ذخایر انرژی آنها بتواند بهراحتی به بازارهای اروپایی راه یابد. بدینترتیب، با وجود سالها لابیگری توسط دولتهای مختلف غربی، گاز ترکمنستان همچنان از سمت شرق به چین میرود. نفت قزاقستان نیز بهجای عبور از دریای خزر به سمت بازارهای اروپایی، از طریق روسیه به شمال میرود. این امر باعث شده است که منابع خارجی که میتوانند جایگزین عرضه منابع تحریمشده ایران و روسیه برای غرب شوند، به طرز نگرانکنندهای مستقل از اهرم مسکو یا پکن نباشند. از آنجایی که تقاضا برای هیدروکربنها در چین در حال رشد است و از سوی دیگر، اروپا در حال جایگزینی انرژیهای تجدیدپذیر است، به نظر نمیرسد که این ذخایر هرگز بازار، سرمایه و حامیان سیاسی مورد نیاز را برای احداث خط لوله ترانس خزر از ساحل شرقی تا باکو در غرب خزر پیدا کنند.
اخیرا دولت بایدن تلاشهای زیادی در جهت تأثیرگذاری بر کشورهای آسیای مرکزی داشته است از جمله: دیدار "جو بایدن" رئیس جمهور ایالات متحده با رؤسایجمهور پنج کشور آسیای مرکزی در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل در سپتامبر سال جاری میلادی، سفر "آنتونی بلینکن" وزیر امور خارجه آمریکا در فوریه 2023 به منطقه و سفر و "سامانتا پاور" مدیر آژانس توسعه بینالمللی ایالات متحده به ازبکستان و قزاقستان در اکتبر 2023. ارزیابی دولت ایالات متحده این است که کشورهای منطقه نگرانی مشترکی را در مورد همسایه متجاوز خود در شمال (روسیه) دارند و تمرکز کنونی مسکو بر اوکراین میتواند فضاهایی را برای نفوذ آمریکا فراهم کند. اما اگر تمرکز مسکو بر اوکراین خلائی ایجاد کرده باشد نیز این خلاء - به میزانی که وجود دارد - به احتمال زیاد توسط چین، همسایه شرقی منطقه آسیای مرکزی پر خواهد شد.
در حالی که دیدار بایدن با رؤسایجمهور کشورهای آسیای مرکزی برای اولین بار برگزار میشد، پوتین تقریبا هر ماه به صورت فردی یا جمعی با رهبران کشورهای این منطقه دیدار میکند. شی جینپینگ نیز اخیرا نشستی را با پنج رئیسجمهور آسیای مرکزی به همراه هیئتهای بزرگ دولتی و تجاری این کشورها در پکن برگزار کرد که در واقع نمایش بزرگ و باشکوهی بود که برای خشنود کردن رهبران منطقه طراحی شده بود و همچنین اجلاسهای اخیر ابتکار کمربند و جاده و سازمان همکاری شانگهای نیز با حضور رؤسای جمهور چین و آسیای مرکزی برگزار شد. از سوی دیگر، هنگامی که از مقامهای دولتی منطقه در مورد دیدار با بایدن در نیویورک پرسیده شد، آنها از این رویداد چندان نیز ذوقزده نبودند و به نظر میرسد که بیشتر نگران عکسالعملها و واکنشهای احتمالی مسکو و پکن بودند. به هر حال، منظره خروج غیرمعمول آمریکا در زمان بایدن از افغانستان، تأثیر عمیقی بر مردم و رهبران منطقه گذاشته است - تأثیری که به راحتی پاک نخواهد شد.
در اروپا، "ناتو" برای مواجهه با اقدامهای پوتین تقویت شده و گسترش یافته است. اروپا، برای تحریم مسکو و حمایت از اوکراین از طریق انتقال تسلیحات، به اشتراکگذاری اطلاعات و حمایتهای سیاسی و مالی، با ایالات متحده و دیگر همپیمانانش متحد شده است. ناتو، هفتاد و پنج سالگی خود را در نشست سال آینده در "واشنگتن دیسی" جشن خواهد گرفت. این گردهماییِ ائتلاف "یورو-آتلانتیک"، شامل اعضای جدید آن یعنی فنلاند و احتمالاً سوئد، همراه با شرکای آن از "ایندو-پاسیفیک[2]" خواهد بود.
در آسیا، توسعه همکاری با متحدان و شرکای آمریکا در راستای تقویت قدرت بازدارندگی ایالات متحده در مواجهه با پکن که تهاجمیتر شده است، ضروری به نظر میرسد. در حال حاضر، توکیو و سئول در حال همکاری با واشنگتن به منظور ایجاد موازنه در برابر تهدیدهای چین هستند. استرالیا و فیلیپین نیز به ترتیب، از طریق معاهده "AUKUS[3]" و "معاهده دفاعی متقابل فیلیپین و ایالات متحده" ، روابط دفاعی نزدیکی با آمریکا دارند. حتی هند، که از لحاظ تاریخی یک کشور غیرمتعهد است و همچنین ویتنام، که در گذشته روابط خصمانهای با آمریکا داشته است نیز به دلیل نگرانیهای خود در مورد پکن، در حال تسریع توسعه روابط با واشنگتن هستند.
در نهایت، تلاش برای ایجاد مشارکتهای بیشتر در اروپا و آسیا برای مقابله با نفوذ مخرب روسیه، چین و ایران و در راستای افزایش قدرت رقابتی ایالات متحده در عصر رقابت قدرتهای بزرگ امروزی ضروری است. ما همچنین باید به دنبال فرصتهایی باشیم که بتوانیم از اختلافهای موجود بین مسکو و پکن به بهترین شکل بهرهبرداری کنیم.
روسیه و چین در آسیای مرکزی رقابت میکنند، جایی که واشنگتن نیز تلاش میکند، پس از سی سال اتلاف وقت، در آن نفوذ کند. اما این موضوع منجر به این شده است که پوتین و شی منافع خود را همسو کنند. بنابراین میتوان بهوضوح دید که در نبود گزینه آمریکا روی میز، اختلافهای سیاسی مسکو و پکن آشکارتر خواهد شد. بذر اختلاف بین مسکو و پکن را میتوان در آسیای مرکزی کاشت. ما تنها باید کمی آفتاب به آن بتابانیم.
انتهای مطلب/
[1] . "دیوید ا. مرکل"، معاون وزیر امور خارجه ایالات متحده در امور اروپا و اوراسیا و مدیر آسیای جنوبی و مرکزی در شورای امنیت ملی آمریکا بوده است.
[2] . منطقهای شامل کشورهای دو منطقه اقیانوس هند و اقیانوس آرام
[3] . AUKUS یک مشارکت دفاعی و امنیتی بین استرالیا، بریتانیا و ایالات متحده است که در سپتامبر 2021 اعلام شد.
«این متن در راستای اطلاعرسانی و انعكاس نظرات تحليلگران و منابع مختلف منتشر شده است و انتشار آن الزاما به معنای تأیید تمامی محتوا از سوی "موسسه مطالعات راهبردی شرق" نیست.»