کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

توسعه دموکراتیک در درون احزاب سیاسی و مدرن‌سازی آن‌ها

مدرن سازی احزاب سیاسی در آسیای جنوبی با تأکید بر پاکستان

arabnews , 24 آبان 1402 ساعت 13:22

مترجم : سعیده مه‌پیکر

اگر دموکراسی برای مردم است، پس اکثریت‌ - از رأی‌دهندگان گرفته تا حامیان و رهبران احزاب- باید درگیر فرآیندهای دموکراتیک شوند. در حال حاضر، جوامع آسیای جنوبی از نظر میانگین سن شهروندان، جوان‌تر از هر زمانی در طول تاریخ هستند. تنها در پاکستان، 65٪ جمعیت – یعنی 120 میلیون نفر -کمتر از 25 سال سن دارند. احزاب باید با هدف اصلی سازگاری با آرمان‌ها و علایق اکثریت‌ جوان، اصلاح و مدرن‌سازی شوند.
بدون شک، گفتنش آسان اما انجامش دشوار است که هدف رهبری سیاسی در دموکراسی‌ها، مرتبط نگه‌داشتن سیاست‌های احزاب با هم است. رهبران‌ارشد حزب، لازم نمی‌دانند که از سیاست خارج شوند. آنها اگر بخواهند، می‌توانند در انتخابات پیروز شوند اما از سیاست‌های انتخاباتی کنار بروند یا جایگاه‌های رهبری حزب خود را رها کرده و راه را برای افراد پویا و توانمند‌تر باز کنند.


مطالعات شرق/

در پاکستان، هند، بنگلادش و سریلانکا، مردم نشان داده‌‌اند که نمی‌‌خواهند خانواده‌های حاکم بر جامعه برای همیشه بر سر قدرت بمانند. اما این خانواده‌ها هنوز این موضوع را درک نکرده‌اند.
فرآیند طولانی و کسل‌کننده گذار دموکراتیک بین دولت‌های منتخب در پاکستان، به واسطه ضعیف بودن ویژگی مردم سالاری در احزاب سیاسی تقویت می‌شود. فرایند گذار دموکراتیک و ضعف مردم سالاری در احزاب، هر دو به هم مرتبط هستند و می‌بایست تغییر داده شوند.
باید در نظر داشت که قضیه توسعه دموکراتیک در درون احزاب سیاسی و مدرن‌سازی آن‌ها، تنها مربوط به پاکستان نیست. این قضیه در مورد احزاب سیاسی، از جمله گروه‌های حاکم و اپوزیسیون اصلی در آسیای جنوبی، از جمله بنگلادش، هند، سریلانکا، مالدیو و نپال نیز صادق است.
انتظار می‌رود که در چند ماه آینده انتخابات ملی در پاکستان، بنگلادش، هند و سریلانکا برگزار شود (مالدیو، ماه گذشته انتخابات خود را برگزار کرد). بیش از 100 میلیون رأی‌دهنده جدید در تمام این کشورها – بالغ بر 10 میلیون فقط در پاکستان- ثبت‌نام کرده‌اند. در انتخابات قبلی‌ هم همین اتفاق رخ داد.
از نظر اعضای این احزاب هیچ یک از شرایط- از جمله رهبران مسئول، ساختارهای حاکم، سیاستگذاری و تصمیم‌گیری و اعضایی که می‌توانند بر رهبران تأثیر بگذارند- در طول این سالها تغییری نکرده است. و این به معنای ایجاد شکاف روحی- روانی در میان احزاب است. میزان مشارکت نسبتاً کمتر در انتخابات اخیر در اکثر این کشورها، این امر را تأیید می‌کند.
چالشی که در اینجا مطرح است این است که افزایش تعداد رأی‌دهندگان با افزایش سن رهبران احزاب سیاسی مقارن است که آنها نه به زبان میلیون‌ها رأی‌دهنده نسل جدید صحبت می‌کنند و نه با علایق آنان مثل پیشرفت شغلی و تمایل برای دستیابی به آینده‌ مدنی بهتر، همسو نیستند.
یکی از ویژگی‌های کلیدی بیشتر احزابی که در چند دهه گذشته در کشورهای آسیای جنوبی قدرت داشته‌اند، رهبری‌ موروثی آنهاست. در میان گروه‌هایی مانند "بیگم‌های‌ بنگلادش" تا "بندرانایکه‌ها(Bandaranaikes) و راجاپاکساهای( Rajapaksas ) سریلانکا" و "بوتوها و شریف‌های‌ پاکستان" و "گاندی‌های‌ هند"، زمان متوقف شده است، در حالی‌که جوامعی که این احزاب در آن‌جا مستقر هستند، در راستای آرمان‌های سیاسی برابری‌خواهانه و "شهروند- محور" پیشرفت کرده‌اند.
حتی در جایی که سنت شکنی اتفاق افتاده است  - به عنوان مثال «نارندرا مودی» در هند و «عمران خان» در پاکستان - رهبران غیرموروثی سالها در درون احزاب خود بر سر قدرت بوده‌اند. خان به مدت 27 سال رئیس حزب خود بود. این دوره، بیشتر از دوره رهبری اکثر پادشاهان در بسیاری از کشورها در حاشیه جنوب آسیاست. تعجبی ندارد که وعده‌های وی برای تغییر صادقانه نباشد.
با وجود ثبت بیش از 100 حزب سیاسی در پاکستان، بندرت حتی دوازده مورد از آن‌ها در حد اداره دولت‌های ملی یا ایالتی، به قدرت رسیده‌اند. بی‌اعتمادی به توانایی این احزاب برای تأمین انتظارهای مردم، به دلیل وجود رهبری‌های موروثی، به اوج خود رسیده است، به عنوان مثال، اکثر رهبران فعلی، اکنون در دهه 70 سن خود هستند. یکی از آنها یعنی نواز شریف در تلاش است که برای چهارمین بار نخست‌وزیر شود.
احزاب پاکستان، مانع مدرن‌سازی یا معرفی نماینده سیاسی هماهنگ با تغییرات جمعیتی یا ارتقاء حکومت از طریق رویکردهای کلی در یک ساختار چندجانبه می‌شوند. این نوع سیاست‌گذاری، نوعی فرآیند کاهش بازده تلقی می‌شود. کیفیت دموکراسی درون احزاب، نوعی دموکراسی است که پاکستان از آن بیزار است. "کشورهای دیگر آسیای جنوبی که "دموکراسی محور" هستند هم تفاوت چندانی با پاکستان ندارند."
زندانی کردن، تبعید‌ و ترور رهبران پاکستان، هند، بنگلادش، سریلانکا و مالدیو، نشانگر اینست که سیستم می‌خواهد احزابش، نه خانواده‌های حاکم، برای همیشه بر سر قدرت بمانند. اما این خانواده‌ها نمی‌توانند صدای زنگ خطرها را درک کنند.
چه کاری می‌توان انجام داد؟ اگر دموکراسی برای مردم است، پس اکثریت‌ - از رأی‌دهندگان گرفته تا حامیان و رهبران احزاب- باید درگیر فرآیندهای دموکراتیک شوند. در حال حاضر، جوامع آسیای جنوبی از نظر میانگین سن شهروندان، جوان‌تر از هر زمانی در طول تاریخ هستند. تنها در پاکستان، 65٪ جمعیت – یعنی  120 میلیون نفر -کمتر از 25 سال سن دارند. احزاب باید با هدف اصلی سازگاری با آرمان‌ها و علایق اکثریت‌ جوان، اصلاح و مدرن‌سازی شوند.
بدون شک، گفتنش آسان اما انجامش دشوار است که  هدف رهبری سیاسی در دموکراسی‌ها، مرتبط نگه‌داشتن سیاست‌های احزاب با هم است. رهبران‌ارشد حزب، لازم نمی‌دانند که از سیاست خارج شوند. آنها اگر بخواهند، می‌توانند در انتخابات پیروز شوند اما از سیاست‌های انتخاباتی کنار بروند یا جایگاه‌های رهبری حزب خود را رها کرده و راه را برای افراد پویا و توانمند‌تر باز کنند.
این فرآیند با برگزاری انتخابات باز، درون احزاب آغاز می‌شود. این راهی است به سوی راه‌حل‌های سیاسی جامعه‌پذیر و چندجانبه در جوامعِ در حال تغییر. در این مرحله، خانواده‌ها می‌توانند احزاب سیاسی را متعلق به خود کنند، اما این مالکیت به دموکراسی بسط داده نمی‌شود. سلامت و رهبری احزاب سیاسی باید در دستان رهبران نوظهور و هماهنگ با عصر و رأی‌دهندگان باشد.

انتهای مطلب/


کد مطلب: 3601

آدرس مطلب :
https://www.iess.ir/fa/translate/3601/

موسسه مطالعات راهبردي شرق
  https://www.iess.ir