گسترش سازمانی تحریک طالبان پاکستان در ایالت بلوچستان
گسترش تحریک طالبان پاکستان به بلوچستان نه تنها یک ترفند تبلیغاتی است، بلکه نمایانگر ماهیت در حال تغییر کشمکشهای نامتقارن در پاکستان و از سوی دیگر، توسعه سازمانی و تجدید ساختار این گروه نیز هست. این تحول احتمالاً منجر به افزایش خشونت در این ایالت خواهد شد و وضعیت بی ثبات فعلی امنیتی را بدتر خواهد کرد. همچنین، جنگ اراضی را بین گروههای جهادی رقیب برای جذب نیروی نظامی، منابع و پناهگاه نیز به راه میاندازد. این گروه پیوسته بیانیههای همدردانه صادر میکند تا خود را همدل مبارزین بلوچ نشان داده و آنها را به خود وفادار سازد. سکوت جداییطلبان بلوچ در رابطه با تعرض تحریک طالبان پاکستان، به این ایالت میتواند باعث محرومیت آنها از سربازان پیاده نظام خود شود، در حالی که واکنش خشونتآمیز ممکن است آنها را مجبور به جبهه گیری در برابر تحریک طالبان کند. شکل گیری چنین جبهه ای، به نفع دولت پاکستان خواهد بود.
مطالعات شرق/
در تاریخ ۱۴ ژوئن، تحریک طالبان پاکستان (TTP) ساختار سازمانی خود را در ایالت بلوچستان به ناحیه قلات-مکران و منطقه ژوب به کمک رهبرانشان به نامهای شاهین بلوچ و مولوی نورالله تقسیم کرد. قلات-مکران در مناطق تحت تسلط بلوچها در بلوچستان قرار دارد، در حالی که ژوب در نواحی که اکثر آنها پشتون هستند، قرار دارد (دفتر خراسان، 5 ژوئن). در ماه آوریل، اطلاعیه تحریک طالبانپس از تسلیم دو جناح جهادی به نامهای اکرم بلوچ و اسلم بلوچ با ادای سوگند وفاداری به رهبر تحریک طالبان پاکستان، نور ولی محسود، صادر شد. پیش از این، تحریک طالبان ادعا کرده بود که گروه مزار بلوچ از بخش مکران در دسامبر ۲۰۲۲ به سازمان آنها پیوسته است (رسانه العمر، 23 دسامبر 2022). علاوه بر این، گروه جهادی استاد اسلم بلوچ از نوشکی، اولین گروه جهادی بود که در ژوئن ۲۰۲۲ به تحریک طالبان پیوست (عرب نیوز، 27 ژانویه). {1}
حضور تحریک طالبان در بلوچستان چندان جدید نیست، اما در گذشته این گروه فقط در نواحی پشتوننشین این ایالت فعالیت میکرد. با این حال، حمله های اخیر این گروه در مناطقی بوده که بلوچها در آنها اکثریت را تشکیل میدهند. به عنوان مثال، بخش مکران به عنوان مرکز فعالیت جداییطلبان بلوچ محسوب میشود که به طور ویژه، جبهه آزادیبخش بلوچستان (BLF) و ارتش آزادیبخش بلوچستان(BLA) در آن فعال هستند. بخش مکران از سه ناحیه تشکیل شده است: گوادر، کچ و پنجگور. نسبت به کچ و گوادر، ناحیه پنجگور در گذشته شاهد حضور محدود عناصر حامی طالبان بود، اما در حال حاضر نیز شاهد نفوذ تحریک طالبان است (بی بی سی اردو، 25 دسامبر 2022).
علیرغم تاریخچه مبارزینی که از نظر مذهبی از سوی گروههای جهادی سنی ضدشیعه ترغیب می شدند، دیدگاه تعارضی بلوچستان تحت تأثیر دو دهه شورش جداییطلبی- قومی است. بنابراین، حملات تحریک طالبان پاکستان در بلوچستان میتواند تأثیرات بلندمدتی بر روی مسیر کلی و ساختار تعارضهای بلوچستان داشته باشد. در ظاهر، تصمیم حزب تحریک طالبان برای تقسیم ساختار سازمانی خود به دو واحد - به همراه دستیابی به قسم وفاداری چهار گروه مبارزه طلب – نشان دهنده رشد این گروه و تأثیر گسترده ایدئولوژی جهادگرایی در بلوچستان است. برخلاف این پشت صحنه، در این مقاله، حضور تحریک طالبان در بلوچستان، واکنشهای جداییطلبانه-قومی بلوچ به تحولات اخیر و عوامل احتمالی محرک این گروه برای گسترش ساختار سازمانی خود در ایالت بلوچستان مورد بررسی قرار میگیرد. ردپای تحریک طالباندر بلوچستان
علاقه تحریک طالبان به بلوچستان نه تصادفی است و نه فرصتطلبانه، بلکه دقیق و سنجیده شده است. این گروه طبق ساختار سازمانی جدید خود، مناطق پشتونهای بلوچستان را تحت ناحیه ژوب و نواحی بلوچ را تحت عنوان منطقه قلات-مکران قرار داده است (صدای آمریکا اردو، 23 دسامبر 2022؛ دفتر خراسان 5 ژوئن). در تجدید ساختار سازمانی تحریک طالبان پاکستان، حفظ حضور در بلوچستان ضروری بود. احتمالاً، این گروه میخواهد نشان دهد که هم در مناطق پشتون و هم در مناطق بلوچ بلوچستان حضور خواهد داشت که این امر فضای جهادی را به روی داعش پاکستان، می بندد و به همدردی مردم بلوچستان منتهی خواهد شد.
علاوه بر دریافت سوگند وفاداری از سوی چهار گروه مبارزه طلب در بلوچستان، {2} تحریک طالبان پیوسته بیانیههایی درباره چالشهای مختلفی که بلوچستان با آنها مواجه است منتشر میکند، مانند ناپدید شدن (بلوچهای بازداشت شده توسط نهادهای امنیتی پاکستانی)، مرگ افراد به دلیل بیماریهای ناشی از میکروبهای موجود در آب در منطقه دیره بگتی، کشتار نه نفر از جداییطلبان بلوچ در یک عملیات نظامی در منطقه زیارت در ژانویه ۲۰۲۲ و همچنین کشتار یک راننده کامیون توسط نیروهای امنیتی در منطقه چاغی در آوریل ۲۰۲۲ (داون، 18 آوریل 2022). در همان ماه، تحریک طالبان پاکستان یک ترانه یا سرود هم به زبان بلوچی با زیرنویس اردو منتشر کرد و فیلمی از مسائل مختلفی که بلوچستان با آنها روبهرو است را نشان داد (نشریه العمر، 29 دسامبر 2022).
در ماه فوریه نیز، این گروه یک بیانیه درباره تراژدی بارخان منتشر کرد که در آن یک رهبر بلوچی، عبدالرحمن ختران، یک مادر و دو پسرش را که در زندان خصوصی او در اسارت بودند، به طرز وحشیانهای کشت. این حادثه باعث شد که در سرتاسر ایالت، اعتراضهایی جهت دستگیری ختران و دادگاهی برای دفاع از قربانیان برپا شود (اکسپرس تریبون، 23 فوریه). تحریک طالبان پاکستان از داستان قربانی شدگان، برای جلب همدردی عموم در راستای هدف خود استفاده کرد (نشریه العمر 21 فوریه). به همین ترتیب، در شماره مارس مجله پروپاگاندای این حزب به زبان اردو به نام "مجله تحریک طالبان پاکستان"، مقالهای از معاون سابق رهبرخود به نام شیخ خالد حقانی با عنوان "پیامی برای مردم تحت محاصره بلوچستان" منتشر شد. با این کار، تحریک طالبان پاکستان برای دستیابی به اتحاد علیه دولت پاکستان، سعی در متقاعد کردن جدایی طلبان بلوچ دارد. در یک مصاحبه درماه ژانویه، رهبر این حزب، نور ولی محسود، به جدایی طلبان بلوچ به عنوان "برادران" اشاره کرد (دفتر خراسان، 27 ژانویه).
همچنین این گروه در ایالت بلوچستان، حملات نامنظمی انجام داده، که نشان دهنده آن است که حمله تحریک طالبان پاکستان و بیانیههای طرفداران بلوچ آن نه خطابه است و نه تبلیغات. به عنوان مثال، پس از لغو آتشبس با دولت پاکستان در ژوئن ۲۰۲۲، این حزب به نیروهای پلیس که از تیم واکسیناسیون فلج اطفال در کویته، پایتخت بلوچستان، محافظت میکردند حمله کرد (اکسپرس تریبون، 30 نوامبر 2022). علاوه بر این، این گروه در ماه دسامبر، شش نیروی امنیتی را در منطقه چمن کشت (هندو، 25 دسامبر 2022). بنابراین، تحریک طالبان پاکستان در حال حاضر در این ایالت، ردپاهایی به جا گذاشته، با اینکه به دلیل ساختار جدید خود، محدودیت نیز دارد. واکنش جداییطلبان بلوچستان به ورود تحریک طالبان پاکستان
اگرچه جداییطلبان بلوچ هر گونه ارتباط با تحریک طالبان پاکستان را رد میکنند، اما درباره نفوذ این گروه به وطنشان سکوت کردهاند. پاسخ سکوت آنها به اقدامهای این گروه برای گسترش خود در سرزمین مادری آنها میتواند سه دلیل داشته باشد:
اول، علی رغم حملات نامنظم و بیانیههای تبلیغاتی، حضور این گروه در بلوچستان نمادین است و جداییطلبان بلوچ، به جای چالش یا تهدید، این گروه را مزاحم میانگارند؛
دوم، جدایی طلبان بلوچ نمیخواهند با ایجاد جبههای در برابر این گروه، خود را ضعیف کنند، زیرا این کار آنها را از تمرکز برای مبارزه با دولت دور میکند؛
سوم، جداییطلبان بلوچ ممکن است در سکوت، گسترش تحریک طالبان پاکستان را در ایالت بلوچستان پذیرفته و آن را به عنوان پیشرفتی مثبت تلقی کنند (داون، 27 دسامبر 2022).
با این حال، اگرچه هیچ ارتباط رسمی و سازمانی بین این گروه و سازمانهای جداییطلب بلوچ وجود ندارد، همکاری تاکتیکی در سطح فردی را نمیتوان نادیده گرفت. طبق گزارشها، این ارتباطهای تاکتیکی در طول دوره ۲۰۱۵-۲۰۲۰ یعنی زمانی که هم این گروه و هم جداییطلبان بلوچ در مخفیگاههای خود در افغانستان زندگی میکردند، شکل گرفته است. جداییطلبان بلوچ تروریسم انتحاری را از افراد این گروه آموختند که پیش از این در مراکز آموزشی افغان، آموزش دیده بودند (رادیو آزاد اروپا، 18 می 2021).
علاوه بر این، علیرغم اینکه جداییطلبان بلوچ سکولار هستند و تحریک طالبان پاکستان از لحاظ دینی تحریک می شود، آنها انتقادی نسبت به یکدیگر ندارند. در واقع، تحریک طالبان پاکستان به طور مداوم به جداییطلبان بلوچ، برای پیوستن به جهادگران در برابر دولت پاکستان، پیشنهاد مصالحه میدهد. {3} برای جلب همدردی جنگطلبان پایین رتبه بلوچ، این گروه به افرادی که در جوخههای مرگ تحت حمایت دولت و در راستای سیاست "بکُش و دور بیانداز" علیه بلوچها در این ایالت فعالیت میکنند، حمله میکند. به عنوان مثال، این حزب یک مخبر سازمان اطلاعات ارتش (ISI) را در منطقه کوچکل در نوامبر ۲۰۲۲ ترور کرد (العمر، 25 نوامبر 2022). همچنین، تحریک طالبان پاکستان ادعا کرد که در 4 ژانویه، دو عامل سازمان اطلاعات نظامی (MI) به نامهای محمد وارث و الطاف حسین را در کویته به قتل رسانده است (العمر 4 ژانویه).
بنابراین، اگر ردپای گروه تحریک طالبان در بلوچستان بار بیشتری را بر روی مکانیزم مقابله با شورش دولت پاکستان به وجود آورد بدون اینکه موقعیت جداییطلبان بلوچ را به چالش بکشد، جداییطلبان بلوچ در سکوت پذیرای آن خواهند بود. جنبه دیگر تحمل حمله این حزب به بلوچستان میتواند به وجود داعش در پاکستان مربوط باشد. از زمانی که داعش پاکستان از تحریک طالبان پاکستان جدا شد، تحریک طالبان و داعش در پاکستان دشمنان سرسختی بودهاند. اگر حضور تحریک طالبان پاکستان، نفوذ داعش پاکستان را در بلوچستان تضعیف کند، این موضوع برای جداییطلبان بلوچ نیز مفید خواهد بود. علاقه تحریک طالبان پاکستانبه بلوچستان
علاقه تحریک طالبان به بلوچستان میتواند به عوامل مختلفی مربوط باشد. اول، هدف تحریک طالبان رقابت با داعش پاکستان است و این گروه نمیخواهد در فضای جهادی بلوچستان، برای حضور داعش جای خالی به جای بگذارد. قبل از ظهور داعش پاکستان، گروههای مبارز ضد-شیعه مانند لشکر جهنگوی (LeJ) و جندالله بر چشم انداز جهادی بلوچستان تسلط داشتند. حذف لشکر جهنگوی از بلوچستان در نتیجه عملیات نظامی پاکستان و جذب برخی از جناح های باقیمانده آن به داعش پاکستان، موجب رشد این گروه شد. آشکار است که تحریک طالبان پاکستان با جیشالعدل همکاری میکند و با کمک به گروههای همنظر، سعی در بازپسگیری فضای جهادی بلوچستان از داعش پاکستان دارد (بی بی سی اردو، 25 دسامبر 2022).
دوم، حضور در بلوچستان، فرصت پروپاگاندای مهمی برای تحریک طالبان پاکستان محسوب میشود. پس از معرفی منطقه قلات-مکران برای مناطقی با ساکنین اکثراً بلوچ، حداقل حضور در این منطقه، برای این گروه ضروری شده است. همچنین، صدور بیانیههایی که شکایات قومی مردم بلوچستان را بیان میکند، برای درک عموم از این اتفاق، حائز اهمیت است و به ابراز همدردی با جوانان بلوچ و افزایش جذب نیروی جدید کمک میکند. حملات پراکنده، بیانیههای همدردانه و سوگند وفاداری انجمنهای محلی، به ادعاهای نسبتاً ضعیف این گروه برای حضور پایدار در بلوچستان مشروعیت میبخشد.
سوم، داشتن مقری در بلوچستان برای تحریک طالبان، پناهگاه جایگزینی هم در پاکستان فراهم میسازد. این موضوع میتواند برای این گروه، بیمه نامهای در مواقع دشوار باشد. در حال حاضر، رهبر ارشد تحریک طالبان پاکستان تحت حمایت طالبان در افغانستان عمل میکند. اگر طالبان افغانستان در سیاست پناه دهی به این حزب تجدید نظر کند، این گروه میتواند برخی از مبارزین و داراییهای خود را به بلوچستان انتقال دهد. بلوچستان، ۴۴ درصد از مساحت پاکستان را شامل میشود، تراکم جمعیت آن کم بوده و ذخایر معدنی غنی دارد. این ایالت نه تنها مخفیگاه کافی برای پنهانشدن این گروه فراهم میکند، بلکه فرصت درآمدزایی نیز به همراه دارد. نتیجه گیری
گسترش تحریک طالبان پاکستان به بلوچستان نه تنها یک ترفند تبلیغاتی است، بلکه نمایانگر ماهیت در حال تغییر کشمکشهای نامتقارن در پاکستان و از سوی دیگر، توسعه سازمانی و تجدید ساختار این گروه نیز هست. این تحول احتمالاً منجر به افزایش خشونت در این ایالت خواهد شد و وضعیت بی ثبات فعلی امنیتی را بدتر خواهد کرد. همچنین، جنگ اراضی را بین گروههای جهادی رقیب برای جذب نیروی نظامی، منابع و پناهگاه نیز به راه میاندازد. این گروه پیوسته بیانیههای همدردانه صادر میکند تا خود را همدل مبارزین بلوچ نشان داده و آنها را به خود وفادار سازد. سکوت جداییطلبان بلوچ در رابطه با تعرض تحریک طالبان پاکستان، به این ایالت میتواند باعث محرومیت آنها از سربازان پیاده نظام خود شود، در حالی که واکنش خشونتآمیز ممکن است آنها را مجبور به جبهه گیری در برابر تحریک طالبان کند. شکل گیری چنین جبهه ای، به نفع دولت پاکستان خواهد بود. نکات
تغییر ساختار سازمانی تحریک طالبان در پاکستان، تصویری مشابه جنبش طالبان در افغانستان است که شامل کابینه حکومت، وزارتخانهها و مناطق نظامی است. تاکنون، این گروه ۱۲ واحد اداری در پاکستان معرفی کرده، از جمله: هفت واحد در خیبرپختونخوا، دو واحد در پنجاب، دو واحد در بلوچستان و یک واحد در گیلگت-بلتستان. به همین ترتیب، تحریک طالبان، پاکستان را به دو منطقه نظامیِ - شمالی و جنوبی - تقسیم کرده است. این گروه همچنین هفت وزارتخانه در پاکستان معرفی کرده، از جمله اطلاعات و صداوسیما، رفاه، امور سیاسی، دفاع، حسابرسی، آموزش و امور مالی.
شایان ذکر است که چهار گروهی که از بلوچستان به تحریک طالبان پاکستان پیوستهاند، جداییطلبان بلوچ نیستند، با وجود اینکه قومیت آنها بلوچی است. این گروهها، مبارزینی هستند که از طریق آموزههای مذهبی ترغیب شدهاند و بازماندههای اینگونه گروهها هستند – که اخیراً مورد حمایت بخشهای خاصی از تشکیلات پاکستانی بودند - یا با طالبان افغان همپیمان شده بودند تا علیه نیروهای آمریکایی و ناتو در افغانستان مبارزه کنند. اکنون، آنها با تحریک طالبان پاکستان علیه دولت پاکستان متحد شدهاند.
باید به خاطر سپرد که جداییطلبان بلوچ در گفتگوهای شخصی، هر گونه ارتباط با تحریک طالبان پاکستان را انکار میکنند. با این حال، برخی شواهد، وجود نوعی همکاری تاکتیکی بین جداییطلبان بلوچ و این گروه را تقویت میکنند.