در حال حاضر، بزرگترین مسئله در پاکستان، لطمههای سیاسی نیست بلکه بحرانهای اقتصادی است. با نرخ تورم 38 درصدی و اکثریت مردمی که در تقلا برای بدست آوردن پول کافی جهت امرار معاش هستند، مطمئناً پیامدهای سیاسی اتفاق خواهد افتاد. اگر عمران خان و حزبش - تحریک انصاف پاکستان - از این پس به عنوان کانالی برای مخالفت در دسترس نباشند، مردم از ابزارهای غیردموکراتیک برای بیان استیصال و خشم خود استفاده خواهند کرد.
اقدامهای قدرتمندانه «عاصم منیر»، ارتش را در شرایطی دشوار قرار داده است. ارتش تقریباً همیشه در پاکستان، بخصوص در پنجاب، محبوب بوده است. شهرت کم فعلی آن، هم صاحب¬منصبان تازه کار و هم ارشد را نگران خواهد کرد. این امر تنها تردید در تضمین وفاداری سربازان نیست؛ تنگنای فعلی میتواند منجر به آن شود که ارتش اقدامهای خشونتآمیزی علیه معترضین در پنجاب انجام دهد و بنابراین دشمن مردم کشور خودش تلقی شود.
مطالعات شرق/
تحت فشار قرار دادن ارتش، در تضعیف موقعیت «عمران خان» و منحل کردن حزب سیاسی وی، تأثیرگذار بوده اما پیامدهای طولانی مدت آن، جدی خواهد بود. زمان زیادی صرف مانورهای سیاسی ناخوشایند شده، در حالی که میبایست تمرکز روی اقتصاد باشد. نقص در کنترل مشکلات اقتصادی پاکستان میتواند منجر به اغتشاش شده و ارتش را با دوراهیهای خطرناکی روبرو کند.
معمولاً کودتاهای نظامی، آماده برکنار کردن حکومت غیرنظامی حاکم هستند. هدف از رخدادهای پاکستان در خشونتهای 9 می، جلوگیری از رقابت نخست وزیر سابق عمران خان و حزب اپوزیسیون او «تحریک انصاف پاکستان» (PTI) در انتخابات پیش از پایان سال 2023 بوده است. حزب «تحریک انصاف پاکستان» در پی پیروزی با اکثریت آرا در دو ولایت از چهار ولایت پاکستان و تشکیل حکومت فدرال بعدی بوده است.
ناآرامیهای 9 می، بخصوص به آتش کشیدن اقامتگاه نخست وزیر در لاهور، تحت مدیریت ارتش بود. از آن پس، سختگیریها علیه حزب «تحریک انصاف پاکستان» بیوقفه بوده است. اکثر اعضای ارشد تیم عمران خان برای خروج از حزب، تحت فشار قرار گرفته و هزاران فعال این حزب بازداشت شدهاند. به مطبوعات گفته شده که نام عمران خان را به زبان نیاورند. حتی دادگاههایی که تاکنون استقلال پرشوری از خود نشان دادهاند، دریافتهاند که اکنون وقت به چالش کشیدن فرمانده ارتش، ژنرال «عاصم منیر»، نیست.
عمران خان روز پس از شورشها میتوانست با Newsweek مصاحبه کند. وی تفکر عاقلانه (در رابطه با اقتصاد، فروپاشی، حاکمیت قانون و دموکراسی) را با نظریههای توطئه آمیز وحشیانه (در مورد ارتش و دسیسه ایالات متحده برای برکناری او) در هم میآمیخت. شاید تعجب برانگیز باشد که هیچ کشور خارجی – شاید به سه دلیل- در رابطه با اقدامهای ارتش از خود نگرانی نشان نداده است.
اول، یک حکومت ائتلافی غیرنظامی در پاکستان حاکم است که در حال دست و پنجه نرم کردن با تنگناهای اقتصادی خود است اما مسائل خارجی خود را ماهرانه مدیریت میکند. در گفتمان های رسمی، هیچ کودتایی وجود نداشته است.
دوم، پاکستان از دید جهانی، کشوری مهم با 230 میلیون جمعیت و دارای موقعیت استراتژیک جغرافیایی و تسلیحات هستهای است. رفته رفته خاطرات نقش اخیر این کشور در شکست «ناتو» در افغانستان از اذهان پاک میشود. نه حکومت پاکستان و نه ارتش آن تمایل ندارند که پاکستان در مسیر سیاسی چین بیفتد. پاکستان روابط نزدیک خود با پکن را حفظ خواهد کرد اما مردم پاکستان از ارتباط خود با غرب راضی هستند و ارتش پاکستان هنوز روابط خود با ایالات متحده آمریکا را ارزشمند میداند. یک طرز فکر مبتدی در میان سرمایهداران غربی این است که هند نمیتواند ثابت کند که آن طور که اخیراً انتظار میرفت، شریک استراتژیک قابل قبولی برای این کشور است. ذهنیت هند بر ناهمپیمانی بناشده، زیرا نگرش این کشور در مورد روسیه، پس از تهاجم به اوکراین اثبات شده و قصد ملحق شدن به اتحادیه نظامی غرب علیه چین را ندارد. در چنین شرایطی، نیاز مستمر به همکاری با پاکستان وجود دارد.
و سوم، عمران خان، نخست وزیر پوپولیست غیرقابل پیش بینی بود. آنچه که او به عنوان سبک سخنرانی آزاد و صادقانه توضیح میدهد، از دید سایرین (نه فقط غرب بلکه از نظر کشورهای خلیج فارس) به عنوان سبکی آزاردهنده و گاهاً تهاجمی تفسیر شده است. فقدان مهارتهای دیپلماتیک عمران باعث شده که او متحدانش را در خارج و همچنین داخل کشور از دست بدهد.
چین هم نگران عمران خان است و همین قضیه در مورد کشورهای حوزه خلیج فارس نیز صدق میکند. برای پکن، ریاض و ابوظبی، بازیگر اصلی و کلیدی پاکستان، ارتش است و هیچ یک از آنها نگران آینده پاکستان به عنوان یک دموکراسی نیستند. برای چین، بیشتر تمرکز بر افغانستان است در حالی که اتفاقهای پیش آمده از سال 2021، برای پکن، گزینههای سیاسی اندکی باقی گذاشته است.
بهرحال، مردم پاکستان هنوز نگران دموکراسی خود هستند. با وجود اینکه ارتش تقریباً نیمی از تاریخ کشور را اداره کرده، پاکستان همچنان تمایلات دموکراتیک بنیانگذاران خود را حفظ کرده و معمولاً از مطبوعات مستقلی برخوردار بوده است.
بدون شک انتخابات نزدیک به اواخر سال برگزار خواهد شد و حکومت اتئلافی فعلی پیروز خواهد شد. شاهدان در پاکستان میگویند که «بلاول بوتو زرداری» (با 34 سال سن)، انتخاب ارجح ارتش به عنوان نخست وزیر است. او پسر بی نظیر بوتو (مقتول) و کاملاً بیتجربه است. گزینه دیگر، مریم نواز ، دختر 49 ساله نخست وزیر سابق، نواز شریف، است اما پردردسرتر از بلاول محسوب میشود. اتهامهای رشوه خواری از جمله رسوایی اسناد پاناما منتسب به اوست. امید آن میرود که این نسل جدید رهبران بتوانند به عنوان متحول کنندگان مملکت ظاهر شوند.
اما این دموکراسی واقعی نیست و همه این را میدانند. عمران، محبوبترین سیاستمدار این کشور محسوب میشود. بلاول و مریم، چهرههایی جدید هستند اما قسمتی از سیستم سیاسی نیمه فئودال محسوب میشوند که قدمت آن به پیش از استقلال سال 1947 باز میگردد. در ایالت خیبرپختونخوا، شریک منتخب ارتش، مولانا فضل الرحمان، اسلامگرای باتجربه ای است که این ولایت را به مسیر تاریک اندیشی سوق میدهد که بیشتر شبیه افغانستان است تا پاکستان مدرن.
علاوه بر این، در حال حاضر، بزرگترین مسئله در پاکستان، لطمههای سیاسی نیست بلکه بحرانهای اقتصادی است. با نرخ تورم 38 درصدی و اکثریت مردمی که در تقلا برای بدست آوردن پول کافی جهت امرار معاش هستند، مطمئناً پیامدهای سیاسی اتفاق خواهد افتاد. اگر عمران خان و حزبش - تحریک انصاف پاکستان - از این پس به عنوان کانالی برای مخالفت در دسترس نباشند، مردم از ابزارهای غیردموکراتیک برای بیان استیصال و خشم خود استفاده خواهند کرد.
اقدامهای قدرتمندانه «عاصم منیر»، ارتش را در شرایطی دشوار قرار داده است. ارتش تقریباً همیشه در پاکستان، بخصوص در پنجاب، محبوب بوده است. شهرت کم فعلی آن، هم صاحبمنصبان تازه کار و هم ارشد را نگران خواهد کرد. این امر تنها تردید در تضمین وفاداری سربازان نیست؛ تنگنای فعلی میتواند منجر به آن شود که ارتش اقدامهای خشونتآمیزی علیه معترضین در پنجاب انجام دهد و بنابراین دشمن مردم کشور خودش تلقی شود.
انتهای مطلب/