دفتر گزارشهای تحلیلی آسیای مرکزی Central Asian Bureau for Analytical Reporting (CABAR.asia) , 4 تير 1402 ساعت 10:31
روسیه و چین هر دو دارای منافع مشترک و غیرمشترکی در آسیای مرکزی هستند. جنگ در اوکراین بدون شک پویایی این دو قدرت را در منطقه تغییر داده و این تصور را که روسیه می تواند به ایفای نقش ضامن امنیت، ادامه دهد، مورد تردید قرار داده است. چین نگران است که بی ثباتی بالقوه در منطقه به منافع اقتصادی آن آسیب برساند و پکن را وادار کند مسئولیت خود را در قبال امنیت افزایش دهد.
مطالعات شرق/
هر دو کشور روسیه و چین، هم دارای منافع مشترک و هم غیرمشترک در آسیای مرکزی هستند. جنگ در اوکراین بدون شک پویایی این دو قدرت در منطقه را تغییر داده و این تصور را که روسیه میتواند به ایفای نقش ضامن امنیت در منطقه ادامه دهد، مورد تردید قرار داده است.
از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی مسکو ضامن و منبع انکارناپذیر امنیت در آسیای مرکزی بوده است. اما پس از حمله به اوکراین، نقش سنتی مسکو در آسیای مرکزی زیر سوال رفته است. این در حالی است که منافع اقتصادی رو به رشد چین در این منطقه به افزایش مسئولیت پکن در قبال امنیت نیز منجر میشود. از آنجا که چشمانداز ژئوپلیتیکی اوراسیا دائما در حال تغییر است، همزیستی چین-روسیه در آسیای مرکزی در سالهای آینده تغییر خواهد کرد.
جستجوی نقاط اختلاف در روابط چین-روسیه و امید به درگیریهایی شبیه به درگیری چین-شوروی در دوران جنگ سرد، یک کار بیهوده است. با درک عمیقتر محرکهای فعلی منافع روسیه و چین در آسیای مرکزی می توان به این نتیجه رسید که تعهدهای منطقهای این دو کشور تغییر کردهاند ولی وقوع درگیری بین آنها همچنان بعید است.
آسیای مرکزی منطقه باثباتی نیست و در سالهای اخیر حوادثی در آن رخ داده است که وضعیت امنیتی منطقه را وخیم کرده است. به عنوان مثال، طی دو سال اخیر، در قزاقستان ناآرامیهای داخلی رخ داد که با مداخله سازمان پیمان امنیت جمعی به رهبری روسیه متوقف شد. ازبکستان هم پس از سلب استقلال قره قالپاقستان، با ناآرامیهای گستردهای مواجه شد. مرز قرقیزستان-تاجیکستان هم به محل درگیریهای مرگبار بر سر مناطق مورد مناقشه تبدیل شده است.
بازگشت طالبان به قدرت پس از خروج عجولانه ایالات متحده، این نگرانی را ایجاد کرده است که افغانستان دوباره به پناهگاه امنی برای گروههای تروریستی تبدیل شده و امنیتِ نه تنها آسیای مرکزی، بلکه کل جهان را تهدید کند. اما با وجود این چالشهای مشترک، روسیه و چین دیدگاهها و رویکردهای متفاوتی نسبت به آسیای مرکزی دارند.
یک منطقه با رویکردهای متفاوت
منافع امنیتی مسکو را می توان به سه دسته تقسیم کرد:
- _ حفظ نقش سنتی خود در منطقه؛
_ اتخاذ استراتژی "اول از همه، قزاقستان" (قرار داشتن منافع قزاقستان در راس امور)؛
_ دور نگه داشتن بازیگران خارجی از منطقه و در عین حال، کاهش نفوذ چین.
روسیه بر این عقیده است که آسیای مرکزی بخشی از فضای پساشوروی و در نتیجه، حوزه نفوذ طبیعی آن است. مسکو چندین سال متمادی از طریق ابتکارهایی مانند اتحادیه کشورهای مشترک المنافع، سازمان پیمان امنیت جمعی و اتحادیه اقتصادی اوراسیا تلاشهایی را برای تقویت نفوذ خود در این منطقه انجام داده است.
از سوی دیگر، قزاقستان تنها کشور آسیای مرکزی است که روسیه با آن هم مرز است. به همین دلیل مسکو به شورشهای ژانویه سال 2022 واکنش سریع نشان داد. علاوه بر این، روس تبارها 16 درصد از جمعیت قزاقستان را تشکیل میدهند بنابراین یک اقلیت قابل توجه است. اکنون این نگرانی وجود دارد که ممکن است قزاقستان بر اساس همان استدلالهایی که کرملین در مورد اوکراین داشت، به هدف بعدی برای روسیه تبدیل شود.
و در نهایت روسیه نسبت به کشورهای خارج از فضای پساشورویِ خود، بدبین است. یکی از اولین نمونهها زمانی بود که ترس از انقلابهای رنگی منطقه را فرا گرفت و منجر به این شد که ازبکستان در سال 2005 ایالات متحده را مجبور به ترک پايگاه هوايي كارشي-خانآباد موسوم به K2 کند. در این مورد، نه تنها مسکو، بلکه پکن نیز از تاشکند حمایت کرد. در واقع این سازمان همکاری شانگهای بود که ضرب الاجل خروج نیروهای آمریکایی را تعیین کرد.
سازمان همکاری شانگهای که به عنوان یک ابتکار چینی راه اندازی شده است، در حال حاضر تکامل یافته و طیف وسیعی از کشورهای عضو، از جمله کشورهای متخاصم مانند هند و پاکستان را شامل می شود. با ورود اخیر ایران به این سازمان و موافقت عربستان سعودی برای پیوستن به آن به عنوان "شریک گفتگو" که راه را برای عضویت کامل این کشور هموار میکند، ممکن است به نظر برسد که سازمان همکاری شانگهای قادر است دشمنان را با هم متحد کند، اما به عنوان سازمانی که به تصمیم گیری براساس اجماع وابسته است و افزایش تعداد اعضا میتواند در درازمدت به این سازمان آسیب برساند و در راستای منافع روسیه، به عنوان یک ترمز در برابر نفوذ فزاینده چین عمل کند.
منافع امنیتی چین در آسیای مرکزی به شرح زیر هستند:
- _ دنبال کردن سیاست "اول از همه، سین کیانگ" (قرار داشتن منافع سین کیانگ در راس امور)؛
_ حفظ ثبات منطقهای با دور نگه داشتن بازیگران خارجی؛
_ حفاظت از شهروندان چینی و منافع تجاری پکن در منطقه.
موضوع سین کیانگ برای پکن حساس است؛ زیرا حزب کمونیست چین به دنبال مشروعیت بخشیدن به حکومت خود از طریق افزایش ثبات، هماهنگی و رفاه جامعه است. با به قدرت رسیدن شی جین پینگ، این حزب به طور مداوم و خستگیناپذیر در تلاش برای سرکوب جنبشهای جداییطلب بوده است.
به همین دلیل است که پکن به شدت نگران بازگشت طالبان بود، زیرا گروههای اویغور در داخل افغانستان فعالیت میکنند و آموزش میبینند. سیاست چینی "اول از همه سین کیانگ" رویکرد این کشور را نسبت به دیگر کشورهای آسیای مرکزی نیز مشخص می کند. احتمالا یکی از اهداف ابتکار "یک کمربند و یک جاده"، بهبود شرایط اجتماعی-اقتصادی در منطقه است که میتواند به نفع پکن نیز باشد.
برای درک دلایل علاقه چین به ایجاد ثبات در آسیای مرکزی می توان یک مثال تاریخی را به یاد آورد. در سالهای 1405 تا 1433، امپراتوری "مینگ" ناوگان جنگی دریایی بزرگی در اختیار داشت که نسبت به ناوگان دریایی اروپا در آن زمان برتری داشت. این ناوگان به رهبری دریاسالار "چنگهه" به شرق آفریقا رفت و کالاهای عجیب و غریب را در قالب تجارت با خود آورد. بعدها دربار امپراتوری مینگ با صدور حکمی مبنی بر توقف دریانوردی، چین را از دنیای دریانوردی خارج کرد. دلیل این تصمیم، سرکوب طبقه رو به رشد بازرگانان بود. با این حال، به گفته مورخانی مانند پل کندی، فشار اشغالگران مغول که خواستار تغییر جهت منابع نظامی این کشور به سمت شمال (کشورهای شوروی سابق) بودند، دلیل دیگر نابودی ناوگان دریانوردی چین در آن زمان بود. در حال حاضر، چین با فشارهای دریایی از سوی ایالات متحده و متحدانش مواجه است و تنها سپر آن در تنگه تایوان و بخشهای مورد ادعای خود در دریای جنوبی چین، ناوگان دریایی رو به رشد ارتش آزادیبخش خلق این کشور است. محدود کردن ناوگان ارتش آزادیبخش خلق چین به دلایل مشابه به سرنوشت ناوگان چنگهه، ممکن است گزینه مناسبی برای پکن نباشد. (به عبارت دیگر در صورت بی ثباتی در آسیای مرکزی، چین مجبور خواهد شد بخشی از نیروهای ارتش آزادیبخش خلق را به مناطق شمالی اعزام کند و در نتیجه قدرت آنها در مناطق جنوبی کاهش خواهد یافت که مطلوب چین نخواهد بود.)
بازتعریف آسیای مرکزی
در حال حاضر به دلیل اینکه توجه مسکو به اوکراین و رویارویی با غرب معطوف شده است، جای خالی روسیه در آسیای مرکزی احساس می شود. البته پس از آغاز جنگ، مسکو تلاشهایی را نیز برای تقویت نفوذ خود در منطقه انجام داد، به عنوان مثال، این ابتکار عمل را در دست گرفت که سال 2023 را به "سال زبان روسی" در کشورهای مستقل مشترک المنافع تبدیل کند.
در مفهوم سیاست خارجی روسیه که اخیرا به روز شده، روسیه در راستای استفاده از نهادهای منطقهای موجود برای همگرایی و همکاری بیشتر، برای اولین بار به طور مستقیم آسیای مرکزی را منطقه خود نامید، در حالی که قبلا ، از این منطقه به عنوان "منطقه شریک در چارچوب اتحادیه کشورهای همسود" یاد می شد. این تعبیر ممکن است نشان دهد که مسکو همچنان به دنبال حفظ منافع خود در آسیای مرکزی است و این منطقه را فراتر از "حوزه سنتی" خود که توسط اتحادیه کشورهای همسود تعریف شده است، می داند.
رهبران آسیای مرکزی نیز در عمل آمادگی خود را برای حفظ روابط با مسکو ابراز میکنند. اگرچه هیچ یک از آنها به طور مستقیم حمله روسیه به اوکراین را توجیه نکردند، اما همه آنها در رژه اخیر روز پیروزی در مسکو شرکت کردند. در حالی که در سال 2022 امامعلی رحمان رئیس جمهور تاجیکستان تنها مهمان خارجی بود که در این رژه شرکت کرده بود.
چند روز پس از رژه روز پیروزی، رهبران آسیای مرکزی در اولین اجلاس "چین-آسیای مرکزی" در شیان - شهری که از لحاظ تاریخی با جاده ابریشم مرتبط است - شرکت کردند. علاوه بر طرح "کمربند و جاده"، پکن در یک سند مفهومی به نام "ابتکار امنیت جهانی" نیز منافع خود را در آسیای مرکزی بیان کرد.
در این سند به اهمیت استفاده از نقش سازمان همکاری شانگهای و مکانیسم "چین+آسیای مرکزی" برای بهبود همکاریها در این منطقه اشاره شده است.
نتایج نشست "چین-آسیای مرکزی" را نباید دست کم گرفت. پکن نه تنها موفق به جلب حمایت کشورهای آسیای مرکزی در اجرای "ابتکار امنیت جهانی" شده است، بلکه با انعقاد توافقنامههای جدید در زمینه همافزایی تلاشها برای توسعه اقتصادی بیشتر و همچنین وعده حمایت 3.7 میلیارد دلاری، جان تازهای به ابتکار "کمربند و جاده" داده است.
چین همچنین موفق به تقویت حضور خود در منطقه شده است: طرفین توافق کردند نشست "چین-آسیای مرکزی" هر دو سال یک بار به طور منظم برگزار شود. از این اقدام می توان دو نتیجه گرفت: اولا، چین به دنبال نهادینه سازی بیشتر مشارکت خود با کشورهای آسیای مرکزی خارج از سازمان همکاری شانگهایِ موجود است که روسیه نیز در آن عضویت دارد.
ثانیا، چین فرمت "1+5" را (که ایالات متحده در آن پیش قدم بود) با تعهدهای اقتصادی قابل توجه، گفتوگوی مداوم و دادن ویژگیهای چینی به آن، یک قدم جلوتر میبرد. با این حال، اگرچه پکن امیدوار است روابط بین ملتها را تقویت کند، اما یک چالش حل نشدنی همچنان باقی خواهد ماند؛ زیرا شک و تردید نسبت به چین همچنان در منطقه حاکم است.
همزیستی جدید در آسیای مرکزی
روسیه و چین هر دو دارای منافع مشترک و غیرمشترکی در آسیای مرکزی هستند. جنگ در اوکراین بدون شک پویایی این دو قدرت را در منطقه تغییر داده و این تصور را که روسیه می تواند به ایفای نقش ضامن امنیت، ادامه دهد، مورد تردید قرار داده است. چین نگران است که بی ثباتی بالقوه در منطقه به منافع اقتصادی آن آسیب برساند و پکن را وادار کند مسئولیت خود را در قبال امنیت افزایش دهد (البته احتمالا با اکراه).
پکن در حال حاضر با استقرار شرکتهای امنیتی خصوصی خود، بویژه در قرقیزستان، این مسئولیت را به عهده گرفته است. با این حال، هنوز نباید مدعی شد که چین به زودی جایگزین روسیه در آسیای مرکزی خواهد شد. نهادهایی مانند سازمان پیمان امنیت جمعی و اتحادیه اقتصادی اوراسیا قدرت مانور قزاقستان، قرقیزستان و تاجیکستان را محدود می کنند. توانایی چین برای متحد کردن هر پنج جمهوری آسیای مرکزی احتمالا میتواند نشانه آن باشد که توسعه روند منطقهگرایی میتواند منجر به اتحاد و همکاری شود - چیزی که روسیه نتوانست به آن دست یابد.
ناتوانی روسیه و چین برای نفوذ کامل در منطقه تا زمانی که «رقابت قدرتهای بزرگ» همچنان در این منطقه وجود داشته باشد، میتواند به پایتختهای آسیای مرکزی این امکان را بدهد که نفوذ فردی و منطقهای خود را تقویت کنند. هرچند اختلاف میان کشورهای آسیای مرکزی مانع از امید داشتن به ایجاد اتحاد منطقهای و یا تبدیل حاکمیت به چیزی فراتر از پرچمی که در کنار پرچم سه رنگ روسیه یا پنج ستاره چین به اهتزاز در می آید، می شود. دیپلماسی چندجانبه قزاقستان ممکن است راه برون رفت از وضعیت موجود باشد.
نویسنده: نایجل لی، کارشناس روابط بین الملل (سنگاپور)
انتهای مطلب/
«این متن در راستای اطلاع رسانی و انعكاس نظرات تحليلگران و منابع مختلف منتشر شده است و انتشار آن الزاما به معنای تأیید تمامی محتوا از سوی "موسسه مطالعات راهبردی شرق" نیست.»