چشم انداز ژئوپلتیکی در حال تغییر، مستلزم آن است که ایالات متحده، سیاست آسیای جنوبی خود و جایگاه آن در محاسبات راهبردی خود را دوباره مورد ارزیابی قرار دهد. آمریکا برای نفوذ بیشتر در منطقه هند ـ پاسفیک میتواند از بازوهای خود یعنی پاکستان و هند استفاده کند تا از این طریق آمریکا بتواند راهبرد امنیت ملی ترسیم شده خود را اجرایی کند.
مطالعات شرق/
در آخرین سندهای منتشر شده از «راهبرد امنیت ملی» و «راهبرد دفاع ملی» ایالات متحده، رفتارهای جسورانه چین در منطقه هند ـ پاسفیک و تهاجم روسیه به اوکراین، تهدیدی برای نظم بینالمللی لیبرال تحت رهبری آمریکا تلقی شدهاند. منطقه آسیای جنوبی نیز از نظر اولویتهای منطقهای آمریکا، عمدتا زیرمجموعه راهبرد هند ـ پاسفیک قرار گرفته و ممکن است با توجه به تحولات ژئوپلتیکی، همچنان در این وضعیت باقی بماند.
جنگ طولانی در افغانستان، بیش از هر چیز دیگر، تعیین کننده راهبرد ایالات متحده در منطقه آسیای جنوبی طی دو دهه گذشته بوده است. بنابراین، خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان در سال 2021، دوباره این بحث را مطرح کرد که جایگاه آسیای جنوبی، بخصوص هند، افغانستان و پاکستان، در راهبردهای امنیتی و دفاعی آمریکا چیست.
حضور آمریکا در افغانستان، محدود به تواناییهای ضد تروریستی «از راه دور» و تعامل آن با این کشور تا حد زیادی منوط به ماهیت رابطه آن با طالبان است. رابطه پاکستان ـ آمریکا به شدت محدود شده و مناسبات هند ـ آمریکا، یک قوس راهبردی گستردهتر را در منطقه هند ـ پاسفیک به خود اختصاص داده است.
در شرایطی که نه در راهبرد امنیت ملی و نه در راهبرد دفاعی آمریکا، از آسیای جنوبی به عنوان یک منطقه دارای اولویت راهبردی نام برده نشده است، درک سیاست ایالات متحده در قبال آسیای جنوبی، از طریق دو دریچه امکانپذیر است. اول، از منظر مشارکت هند ـ آمریکا که نقش حیاتی در متوازن کردن حضور پکن در منطقه اقیانوس هند دارد؛ و دوم، با تمرکز روی بحث تضمین امنیت خاک آمریکا، به نحوی که هیچ حملهای از خاک افغانستان در آینده صورت نگیرد. پس از خروج آمریکا از افغانستان، تعاملات ایالات متحده با پاکستان به شدت "بده بستانی" و منوط به این شده است که پاکستان برای تحقق اهداف ضد تروریستی در منطقه چه چیزی برای ارائه به آمریکا دارد و اینکه آمریکا قادر به ارائه چه نوع کمکهای نظامی و غیرنظامی به اسلام آباد است.
سیاست دولت بایدن در قبال هند، تا حد زیادی منوط به این مسئله است که واشنگتن چگونه دهلی نو را در چارچوب راهبردی هند ـ پاسفیک خود جای خواهد داد. در شرایطی که «راهبرد امنیت ملی» روی بحث مشارکت با کشورهای دموکراتیک و همسو تمرکز کرده و «راهبرد دفاع ملی» هم روی بحث تقویت توانایی متحدان و شرکا متمرکز شده است، مسیر همکاری هند ـ آمریکا میتواند در حوزههای متعددی، در جهت ایجاد یک منطقه «هند ـ پاسفیک آزاد و باز» با یکدیگر همسویی پیدا کند. کشمکشهای مستمر بین دهلی نو و پکن بر سر «خط کنترل واقعی» هند و چین (به خاطر تعرضهای چین در طول این مرز مورد مناقشه)، منطق راهبردی بیشتری را برای نزدیکی روزافزون دهلی نو و واشنگتن ایجاد کرده است.
از ژانویه 2021، دولت بایدن روی بحث خروج از افغانستان و ایجاد قابلیتهای ضد تروریستی «از راه دور»، به عنوان هدف اصلی در آسیای جنوبی، تمرکز کرد. کشته شدن «ایمن الظواهری» رهبر القاعده در جولای 2022، نمونهای از توانمندی و حضور ایالات متحده در افغانستان، به رغم خروج نیروهای خود از این کشور بود.
با توجه به اینکه بنیادگرایی اسلامی و سازمانهای افراطی خشونت طلب همچنان تهدیدی از سوی ایالات متحده محسوب میشوند، در راهبردهای امنیتی و دفاعی این کشور پیشنهاد شده است که ایالات متحده باید تواناییهای «از راه دور» خود را حفظ کند؛ آن هم در شرایطی که طالبان در اجرای تعهدات خود برای جلوگیری از استفاده تروریستی از خاک افغانستان، متزلزل بوده است. اما با توجه به خروج آمریکا از افغانستان و تهدیدهای در حال ظهور در منطقه اروپا و هند ـ پاسفیک، هنوز به درستی مشخص نیست که دولت بایدن چگونه به تثبیت و تقویت موقعیت داعش خراسان و سایر گروههای اسلامگرا در افغانستان، پس از کشته شدن الظواهری، پاسخ خواهد داد.
بازگشت طالبان به قدرت باعث ایجاد نوعی وقفه در روابط پاکستان ـ آمریکا شده است. تقویت جریان ضد آمریکایی در دوران نخست وزیری «عمران خان»، نوعی اکراه را در واشنگتن نسبت به اسلام آباد به وجود آورد. اما به رغم اینکه در حال حاضر روند مثبتی در این رابطه مشاهده نمیشود، احتمال آغاز یک مرحله بازیابی بین دو کشور را نمیتوان منتفی دانست. سپتامبر 2021، «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه آمریکا گفت: «این یکی از موضوعاتی است که ما طی روزها و هفتههای آتی آن را بررسی خواهیم کرد ـ نقشی که پاکستان طی 20 سال گذشته ایفا کرده است و همچنین نقشی که ما میخواهیم طی سالهای آتی ایفا کند و چیزی که در ازای انجام این کار مطالبه خواهد کرد.»
هر چند در سندهای «راهبرد امنیت ملی» و «راهبرد دفاع ملی»، اشاره دقیقی به پاکستان نشده است اما درک تهدید ناشی از سازمانهای افراطی، همچنان دولت بایدن را در برابر بازآرایی سیاست خود در قبال اسلام آباد، انعطافپذیر میکند. در همین حال، افزایش حملات داعش خراسان و تیره شدن رابطه بین دولت شریف در اسلام آباد و رژیم طالبان در کابل، پاکستان را ناگزیر میکند تا به دنبال جلب کمکهای مادی و غیرمادی قدرتهای بزرگ، از جمله چین و ایالات متحده، باشد.
آیا واشنگتن هنوز سیاستی به نام «سیاست آسیای جنوبی» دارد؟
جایگاه آسیای جنوبی در محاسبات راهبردی ایالات متحده، به تدریج از یک عرصه اولویتدار در اوایل قرن 21 تغییر کرد و در زیر مجموعه وسیعتر منطقه هند ـ پاسفیک قرار گرفت. مسایلی چون اولویتدار شدن چالش چین در راهبرد آمریکا، خروج از افغانستان، کاهش ارزش پاکستان در منافع ایالات متحده و سیر صعودی همکاریهای راهبردی هند ـ آمریکا در منطقه وسیعترِ "هند ـ پاسفیک"، باعث کاهش اولویت منطقه آسیای جنوبی برای آمریکا، دست کم در کوتاه مدت، شده است.
اولویتهای واشنگتن در آسیای جنوبی تقریبا برای دو دهه، عمدتا به واسطه جنگ افغانستان تعیین میشد؛ ضمن اینکه به طور همزمان، همکاری با دهلی نو نیز در سایه ژئوپلتیک در حال تغییر در منطقه "آسیا ـ پاسفیک" و بعدها در منطقه "هند ـ پاسفیک"، شکل میگرفت. در عصر "هند ـ پاسفیک"، زمانی که همه شرکای اصلی نظام بینالملل و مناطق مختلف با این جریان همسو شده و راهبردهای ملی خود را در قبال این منطقه بزرگ تعریف میکنند، صحنههای منطقهای کوچکتر مثل آسیای جنوبی (هر چند ذاتا با راهبرد آمریکا ارتباط دارند) قطعا در حاشیه توجهات سیاسی ایالات متحده قرار میگیرند.
چشم انداز ژئوپلتیکی در حال تغییر، مستلزم آن است که ایالات متحده، سیاست آسیای جنوبی خود و جایگاه آن در محاسبات راهبردی خود را دوباره مورد ارزیابی قرار دهد. دولت بایدن که درگیر پیچیدگیهای زیادی شده است، میتواند سیاست خود را در قبال آسیای جنوبی، براساس ایجاد یک رابطه قویتر با هند (به منظور تأمین منافع خود در منطقه اقیانوس هند) و همچنین برقراری یک همکاری حداقلی با پاکستان (به منظور پیشبرد سیاست خود در آسیای مرکزی و افغانستان) تنظیم کند. این حقیقت همچنان به قوت خود باقی است که واشنگتن برای ایجاد یک وزنه تعادل در برابر چین، به دهلی نو نیاز دارد اما این رابطه با اختلاف نظرهایی همراه است. دولت بایدن قطعا تمایل دارد که پاکستان، طالبان را تشویق به همراهی کند اما این رابطه در حال حاضر چندان مثبت نیست.
تحلیل آخر اینکه، واشنگتن همچنان به خطرات آشکاری که در حال حاضر از این منطقه نشأت میگیرند پاسخ خواهد داد اما راهبرد ایالات متحده در قبال آسیای جنوبی، در وهله اول براساس درک این کشور از خطرات نشأت گرفته از تحرکات جسورانه چین در منطقه وسیعتر "هند ـ پاسفیک" تعریف خواهد شد.
انتهای مطلب/
«این متن در راستای اطلاع رسانی و انعكاس نظرات تحليلگران و منابع مختلف منتشر شده است و انتشار آن الزاما به معنای تأیید تمامی محتوا از سوی "موسسه مطالعات راهبردی شرق" نیست.»