قوس بی ثباتی در آسیای مرکزی: پیش بینیها، واقعیتها، اقدامات متقابل
بحرانهای به وجود آمده در کشورهای مختلف آسیای مرکزی همه حلقههای یک زنجیر هستند که هدف آنها تضمین جنگ در اوکراین است. هدف سیاست آمریکا در آسیای مرکزی ایجاد جبهه دوم تنش به منظور وادار کردن مسکو به پراکنده کردن نیروهای خود برای حفظ نظم است. این گونه وقایع تمام نشده اند. عملیات ویژه در اوکراین ادامه دارد. بنابراین ایالات متحده به احتمال زیاد مراکز بی ثباتی بیشتری را در آسیای مرکزی ایجاد خواهد کرد. قرقیزستان محتمل ترین هدف چنین حملاتی است.
مطالعات شرق/
مطلب پیشرو گزارشی از میزگردی بین المللی با موضوع "قوس بی ثباتی در آسیای مرکزی: پیش بینیها، واقعیتها، رویاروییها" است که در "باشگاه گفتگوی پیکیر" برگزار شده است.
در این میزگرد روزنامه نگاران، دانشمندان، سیاستمداران، فعالان عمومی، تحلیلگران سیاسی، کارشناسان مسائل امنیتی و کارشناسان نظامی از کشورهای قرقیزستان، روسیه، قزاقستان و افغانستان حضور داشتند.
در این میزگرد مسائل زیر مورد بحث قرار گرفتند:
1. رویدادهای آلماتی (قزاقستان) در ژانویه سال 2022، بدخشان کوهستانی (تاجیکستان) در ماه می سال 2022 و نوکوس (ازبکستان) در ماه جولای سال جاری ؛
2. ابتکارهای جدید برای ایجاد یک معماری امنیتی در کشورهای آسیای مرکزی، با توجه به نشست مشورتی سران کشورهای آسیای مرکزی در 21 ژوئیه 2022؛
3. توسعه همکاری بین کشورهای آسیای مرکزی و روسیه در حوزه تامین امنیت ملی.
4. چشم اندازهای توسعه همگرایی اوراسیا در حوزه امنیت.
شرکای میزگرد: بنیاد "اوراسیایی ها - موج نو"، پورتال چند رسانهای اطلاعاتی "کوندمی".
چکیده و مطالب مهم سخنرانیها: نیکیتا مندکوویچ، رئیس باشگاه تحلیلی اوراسیا (روسیه):
من قصد دارم در برخی مطالب نشانههایی از ردپای خارجی را در مدیریت شورشها در آسیای مرکزی بویژه در قرهقالپاقستان نشان دهم. در تصویری از ناآرامیهای نوکوس که توسط بسیاری از رسانههای ازبکستانی منتشر شده است، افرادی با لباسهای قرمز به صورت یکنواخت پراکنده شدهاند. از دیدگاه کارشناسان این میتینگها و تظاهرات براساس مفهوم "شبکه" سازماندهی شدهاند. افراد خاصی به صورت شبکه، یعنی با حفظ فاصله مشخص در تجمعات و تظاهرات حضور می یابند و سعی می کنند فضای هماهنگی را در چنین برنامههایی ایجاد کنند.
افرادی که سازمان دهندگان شورشها از طریق رادیو یا تلفن با آنها هماهنگ می شوند به طور یکنواخت در میان جمعیت پراکنده میشوند. این افراد در لحظه مناسب شعار می دهند، جمعیت را تحریک می کنند و تجمع را به طور یکنواخت پوشش می دهند. در شورشهای ارمنستان، بلاروس و حتی در جریان اقدامات مخالفان غیر سیستمیک در روسیه نیز از چنین تکنیکی استفاده شد. این یک روش استاندارد است، زیرا لباس قرمز در هر فصلی به چشم میخورد.
با توجه به تأمین سازمان یافته آب و غذا در زمان اعتراضها، میتوان در مورد ساختگی بودن اعتراضها در قره قالپاقستان صحبت کرد. خود ساکنان محلی نیز در این مورد گزارش دادند و جالب اینجاست که در ابتدای سال جاری در قزاقستان هم همین اتفاق افتاد. علاوه بر این، تمام شاهدان رویدادهای قرهقالپاقستان به سازماندهی بالای اقدامات برای تصرف مؤسسات اداری، ساختمانها و تجهیزات اشاره میکنند. حتی مردم یک خودروی جنگی را تسخیر کردند که آتش هشدار از آن شلیک شده بود. اما رهبران معترضان جمعیت را تا حدی کنترل کرده بودند که نه تنها فرار نکردند، بلکه به خودروی نظامی حمله کردند، سربازان را مورد ضرب و شتم قرار دادند و موفق به تسخیر خودروی زرهی شدند.
علاوه بر این، برخی از ساکنان از نفوذ معترضان از خاک قزاقستان به ازبکستان خبر دادند. رادیو آزادی حتی با یکی از آنها مصاحبه کرده است. در این مصاحبه، این فرد توضیح داد که برای انقلاب به ازبکستان رفته است. به گفته وی، در قره قالپاقستان نیز مانند جاهای دیگر، تلگرام به عنوان ابزاری برای هماهنگی و تحریک ناآرامیها مورد استفاده قرار گرفته است.
بر کسی پوشیده نیست که قره قالپاقستان فاصله کمی با مناطق جنوبی قزاقستان - مانگیستائو و قیزیل اوردا - دارد که طبق بسیاری از شواهد، گروههایی از آشوبگران در آستانه شورشها از آنجا وارد این کشور شدند. البته پیش از همه، آنها از ژانائوزن که ناآرامیهای قزاقستان در ژانویه سال 2022 در آنجا آغاز شد وارد شدند.
علی رغم قطع شدن اینترنت در قره قالپاقستان، آژانس «БӘСЕ» مستقر در اوکراین دائما فیلمهای ویدئویی از مکانهای ناآرام، از جمله روستاهای کوچک دریافت می کرد. چرا که معترضان "چمدانهای سوروس" - مجموعه ای مبتنی بر تلفن ماهوارهای برای ایجاد ارتباط بی سیم با مرکز - را در اختیار داشتند. این فناوری هم در قزاقستان و هم در قره قالپاقستان مورد استفاده قرار گرفت. لازم به ذکر است که «БӘСЕ» متعلق به یکی از گروههای افراطی - "انتخاب دموکراتیک قزاقستان" به ریاست آبلیازوف است.
من تمام این رویدادها را حلقههای یک زنجیره میدانم که هدفش تضمین جنگ در اوکراین است. بر هیچ کس پوشیده نیست که تجاوز ارتش اوکراین به دونباس و کریمه روسیه در سال گذشته برنامه ریزی شده بود. زلنسکی در یکی از مصاحبههای خود به وضوح در این مورد صحبت کرده بود. هدف سیاست آمریکا در آسیای مرکزی ایجاد جبهه دوم تنش به منظور وادار کردن مسکو به پراکنده کردن نیروهای خود برای حفظ نظم بود. شورش در قزاقستان در ماه ژانویه و در آستانه تهاجم پیش بینی شده اوکراین به دونباس و کریمه که قرار بود در 8 مارس سال 2022 آغاز شود رخ داد. با این حال، این شورش به دلیل شروع خیلی زودهنگام، شکست خورد.
در تاجیکستان، گروههایی که از خاک افغانستان نفوذ کرده بودند، از جمله کسانی که از طریق فرقه اسماعیلیه با لندن در ارتباط بودند، از شورش در بدخشان کوهستانی حمایت میکردند. برخی از همکاران من در تاشکند، از جمله نیروهای امنیتی، به وضوح می گویند که سفارتهای انگلیس و آمریکا ارتباط نزدیکی با معترضان داشتند.
هدف این اتفاقها ایجاد جبهه دوم است. اگر شورش در جمهوری قزاقستان با موفقیت خاتمه می یافت، یک جنگ داخلی آغاز می شد و نیروهای بیشتری از مسکو برای حفظ نظم و برقراری صلح لازم بود و این احتمال وجود داشت که نیروهای روسیه در چندین جبهه پراکنده شوند.
اما این گونه وقایع متاسفانه تمام نشده اند. عملیات ویژه در اوکراین ادامه دارد. نیروهای نئوفاشیست متحمل ضرر و زیان می شوند و عقب نشینی می کنند، بنابراین ایالات متحده به احتمال زیاد مراکز بی ثباتی بیشتری را در آسیای مرکزی ایجاد خواهد کرد. قرقیزستان محتمل ترین هدف چنین حملاتی است. چرا که امسال هنوز هیچ تلاشی در آنجا صورت نگرفته است. این کشور در موقعیت اجتماعی- اقتصادی آسیب پذیری قرار دارد. علاوه بر این، ایالات متحده از این که دولت فعلی قرقیزستان موضع آشکار ضد روسی اتخاذ نمی کند، ناراضی است.
همانطور که همه میدانیم چندین روز است شایعاتی در بیشکک در مورد شورش احتمالی در پاییز سال 2022 منتشر شده است. در حالی که به دلیل مشکلات اتحادیه اروپا، رکود اقتصادی سراسری در جهان پیش بینی می شود که این امر بر تمام کشورها تأثیر خواهد گذاشت، اما بیشتر بر جمهوری قرقیزستان، تاثیر دارد: چرا که این کشور به شدت به نقل و انتقال ارزی خارجی از بازار روسیه و کالاهای وارداتی که با ارز دریافتی خریداری می کند وابسته است. حتی حوزه کشاورزی نیز به طور کامل نیاز کشور را برآورده نمی کند.
تذکر باکیت باکتایف: «در ابتدای امسال، موسسات مالی بینالمللی کاهش تولید ناخالص داخلی قرقیزستان را پیشبینی کردند. اما اعداد و ارقام نشان می دهد که سقوطی وجود ندارد و پیش بینیهای اقتصادی برای پاییز مثبت است».
نیکیتا مندکوویچ: "من در این مورد، یک پیش بینی عینی را به کار نبردم - این موضوع مستلزم یک گزارش جداگانه است. من از تصور طرف آمریکایی که این شورشها را سازماندهی می کند، استفاده کردم. آنها تصور میکنند که در پاییز رکود رخ خواهد داد. دلیل آن، بحران در اتحادیه اروپا و تابستان خشک خواهد بود. بخصوص که قیمت مواد غذایی ما در حال حاضر بیشتر شده است. البته همانطور که از تعداد زیاد تلاشهای ناموفق برای سازماندهی شورشها می توان فهمید، آمریکاییها همیشه به عنوان برنامه ریز مؤثر نیستند. به عنوان مثال، در سال 2019 آنها سعی داشتند بین رئیس جمهور سابق و فعلی قرقیزستان درگیری ایجاد کنند که متأسفانه به عواقب غم انگیزی منجر شد. اما با وجود این، هیچ انقلابی رخ نداد. در سال 2020 که انقلاب رخ داد، آمریکاییها نتوانستند آن را کنترل کنند و یک دولت با تفکر ملی روی کار آمد. بنابراین، من در مورد نگاه آمریکاییها به این وضعیت صحبت میکنم. به زودی خواهیم دید که در واقع چه اتفاقی خواهد افتاد.
سوال وادیم نوچوکین: "آیا فکر نمی کنید که دولت ازبکستان باید تحقیقات بسیار جدی را در مورد اینکه چه کسی اصلاحات تحریک آمیز را در قانون اساسی برای سلب خودمختاری قره قالپاقستان ایجاد کرده است، آغاز کند؟ چه کسی پشت این افراد است؟
نیکیتا مندکوویچ: «اکنون بسیاری در تاشکند این سوال را مطرح میکنند که اصلاحات مربوط به وضعیت قره قالپاقستان از کجا آمده است. هیچ یک از مقامهای عالی رتبه آنها را پیشنهاد ندادهاند. من نمی توانم بگویم که آیا این یک توطئه است یا یک اتفاق خوب برای دشمن.
زیرا در قزاقستان نیز، یک سال و نیم قبل از ناآرامیها، فشار نسبتا گستردهای از سوی مقامها و حزب ملیگرا در قدرت وجود داشت. بنابراین، افراط گرایان طرفدار غرب به خیابان ها آمدند. بلاروس هم در سال 2020 چنین وضعیتی داشت. تلاش ناموفق برای ارتباط با ملی گراها به دلسرد شدن نیروهای طرفدار دولت در زمان شروع اعتراضهای مخالفان منجر شد. وجود تأثیرات خارجی در همه این آشفتگی ها غیرقابل انکار است.
وادیم نوچوکین، رئیس مشترک باشگاه "پیکیر" (قرقیزستان):
«واکنش برخی رسانههای خارجی کاملا قابل توجه است. به عنوان مثال، مقالهای در نشریه اوکراینی segodnya.ua منتشر شده است. اوکراینیها خواستار ایجاد انقلاب در کل منطقه آسیای مرکزی هستند. تا همین اواخر، نشریه segodnya.ua به رینات احمداف، الیگارش اوکراینی تعلق داشت. او اخیرا از خروج خود از عرصه رسانه و واگذاری منابع اطلاعاتی خود به دولت خبر داد. به نظر می رسد موضع segodnya.ua، که در انتظار کودتای دولتی در آسیای مرکزی به سر میبرد، منعکس کننده موضع رسمی کییف است.
در همان نشریه segodnya.ua مصاحبه ای با آیدوس صادق اف، اپوزیسیون قزاقستانی ساکن کییف و رئیس کانال اینترنتی اپوزیسیون БӘСЕ منتشر شده است. به راحتی می توان متوجه شد که وی در واقع از خواستههای جدایی طلبانه در قره قالپاقستان حمایت می کند. این در حالیست که آیدوس صادق اف قاطعانه حق خودمختاری مردم دونباس را به رسمیت نمی شناسد. در یک ویدئو، صادق اف از داوطلبان میخواهد عازم مبارزه با "جدایی طلبان" دونباس شوند.
این در حالی است که کانال БӘСЕ آزار و اذیت مخالفان را در قزاقستان تحریک می کند و از قزاقها می خواهد "جدایی طلبان روسی" را تحت آزار و اذیت قرار دهند. همانطور که می بینید، از دیدگاه اپوزیسیون قزاقستان جدایی طلبان به دو دسته "درست" و "نادرست" تقسیم میشوند. اپوزیسیون قزاقستان تمام ناآرامیها را در جمهوریهای آسیای مرکزی، از جمله جمهوریهای جداییطلب تحریک میکنند، در حالی که آنها همیشه از جنگ در دونباس حمایت کردهاند.
آینور کورمانوف، رئیس مشترک جنبش سوسیالیست قزاقستان (قزاقستان):
«لازم به ذکر است که پس از وقایع ژانائوزن در ماه دسامبر سال 2011، هیچ اپوزیسیون واقعی در قزاقستان وجود نداشت. آخرین اپوزیسیون قانونی و قدیمی ترین حزب - حزب کمونیست قزاقستان - به تصمیم دادگاه عالی در سال 2015 منحل شده بود.
بنابراین، «اپوزیسیون» لیبرال و ناسیونالیست کنونی - اعم از خارجی و داخلی - با مقامها و سرویسهای ویژه قزاقستان ارتباط تنگاتنگی دارند. باید درک کرد که تمام گروهها و جنبشهای ملیگرا، از جمله «گشتهای حفاظت از زبان قزاقی[1]» در داخل قزاقستان، همیشه تحت کنترل شدید کمیته امنیت ملی بودهاند.
این همچنین در مورد گروههای لیبرال و ملی-دموکراتیک که در سالهای اخیر برای پر کردن خلاء سیاسی پدید آمدهاند نیز صدق میکند - آنها بودجه را به طور مستقیم از آکوردا یا از طریق الیگارشیهای وابسته دریافت میکردند.
قابل توجه است که همین جنبشها و احزاب تحریکآمیز از حمایت بنیادها و سازمانهای غیردولتی آمریکایی، بریتانیایی و اروپایی برخوردار هستند زیرا به طور فعال برنامههای ضد اوراسیا و ضد روسی را ترویج میکنند، از خروج قزاقستان از اتحادیه اقتصادی اوراسیا و سازمان پیمان امنیت جمعی حمایت میکنند و مانع احداث نیروگاه هستهای و توسعه سایر پروژههای صنعتی مشترک در کشور میشوند.
پس از وقایع ژانویه که ناسیونالیستها و لیبرالهای ملی گرا، به طور مشروط به دو دسته طرفدار نظربایف و طرفدار توکایف تقسیم شدند، وضعیت کمی تغییر کرد. اما آنها همچنان با نخبگان حاکم ارتباط تنگاتنگی دارند. همین امر در مورد "اپوزیسیون خارجی" صدق میکند.
در واقع حتی داشتن وبلاگنویسها و فعالان ظاهرا «مستقلی» که اطلاعات لازم را منتشر میکنند و افکاری را بیان میکنند که مقامات نمیتوانند رسما از عهده آن برآیند، برای آکوردا مفید است.
بنابراین این دوگانگی کاذب (محکوم کردن مردم دونباس و ساکنان کریمه به جدایی طلبی و حمایت از معترضان در قره قالپاقستان) کاملا قابل درک است. به هر حال، تمام این ملی گراها و لیبرالها فقط دست نشانده هایی هستند که به دستور از بالا عمل می کنند.
واقعیت این است که نورسلطان با احساسات جدایی طلبانه بخشی از نخبگان حاکم در قره قالپاقستان بازی کرده و میکند. این واقعیت که اکثریت قریب به اتفاق مطالب اطلاعاتی، از جمله مواردی که ماهیت تحریک آمیز داشتند، در جریان رویدادهای 1-2 جولای دقیقا از قلمروی قزاقستان منتشر شدند گواه این امر است.
یکی از مویدهای این واقعیت این است که تاشکند امتیازات خاصی به دولت قزاقستان داد که به از سرگیری کار کمیسیون تعیین مرزها و تحدید حدود بخش های بحث برانگیز مرزها منجر شد. من فکر می کنم که در پشت صحنه، به احتمال زیاد، اطرافیان میرضیایف در نهایت از هرگونه ادعا نسبت به ترکستان و قزاقستان جنوبی که در آن دیاسپورای ازبکی وجود دارد، امتناع ورزیدند.
یعنی این حمایت از جدایی طلبی در قره قالپاقستان یک بازی اطلاعاتی-سیاسی با مشارکت ملی گرایان و لیبرالهای قزاق برای تحت فشار قرار دادن تاشکند است. لازم به ذکر است که خود ناسیونالیستهای قزاق نگرش حقارت آمیزی به قره قالپاق ها دارند و آنها را قزاقهای درجه دو و حتی درجه سه می دانند. اما سپس به یکباره "عاشق آنها" شدند و آنها را "برادر" خطاب میکردند.
همچنین لازم به ذکر است که جمهوری قره قالپاقستان که جمعیت آن از نظر قومیتی و زبانی به قزاقها و ازبکها نزدیک است، با وجود مشکلات زیستمحیطی با دریای آرال، یک لقمه چرب و نرم برای اختلافهای احتمالی و آغاز چنین احساسات جداییطلبانه و تودهای است.
در قلمروی این منطقه خودمختار، با وجود جمعیت کم (دو میلیون نفر)، ذخایر عظیمی از طلا، گاز، آهن، فسفریت، بنتونیت و خاکهای کائولن، کلرید سدیم و نمکهای گلابر، گرانیت و سنگ مرمر کشف شده است. فرضیه ای در مورد نهفتگی احتمالی حجم زیادی نفت نیز وجود دارد.
بنابراین، نخبگان حاکم قزاقستان در شرایطی که برخی از ذخایر قزاقستانی رو به نابودی است، اکنون به این قطعه مهم از خاک ازبکستان چشم دوخته است.
یک مورد دیگر را نیز باید در نظر گرفت. نورسلطان و تاشکند رقبای آشتی ناپذیری هستند که بازی را رهبری می کنند و برای برتری و هژمونی در منطقه می جنگند. اکنون دولت ازبکستان از تمام شانسهای واقعی برای پیشی گرفتن از قزاقستان از نظر رشد اقتصادی و توسعه تولید برخوردار است.
بدین ترتیب در سالهای 2016-2020 نتایج زیر در زمینه جذب سرمایهگذاریها در ازبکستان حاصل شد: بیش از 807 تریلیون صوم یا 89 میلیارد دلار در بخشهای اصلی اقتصاد سرمایهگذاری شد. حدود 29 میلیارد دلار از خارج به صورت سرمایه گذاری مستقیم و وجوه استقراضی جذب شد. در طول یک سال و نیم گذشته نیز، با وجود پاندمی، رشد اقتصادی ادامه داشت.
در سه ماهه اول سال 2022، رشد تولید ناخالص داخلی ازبکستان در مقایسه با مدت مشابه سال 2021 به 5.8 درصد رسیده است. سرمایه گذاریهای خارجی به 2.4 میلیارد دلار رسیده است. یعنی اکنون ازبکستان برای سرمایه گذاران بسیار جذاب است.
خود میرضیایف در حال اعمال اصلاحات رادیکال نئولیبرال و خصوصی سازی است و به سرمایههای غربی اجازه می دهد تا وارد بخشهای استراتژیک اقتصاد شوند. یعنی ممکن است به زودی سرمایهگذاریهای آمریکایی، اروپایی و انگلیسی به دلیل نیروی کار ارزانتر و بازار داخلی امیدوارکنندهتر به تدریج از قزاقستان به ازبکستان سرازیر شوند.
تاشکند یک مزیت غیرقابل انکار دیگر نیز دارد - جمعیت 35 میلیون نفری که بیش از 29 میلیون نفر از آنها ازبک تبار هستند. بر همین اساس، از دست دادن رهبری در منطقه برای دولت قزاقستان کشنده است، زیرا الگوی صادرات بر پایه مواد خام - در واقع استعماری - بدون سرمایه گذاری غربی نمی تواند وجود داشته باشد.
به علاوه، طبقه حاکم ازبکستان به رهبری میرضیایف پرانرژی و جاه طلب، با قدرت گرفتن می تواند هژمونی خود را در آسیای مرکزی ایجاد کند و نخبگان جمهوری های همسایه را تحت نفوذ خود قرار دهد و بر همین اساس، جریان انرژی و شریانهای مهم حمل و نقل را کنترل کند.
بنابراین، من فکر می کنم که مشکل قره قالپاقستان، اگرچه به نظر می رسد اکنون حل شده است، اما در کوتاه مدت یا میان مدت حل نخواهد شد. در این رقابت، قره قالپاقها می توانند نقش کردها را برای ترکیه ایفا کنند - یعنی زخمی که دائما در حال خونریزی است و امکان تشکیل یک قدرت منطقهای قدرتمند را برای میرضیایف فراهم نمی آورد.
در اینجا لازم به ذکر است که این رقابت به دلیل شباهت داخلی رژیمهای قزاقستان و ازبکستان تشدید نیز می شود. در هر دو کشور قوم سالاری وجود دارد. این امر درگیریهای جدیتر را به دنبال دارد.
کشورهای ثالث، بویژه غرب که علاقمند به بی ثبات کردن اوضاع در آسیای مرکزی هستند از این درگیریها استفاده خواهند کرد. بنابراین، منافع سرویس امنیتی اوکراین و کمیته امنیت ملی قزاقستان در حمایت از جدایی طلبی در قره قالپاقستان با هم تطابق داشتند. طبیعتا این امر مستلزم محکومیت همه جانبه است، زیرا دامن زدن به درگیریهای قومی مانند انداختن کبریت روی بشکه باروت است.
ما به یاد داریم که در جریان قتل عام دونگانها در فوریه سال 2020 که در نتیجه آن 23000 نماینده این اقلیت قومی از منطقه کردای در منطقه ژامبیل به قرقیزستان گریختند چه اتفاقی رخ داد. یعنی قومسالاری قزاق قبلا چنین تجربهای دارد، اما این بار جریان پناهندگان ممکن است به شمال - به قلمروی روسیه - سرازیر شود.
از اینجا میتوان نتیجه گرفت که در کل هیچ «وحدت ترکی» اسطورهای وجود ندارد، زیرا تمام این نهادهای دولتی در واقع درگیر رقابت منطقهای هستند. و تمام این اپوزیسیونها و ملی گرایان تنها بخشی از بازی نخبگان حاکم قزاقستان محسوب میشوند.
فقط روسیه و پروژههای همگرایانه که باید تقویت شوند می توانند در اینجا نقش تثبیت کننده داشته باشند. بنابراین، تضعیف یا خروج مسکو از منطقه پیامدهای فاجعه باری را بدنبال دارد.
مارس ساریف، کارشناس مسائل سیاسی (قرقیزستان):
بر اساس پیشبینیهای قبلی من، در اواخر ماه می - اوایل ژوئن، بی ثبات سازی منطقه از جانب افغانستان از طریق بدخشان ممکن بود. البته با توجه به رخدادهای پاکستان این پیش بینی را اصلاح کردم. همان طور که می بینیم، اخیرا ولادیمیر پوتین یک سفر غیرمنتظره به تاجیکستان و سپس به عشق آباد - به مجمع خزر - داشت. در تاجیکستان، پوتین پیشنهاد داد نشستی بین طالبان و مسعود ترتیب داده شود تا بدین ترتیب طرح آمریکا را برای سازماندهی مجمع بزرگ نیروهای افغان در واشنگتن خنثی سازد.
بر اساس برخی گزارشها، در جریان سفر پوتین به عشق آباد، بیش از هزار نیروی نظامی روسی در آنجا مستقر شدند. در حال حاضر، در مجموع 5000 پرسنل نظامی در این کشور وجود دارد. بنابراین، روسیه فورا درگیریهای احتمالی را متوقف میکند.
رویدادهای سال 2022 در قره قالپاقستان، بدخشان کوهستانی و قزاقستان حلقههای یک زنجیره هستند. شاید این سناریو برای قرقیزستان تغییر کند. فقدان جامعه مدنی در ازبکستان و بی مسئولیتی آن در قرقیزستان می تواند به یک نتیجه منجر شود؛ بی ثباتی کشور. در جمهوری قرقیزستان، نشانههایی از تلاشهای اطلاعاتی برای متزلزل کردن اوضاع وجود دارد: دامن زدن به رسواییها با هدف تضعیف روحیه ساختارهای امنیتی؛ دقیقا مانند سالهای 2005 و 2010.
نورلان دوسالیف، کارشناس مسائل امنیت منطقهای (قرقیزستان):
وقایع اخیر این تز را تأیید می کنند که آسیای مرکزی نه دومین، بلکه اولین و اصلی ترین جبهه غرب در برابر روسیه است. در اوایل ماه مارس، در مصاحبهای با یکی از نشریات، اشاره کردم که قره قالپاقستان مدتها مورد توجه استراتژیستهای غربی بوده است. طبق محاسبات من، این جمهوری باید یک ماه زودتر درگیر شورش و ناآرامی میشد. قره قالپاقستان در مجاورت مناطق وسیعی از قزاقستان قرار دارد. سبک زندگی چند صد ساله مردم این منطقه با دامداری عشایری همراه بوده است. زبان، آداب و رسوم و سنتهای قره قالپاقها به قوم قزاق بسیار نزدیک است. اما بر اساس شجره نامه آنها، قره قالپاقها از بستگان ازبکها هستند. این منطقه یک منطقه مرزی است و فتنه انگیزان منطقه ما، از آن استفاده می کنند.
برخی از عواملی که غرب برای ایجاد اختلاف بین قزاقستان و ازبکستان بر سر "مسئله قره قالپاق" (مانند سایر نقاط منطقه آسیای مرکزی) مورد استفاده قرار می دهد به شرح زیر هستند:
_ رقابت بین ازبکستان و قزاقستان برای رهبری در منطقه آسیای مرکزی (که توسط عوامل نفوذ در هر دو کشور استفاده می شود)؛
_ رقابت شخصی بین روسای جمهور قزاقستان و ازبکستان؛
_ درگیری بین مقامات مرکزی و نخبگان محلی.
شایان ذکر است که در اواخر دهه 1930، ستاد کل نازیها طرحی را برای حمله به اتحاد جماهیر شوروی از طریق آسیای مرکزی - از قلمروی افغانستان که در آن ارتش عظیم شبه نظامیان باسماچی متمرکز شده بود- تهیه کرد. سپس سرنوشت اتحاد جماهیر شوروی در اینجا تعیین شد. برای نازیها این ساده ترین راه بود. امروز تاریخ در حال تکرار است. دو حفره ژئوپلیتیکی در قلمروی اوراسیا ایجاد شده است - افغانستان و اوکراین. طبق برنامه استراتژیستهای غربی، این حفرهها باید نیروها، ابزار، تلاشها، منابع انسانی، مالی و نظامی روسیه را جذب کنند. غرب پس از تحقق این اهداف ژئوپلیتیکی، کار بعدی خود را - تجزیه ژئوپلیتیکی روسیه و متعاقبا کل اوراسیا - انجام خواهد داد.
در اینجا این سوال مطرح میشود که چه کسی قوس بی ثباتی را در منطقه آسیای مرکزی ایجاد میکند. در پایان ماه آوریل، سازمان سیا تصمیم گرفت بودجه استخدام ماموران اطلاعاتی را در روسیه و کشورهای عضو سازمان پیمان امنیت جمعی از 61 به 72 میلیارد دلار افزایش دهد. یک برنامه در مقیاس بزرگ برای استخدام عوامل جدید در میان شهروندان و مقامات کشورهای عضو اتحادیه اقتصادی اوراسیا، بویژه روسیه که به هر گونه اطلاعات دولتی دسترسی دارند به تصویب رسیده است. 11 میلیارد دلار نیز برای رشوه دادن مستقیم به شهروندان و انجام اقدامات خرابکارانه در خاک روسیه و متحدانش اختصاص یافته است. بدین ترتیب، اتحاد اطلاعاتی چهارده کشور غربی تلاشهای خود را در فضای پساشوروی تشدید می کند.
نتیجه گیری: آسیای مرکزی و قزاقستان قبلا دوره "قوس بی ثباتی" را پشت سر گذاشته اند. در نتیجه اقدامات پیچیده و گسترده خصمانه ی کشورهای غربی، کل منطقه عملا به یک خط مقدم پیوسته - از آلماتی تا پامیر، از دریای خزر تا دره فرغانه - تبدیل شده است. کشورهای منطقه به همراه روسیه باید اقدامات سریعی را در جهت یکپارچگی تلاشها به منظور تضمین امنیت کل منطقه با ایجاد یک سیستم یکپارچه امنیت نظامی و دولتی انجام دهند.
ادیل مارلیس اولو، سیاستمدار، فعال عمومی (قرقیزستان):
من با همکارانم از مناطق مختلف دنیا در مورد پیام ویدیویی گروه "ترکستان جنوبی" از مزار شریف مشورت کردم. آنها تاکید کردند که زبان این افراد زبان ازبکی افغانی است. در حال حاضر، وضعیت مزارشریف باثبات و آرام است و "طالبان" توانسته است حکومت سفت و سختی را در آنجا ایجاد کند. مردم از جنگ خسته شده اند و نمی خواهند در هیچ تسویه حسابی شرکت کنند. وجود چنین گروههایی برای من در هیچ یک از مناطق افغانستان که جمعیت ترک در آن زندگی می کنند تأیید نشده است. ضمنا مفهومی به عنوان «ترکستان جنوبی» اصلا استفاده نمی شود. این اصطلاح مصنوعی تنها توسط غرب استفاده می شود. این در حالی است که هرگز واژه ایرانی توران در آسیای مرکزی استفاده نشده است.
اطلاعات جالب دیگری که به تازگی دریافت کرده ایم این است که در حال حاضر، سرویس اطلاعاتی فرانسه در بخشهایی از خاک افغانستان که ازبکها و ترکمنها در آن زندگی میکنند فعالتر شده است. اینکه چرا سرویسهای اطلاعاتی فرانسوی و نه بریتانیایی و آمریکایی حضور دارند سوال برانگیز است. بنابراین، به سختی می توان گفت که این پیام ویدئویی در افغانستان ضبط شده است. به گفته ساکنان مزارشریف، چنین گروه هایی از بیرون به داخل افغانستان فرستاده میشوند.
تهاجم به آسیای مرکزی می تواند توسط همین گروههای تروریستی که به طور مصنوعی ایجاد شده اند صورت گیرد. به طور همزمان، سلولهای رادیکال خفته نیز در خود جمهوریها فعال خواهند شد. غرب نیز سعی دارد از عامل قومی استفاده کند. در تاجیکستان، تاجیکها با پامیریها، در ازبکستان - قرهقالپاقها با ازبکها، در قزاقستان - قزاقها با روسها، دونگانها، اویغورها و چچنیها اختلاف دارند. قرقیزستان نیز باید درسهای جنگ قومی قرقیزستان-ازبکستان را در سال 2010 به یاد داشته باشد.
محمد شفیع محسنی، کارشناس مسائل سیاسی (افغانستان):
زمانی که آمریکاییها افغانستان را ترک کردند، سلاح و مهمات زیادی - صدها میلیون دلار - در آنجا باقی مانده بود. براساس اطلاعات من، آمریکاییها با طالبان قراردادهایی داشتند که براساس آنها، طالبان پس از تثبیت قدرت، شروع به بی ثبات کردن اوضاع در آسیای مرکزی خواهند کرد.
چه کسی می تواند بودجه گروه "ترکستان جنوبی" را تامین کند؟ این بودجه به وضوح توسط آنگلوساکسونها و پاکستان تامین میشود. هدف آنها بی ثبات سازی آسیای مرکزی و ایجاد دردسر از سمت جنوب برای روسیه است. در مورد حمله از افغانستان، فقط مسئله زمان است. شاید پس از یک سال، شاید پس از شش ماه. اکنون طالبان با مشکلات داخلی مواجه هستند. طالبان به دو گروه تقسیم میشوند: گروه اول کاملا تابع پاکستان است، گروه دوم با استدلال بیشتری عمل میکند و نمیخواهد در آسیای مرکزی مداخله کند. من فکر میکنم اگر کشورهای منطقه تدابیری در برابر این تهدید اتخاذ نکنند، حمله گروههای تروریستی از افغانستان اجتناب ناپذیر است.
کوبانیچبک تابالدیف، کارشناس مسائل سیاسی (قرقیزستان):
«تمام تلاشها برای متحد کردن آسیای مرکزی تاکنون به شکست ختم شده است. تلاش برای ایجاد اتحادیه آسیای مرکزی با روی کار آمدن شوکت میرضیایف در ازبکستان از سر گرفته شد. با وجود اینکه در نشست مشورتی سران کشورهای آسیای مرکزی در چولپون آتا، موضوع هایی که روسای جمهور قبلا برای حل آنها ناموفق بوده اند - حل و فصل اختلافهای سیاسی، مسائل مرزی و همکاری اقتصادی - مطرح شد. اما بر اساس منطق اتفاق های اخیر، بحث امنیت یک موضوع جداگانه بود.»
طاالیبک جومادیلف، کارشناس مسائل امنیت ملی (قرقیزستان):
با توجه به رویدادهای جاری در کره زمین، چهارمین نشست مشورتی سران کشورهای آسیای مرکزی که در 21 جولای سال 2022 در قرقیزستان در شهر چولپون آتا برگزار شد امکانات بسیار واقعی برای تبدیل شدن به یک نقطه عطف نه تنها برای سادیر جباروف به عنوان "میزبان" این رویداد، بلکه برای تمام روسای جمهور منطقه ما داشت. با توجه به آشفتگی نظم جهانی، رهبران کشورهای آسیای مرکزی و مردم این منطقه باید به مسائل اساسی مشترک خود بپردازند.
در حال حاضر، بررسی جایگاه و نقش آسیای مرکزی در نظم نوین جهانی برای منطقه ما بیش از هر زمان دیگری مهم است. به عبارت دیگر، منطقه ما به یک تصویر روشن و قابل درک از آینده نیاز دارد.
یافتن پاسخ برای سوالات زیر ضروری است. منطقه ما با چه کسی خواهد بود؟ ما در کدام سمت خواهیم بود؟ برای چه خواهیم جنگید؟ چه آیندهای در انتظار ماست؟
عملیات نظامی ویژه در واقع به جنگ هیبریدی جهانی سوم (به عبارت دیگر، به "جنگ نیابتی" جهانی) تبدیل شده است. باید اذعان داشت که غرب در «جنگ با روسیه» به اوکراین کمک نمیکند، بلکه برعکس، اوکراین با تأمین خاک، منابع انسانی و سایر منابع خود به غرب کمک میکند تا اهداف ژئوپلیتیکی را برای نابودی روسیه محقق کند.
با توجه به چالشهای جدید جهانی - در ژئوپلیتیک، ژئواکونومیک، در جنگ تمدنها و ارزشها و غیره - و تهدیدهای موجود، از جمله در زمینه تامین امنیت منطقه، زمان آن فرا رسیده که منطقه ما اولا تمام تضادها و اختلافها را فراموش کند، سرزنشهای متقابل را کنار بگذارد، اهمیت زیاد خود را نشان دهد، از لفاظیهای متقابل و برچسب زدن امتناع ورزد، و سپس بر سر تمام مشکلات منطقه ای به اجماع برسد و درک کند که رویارویی در شرایط فعلی نه تنها نتیجه معکوس دارد، بلکه با عواقب سنگینی نیز همراه است. از سوی دیگر، منطقه ما نیاز به اتحاد و تحکیم دارد، یعنی باید به سمت تحکیم و وحدت حرکت کند.
باید توجه داشت که تنها در این صورت است که منطقه ما فرصت تبدیل شدن به یک سوژه تمام عیار در روابط بینالملل در نظم نوظهور جهانی را دارد و به موضوعی برای رویارویی بین بازیگران اصلی ژئوپلیتیک تبدیل نمیشود.»
آندری روساکوف، مدیر مرکز مطالعات اروپا-آسیایی (روسیه):
ساده لوحانه است که فکر کنیم یک کشور به تنهایی قادر به مقابله با چالشهای مدرن است. من فقط دو ساختار را می بینم که می توانند این بار را به دوش بکشند - سازمان پیمان امنیت جمعی و سازمان همکاری شانگهای. ظاهرا موضوع همکاری نزدیکتر بین ازبکستان و سازمان همکاری شانگهای در اجلاس سازمان همکاری شانگهای در سمرقند در ماه سپتامبر مطرح خواهد شد.
آلینا مولدوکیوا، دانشیار دانشگاه بین المللی جمهوری قرقیزستان (قرقیزستان):
علی رغم نزدیکی جغرافیایی، تاریخ مشترک و زبانهای مرتبط، کم ترین تعامل بین کشورهای آسیای مرکزی وجود دارد. آسیای مرکزی از نظر کیفیت سازمانهای منطقهای، از آخر، اول است. هر جمهوری آسیای مرکزی موضع خاص خود را دارد. این وضعیت در مواجهه با تهدیدها بسیار آسیب پذیر است. صحبت در مورد چشم اندازهای ایجاد یک سیستم امنیتی منطقهای دشوار است، زیرا حجم زیاد بدهیهای خارجی کشورهای منطقه، از حجم اراده سیاسی آنها می کاهد و صحبت از استقلال مطلق در تصمیم گیریها را بسیار دشوار میکند.»
انتهای مطلب/
[1] . گشتهایی که به منظور نظارت بر عدم استفاده از زبان روسی در قزاقستان ایجاد شده بود.
«این متن در راستای اطلاع رسانی و انعكاس نظرات تحليلگران و منابع مختلف منتشر شده است و انتشار آن الزاما به معنای تأیید تمامی محتوا از سوی "موسسه مطالعات راهبردی شرق" نیست.»