جنگ اوکراین اثرات عمیقی بر آسیای جنوبی گذاشته است که همه آنها غیرقابل پیشبینی بودند. ناظران باید سه تأثیر بسیار مهم جنگ اوکراین را بر آسیای جنوبی رصد کنند. بحران سیاسی پاکستان که به باور برخی، تا حدودی مربوط به عملیات نظامی ویژه روسیه میباشد هنوز راه زیادی تا حل و فصل شدن دارد. استقلال راهبردی هند که در سطح جهان علنی شده است، نفوذ قابل توجهی را برای این کشور در «جهان جنوب» ایجاد خواهد کرد؛ ضمن اینکه احیای موفقیت آمیز «کریدور حمل و نقل شمال ـ جنوب» نیز شانس ایجاد محور هندی ـ ایرانی ـ روسی را در پی دارد. در همین حال، سریلانکا هم میتواند یک مطالعه موردی منطقهای درباره اثرات سیاست خارجی کالا محور جدید روسیه باشد.
این وضعیت نشان میدهد که این جغرافیا، به دلیل ارتباط با بازیگران مهم سیاسی و اقتصادی، ارتباط تنگاتنگی با روندهای مهم جهانی دارد.
مطالعات شرق/
آخرین مرحله از درگیری بحران که با عملیات نظامی ویژه روسیه در این کشور آغاز شد، تأثیرات عمیقی بر آسیای مرکزی داشته است. اولین تأثیر این جنگ، ادعای «عمران خان» نخست وزیر سابق پاکستان درباره توطئه سرنگونی دولت وی بود؛ عمران خان مدعی شد که پس از دیدار وی با «ولادیمیر پوتین» رئیس جمهور روسیه در همان روز آغاز جنگ اوکراین، آمریکا برای مجازات این سیاست خارجی مستقل، توطئه سرنگونی دولت وی را با کمک اپوزیسیون این کشور طراحی کرده است. بدون در نظر گرفتن صحت این ادعا، شکی نیست که ایالات متحده از تغییر دولت در پاکستان خرسند است، هر چند که بدتر شدن بحران اقتصادی پاکستان بعد از این ماجرا و همچنین عدم تأثیر این موضوع بر بهبود ملموس رابطه دو کشور (و باقی ماندن آن در حد یک شعار) نشان داد که هنوز راه زیادی تا تحقق خواستهها باقی است.
دومین تأثیر جنگ اوکراین برای آسیای جنوبی این بود که هندیها با نادیده گرفتن فشارهای آمریکا برای محکومیت علنی شریک ویژه و ممتاز خود "روسیه" و متعاقبا تحریم این کشور، استقلال راهبردی خود را به نمایش گذاشتند. دهلی نو نه تنها از پذیرش این مطالبات سر باز زد بلکه تصمیم گرفت تا واردات نفت از روسیه را نیز پنجاه برابر افزایش دهد. علاوه بر این هند، ایران و روسیه مبادرت به احیای طرح مسکوت مانده «کریدور حمل و نقل شمال ـ جنوب» (NSTC) کردند؛ طرحی که با اجرای آزمایشی آن در ماه ژوئن، اوایل جولای وارد مرحله عملیاتی شد. این پروژه کلان ضمن اینکه سوپاپ مهمی برای کاهش فشار تحریمهای غرب علیه روسیه است، نقش هند را نیز در بین شرکای اصلی آن در سرتاسر جهان تحکیم میکند. با گذشت زمان، تقویت محور روسیه ـ هند میتواند در نهایت منجر به ایجاد یک قطب نفوذ مشترک شود.
اما سومین تأثیر جنگ اوکراین برای این منطقه، نقش آفرینی روسیه در کمک به برون رفت سریلانکا از بدترین بحران اقتصادی این کشور بوده است. مسکو در زمانی که هیچ کس حاضر به کمک به سریلانکا نبود، نفت خود را با کشتی به این کشور جزیرهای منتقل کرد و موجبات تحسین «گوتابایا راجاپاسکا» رئیسجمهور سابق و همچنین «رانیل ویکرماسینگه» رئیسجمهور فعلی سریلانکا را فراهم کرد. حتی رئیسجمهور سریلانکا در مصاحبهای اختصاصی با TASS که یکی از شبکههای بینالمللی مهم روسیه است، از روسیه خواست تا کود و مواد غذایی نیز به این کشور ارسال کند.
با نگاهی به این پیامدها، میتوان گفت که هر یک از این تحولات، اشاره به موضوعی خاص و متفاوت دارند. رویداد مربوط به پاکستان، شامل یک بحران سیاسی داخلی است که مدتها در حال شکل گیری بوده است اما پس از آنکه آمریکا خواست نخست وزیر سابق را به خاطر سیاست خارجه مستقل او و سفر به مسکو مجازات کند، این اعمال فشار خارجی به نظر نقش اصلی در این جریان ایفا کرد. هر چند ارتباط این مسئله با جنگ اوکراین به طور قطع تأیید نشده اما گمانهزنیهای انجام شده در اینباره، عده زیادی از پاکستانیها را درباره صحت آن مجاب کرده است.
تأثیر دوم که مربوط به نقش آفرینی روزافزون هند به عنوان یک قدرت بزرگ میباشد، بدون شک مهمترین پیامد بوده است. این جریان نیز از مدتها قبل در حال شکلگیری بود اما جنگ اوکراین این فرصت را به دهلی نو داد تا بتواند با ادعای منتقدان او درباره نزدیکی نامناسب و ناخوشایند هند به واشنگتن در سالهای اخیر مقابله کند. این اقدامات نشان داد که هند به رغم ادامه همکاریها از طریق Quad و حتی G7، همچنان به شدت مستقل باقی مانده است، بخصوص در رابطه با مناسبات تاریخی خود با روسیه. حالا همه دنیا، هم برای تشویق و هم برای انتقاد، متوجه هند شدهاند که این میتواند یک فرصت جدی برای قدرت نرم باشد.
تأثیر سوم هم، روایت غالب غرب را درباره اینکه روسیه یک قدرت بزرگ بیمسئولیت است که سعی دارد از طریق سوخت و غذا از «جهان جنوب» باجگیری کند به چالش میکشد. واقعیت آن است که این ابرقدرت در عرصه کالاهای اساسی، از صادرات این کالاها اجتناب نمیکند بلکه مشتاق است که تا حد امکان این کالاها را هم به دلایل بشردوستانه و هم به طور ضمنی برای افزایش نفوذ خود در «جهان جنوب» صادر کند. سریلانکا تنها یک نمونه از متعدد کشورهای در حال توسعهای است که روسیه همکاری با آن را این روزها در اولویت قرار داده است تا بتواند با تحریمهای بیسابقه غرب و آمریکا مقابله کند.
روندهای در حال ظهور
با نگاهی به این پیامدها، چند روند نوظهور را میتوان شناسایی کرد.
درباره موضوع اول باید گفت که پس از آغاز عملیات نظامی ویژه روسیه، رابطه برخی کشورها با مسکو، هم در سطح داخلی و هم در سطح بینالمللی، به شدت بحث برانگیز شده است. این شکاف نوظهور میتواند بسته به نوع دولتها و قانون اساسی آنها، به طرق مختلف مورد بهرهبرداری عناصر خارجی و/یا محلی قرار گیرد. این وضعیت، دستاویز کافی را در اختیار این عناصر قرار میدهد تا رهبران این کشورها را تحت فشار قرار دهند؛ حتی اگر این عناصر آشکارا اذعان نکنند که اقدامات آنها مربوط به مناسبات کشور هدف با روسیه است.
درباره موضوع دوم باید گفت که جنگ اوکراین فرصتی را در اختیار هند قرار داد تا بتواند استقلال راهبردی خود را در عرصه جهانی به نمایش بگذارد و در عین حال، به لحاظ مادی، از واردات گسترده نفت ارزان قیمت روسیه نیز منتفع شود. سایر کشورها مثل ترکیه نیز گرچه همچنان بیطرف و منتفع باقی ماندهاند اما هیچ کدام به اندازه هند از این وضعیت سود نبردند. روندی که در اینجا قابل مشاهده است این است که هر چند آمریکا خواهان تحمیل یک انتخاب حاصل جمع صفر به همه، از جمله قدرتهایی چون هند، است اما بخش عمده جامعه بینالمللی حاضر به تحریم روسیه نشدند و لذا همچنان در حال سود بردن از روند تجارت با این کشور هستند.
موضوع آخر هم نشان میدهد که روسیه در حال پاداش دادن به آن دسته از کشورهای در حال توسعهای است که در این جریان بیطرف باقی ماندهاند و این کار را از طریق اولویت دادن به فروش کالاهای خود به این کشورها، به خصوص در زمانی که آنها به شدت به این اقلام نیازمندند، انجام خواهد داد. الگویی که در حال حاضر در جریان است این است که هر چند نفوذ سیاسی مسکو غالبا محدود به آن بخش از مناطق اوراسیا است که با مسکو همجوار هستند (یعنی اروپای مرکزی، قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی) اما روسیه قادر است تا از جایگاه خود به عنوان یک ابرقدرت در عرصه کالاهای اساسی، مسیرهای دیگری را فراتر از این سه منطقه باز کرده و به سرتاسر «جهان جنوب» راه پیدا کند. سریلانکا تنها یک نمونه آسیای جنوبی از این سیاست نوظهور است.
جمعبندی
در مجموع، میتوان گفت که جنگ اوکراین به واقع اثرات عمیقی بر آسیای جنوبی گذاشته است که همه آنها غیرقابل پیشبینی بودند. هیچ کس انتظار نداشت که سفر عمران خان به مسکو، هم زمان با آغاز عملیات ویژه روسیه در اوکراین شده و چنین اتهامزنیهای در هم تنیده بینالمللی ـ داخلی را رقم بزند. همچنین کسی تصور نمیکرد که هند آشکارا در مقابل فشارهای آمریکا درباره جنگ اوکراین بایستد یا اینکه روسیه از صادرات کالاهای اساسی خود به عنوان ابزاری برای نفوذ راهبردی خود در بین جهان در حال توسعه استفاده کند.
در طول زمان، ناظران باید همچنان این سه تأثیر بسیار مهم جنگ اوکراین را بر آسیای جنوبی رصد کنند. بحران سیاسی پاکستان که به باور برخیها، تا حدودی مربوط به عملیات نظامی ویژه روسیه میباشد هنوز راه زیادی تا حل و فصل شدن دارد. استقلال راهبردی هند که در سطح جهان علنی شده است، نفوذ قابل توجهی را برای این کشور در «جهان جنوب» ایجاد خواهد کرد؛ ضمن اینکه احیای موفقیت آمیز «کریدور حمل و نقل شمال ـ جنوب» نیز شانس ایجاد محور هندی ـ ایرانی ـ روسی را در پی دارد. در همین حال، سریلانکا هم میتواند یک مطالعه موردی منطقهای درباره اثرات سیاست خارجی کالا محور جدید روسیه باشد.
در آغاز جنگ اوکراین، عده کمی تصور میکردند که این رویداد، آسیای جنوبی را مستقیما تحت تأثیر قرار دهد، تا چه رسد به اینکه این منطقه تبدیل به جایی شود که بتوان سه روند بسیار مهم را در آن شناسایی کرد. این وضعیت نشان میدهد که این بخش از اوراسیا، به خاطر ارتباط کشورهای خود با بازیگران مهم سیاسی و اقتصادی، ارتباط تنگاتنگی با روندهای مهم جهانی دارد. درک بهتر طیف کامل اثرات جنگ اوکراین بر آسیایجنوبی، نیازمند انجام تحقیقات و مطالعات بیشتر است و امید میرود که این تحقیق بتواند دیگران را به مسیر صحیح هدایت کند.
انتهای مطلب/
«این متن در راستای اطلاع رسانی و انعكاس نظرات تحليلگران و منابع مختلف منتشر شده است و انتشار آن الزاما به معنای تأیید تمامی محتوا از سوی "موسسه مطالعات راهبردی شرق" نیست.»