در حال حاضر، قزاقستان دوباره بین "پتک و سندان" قرار گرفته است – آمریکاییها قصد دارند این کشور را در مبارزه خود با چین مشارکت دهند. استراتژی آمریکا برای مهار چین تنها به منطقه هند و اقیانوسیه محدود نخواهد شد. دیر یا زود جبهه ضد چینی در آسیای مرکزی نیز گشوده خواهد شد. اما در اینجا - مانند روسیه، صحبت در مورد تحریم ها نیست.
مطالعات شرق/
اگر عبارت "قزاقستان بین چکش و سندان" را در گوگل تایپ کنید، دهها مطلب با همین عنوان را خواهید دید – حدود 20 سال است که هر از چند گاهی از این دست مطالب منتشر میشوند، اما امسال تعدادشان بسیار بیشتر شده است. این مطالب تصویر غم انگیزی از ضرورت انتخاب (ژئوپلیتیک، تجاری، تمدنی) - گاهی بین روسیه و چین، گاهی بین اروپا و روسیه و گاهی بین چین و ایالات متحده – را ترسیم میکنند.
این تصویر مدتهاست که در تحلیلها و حوزه خبرنگاری قزاقستان ثبت شده است. نکته جالب اینجاست که وزارت امور خارجه که مسئول پاسخگویی به مخاطرات و چالشهای ژئوپلیتیکی است، هیچگاه - چه 30 سال پیش و چه امروز - واکنش منفی به این مطالب نشان نداده است. از دیدگاه این نهاد، باید منافع تمام بازیگران خارجی را در نظر گرفت و براساس منافع ملی خود تصمیم گیری کرد. در واقع، این ماهیت چندجانبه گرایی سیاست خارجی است، چیزی که کارشناسان مسائل سیاسی داخلی علاقه دارند درباره پایان قریب الوقوع و اجتناب ناپذیر آن صحبت کنند.
در حال حاضر برای جامعه قزاقستان، کل ژئوپلیتیک به اوکراین محدود شده است. این موضوع تا حد زیادی به این دلیل است که وبلاگ نویسان قزاقی بازار جنگهای اطلاعاتی و تبلیغاتی را برای خود کشف کردند. آنها خیلی سریع سعی در ورود به این بازار نمودند، زیرا مراکز عملیات اطلاعاتی-روانی اوکراین رسما مورد حمایت اروپا و جریان پایانناپذیر پول آنها هستند.
یعنی حساسیت نسبت به موضوع اوکراین تا حدی ماهیت پول پرستانه دارد - روزنامه نگاران و تحلیلگران فضای دیجیتال قزاقستان برای این کار پول می گیرند و از آنجا که چنین علاقه ای ماهیت ضد روسی نیز دارد، موضوعات جانبی مربوط به روسیه (مانند خروج از سازمان پیمان امنیت جمعی و اتحادیه اقتصادی اوراسیا) نیز تا حدودی مورد توجه قرار می گیرد. در عین حال، موضع رسمی قزاقستان که به صورت دوره ای توسط وزارت خارجه این کشور بیان میشود، کاملا از سوی آنها نادیده گرفته می شود.
خودِ موضوع توسعه روزنامه نگاری دیجیتال در قزاقستان نیز تحت تأثیر عوامل خارجی، بسیار جذاب بوده و قطعا قبلا در مورد آن تحقیقات زیادی انجام شده است. اما اکنون ژئوپلیتیک بیشتر مورد توجه است، زیرا جریانهای پولی و ذائقه خوانندگان متغیر است و جغرافیا ماندگارترین عامل در روابط بین الملل بوده و هست.
اما وضعیت اوکراین چه چیزی را نشان میدهد؟ این که روسیه از اجرای قوانینی که غرب به عنوان قوانین جهانی تبلیغ می کند امتناع ورزیده است. غرب سعی داشت با کمک تحریمهای اقتصادی، رفتار روسیه را اصلاح کند، اما ناکام ماند. غربیها آمادگی مذاکرات سازنده را نداشتند. همانطور که مجمع اخیر در شهر داووس نشان داد، هنری کیسینجر 100 ساله تنها واقع گرا در اردوگاه غرب است.
این اتفاقات قزاقستان را تحت تأثیر قرار داد، اما هیچ تغییر اساسی در اقتصاد و سیاست خارجی آن ایجاد نکرد. هنوز هم آمریکاییها نفت قزاقستان را تولید کرده و اروپایی ها آن را میخرند. سیاست قزاقستان هنوز هم چندجانبه است. قزاقستان مانند گذشته با همسایگان خود در آسیای مرکزی منحصرا در چارچوب "1+5" دیدار میکند. یعنی یک نیروی خارجی کشورهای آسیای مرکزی را گرد هم می آورد. اخیرا نیز وزرای خارجه آسیای مرکزی برای دیدار با همتای چینی خود در نورسلطان گرد هم آمدند.
در حال حاضر، قزاقستان دوباره بین "پتک و سندان" قرار گرفته است – آمریکاییها قصد دارند این کشور را در مبارزه خود با چین مشارکت دهند. همانطور که قبلا اشاره شد، استراتژی آمریکا برای مهار چین تنها به منطقه هند و اقیانوسیه محدود نخواهد شد. دیر یا زود جبهه ضد چینی در آسیای مرکزی نیز گشوده خواهد شد. اما در اینجا - مانند روسیه، صحبت در مورد تحریم ها نیست.
تأثیر چین بر اقتصاد جهانی از حجم تولید ناخالص داخلی این کشور و همچنین سهم آن در تجارت جهانی مشخص است. به محض اینکه مقامهای چینی محدودیتهای کرونایی را کاهش دادند، بازارهای جهانی رشد کردند.
تقابل بین ایالات متحده و چین منعکس کننده مبارزه بین دو مدل از نظم اقتصادی جهانی - مدل آمریکایی مبتنی بر هنجارهای لیبرال-بازاری و اصول "اجماع واشنگتن[1]" و مدل چینی "تحقق جامعه بشری با سرنوشت مشترک " – است.
در ابتدا، این مبارزه به مرزهای جغرافیایی منطقه هند و اقیانوس آرام محدود بود. در حال حاضر هم رسما از این چارچوب خارج نشده است. جو بایدن در سفر به توکیو، ابتکار جدید "بنیاد اقتصادی هند-اقیانوسیه برای رفاه" را مطرح کرد که تقریبا تمام کشورهای آسه آن (به جز میانمار، کامبوج و لائوس که کاملا طرفدار چین هستند) و همچنین ژاپن، کره جنوبی، هند، استرالیا و نیوزلند را در بر میگرفت.
منطقه هند و اقیانوسیه به عنوان یک اصطلاح جغرافیایی در نیمه اول قرن بیستم در آثار کارل هاوشوفر دیده می شود اما به عنوان یک مفهوم استراتژیک، در سال 2007 در ژاپن و هند به عنوان مختصات جغرافیایی همکاریهای دوجانبه رسما مطرح شد. به طور همزمان، استرالیا هم شروع به استفاده از این مفهوم به عنوان عنصر مهم موقعیت ژئوپلیتیکی که ویژگیهای جغرافیایی این کشور را در نظر دارد، کرد.
اینکه تمام این کشورها تهدیدی مشترک مانند چین و متحدی مشترک مانند آمریکا دارند، دلیلی برای ایجاد شبکه ای از رایزنیهای دوجانبه در قالب «2+2» (وزرای خارجه و دفاع) بود. با گذشت زمان، این رایزنیها با میادین گفتگوی سه جانبه تکمیل شدند (از سال 2006 - استرالیا-ایالات متحده آمریکا-ژاپن، از سال 2011 - هند-ایالات متحده آمریکا-ژاپن، از سال 2015 - استرالیا-هند-ژاپن).
این گفتگوهای سیاسی به مرور زمان با رزمایشهای مشترک نظامی-دریایی تقویت شدند. از سال 2007، ژاپن به رزمایش نظامی-دریایی "مالابار" آمریکا و هند که از سال 1992 در خلیج بنگال برگزار میشد، دعوت شد. بعدها چنین رزمایشهایی در سواحل ژاپن نیز برگزار شد و از سال 2015 فرمت سه جانبه این رزمایش دائمی شد. از سال 2007، رزمایش مشترک نیروهای دریایی آمریکا، ژاپن و استرالیا در اقیانوس آرام آغاز گردید.
منطقه هند و اقیانوسیه پس از آنکه دونالد ترامپ در ماه نوامبر سال 2017 در جریان سفر آسیایی خود، شروع به استفاده از این اصطلاح به جای اصطلاح آسیا و اقیانوسیه کرد، به بخشی از دستور کار جهانی تبدیل شد. با این حال، هنوز به رسمیت شناخته نشده است. اصطلاح منطقه هند و اقیانوسیه در سازمان ملل متحد استفاده نمی شود. سازمان ملل هنوز هم از مفهوم آسیا و اقیانوسیه استفاده میکند. نه در روسیه، نه در چین و نه در سازمان همکاری شانگهای و بریکس و آسه آن، به صورت رسمی از این اصطلاح استفاده نمیشود.
پس از آن، در سال 2017 مدل نهایی بلوک جدید - گفتگوهای چهارجانبه امنیتی (Quadrilateral Security Dialogue- Quad)به طور رسمی شکل گرفت. در ابتدا این گفتگوها در سال 2007 و با مشارکت ایالات متحده، هند، استرالیا و ژاپن براساس ابتکار شینزو آبه، نخست وزیر ژاپن آغاز شد. با این حال، پس از تنها یک جلسه، گفتگوها به دلیل تصمیم دولت استرالیا مبنی بر خروج از گروه چهارجانبه تحت فشار چین و همچنین استعفای ناگهانی شینزو آبه محدود شد و سپس طی نشستی در حاشیه اجلاس سران اتحاديه جنوب شرق آسيا در مانیل در روز 12 نوامبر سال 2017، در مورد ازسرگیری گفتگوهای امنیتی چهارجانبه تصمیم گیری شد.
گام بعدی کاخ سفید گنجاندن مفهوم منطقه هند و اقیانوسیه در اسناد مفهومی اصلی - "استراتژی امنیت ملی" (دسامبر سال 2017) و "استراتژی دفاع ملی" (ژانویه سال 2018) - بود. در این اسناد در مورد ساخت "منطقه آزاد هند و اقیانوسیه" به عنوان هدف اولیه سیاست خارجی آمریکا صحبت شده است. در استراتژی امنیت ملی، مرزهای منطقه - «از سواحل غربی هند تا سواحل غربی ایالات متحده» - مشخص شده است. همچنین چین به عنوان یک "رقیب استراتژیک" تعیین شده است که به دنبال جانشینی ایالات متحده در منطقه هند و اقیانوسیه، گسترش مدل اقتصادی خود در خارج از کشور و تغییر نظم منطقهای به نفع خود است .
در حال حاضر، مفهوم منطقه هند و اقیانوسیه توسط کشورهای Quad نه تنها برای برنامه ریزی نظامی-استراتژیک و ژئوپلیتیک، بلکه برای ایجاد روابط با سایر کشورها با یک موضع مشترک مورد استفاده قرار میگیرد. به گفته کارشناسان، با گذشت زمان آنها به شرکای منطقهای بیشتر، از جمله اعضای آسهآن که آماده مقاومت در برابر توسعه طلبی پکن در دریای جنوبی چین هستند، دست خواهند یافت. لازم به ذکر است که در این رویارویی، لفاظی ضد چینی، راهکار اصلی واشنگتن بود، در حالی که پکن افزایش حجم مبادلات تجاری با کشورهای منطقه و اجرای پروژههای چند میلیارد دلاری را در چارچوب "کمربند و جاده" در دستور کار خود قرار داده بود.
در سال جاری، منطقه اوراسیا در میدان دید Quad قرار گرفته است. ابتدا در ماه مارس، در نشست رهبران Quadکه از طریق ویدئو کنفرانس برگزار شد، پیام کوتاهی ارسال شد که در آن در مورد "درگیری جاری و بحران انسانی در اوکراین" صحبت شد، اما حتی یک کلمه در مورد روسیه به عنوان مقصر این بحران صحبت نشد- هند این اجازه را نداد. در پایان اجلاس توکیو نیز یک بیانیه مشترک بسیار طولانی به تصویب رسید که در آن مجددا به درگیری در اوکراین (دوباره از روسیه نامی برده نشد) و همچنین پیامدهای احتمالی آن برای منطقه هند و اقیانوسیه اشاره شد.
اوکراین در فهرست اجباری موضوعات مورد بحث در واشنگتن و بروکسل گنجانده شده است. اوکراین همچنان نماد وحدت جهان غرب است. اما اخیرا در راستای عملیات احتمالی چین برای بازگرداندن تایوان به لنگرگاه بومی اش ،توجه بیشتری به آن میشود. وزیر خارجه تایوان گفته است که در حال بررسی وضعیت اوکراین و آموختن درسهایی برای استفاده از آن در زمان حمله احتمالی چین به این جزیره هستند. در حال حاضر، کارشناسان آمریکایی مشتاقانه در حال بررسی سناریوهای احتمالی برای چنین عملیاتی هستند و در مورد اینکه عملیات در اوکراین دقیقا چگونه بر عزم تایوانیها برای دفاع از جزایر خود و همچنین تمایل پکن برای حل این مسئله به روش نظامی تأثیر می گذارد سناریوهایی را مطرح میکنند.
با این حال، به گفته کارشناسان، موضوع به اوکراین محدود نخواهد شد و آسیای مرکزی در ردیف بعدی قرار دارد. دلیلش این است که مواضع چین و روسیه در این منطقه بسیار قوی است و باید تضعیف شود. استراتژی منطقه ای ایالات متحده بر اساس مدل «محور و بازوها» بنا شده است که در آن محور – ایالات و بازوها - متحدان منطقه ای آن هستند. واشنگتن تابستان گذشته اولین تلاش خود را برای ایجاد Quad خود برای آسیای مرکزی و جنوبی انجام داد. این Quad شامل افغانستان، پاکستان و ازبکستان میشد. این تلاش ناموفق بود، اما طرحی که کاخ سفید بر اساس آن کار خواهد کرد در حال حاضر کاملا مشخص است.
بر همین اساس، اکنون به سربازان جنگهای اطلاعاتی دستور داده شده است که به جای اینکه منتظر دستور تصرف شمال قزاقستان توسط پوتین باشند، به مسئله اردوگاههای کار اجباری در سین کیانگ، داستانهای ترسناک درباره "دیپلماسی تله بدهی" پکن و دفاع از زادگاه خود بپردازند. این موضوعات، مدتهای طولانی است که مطرح هستند ولی تنها راه چاپ مقداری دلار برای وبلاگ نویسان پولپرست است.
انتهای مطلب/
پینوشت:
[1] . توافق واشنگتن؛ پیمانیست بر سر آزادسازی بازارها، خصوصیشدن شرکتهای دولتی و سیاستهای دیگری که مشوق سرمایهگذاری خارجی است، مانند کاهش رسمی ارزش پول رایج و نظارت زدایی.
«این متن در راستای اطلاع رسانی و انعكاس نظرات تحليلگران و منابع مختلف منتشر شده است و انتشار آن الزاما به معنای تأیید تمامی محتوا از سوی "موسسه مطالعات راهبردی شرق" نیست.»