مدتها قبل از اینکه آنکارا به عنوان مرکز دسیسههای جنگ سرد شناخته شود، استانبول به عنوان مرکز فتنه و محل سازماندهی گروههای رادیکال، جنبشهای انقلابی و عناصر تبعیدی مختلفی شناخته میشد که خواهان بازگشت به وطن و تصرف سرزمینهای مادری خود بودند. لذا جای تعجب ندارد که ترکیه میزبان گروههای افغان انتقام جویی باشد که به دنبال طرح یک نقشه برای بازگشت به قدرت هستند. اما باید توجه داشت که ترکیه امروزی متفاوت از ترکیه قدیم بوده و اهداف سیاست خارجی آن تغییر کرده است. ترکیه سودای رهبری کشورهای اسلامی و شریک تجاری قدرتمند را در سر دارد لذا اجازه فعالیت دادن به گروههای اپوزیسیون مختلف افغان در داخل خاک ترکیه، به معنای حمایت از آنها نیست و اگر این وضعیت در تضاد با منافع ملی ترکیه در افغانستان قرار گیرد ممکن است چنین مهماننوازی را در آینده کنار بگذارد.
مطالعات شرق/
اوایل سال جاری، انتشار گزارشهایی مبنی بر آغاز دوباره نبرد نیروهای مقاومت در ولایات شمال شرق افغانستان، پیامهای طالبان را درباره ایجاد صلح در سرتاسر کشور تحت الشعاع قرار داد. این عملیاتهای نظامی که نسبتا کوچک اما سخت و شدید هستند، طالبان را بر آن داشتهاند تا هزاران نفر از سربازان خود را برای مقابله با این حملات بسیج کند. در حال حاضر، جنگ همچنان ادامه داشته و به تدریج مسئله حمایتهای مالی و نظامی در حال مطرح شدن است.
نگرانیهایی وجود دارد مبنی بر اینکه گروههای مخالف مسلح در حال شکل گیری در خارج از افغانستان هستند. ترکیه نیز یکی از کشورهایی است که غالبا از آن به عنوان پایگاه شورشیان یاد میشود. برای مثال، ماه می، چند تن از سیاستمداران اپوزیسیون افغان، از جمله «عبدالرشید دوستم» معاون سابق رئیس جمهور، با 40 تن از سران سیاسی و رهبران جهادی سابق در آنکارا دیدار کردند. این افراد که تحت عنوان «مقاومت ملی برای نجات افغانستان» گرد هم آمده بودند، بعدها با انتشار بیانیهای مدعی شدند که «اقدامات این جبهه، شامل دو بخش اصلی است: سیاسی و نظامی.» برگزاری گردهماییهای بیشتری از این دست، ممکن است آنکارا را بر آن دارد تا برای صیانت از سیاست بیطرفی خود در افغانستان، اقداماتی را نیز در جهت مقابله با جریان مقاومت انجام دهد.
تابستان سال گذشته، در بحبوحه برنامه خروج آشفته جامعه بینالمللی از افغانستان، سفارت ترکیه همچنان به فعالیت عادی خود ادامه داد و کارکنان سفارت، همچنان کار صدور ویزا و رسیدگی به درخواستهای پناهندگی را انجام میدادند. هر چند ترکیه طی 20 سال گذشته بخشی از نیروهای حافظ صلح ناتو در افغانستان بود اما قصد خروج از این کشور را نداشت. روابط دیپلماتیک بین دو کشور به حدود یک قرن پیش باز میگردد و حضور نظامی اندک ترکیه در افغانستان، به همراه حدود 600 سرباز، باعث شد تا این کشور نه به چشم یک اشغالگر، بلکه به چشم یک ملت برادر نگریسته شود که در حال کمک به روند آموزش نیروها و ارائه حمایتهای لجستیکی است.
همین تفاوت بود که تنها کشور مسلمان عضو ناتو را از سایر کشورهای حاضر در «عملیات حمایت قاطع» مجزا کرد. این وضعیت به ترکیه اجازه داد تا یک موضع نسبتا بیطرفانه را در چشم انداز سیاسی افغانستان در پیش گیرد، چه در زمینه تعامل با مقامات سابق جمهوری اسلامی افغانستان در سطح رسمی، چه در میزبانی غیررسمی از چهرههای اپوزیسیون و چه در تلاش برای ایفای نقش واسطه گری در برابر طالبان.
ترکیه نیز مثل سایر کشورهای جهان، از عملکرد طالبان از زمان تصرف کابل تاکنون راضی نیست. اما این بدان معنا نیست که آنکارا میخواهد دولت طالبان را در کابل به چالش بکشد، تا چه رسد به اینکه به دنبال حمایت از برنامه مقاومت مسلحانه باشد. شاید اپوزیسیون افغانستان نشستهای غیررسمی را در آنکارا و استانبول برگزار کرده باشند اما آنکارا هیچ نفعی از این اقدام نمیبرد. مقامات ترکیه بر این باور هستند که حکومت طالبان یک حقیقت است که نمیتوان آن را به وسیله یک جنبش مقاومت مسلحانه که تحت حمایتهای مالی و غیرمالی کشورهای خارجی قرار دارد سرنگون کرد، چون این کار صرفا به معنای تکرار تراژیک گذشته بوده و تباهی بیشتری را نصیب ملت افغانستان خواهد کرد. جناحهای مختلف افغانستان ممکن است فضایی را برای برگزاری نشست و تبادل نظر در ترکیه پیدا کنند اما نباید این کشور را ذی نفع شروع دوباره نبردهای مسلحانه در افغانستان بدانند.
«سهیل شاهین» نماینده دایم طالبان در سازمان ملل و رئیس دفتر سیاسی این گروه در دوحه، در این باره گفت: «ما از ترکیه که یک کشور اسلامی برادر است، انتظار نداریم تا از آن دسته از افغانهایی که با پشتیبانی نیروهای اشغالگر به دالانهای قدرت رسیده بودند و در سرکوب 20 ساله ملت افغانستان نقش داشتند حمایت کند. بیثباتی در افغانستان به نفع هیچ کس نیست. بیثباتی سبب ایجاد موج پناهجویان شده و داعش را تقویت خواهد کرد.»
«داوود سلطانزوی» شهردار سابق کابل نیز ظاهرا با این نظر موافق بوده و معتقد است که هر نوع حمایت نظامی از چهرههای قدیمی در برابر طالبان، بیفایده خواهد بود چون نه ملت افغانستان و نه جامعه بینالمللی، هیچ کدام، تمایل چندانی برای بازگشت همان چهرههای قدیمی که از دهه 1980 بر صحنه سیاسی افغانستان مسلط بودهاند ندارند. «در گذشته، ترکیه براساس قومیت (ازبک، ترکمن و هزاره) از سیاستمداران حمایت میکرد اما حالا باید از این روند فاصله بگیرد. مدت زمان زیادی طول خواهد کشید تا یک اپوزیسیون جدید و پایدار افغانستانی تشکیل شود؛ اپوزیسیونی که متشکل از نیروها و متفکران جوانی است که براساس ایدئولوژی و تفکرات فرا قومی عمل خواهند کرد. اگر ما خواهان یک مصالحه مسالمت آمیز با طالبان هستیم، این اپوزیسیونی است که ارزش حمایت کردن دارد.»
جنبه تجاری
انتشار شایعاتی مبنی بر حمایت آنکارا از اپوزیسیون افغانستان، ممکن است مانعی بر سر راه روابط تجاری دو کشور شود: شرکتهای ترکی هنوز در حال کار روی پروژههای بزرگ ساخت و سازی و نیروگاهی هستند، مثل نیروگاه برق ـ آبی 100 مگاواتی «کجکی» که در فاصله حدودا 700 کیلومتری کابل قرار دارد. به رغم مواضع میانه رو ترکیه، در هفتههای پس از تسلط طالبان بر کابل این گمانه مطرح شد که آنکارا در تلاش است تا بتواند با ادامه حضور خود در افغانستان، برنامههای حفاظتی و عملیاتی فرودگاه بینالمللی کابل را در دست بگیرد. تحلیلگران معتقد بودند که ادامه حضور ترکیه در افغانستان، در جهت اجرای طرحهای بزرگ آنکارا برای ایجاد یک جهان ترک متحدتر و قویتر در آسیای مرکزی بوده و این کشور تلاش دارد تا با ایجاد یک اتحادیه اقتصادی تا سال 2040، نفوذ خود را بین کشورهای ترک افزایش داده و جایگزین روسیه شود. به علاوه، نفوذ فزاینده ترکیه در منطقه، با یکی از شریانهای اصلی «طرح کمربند و راه» چین نیز همپوشانی دارد.
ترکیه، می 2021، در جریان «نشست وزرای خارجه و دفاع ناتو»، پیشنهاد اولیه حفاظت از فرودگاه را ارائه داد و تصریح کرد که این کشور از تجربه و ظرفیتهای نظامی کافی برای انجام این کار برخوردار است. به نظر میرسید که این پیشنهاد میتواند به بهبود جایگاه ترکیه در ناتو نیز کمک کرده و رابطه تیره و تار آن را با ایالت متحده ترمیم کند. خیلیها فکر میکردند که این توافق فرودگاهی به ثمر خواهد نشست، تا اینکه امارات متحده عربی که یک رقیب منطقهای بود توانست این قرارداد را به دست آورد؛ موضوعی که نشان دهنده افزایش کشمکشها بین طالبان و محور قطر ـ ترکیه ـ پاکستان بود. فرقه گرایی موجود در درون طالبان، مانع از آن شد تا قطر و پاکستان که بزرگترین حامیان این گروه بودند، دولت طالبان را به رسمیت بشناسند؛ ترکیه هم در بحث شناسایی عقب نشست. هزینه این اقدام هم از دست دادن این قرارداد رویایی بود.
البته بحث قرارداد فرودگاه کابل تنها نگرانی نیست. به گفته سلطانزوی، ترکیه از روند پیشرفت امور راضی نیست اما نمیخواهد وضع موجود را نیز به هم بزند که یکی از دلایل آن، فعال بودن سایر پروژههای عظیم ترکیه در افغانستان است. بهترین کار برای ترکیه آن است که با فعالیت آرام و بی صدا در پشت صحنه، طالبان را متقاعد کند تا ضمن در پیش گرفتن سیاستهای منطقیتر و جامعتر، از منافع تجاری آنکارا نیز محافظت کند.
یک رویکرد سه وجهی
در حال حاضر، تشکیلات سیاست خارجی ترکیه در تلاش برای اتخاذ یک رویکرد سه وجهی در قبال مسایل افغانستان میباشد که عبارت است از کمک به رفع پیامدهای فاجعه بار بحران انسانی در افغانستان و همچنین در پیش گرفتن یک روند دیپلماتیک جداگانه، اما محتاطانه، در کنار جامعه بینالمللی.
علاوه بر این، شرکتهایی که مشغول کار روی پروژههای بزرگ صنعتی هستند نیز با تأمین انرژی مورد نیاز مردم، این اقدامات بشردوستانه و دیپلماتیک را تقویت خواهند کرد. با همه اینها، طالبان با امضای توافق فرودگاه با امارات، یک پیام گیج کننده و پیچیده به ترکیه داده است. طالبان اصرار دارد که علت امضای این قرارداد با کشور امارات به این خاطر بوده است که اماراتیها بسته پر منفعتتری ارائه کرده بودند، از جمله انجام سرمایه گذاری بسیار بیشتر برای ارتقاء این فرودگاه. اما این اقدام طالبان را میتوان پیامی از سوی آنها دانست با این مفهوم که این گروه، این حق ویژه را برای خود قائل است تا مانع از مشارکت و مداخله بسیار زیاد یک کشور واحد در افغانستان شود. در همین راستا، طالبان با نزدیک شدن به چین و روسیه (رقیب سنتی این گروه در منطقه)، در تلاش برای مقابله با غرب است.
به رغم تیره شدن رابطه افغانستان و ترکیه بر سر مسئله فرودگاه کابل، شاهین معتقد است که ترکیه میتواند به نقش مثبت خود در بازسازی افغانستان ادامه داده و همکاریهای چند جانبهای با این کشور داشته باشد.
وی گفت: «نیازی نیست تا نام واسطه گری را روی این کار بگذاریم اما ترکیه به عنوان یک کشور برادر مسلمان میتواند در زمینه پر کردن شکاف بین افغانستان و جامعه بینالمللی نقش آفرینی کند.» با این حال، اگر برخیها در ترکیه بخواهند راه خود را در تعقیب منافع ترکیه در افغانستان در پیش گیرند، به سختی میتوان در برابر فشارهای خارجی که خواهان انجام این کار در یک بستر چند جانبه هستند مقاومت کرد.
به گفته «زلمی خلیلزاد» نماینده سابق آمریکا در امور صلح افغانستان و معمار توافقنامه دوحه، «هر اقدام ترکیه که در چارچوب توافقنامه دوحه انجام شود، شانس موفقیت بیشتری خواهد داشت. در همین راستا، ترکیه میتواند روی بخشهایی از توافقنامه که هنوز اجرایی نشدهاند تمرکز کند.»
مدتها قبل از اینکه آنکارا به عنوان مرکز دسیسههای جنگ سرد شناخته شود، حتی قبل از آنکه روسهای تبعیدی سفید پوست در هتل «پرا پلاس» قسطنطنیه مخفی شوند، استانبول به عنوان مرکز فتنه و محل سازماندهی گروههای رادیکال، جنبشهای انقلابی و عناصر تبعیدی مختلفی شناخته میشد که خواهان بازگشت به وطن و تصرف سرزمینهای مادری خود بودند. لذا حالا جای تعجب ندارد که ترکیه میزبان گروههای افغان انتقام جویی باشد که به دنبال طرح یک نقشه برای بازگشت به قدرت هستند. اما باید توجه داشت که ترکیه امروزی متفاوت از ترکیه قدیم بوده و اهداف سیاست خارجی آن تغییر کرده است. هدف ترکیه آن است که به عنوان یک رهبر بشردوست در میان کشورهای اسلامی، یک قهرمان در راه تحقق عدالت و حقوق بشر اساسی برای مسلمانان و یک شریک تجاری قدرتمند شناخته شود. لذا اجازه فعالیت دادن به گروههای اپوزیسیون مختلف افغان در داخل خاک ترکیه، به معنای حمایت از آنها نبوده و اگر این وضعیت در تضاد با منافع ملی ترکیه در افغانستان قرار گیرد ممکن است راه چنین مهمان نوازی را در آینده ببندد.
انتهای مطلب/
«این متن در راستای اطلاع رسانی و انعكاس نظرات تحليلگران و منابع مختلف منتشر شده است و انتشار آن الزاما به معنای تأیید تمامی محتوا از سوی "موسسه مطالعات راهبردی شرق" نیست.»