سقوط دولت طالبان به نفع آمریکا نیست چرا که هیچ جایگزینی برای این گروه در افغانستان وجود ندارد. شعلههای کوچک مقاومت نیز از توانایی نظامی کافی برخوردار نیست و نمیتوانند حمایت کافی را به دست آورند. سقوط طالبان منجر به هرجومرج و جنگ داخلی خواهد شد.
البته با توجه به اشتباهات و ناکامیهای خود طالبان، سقوط آنها طی چند سال آینده بسیار محتمل است.
تعیین مسیر برای سیاست ایالات متحده کاری دشوار است با این حال توصیه میشود واشنگتن باید نحوه از سرگیری فعالیت دیپلماتیک خود را در کابل مورد بررسی قرار دهد. واشنگتن میتواند بدون شناسایی طالبان این کار را انجام دهد؛ همانند سیاستی که سالها در کوبا اعمال کرد و دفتر حافظ منافع خود را تاسیس کرد.
مطالعات شرق/
نویسندگان: رونالد نیومن و اَن پترسون؛ سفرای سابق آمریکا در کابل و اسلام آباد
ایالات متحده هنوز ابزارهای محدودی برای حمایت از منافع خود در افغانستان دارد اما استفاده از آنها مستلزم تمرکز روی مسایلی است که فراتر از بحث کمکهای بشردوستانه هستند. منافع ما عبارتند از: جلوگیری از حمله به ایالات متحده و متحدان آن؛ تأمین غذا و دارو برای افغانها؛ حمایت از حقوق بشر، به خصوص برای زنان و دختران؛ و تسهیل روند خروج افغانها یا شهروندان آمریکایی که با دولت ما همکاری داشتهاند یا مستقیما از حقوق و اصول مورد حمایت ما حمایت کردهاند.
بدیهی است که سقوط دولت طالبان به نفع ما نخواهد بود. هیچ جایگزینی برای این گروه در افغانستان وجود ندارد. دولت قبلی از بین رفته، ارتش آن متلاشی شده و رهبران آن بیاعتبار شدهاند. شعلههای کوچک مقاومت نیز از توانایی نظامی کافی برخوردار نبوده و نمیتوانند حمایت کافی را در بین خطوط قومی به دست آورند. سقوط طالبان منجر به هرج و مرج و جنگ داخلی خواهد شد، زمینه را برای گسترش فعالیتهای تروریستی مهیا میکند، سبب ایجاد آسیبهای انسانی بیشتر شده و روند خروج آمریکاییها و متحدان افغانستانی باقیمانده در این کشور را پیچیدهتر خواهد کرد.
البته با توجه به اشتباهات و ناکامیهای خود طالبان، سقوط آنها طی چند سال آینده بسیار محتمل خواهد بود. طالبان قادر به پرداخت حقوق کارمندان خود نیست. مراکز درمانی آن خالی از دارو شده است. معلمان آن بدون دستمزد باقی ماندهاند. محدودیتهای وضع شده بر ضد زنان، موجب افزایش نارضایتیها است و دولت طالبان به جای اینکه به لحاظ قومی و قبیلهای فراگیرتر شود، هر روز پشتونتر و محدودتر میشود. رابطه آن با کشورهای همسایه، حتی با پاکستان، بد است و شکافهای درونی در داخل جنبش نیز هر چند محدود است اما در حال علنی شدن است. اینها دقیقا همان شرایطی هستند که منجر به سقوط دولت قبلی افغانستان شدند.
تعیین مسیر برای سیاست ایالات متحده، کاری دشوار است. طالبان خواهان دریافت کمک و شناسایی است اما حاضر نیست در حوزه مبارزه با تروریسم همکاری کرده یا تعداد قابل توجهی از نیروهای غیرطالبانی یا نمایندگان سایر گروههای قومی غیرپشتون را در دولت جای دهد. طالبان حاضر نشده است نظارت بر نظام بانکی را از کنترل طالبان جدا کند (به رغم اینکه چنین جداسازی، به بخش خصوصی امکان میدهد تا حوزه تجاری را دوباره راه اندازی کند) یا اینکه به دختران بالای 6 سال اجازه تحصیل بدهد و کارمندان زن را بدون وضع محدودیتهای تحقیرکننده به کار گیرد.
شواهد کمی وجود دارد که نشان دهد طالبان برای تغییر تصمیمات خود تحت فشار قرار دارد. این گروه، درخواستهای یکصدای جهانی را برای تشکیل یک دولت فراگیرتر و همچنین بازگشایی مدارس دخترانه نادیده گرفته است. با وخیم شدن وضعیت انسانی، طالبان منابع را به سمت حامیان خود سوق داده است. هر چند در حال حاضر، تقریبا کل جهان از به رسمیت شناختن طالبان امتناع کرده است اما دیپلماتهای طالبان هم اکنون به مسکو، پکن، دوحه و اسلامآباد سفر کرده و هیئتهای نمایندگی آن برای شرکت در جلسات و همایشها، دور دنیا جولان میدهند. آمریکا تعامل محدود خود با طالبان را در دوحه همچنان ادامه داده اما سطح گسترش تماسهای ایالات متحده با امارت اسلامی همچنان محل بحث است. این در حالی است که سایر کشورها در حال بازگشایی سفارتخانههای خود در کابل هستند که این، شرایط را برای تعریف نوع تعامل با طالبان پیچیدهتر میکند.
آمریکا چه باید بکند؟
اساسا، ما باید به دنبال راهی باشیم تا حرف و عمل خود را بیش از پیش با یکدیگر همسو کنیم. پس از یک عمر بر سر کار بودن دولتهایی که بیشتر ژست میگرفتند و کمتر توضیح میدادند، افغانستان عادت کرده است که برای درک انگیزهها، بیشتر به اعمال نگاه کند تا به گفتار.
اول اینکه، اگر هیچ همکاری در حوزه مبارزه با تروریسم انجام نشد، ایالات متحده باید هر جا لازم باشد بدون درنگ بر ضد القاعده یا داعش وارد عمل شود.
دوم اینکه، ما باید تا زمان بازگشایی مدارس دخترانه توسط طالبان، ممنوعیت سفر مقامات طالبان را دوباره برقرار کنیم. همه شعارهای سر داده شده درباره حقوق زنان و دختران، بدون انجام عمل، بیمعنی خواهند بود. قطع کمکهای غذایی به شهروندان افغانستانی، به لحاظ اخلاقی پذیرفته شده نیست.
اما یک اقدام موثر وجود دارد که در دسترس ما است: پایان دادن به معافیت تحریمی صادر شده توسط شورای امنیت که به طالبان اجازه سفر میدهد. در صورت عدم تمدید، مدت زمان این معافیت به صورت خودکار در 20 ژوئن به پایان میرسد. اگر پیشرفتی در زمینه تحصیل دختران حاصل شد، شورای امنیت میتواند این معافیت را راحتتر از لغو تحریمهای پیچیده بازگرداند.
سوم اینکه، ایالات متحده نیازمند یک راهبرد دیپلماتیک جدید است. ما باید به صورت مستقیمتر با رهبران واقعی طالبان وارد تعامل شویم، به نحوی که هیچ سوء برداشتی درباره انتظارات ما از طالبان وجود نداشته باشد. هر چند ما باید قدردان کمک متحد خود در قطر و سایر نقاط باشیم اما هیچ جایگزینی برای مذاکرات مستقیم و صریح بین رهبران آمریکا و طالبان وجود ندارد.
اگر آنها از ما میخواهند تا یک هیئت نمایندگی به کابل بفرستیم، ایالات متحده باید روی ملاقات با رهبری طالبان در قندهار اصرار داشته باشد چون مشخص نیست که آیا وزرای مستقر در کابل واقعا قدرت و اختیار آن را دارند تا به جای رهبران دینی طالبان صحبت کنند یا خیر.
نکته آخر اینکه ما باید نحوه ازسرگیری فعالیتهای دیپلماتیک خود را در کابل مورد بررسی قرار دهیم، بدون اینکه از سایر منافع خود کوتاه بیاییم یا اینکه طالبان را به این نتیجه برسانیم که ما بدون توجه به اقدامات این گروه، روابط خود را با آن بهبود خواهیم داد. ایالات متحده میتواند بدون شناسایی طالبان این کار را انجام دهد؛ درست مثل کاری که سالها در کوبا انجام داد و بخش حفاظت از منافع خود را تحت حمایت سوئیس فعال کرد. مهمتر اینکه، چنین اقدامی ایالات متحده را قادر میسازد تا کمکهای موثرتری را در رابطه با صدور ویزا و پاسپورت و ارائه خدمات کنسولی به شهروندان آمریکای و افغانستانی انجام دهد. با انجام این اقدام، آمریکا میتواند بر روند ارائه کمکهای بشردوستانه نیز نظارت داشته باشد. این رویکرد به ما امکان میدهد تا تصویر شفافتری از آنچه واقعا در افغانستان در حال روی دادن است داشته باشیم.
با این حال، از سرگیری فعالیت دیپلماتیک ما در افغانستان، بدون اینکه چیزی در ازای آن مطالبه کنیم، ممکن است طالبان را درباره نیات آمریکا دچار خطای محاسباتی کند. از سرگیری این فعالیت باید از طریق انجام یک سری اقدامات قاطع و محکم (مثل وضع دوباره ممنوعیت سفر) متوازن سازی شود تا بدین ترتیب، درباره اقدامات ما سوء تعبیر نشود.
انتهای مطلب/
«این متن در راستای اطلاع رسانی و انعكاس نظرات تحليلگران و منابع مختلف منتشر شده است و انتشار آن الزاما به معنای تأیید تمامی محتوا از سوی "موسسه مطالعات راهبردی شرق" نیست.»