درگیری فعال بین ساکنان بدخشان کوهستانی و دوشنبه در سال 2012 که مقامهای مرکزی یک عملیات ویژه را در این ولسوالی ترتیب دادند و در نتیجه آن 23 غیرنظامی کشته شدند آغاز شد. شش سال بعد، به بهانه مبارزه با مافیای مواد مخدر، رهبران غیررسمی بدخشان کوهستانی نابود شدند. در سال 2020، یک عملیات ویژه دیگر با درگیری جدید با مردم محلی پایان یافت.
با این حال، بسیاری از کارشناسان معتقدند که این تنها یکی از دلایل برای اعتراضها است. علل واقعی درگیری در مشکلات اجتماعی-اقتصادی بویژه سطح بالای بیکاری و انتصاب مردم دوشنبه در پستهای کلیدی بدخشان کوهستانی نهفته شده است.
مطالعات شرق/
از 14 می، اعتراضها در خاروغ، مرکز اداری منطقه خودمختار بدخشان کوهستانی فروکش نکرده است. تظاهرکنندگان فهرستی از خواستههای خود، از جمله استعفای مقامهای دولتی تحمیلی را از سوی دوشنبه تهیه کردند. دوشنبه به این درخواستها به شدت واکنش نشان داد: اینترنت را مسدود و ارتباطات تلفن همراه را قطع نمود. علاوه بر این، گاز اشک آور و گلولههای لاستیکی نیز علیه معترضان مورد استفاده قرار گرفت. در نتیجه عملیات ویژه وزارت کشور تاجیکستان تاکنون، هشت نفر کشته، 114 نفر بازداشت و چند نفر از فعالان مجروح شدند.
از اواسط ماه می، مقامهای تاجیکستان از یک عملیات ضد تروریستی در منطقه خودمختار بدخشان کوهستانی خبر دادند. در نتیجه این درگیریها هشت تن از ساکنان محلی کشته و ۱۱ تن دیگر زخمی شدند. نیروهای امنیتی از بازداشت ۱۱۴ نفر خبر دادند. دوشنبه یک سناریوی امنیتی را برای سرکوب بحران در پامیر انتخاب کرده است. مقامهای دولتی بازداشت شدگان را ستیزه جو و اعضای باندهای جنایتکار مینامند.
چند روز قبل از این رویداد، در شهر خاروغ، بین معترضان و پلیس درگیری رخ داده بود. تظاهرکنندگان سعی داشتند خود را به میدان اسماعیل سامانی در مرکز خاروغ برسانند، اما نیروهای امنیتی با گاز اشک آور و گلولههای لاستیکی مانع آنها شدند.
در نتیجه این درگیری، ضمیر نظرشایف، ساکن 30 ساله خاروغ جان باخت. دست کم شش نفر دیگر زخمی شدند که در میان آنها کارمندان وزارت کشور هم حضور داشتند. اینترنت و ارتباطات سیار در شهر قطع شد. فعالان خشمگین بزرگراه دوشنبه - خاروغ - کولمه را مسدود کردند.
اعتراضها زمانی آغاز شد که 200 نفر خواستار استعفای علیشیر میرزانباتاف، رئیس ولایت خودمختار بدخشان کوهستانی و رضا نظرزاد، شهردار خاروغ و همچنین خواستار محاکمه مسئولان قتل گلب الدین زیابیکوف 29 ساله، ساکن محلی در ماه نوامبر سال 2021، پایان دادن به آزار و اذیت ساکنان بدخشان، لغو رژیم طولانی مدت سخت گذر در منطقه، حذف تمام ایستهای بازرسی در خاروغ و آزادی زندانیان پس از اعتراضهای ماه نوامبر شدند.
مقامها این خواستهها را در نظر نگرفتند و نارضایتی ساکنان محلی را نتیجه فعالیت گروههای جنایتکار سازمان یافته منطقه روشانسکی تحت رهبری و تامین مالی سازمانهای بین المللی افراطی و تروریستی به منظور نقض امنیت کشور و تضعیف مبانی نظام مشروطه نامیدند.
در عین حال، بیانیه شش کارشناس در مورد وضعیت بدخشان کوهستانی در وب سایت کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل منتشر شده است. آنها از مقامهای مرکزی به دلیل سرکوب اعتراضهای اقلیت پامیر از طریق دستگیری و مشارکت نظامیان و استفاده از زور انتقاد کردهاند.
روابط متشنج
منطقه خودمختار بدخشان کوهستانی تقریبا نیمی از خاک تاجیکستان را در بر گرفته است. در حالی که تنها 3.2 درصد کل جمعیت کشور در اینجا زندگی میکنند. این منطقه که به دلیل جدا بودن از سایر نقاط کشور شناخته شده است، ویژگیهای فرهنگی، تاریخی و قومی خاص خود را دارد. یک گروه قومی تاجیک به نام پامیر در این منطقه زندگی میکند. آنها برخلاف تاجیکهای اهل سنت، خود را یکی از شاخههای شیعه - اسماعیلیان - میدانند. همچنین ساکنان این منطقه کوهستانی از نظر زبانی با بقیه ساکنان تاجیکستان تفاوت دارند.
در اواخر تابستان سال 1920، حکومت شوروی در بدخشان تثبیت شد. سه سال بعد، بدخشان کوهستانی به بخشی از جمهوری خودمختار شوروی سوسیالیستی ترکستان تبدیل شد و تا پایان سال 1924 بخشی از آن بود. زمانی که تاجیکستان به یک جمهوری متحد تبدیل شد، بدخشان کوهستانی به آن متصل شد. روابط بین آنها همیشه تیره بوده است. اتحاد جماهیر شوروی توجه ویژهای به این منطقه داشت و بودجه اضافی را برای توسعه آن اختصاص میداد. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، مقامهای مرکزی دوشنبه نتوانستند این کار را انجام دهند. بنابراین، این بخش از کشور به تدریج به فقیرترین بخش کشور تبدیل شد.
نارضایتی از مقامهای کشور به زور سرکوب شد. این امر باعث واکنش شدید شد. پس از جنگ داخلی سالهای 1992-1997 که بدخشان کوهستانی از اپوزیسیون مسلح حمایت کرد دوشنبه نیز کینه به دل گرفت.
دور جدید تقابل
در ماه نوامبر سال گذشته، روابط تیره دوباره تشدید شد. یک تظاهرات چند هزار نفری در منطقه بدخشان کوهستانی سازماندهی شد. تظاهرکنندگان خواستار مجازات مسئولان مرگ گلب الدین زیابیکوف 29 ساله بودند. گلب الدین زیابیکوف به اتهام چندین جنایات، از جمله ضرب و شتم عبدالسلام آبیرزاد، دستیار دادستان ناحیه رشت قلعه در ولایت بدخشان کوهستانی کشته شد. تعدادی از شهروندان بن، وین، دورتموند، لندن، مسکو، نیویورک، سن پترزبورگ و شهرهای دیگر در حمایت از ساکنان منطقه خودمختار تظاهرات کردند.
مقامهای دوشنبه ضمن غیرقانونی خواندن اعتراضها، اظهار داشتند که رهبران گروههای جنایتکار محلی آنها را سازماندهی کردهاند. مقامها سعی داشتند از تظاهرات جلوگیری کنند، اما اوضاع را بیش از پیش تشدید کردند - دو نفر دیگر در اثر اقدامات نیروهای امنیتی جان باختند و چندین نفر دیگر زخمی شدند.
درگیری فعال بین ساکنان بدخشان کوهستانی و دوشنبه در سال 2012 که مقامهای مرکزی یک عملیات ویژه را در این ولسوالی ترتیب دادند و در نتیجه آن 23 غیرنظامی کشته شدند آغاز شد. شش سال بعد، به بهانه مبارزه با مافیای مواد مخدر، رهبران غیررسمی بدخشان کوهستانی نابود شدند. در سال 2020، یک عملیات ویژه دیگر با درگیری جدید با مردم محلی پایان یافت.
با این حال، بسیاری از کارشناسان معتقدند که این تنها یکی از دلایل برای اعتراضها است. علل واقعی درگیری در مشکلات اجتماعی-اقتصادی بویژه سطح بالای بیکاری و انتصاب مردم دوشنبه در پستهای کلیدی بدخشان کوهستانی نهفته شده است. ساکنان بدخشان کوهستانی به آنها اعتماد ندارند، اما مقامهای محلی تأثیر زیادی روی آنها دارند.
سناریوهای مختلف برای توسعه رویدادها
ناتالیا ارمینا، دکترای علوم سیاسی و استاد دانشگاه دولتی سن پترزبورگ در مصاحبه با روزنامه "ایزوستیا" خاطرنشان میکند که این منطقه همیشه یک منطقه انفجاری با تعداد نسبتا زیادی مشکلات داخلی بوده است.
این استاد دانشگاه خاطرنشان میکند: «ما مرتبا شاهد درگیریهای داخلی، رویدادهای انقلابی و تیراندازی در مرز با قرقیزستان بودهایم. اما تمام درگیریهای قبلی به سرعت متوقف شدند و طرفها به توافق رسیدند. امکان درگیریهای داخلی همچنان وجود دارند و همواره میتوان در انتظار مشارکت خارجی - همان ردپای انگلیس، آنگلوساکسون - بود. ما در قزاقستان دیدیم که مشکلات داخلی به محرکی برای نفوذ نیروهای خارجی تبدیل شدند. باید ببینیم که این درگیری چگونه توسعه خواهد یافت، چگونه میتوان آن را متوقف کرد و چگونه از آن خارج شد».
رستم بورناشف، کارشناس مسائل امنیتی در آسیای مرکزی خاطرنشان میکند که مردم بدخشان کوهستانی از سیاستی که توسط مقامهای کشور دنبال می شود، به شدت ناراضی هستند.
به اعتقاد وی، این نارضایتی از وضعیت این منطقه نشات میگیرد. یعنی بدخشان کوهستانی یک منطقه خودمختار است، اما درجه این خودمختاری بسیار پایین است. مقامهای مرکزی با کمک اهرمهای اداری بویژه از طریق انتصاب رئیس منطقه و رئیس ساختارهای امنیتی، فشار را بر این منطقه افزایش میدهند. مردم خواهان آن میزان خودمختاری هستند که در قانون اساسی تاجیکستان قید شده است. این امر به درگیریهای خاص منجر شده و باعث میشود که دولت مرکزی به دلایلی شروع به استفاده از زور برای متفرق کردن معترضان کند.
به گفته بورناشف، اعتراضهای مردم محلی در دفاع از حقوق و آزادیها در تاجیکستان بویژه در منطقه خودمختار بدخشان کوهستانی به طور منظم برگزار میشود.
خودمختاری بدخشان کوهستانی به این دلیل است که این منطقه یک قوم فرعی خاص در تاجیکستان است. آنها به طور منظم خواستار رعایت سطح خودمختاری هستند.
بورناشف معتقد است که چندین سناریو برای توسعه این وضعیت وجود دارد.
میراث جنگ داخلی دهه 1990در تاجیکستان بسیار قوی است، این نگرش که ما آمادهایم خیلی چیزها را فقط برای جلوگیری از جنگ داخلی تحمل کنیم، همچنان در کشور باقی است. ممکن است اعتراضها فروکش کند - این بهترین سناریو برای دوشنبه است. سناریوی دیگر ممکن است به این صورت باشد که میزان نارضایتی ادامه داشته باشد و مردم مانند گذشته خواستار شنیده شدن صدای خود باشند. بدترین گزینه برای دوشنبه با نفوذ خارجی در بدخشان در ارتباط است. پامیریها در این منطقه زندگی میکنند. آنها در افغانستان و تا حدی در پاکستان نیز حضور دارند. بنابراین، درگیری ممکن است بعد بین المللی پیدا کند. علاوه بر این، اسماعیلیه و بنیاد آقاخان نیز در آنجا نفوذ دارد.
بنیاد آقاخان از اواسط دهه 1990 در تاجیکستان فعال بوده و پروژههای بشردوستانه را ترویج میکند. بدین ترتیب، با هزینه این بنیاد، نیروگاه پامیر-1 که برق منطقه را تامین میکند، در قلمروی بدخشان کوهستانی مدرنیزه شد، پنج پل که بدخشان تاجیکستان و افغانستان را به هم متصل میکند، لیسه آقاخان در خاروغ، دانشگاه بین المللی آسیای مرکزی و غیره ساخته شد.
در جریان رویدادهای سال 2012، این بنیاد به عنوان یک واسطه بین دوشنبه و فعالان محلی عمل کرد. این سازمان روابط دشواری با دولت تاجیکستان دارد. مقامها سعی دارند به طور آشکار از فعالیتهای این بنیاد ابراز نارضایتی نکنند. به اعتقاد آنها، قبلا مأموریت این بنیاد مشخص بود، اما اکنون مشخص نیست که ماموریت آن شامل چه چیزی میشود. علاوه بر این، آنها از سیاستهای مربوط به نیروی انسانی این سازمان به دلیل انتصاب اتباع کشورهای خارجی، بویژه پاکستان در سمتهای مختلف انتقاد میکنند.
انتهای مطلب/
«این متن در راستای اطلاع رسانی و انعكاس نظرات تحليلگران و منابع مختلف منتشر شده است و انتشار آن الزاما به معنای تأیید تمامی محتوا از سوی "موسسه مطالعات راهبردی شرق" نیست.»