سالها است که روسیه درباره فعالیت جنگجویان داعشی در شمال افغانستان و خطرات آن برای ثبات آسیای مرکزی هشدار داده است. روسیه به طور سنتی تضمین کننده امنیت در منطقه بوده و ضمن تعقیب مناسبات دیپلماتیک با طالبان، برای تقویت دفاع مرزی و بهبود تواناییهای مبارزه با تروریسم در حال همکاری با همسایگان افغانستان میباشد. این اقدامات، هم به کاهش خطر منطقهای داعش برای منافع روسیه کمک میکند و هم نفوذ سیاسی مسکو را در آسیای مرکزی افزایش میدهد. تجربه تاریخی روسیه با جهادگرایی در افغانستان، به مسکو نشان داد که باید مراقب تهدیدات مرتبط با شبه نظامیگری در آسیای مرکزی و حتی در سرزمین روسیه باشد.
مطالعات شرق/
مقدمه
سالها است که روسیه درباره فعالیت جنگجویان داعشی در شمال افغانستان و خطرات آن برای ثبات آسیای مرکزی هشدار داده است. روسیه به طور سنتی تضمین کننده امنیت در منطقه بوده و ضمن تعقیب مناسبات دیپلماتیک با طالبان، برای تقویت دفاع مرزی و بهبود تواناییهای مبارزه با تروریسم در حال همکاری با همسایگان افغانستان میباشد. این اقدامات، هم به کاهش خطر منطقهای داعش برای منافع روسیه کمک میکند و هم نفوذ سیاسی مسکو را در آسیای مرکزی افزایش میدهد. تجربه تاریخی روسیه با جهادگرایی در افغانستان، به مسکو نشان داد که باید مراقب تهدیدات مرتبط با شبه نظامیگری در آسیای مرکزی و حتی در سرزمین روسیه باشد.
خاطرات غم انگیز شکست قاطع شورویِ ابرقدرت در افغانستان در اواخر دهه 1980 و به دست شورشیان اسلامگرا، جایگاه خاصی در درک راهبردی روسیه دارد. درکنار این موضوع، بحث انتقال درگیریهای جهادی و نفوذ شبه نظامیان به آسیای مرکزی در دهه 1990 نیز مطرح است. با بازگشت طالبان به قدرت در افغانستان در آگوست 2021 و خروج نیروهای ائتلافی تحت رهبری آمریکا، این خطر وجود دارد که جهادیون منطقه توجه خود را معطوف به همسایگان افغانستان یا حتی خود روسیه کنند. از منظر روسها، آسیای مرکزی یک حوزه نفوذ حیاتی و مهم به شمار رفته و این کشور تلاش دارد تا با انجام اقداماتی، مانع از سرایت این تهدیدات به منطقه آسیای مرکزی شود.
جنگ شوروی ـ افغانستان
جنگ شوروی ـ افغانستان (1979 تا 1989) به روسیه یاد داد که درگیریهای طولانی با حضور شورشیان جهادی میتواند پیامدهای امنیتی گسترده و دراز مدتی در پی داشته باشد. پیامدهای جهانی شکست ارتش سرخ و تحولات ناشی از آن، میتواند نگاه مسکو را به تحولات پسا خروج و پسا طالبان شکل دهد. این جنگ، یک رویداد مهم و تحول آفرین بود؛ جنگی که «توماس هگ هامر» آن را با عباراتی چون «انفجار بزرگ برای جهانی شدن جریان جهادگرایی»، «اولین بسیج واقعی و جهانی جنگجویان خارجی» و «مهد جنبشهای جهادی امروز» توصیف میکند. این جنگ، افسانه شخصیتهایی چون «عبدالله عزام» را تثبیت کرد و چهرههای دیگری چون «اسامه بن لادن» را قادر ساخت تا در این میدان کسب تجربه کند. «ایمن الظواهری» رهبر فعلی القاعده، در دوران حضورش در منطقه افپاک به شجره نامه اسلامگرای خود افزود و «ابو مصعب الزرقاوی» بنیانگذار جنبش داعش نیز در زمان خروج ارتش سرخ، یک تجربه سرنوشت ساز و شاکلهبخش به دست آورده بود. در دهههای پس از این جنگ، روسیه با جنبشهایی که توسط این شخصیتها به وجود آمدند، گروههای انشعابی که از آنها جدا شدند و گروههایی که با آنها بیعت کرده بودند، در کشورهای مختلف وارد نبرد مستقیم مسلحانه شده است. جنگجویان خارجی از سرتاسر جهان اسلام، تحت تأثیر جریانات ایدئولوژیک آن مکان و آن زمان قرار گرفتند و توسط این جریان، آموزش دیدند، تجربه میدان نبرد به دست آوردند، ارتباطات شخصی خود را شکل دادند. بعدها برخی از این کهنه سربازان، در مناطق دوردستی چون فیلیپین واقع در اقیانوس آرام، فرانسه واقع در مجاورت اقیانوس اطلس و عملا هر جایی که بین این دو منطقه وجود داشت، از جمله آسیای مرکزی و قفقاز، به جهاد خود ادامه دادند.
«واقعه ایرستان» و به رسمیت شناختن استقلال چچن توسط طالبان
به لحاظ امنیتی، افغانستان نه تنها یک قطب تولید کننده و صادر کننده نیروهای جهادی است بلکه سرزمین ریسک و رویدادهای غیر قابل پیش بینی است. حتی پس از خروج ارتش سرخ و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، افغانستان همچنان یک کانون مسئله ساز برای مسکو بود. حادثه «ایرستان» و حمایت طالبان از استقلال چچن هنوز فراموش نشده است؛ موضوعاتی که احتمالا در موضعگیریهای دغدغه مند مسکو در قبال امارت اسلامی بی تأثیر نبودهاند.
اوایل آگوست 1995، یک هواپیمای نظامی تحت کنترل طالبان، هواپیمای «ایرستان» را که هفت تبعه روس در آن بودند مجبور به فرود در قندهار تحت کنترل طالبان کرد و یک بحران بین المللی به وجود آورد. تلاشهای مقامات روس برای مذاکره با طالبان نیز به نتیجه نرسید. این اتباع روس پس از یک سال اسارت توانستند در جریان یک ترفند تعمیر و نگهداری، هواپیمای خود را به فرودگاه شارجه در نزدیکی دوبی در امارات ببرند.
علاوه بر این حادثه، «ملا محمد عمر» بنیانگذار و رهبر سابق طالبان، حاکمیت جمهوری خودخوانده چچن را در ژانویه سال 2000 به رسمیت شناخت و درصدد برقراری مناسبات دیپلماتیک با این کشور برآمد. قبل از این، طالبان میزبان هیئت چچنی در کابل بود و «موولادی اودوغوف» وزیر خارجه چچن اعلام کرده بود که رسما دولت طالبان را به رسمیت میشناسد. در آن زمان، روسیه رابطه چچن و طالبان را مورد انتقاد قرار داد و آن را زمینه تشکیل یک «راهزنی بین المللی» دانسته بود.
جهادگرایی در آسیای مرکزی
در دهه 1990، جنبشهای جهادی آسیای مرکزی شتاب قابل توجهی پیدا کردند و ضمن افزایش نا امنی، حملات مرزی را از خاک افغانستان آغاز کردند. از زمانی که داعش به نزدیکی دروازه کشورهای آسیای مرکزی رسید، تشکیلات امنیتی روسیه در تلاش بوده است تا مانع از تکرار خاطرات این دوران شود.
در آسیای مرکزی، جنبشهای جهادی روابط تاریخی عمیقی با افغانستان دارند. در زمان جنگ افغانستان، گروههای جنگجوی خارجی از جمهوریهای آسیای مرکزی، به نیروهای مقاومت چریکی که مقابل ارتش سرخ میجنگیدند پیوستند و حتی برخی کسانی که در ارتش شوروی بودند نیز به گروههایی چون «جنبش اسلامی ازبکستان» و اسلاف آن ملحق شده بودند.
گروه «عدالت» به دنبال تشکیل یک دولت اسلامی در ازبکستان بود و در سالهای 1992 ـ 1991، شبه نظامیان توانستند بخشی از اراضی ازبکستان را تحت کنترل خود درآورده، شهر «نمنگان» را تصرف کنند و مقامات سکولار را هدف قرار دهند. اعضای این جنبش بعدها در تاجیکستان پناه گرفتند و در جریان جنگ داخلی این کشور (1997 ـ 1992)، در کنار سایر بازیگران جهادی (که برخی از آنها در داخل افغانستان پایگاه داشتند)، به نبرد پرداختند.
27 سپتامبر 1996، بیش از 300 شبه نظامی تاجیک حملهای را از افغانستان به داخل خاک تاجیکستان آغاز کردند و به سختی با نیروهای امنیتی درگیر شدند. این درگیری مسلحانه تقریبا تا اوایل ماه اکتبر ادامه پیدا کرد و دست کم چهار سرباز روس در جریان آن کشته شدند.
برخی رهبران سابق گروه «عدالت» به «جنبش اسلامی ازبکستان» پیوستند؛ این جنبش در تابستان 1998 رسما آغاز به کار کرد و حملات تروریستی و مسلحانهای را در آسیای مرکزی انجام میداد. هرچند فوریه 1999، انجام یک سری بمبگذاریها درشهر تاشکند پایتخت ازبکستان، به «جنبش اسلامی ازبکستان» نسبت داده شد اما هنوز تردیدهایی درباره مسبب اصلی این حوادث وجود دارد. با این حال، پس از حملات تاشکند، «جنبش اسلامی ازبکستان» حملاتی را در منطقه «بادکند» در جنوب قرقیزستان انجام داد و بین سالهای 2002 تا 2004، دست به یک عملیات بمب گذاری در شهرهای بیشکک و اوش قرقیزستان زد.
در این دوران، «جنبش اسلامی ازبکستان» تنها گروه فعال در آسیای مرکزی نبود. 30 جولای 2004، در تاشکند، سه حمله انتحاری تقریبا همزمان صورت گرفت که در آنها سفارتخانههای آمریکا و اسرائیل و دفتر دادستانی کل ازبکستان هدف قرار گرفتند. در نهایت، گروه «اتحاد جهاد اسلامی»، از شاخههای انشعابی «جنبش اسلامی ازبکستان»، مسئولیت این حملات را بر عهده گرفت. بعدها در سال 2011، یک گروه قزاقستانی مستقر در افغانستان موسوم به «جند الخلافه» مسئولیت دو حمله را در قزاقستان بر عهده گرفت، با این حال، برخی معتقدند که این گروه صرفا برای کسب شهرت روی این حملات دست گذاشته بود.
در سالهای بعد نیز شبه نظامیان حملاتی را در تاجیکستان، ازبکستان، قزاقستان، قرقیزستان و منطقه «سین کیانگ» چین انجام دادند. یکی از مهمترین این حملات، حمله انتحاری با خودرور بمب گذاری شده به سفارت چین در حومه شهر بیشکک پایتخت قرقیزستان، در 30 آگوست 2016 بود که گفته میشود توسط یک گروه جهادی اویغور انجام شده بود که ارتباطاتی با سوریه داشته است. این رویداد نشان داد که طیف وسیعی از شبه نظامیان قادر به انجام حملات در سرتاسر این منطقه هستند.
اعلام جنگ رهبران داعش علیه روسیه و ترغیب خشونت علیه روسها
از اولین ساعات اعلام خلافت اسلامی در ژوئن 2014، روسیه به عنوان دشمن درجه یک داعش و هدف اصلی شبه نظامیان داعشی معرفی شد. رهبران ارشد داعشی با استفاده از نفوذ و قدرت خود، به طور مکرر بر ضد روسیه اعلان جنگ کرده و خواهان حمله به اتباع روس شدهاند. پس از اعلام تشکیل خلافت اسلامی داعش، «ابوبکر البغدادی» خلیفه جدید این گروه تصریح کرد که جهان به دو جبهه مخالف تقسیم شده است: «مسلمانان و مجاهدین» و «یهود و نصرانی و متحدان آنها». وی گفت که جبهه دوم تحت رهبری آمریکا و روسیه قرار داشته و توسط یهودیان بسیج میشود.
جنبش داعش که ریشههای سازمانی آن به افغانستان دهه 1990 بازمیگردد، پس از اعلام خلافت، پیامهای ضد روسی خود را به طور محسوسی افزایش داد؛ و پس از مداخله نظامی آشکار روسیه در سوریه در سال 2015، نوک پیکان انتقادات و تهدیدات داعش علیه مسکو تیزتر شد. کارگزاران رسانهای داعش به سرعت با بهره برداری از این عملیات نظامی، روسیه را به عنوان یک نیروی مهاجم و اشغالگر در سرزمینهای اسلامی معرفی کردند و آن را قویترین حامی «بشار الاسد» رهبر سوریه دانستند ـ یک جریان تبلیغاتی بسیار قوی و موثر.
رهبران داعشی، مثل «ابومحمد العدنانی» سخنگوی این گروه، «جنایات روزانه روسها علیه مسلمانان» و «تخریب بیمارستانها و مناطق مسکونی توسط روسیه» را محکوم میکردند. به طور مشابه، ابوبکر البغدادی خلیفه داعش نیز درباره چگونگی بمباران «ادلب» توسط روسیه و عزم این کشور برای حمله به این شهر صحبت میکرد.
العدنانی خطاب به مومنان رجزخوانی میکرد و توضیح میداد که «نه آمریکا، نه اروپا، نه روسیه، نه چین و نه ایران نخواهند توانست در مقابل قشون دولت اسلامی ایستادگی کنند» و اینکه «سربازان دولت اسلامی، تاج و تخت آنها را ویران خواهند کرد.» «ابو حسن المهاجر» سخنگوی بعدی داعش نیز همچنان به این رجزخوانیهای خصمانه ادامه داد و از مسلمانان خواست تا خود را برای انجام حملات در داخل روسیه مهیا کنند.
جنگ رسانهای داعش علیه روسیه
داعش، روسیه را رهبر «صلیبیون شرق» معرفی میکرد و در پاسخ به حملات هوایی روسها علیه داعش در سوریه، از حامیان خود میخواست تا حملاتی را در داخل خاک روسیه و همچنین بر ضد منافع این کشور در نقاط مختلف جهان انجام دهند. پس از مداخله نظامی سپتامبر 2015 در سوریه، داعش به شکل فزایندهای در تبلیغات خود، روسیه را به عنوان یک مهاجم و اشغالگر به تصویر میکشید. داعش همچنین با انتقاد از سیاستهای داخلی روسیه در قبال مسلمانان، این کشور را متهم به سرکوب و زندانی کردن مسلمانان در قفقاز و نقاط مختلف کشور میکرد.
البته این موضع خصمانه، از حوزه تبلیغاتی هم فراتر رفت، به نحوی که داعشیها در سوریه مقابل روسها جنگیدند، حملاتی را در قفقاز و نقاط دیگر روسیه انجام دادند، با شرکت نظامی خصوصی روسیه موسوم به «گروه واگنر» در موزامبیک جنگیدند و شاخه داعش در شبه جزیره سینا نیز یک هواپیمای مسافربری روسیه را بر فراز آسمان مصر منفجر کرد.
داعش برای اینکه بتواند از طریق پیامهای خود به حامیان این گروه در داخل خاک روسیه دسترسی پیدا کرده و آنان را تحریک به خشونت کند، مبادرت به تولید محتوای تبلیغاتی به زبان روسی کرد. «الحیات» که مرکز رسانهای رسمی داعش است، مجموعه مجلات Istok را منتشر کرد و شروع به ترجمه ویدئوها و مطالب چاپی خود کرد.
پس از اعلام خلافت اسلامی، گروههای جهادی در روسیه آشکارا شروع به بیعت با خلیفه ابوبکر البغدادی کردند و داعش نیز در واکنش به این اقدام، با انتشار ویدئوهایی، شبه نظامیان داعشی را در قفقاز و نقاط دیگر این کشور مورد تقدیر و تشویق قرار داد.
رسانههای رسمی و غیررسمی روس زبان داعش
سالها است که داعش بخشی از کار دستگاه رسانهای رسمی خود را به ترجمه مطالب به زبانها مختلف و انتشار آن برای بخشهای مختلفی از بازار هدف اختصاص داده است. اواخر سال 2015، داعش یک برنامه روس زبان به نام Iznutri به راه انداخت که بعدها در جولای سال 2018 تبدیل به یک خروجی رسانهای جدید موسوم به «ارشاد» شد. معمولا هدف این سازمانهای رسانهای، اطلاع رسانی به خوانندگان درباره آخرین اخبار مربوط به حملات داعش در سرتاسر جهان و ترجمه مقالات چاپ شده در خبرنامه «النبأ» و همچنین بیانیههای صوتی و اینفوگرافیها بوده است.
یکی از محققان در این باره میگوید:
«ارشاد بیش از دهها سخنرانی صوتی یک جنگجوی داعشی روس زبان را منتشر کرد. وی در این سخنرانیها عمدتا درباره وضعیت فعلی جامعه مسلمانان در روسیه و جهان، لزوم مبارزه مسلحانه با دشمنان و اندیشههای دینی صحبت میکرد.»
مبلغان روس زبان داعش حتی یک اپلیکیشن موبایل برای مخاطبان خود ایجاد کردهاند.
شبه نظامیان روسی داعش نیز کانالهای شخصی خود را روی برنامههای پیام رسان ایجاد کردهاند. یک نمونه، کانالی به نام Lamankho است که متعلق به یکی از اعضای «دولت اسلامی ولایت قفقاز» (ISCP) میباشد و صدها نفر عضو دارد. علاوه بر این، گروههای رسانهای روسی طرفدار داعش مثل Katibat و Soffat هم وجود دارند که ضمن ترجمه مطالب، تبلیغات اصلی نیز تولید میکنند. این نوع رسانهها نوعی دستگاه تبلیغاتی روس محور هستند که هدف آنها تقویت داعش در قفقاز بوده و بر ضد دولت روسیه مسلح میشوند.
انتقاد داعش خراسان از طالبان
گسترش داعش در افغانستان، این گروه را وارد درگیری مستقیم با طالبان و نیروهای دولتی کرد. مدت اندکی پس از تشکیل رسمی داعش خراسان در افغانستان در ژانویه 2015، رهبری داعش عراق و سوریه و سازمانهای رسانهای مرکزی آن، تلاشهای هماهنگی را انجام دادند تا افغانستان را به عنوان یک منطقه مهم در راهبرد جهانی این سازمان معرفی کنند.
ابومحمد العدنانی سخنگوی داعش، بخشی از سخنرانی خود با عنوان «از خشم خود بمیرید» را به تمجید از شاخه خراسان اختصاص داد و گفت به رغم اینکه این گروه تحت فشارهای شدید نظامی در عراق و سوریه قرار دارد، «باید خبر خوش گسترش داعش در منطقه خراسان را به مجاهدین بدهیم.» شاخه رسانهای رسمی داعش موسوم به «الحیاه» نیز به طور مشابه، با انجام مصاحبهای با رهبر داعش خراسان و انتشار آن در شماره 13 مجله «دابق»، به تقویت شاخه داعش در افغانستان پرداخت.
شاخه منطقهای داعش خراسان دارای یک بخش بزرگ جنگ رسانهای است که هدف آن، بی اعتبار کردن طالبان به عنوان یک جنبش دینی و یک قدرت سیاسی است. آنها طالبان را به عنوان یک گروه سکولار، پشتون و قومی ـ ملیگرا (و گاهی به عنوان یک سازمان حنفی محور و دموکراتیک به لحاظ سیاسی) معرفی میکنند. داعش خراسان با نمایش اینکه نوعی تضاد نسلی بین رهبری ملا عمر، امیر اول طالبان و فرماندهان فعلی طالبان وجود دارد، نسل جدید رهبران را یک گروه فاسد به لحاظ دینی و اخلاقی معرفی میکند.
داعش خراسان همچنین با متهم کردن طالبان به اینکه این گروه عنصر دست نشانده دولتهای خارجی است و با قدرتهای منطقهای مثل پاکستان و ایران و همچنین قدرتهای بزرگی چون روسیه، ایالات متحده و چین در ارتباط است، طالبان را مورد انتقاد و نکوهش قرار داده است.
داعش خراسان و حامیان آن مدعی هستند که طالبان از طریق همکاریهای امنیتی، کمکهای خارجی، سرمایهگذاری و تجارت با روسیه، در حال افزایش نفوذ مسکو در این کشور است. آنها طالبان و روسیه را متحدانی میدانند که برای جنگ با داعش با یکدیگر همکاری میکنند و لذا شبه نظامیان این گروه آشکارا روسیه را در ویدیوهایی متعددی تهدید کردهاند.
تهدید داعش خراسان و داعش برای آسیای مرکزی
داعش خراسان فعالیت زیادی در شمال افغانستان دارد و بر همین اساس، همسایگان شمالی این کشور تلاش کردهاند تا قدرت دفاعی خود را برای مقابله با حملات مرزی تقویت کنند.
این نگرانیها چندان بی اساس هم نبوده است، چنانکه نوامبر 2019، شورشیان داعش با نیروهای امنیتی در مرز تاجیکستان ـ ازبکستان درگیر شده بودند. «کمیته امنیت ملی تاجیکستان» گزارش داد که در جریان این حمله، پانزده نیروی جهادی، یک مرزبان و یک نیروی پلیس کشته شدند. سازمان رسانهای رسمی داعش، «اعماق»، با انتشار بیانیهای مسئولیت این حمله را پذیرفت و مدعی شد که ده نیروی امنیتی تاجیک در این درگیری کشته شدهاند. «اعماق» همچنین ویدیویی از چند شبه نظامی نقاب پوش را در تلگرام منتشر کرد که مدعی هستند مهاجمان این عملیات هستند و با «ابو ابراهیم الهاشمی القریشی» رهبر جدید وقت داعش بیعت کردهاند (چون یک ماه قبل، ابوبکر البغدادی در حمله نیروهای آمریکایی کشته شده بود).
داعش برای انجام حملات عمیقتر در داخل آسیای مرکزی، موفقیتهای محدودی به دست آورده است. 2 جولای 2018، یک شبه نظامیان داعشی با خودرویی به سمت یک گروه دوچرخه سوار حمله ورشد؛ پس از این اقدام، سرنشینان از خودرو پیاده شدند و با استفاده از سلاح گرم و سرد حمله خود را ادامه دادند. در نهایت، هفت دوچرخه سوار مجروح و چهار تن دیگر، از جمله یک تبعه آمریکایی، یک هلندی و یک تبعه سوئیس، کشته شدند. 30 جولای، «اعماق» با انتشار بیانیهای، مسئولیت این حمله را بر عهده گرفت و اعلام کرد که مهاجمان «سربازان داعش بودند و این حمله را در پاسخ به فراخوان ما برای حمله به شهروندان کشورهای ائتلافی انجام دادند.»
گفته میشود که اعضای داعش در چند مورد شورش در زندانهای تاجیکستان دست داشتهاند. نوامبر 2018، در شورشی در زندان شهر «خجند» واقع در شمال تاجیکستان که با تحرکات داعش در ارتباط بود، بیست و سه زندانی و دو زندانبان کشته شدند. می 2019 نیز در جریان یک ناآرامی در زندانی واقع در شرق دوشنبه، سه زندانبان و بیست و نه زندانی، از جمله سه تن از سیاستمداران اپوزیسیون، کشته شدند. داعش همچنین در بخشی از برنامه «جنگ اقتصادی» خود، زیرساختها را هدف قرار داده است، از جمله خطوط انتقال برقی که برق افغانستان را از کشورهای آسیای مرکزی تأمین میکنند.
از زمان تشکیل داعش خراسان در اوایل سال 2015، این گروه افرادی را از قزاقستان، ترکمنستان، ازبکستان، قرقیزستان، تاجیکستان و منطقه سین کیانگ چین جذب صفوف خود کرده است. اواخر سال 2015 نیز داعش خراسان، «جنبش اسلامی ازبکستان» را وارد شبکه منطقهای خود کرد. در همین حال، جذب شمار زیادی از جنگجویان خارجی از آسیای مرکزی در شبکه داعش عراق و سوریه نیز شبکه ارتباطی بین داعش و آسیای مرکزی را گسترش داده است.
نگرانیهای امنیتی روسیه درباره آسیای مرکزی
افغانستان یک قطب ارتباطات جهادی است، به نحوی که مسیرهای مختلفی برای انتقال شبه نظامیان به داخل و خارج از این کشور وجود دارد. نگرانیهای امنیتی مسکو مربوط است به کانالهای انتقال جنگجویان خارجی از سوریه (جایی که روسیه عملیات نظامی در آن به راه انداخته است) به آسیای مرکزی (جایی که مسکو منافع سیاسی ـ اقتصادی مهمی در آن دارد) و از طریق آسیای مرکزی به قفقاز.
«رافائلو پانتوچی» درباره این نگرانیهای امنیتی میگوید:
«به جهات مختلف، مسکو این منطقه را یک منطقه حایل راهبردی بین خود و مشکلات افغانستان میداند. در نتیجه، بالا گرفتن مشکلات در آنجا، در نهایت به خود آنها بازخواهد گشت. با توجه به فضای جابجایی نسبتا آزاد در کشورهای مستقل مشترکالمنافعی که در این منطقه وجود دارند، انتقال مشکلات از این منطقه به روسیه نسبتا آسان خواهد بود ـ چه این مشکلات مربوط به جهادیون باشد و چه مربوط به مواد مخدر و سایر جرایم... با توجه به اینکه چند میلیون نفر از اتباع آسیای مرکزی به عنوان کارگران مهاجر در روسیه مشغول کار و زندگی هستند (و افراطگرایی نیز عموما بین آنها رخ میدهد)، این وضعیت، روسیه را به صورت ذاتی با این مسئله مرتبط میکند.»
روسیه به دنبال آن است تا با تأمین امنیت مناطق مرزی مذکور، مانع از سرایت تحرکات داعش خراسان به درون آسیای مرکزی شود؛ و یک جنبه از رویکرد چندجانبه مسکو، همکاری با طالبان است.
روابط روسیه ـ طالبان
به رغم حمایتهای مسکو از حمله آمریکا به افغانستان در سال 2001، قرار دادن نام طالبان در فهرست سازمانهای تروریستی در سال 2003 و باز کردن حریم هوایی روسیه به روی آمریکاییها برای انجام عملیاتهای ضد طالبان در سال 2009، حالا مدتی است که روسیه به دنبال مسیرهای ارتباطی با طالبان است.
تلاش مسکو برای ارتباط با طالبان، دست کم به سال 2007 بازمیگردد، زمانی که دو طرف مذاکرات محرمانهای درباره مسئله قاچاق مواد مخدر از افغانستان به آسیای مرکزی انجام دادند. اما به نظر میرسد که این ارتباط تا سال 2015 دچار نوعی وقفه شد، تا اینکه داعش به عنوان یک دشمن مشترک وارد صحنه افغانستان شد.
روسیه از سال 2015، درباره حضور داعش در افغانستان ابراز نگرانی کرده و این موضوع را هم با دولت افغانستان و هم طالبان (قبل از به قدرت رسیدن آن) در میان گذاشته است. حالا، روسیه خواهان به وجود آمدن سطحی از ثبات در افغانستان است و ترجیح میدهد که طالبان به نحوی حکومت کند که بتواند مانع افزایش بی ثباتی شود. برای مثال، مسکو از آزاد شدن داراییهای بلوکه شده افغانستان حمایت کرده است، به نحوی که «ماریا زاخاروف» سخنگوی وزارت خارجه روسیه علنا خواستار آزادسازی 1.5 میلیارد دلار از داراییها به منظور حمایت از روند بازسازی و کمک به ثبات اقتصاد افغانستان شده است.
اقدامات روسیه برای کاهش تهدیدات در آسیای مرکزی
هرچند مسکو به طور ایده آل ترجیح میدهد که طالبان بتواند به شکل موثری مانند سنگری در برابر گسترش حوزه فعالیت داعش خراسان از شمال افغانستان به آسیای مرکزی عمل کند اما در عین حال، روسیه در مواجهه با این اوضاع امنیتی پرمخاطره و متزلزل، چندان هم خام و بی تجربه نیست. «ضمیر کابلوف» نماینده ویژه رئیس جمهور روسیه در امور افغانستان، اخیرا درباره احتمال وقوع یک مقاومت شبه نظامی بزرگ در برابر حکومت طالبان در فصل بهار هشدار داده و گفته که اعتراضات بین قومی ممکن است به طور بالقوه تبدیل به یک ناآرامی بزرگ شود.
تا حدودی به خاطر عدم اعتماد مسکو به طالبان برای ایجاد ثبات، روسیه همه پایگاههای خود را فعالانه پوشش داده و برای بالا بردن ظرفیتهای دفاعی و امنیتی کشورهای آسیای مرکزی، با آنها همکاری میکند.
روسیه میداند آنچه در افغانستان رخ میدهد، همیشه در افغانستان باقی نخواهد ماند. مسکو که به خوبی با تاریخچه جهادگرایی در آسیای مرکزی آشنا است، میداند گروههای جهادی منطقهای قادر به ایجاد چه نوع هرج و مرجی هستند و چه تعداد بازیگران شبه نظامی در منطقه، با افغانستان در ارتباط هستند.
آنگونه که «آرون زلین» مینویسد:
«هرچند در حال حاضر، شورش فعالی در قفقاز وجود ندارد اما روسیه بیم آن دارد که افغانستان بتواند بستری شود برای بومیان قفقاز تا به سمت افغانستان حرکت کرده، در آنجا آموزش ببینند و سپس با بازگشت به سرزمین خود، زمینه ایجاد یک شورش جدید را فراهم کرده یا اینکه دست به حملات تروریستی در شهرهای روسیه بزنند.»
این نگرانی، روسیه را بر آن داشته است تا به کشورهای آسیای مرکزی کمک کند تا قدرت دفاعی خود را در برابر حملات مرزی افزایش دهند و توانایی عناصر اسلامگرای افغانستان را برای ارتباط گرفتن با عناصر محلی یا حتی انتقال آنها به قفقاز کاهش دهند. مسکو به دولتهای آسیای مرکزی فشار آورده است تا مرزهای خود را به روی سیل آوارگان افغانستانی ببندند.
روسیه همچنین با در اختیار داشتن پایگاههایی در تاجیکستان و قرقیزستان، موقعیت امنیتی نسبتا قابل توجهی در منطقه داشته و میتواند در صورت بروز یک بحران بلافاصله وارد عمل شود، مثل وضعیتی که اخیرا در جریان ناآرامیهای قزاقستان شاهد آن بودیم.
با نزدیکتر شدن طالبان به مسند قدرت، روسیه نیز برنامههای آموزشی خود را با شرکای آسیای مرکزیاش افزایش داد. در گزارشی در ماه جولای 2021 عنوان شده بود که روسیه در حال کمک به دولت تاجیکستان برای ایجاد یک پایگاه امنیتی در نزدیکی مرز با افغانستان بوده و در حال ارسال سخت افزارهای نظامی بیشتر به پایگاه خود در تاجیکستان است.
مدت اندکی پس از این گزارش، یعنی در اوایل ماه آگوست و درست قبل از سلطه طالبان بر کابل، حدود 1500 سرباز روس و ازبک تمرینهای نظامی مشترکی را در نزدیکی مرز ازبکستان و افغانستان انجام دادند. چند روز بعد، 2500 سرباز روس، تاجیک و ازبک رزمایشهای نظامی مشترکی را در فاصله 15 مایلی از مرز تاجیکستان با افغانستان انجام دادند. ژنرال «الکساندر لاپین» فرمانده منطقه نظامی مرکزی روسیه گفت: «این رزمایش با هدف مقابله با وخیم شدن احتمالی اوضاع و خطر سرایت گروههای تروریستی رادیکال به کشورهای مرزی آسیای مرکزی انجام شد.» سپس در اواخر ماه آگوست و پس از سقوط دولت افغانستان، 500 سرباز پیاده نظام موتوریزه، تمریناتی را در مناطق کوهستانی تاجیکستان انجام دادند.
تابستان سال 2021، روسیه برنامههای آموزشی را نیز با چینیها انجام داد که شامل نیروهای زمینی و هواپیماهای جنگی در منطقه خودمختار «هویی نینگ شیا» واقع در شرق سین کیانگ بود. خبرگزاری شینهوا به نقل از مقامات روسیه وچین گزارش داد که هدف از اجرای این تمرینات، «تعمیق عملیاتهای ضد تروریستی مشترک بین نظامیان چین و روسیه و نمایش عزم و اراده مستحکم دو کشور برای حفاظت مشترک از ثبات و امنیت منطقهای و بین المللی» بوده است.
نتیجهگیری
از زمان حمله شوروی به افغانستان تا زمان عملیاتهای نظامی روسیه در چچن و سوریه، دولت روسیه به عنوان یکی از دشمنان اصلی جنبش جهاد جهانی معرفی شده است. جنبش داعش مواضع به شدت خصمانهای در قبال روسیه داشته و همچنان تصریح دارد که درصدد حمله به اتباع و منافع روسیه در سرتاسر جهان است. روسیه به عنوان یک عنصر مهاجم و اشغالگر در سرزمینهای اسلامی و همچنین به عنوان نیرویی که در حال سرکوبی مسلمانان در کشور خود است به تصویر کشیده شده است.
حالا داعش، روسیه را یکی از متحدان طالبان (که دشمن درجه یک داعش خراسان در افغانستان است) نیز به حساب میآورد. داعش در محتوای تبلیغاتی خود، روابط دوستانه دوکشور را برجسته میکند. با توجه به ویدئوهای منتشر شده توسط داعش خراسان که تهدیدات آشکاری را متوجه روسیه میکنند، این خطر وجود دارد که داعشیها به نوعی اهداف دیپلماتیک و تجاری محدود روسیه را در افغانستان هدف قرار دهند.
داعش و داعش خراسان همچنین تهدیدی برای منافع، اتباع و جامعه مهاجر روسیه در آسیای مرکزی به حساب میآیند. این موضوع را میتوان در درگیری داعش با نیروهای امنیتی در مناطق مرزی تاجیکستان ـ ازبکستان، شورشهای انجام شده در زندانهای تاجیکستان در سال 2018 و 2019 و همچنین حمله به گروه دوچرخه سواران در تاجیکستان در سال 2018 مشاهده کرد. نکته آخر اینکه، داعش خراسان در افغانستان و عناصر متحد آن در آسیای مرکزی ممکن است برای حمایت از شورشیان یا انجام حملات تروریستی در شهرهای روسیه، به دنبال ورود به سرزمین روسیه باشند.
روسیه درصدد برقراری روابط دیپلماتیک با طالبان و هماهنگ کردن اقدامات امنیتی با کشورهای آسیای مرکزی و همچنین سایر همسایگان افغانستان مثل چین، پاکستان، ایران و هند است تا بتواند تهدیدات فراملی داعش خراسان را کاهش دهد. روسیه همچنین پرسنل و سخت افزارهای نظامی مستقر در آسیای مرکزی دارد تا بتواند در صورت لزوم، برای انجام اقدام مستقیم از آنها استفاده کند.
با این وجود، محدود بودن ظرفیتهای حاکمیتی و تواناییهای ضد شورش طالبان، رویکردهای متفاوت کشورهای آسیای مرکزی در قبال دولت جدید افغانستان و رشد داعش خراسان، مشکلاتی را بر سر راه اقدامات منطقهای روسیه برای مهار این گروه به وجود میآورد.
انتهای مطلب/
«این متن در راستای اطلاع رسانی و انعكاس نظرات تحليلگران و منابع مختلف منتشر شده است و انتشار آن الزاما به معنای تأیید تمامی محتوا از سوی "موسسه مطالعات راهبردی شرق" نیست.»