چشم انداز تحولات اجتماعی در روند انتقال قدرت در آسیای مرکزی
مجموعه خطرها و چالشهای داخلی و خارجی برای ترکمنستان و تاجیکستان با وجود متفاوت بودن این کشورها و شرایط اولیه، نظامهای سیاسی و منابع متفاوت آنها، از بسیاری جهات کاملا گسترده و مشابه است. در عین حال نمیتوان احتمال ایجاد یک شوک و بحران اجتماعی شدید را در لحظه حساس انتقال قدرت از یک رهبر به رهبر دیگر، نادیده گرفت.
مطالعات شرق/
برخی افراد رویدادهای ژانویه را در قزاقستان تلاشی برای کودتای دولتی مینامند. برخی دیگر آن را با یک حمله تروریستی یا یک انفجار اجتماعی مرتبط میدانند. اما اکثریت موافقند که تلاش برای انتقال مسالمت آمیز قدرت در قزاقستان از نورسلطان نظربایف به قاسم جومارت توکایف شکست خورده است. در این راستا، توجه ناظران به ترکمنستان و تاجیکستان که انتظار میرود تا چند سال دیگر در آنجا انتقال قدرت صورت گیرد معطوف شده است. استانیسلاو پریتچین، محقق ارشد مرکز مطالعات پساشوروی موسسه اقتصاد جهانی و روابط بین الملل آکادمی علوم روسیه در مصاحبه با استانرادار توضیح داده است که این روند تا چه اندازه صلح آمیز خواهد بود و در صورت اجرای یک سناریوی نامطلوب چه اتفاقی ممکن است بیفتد.
استانرادار: کجا باید منتظر تلاش بعدی برای شورش بود؟ پریتچین: از بین تمام تلاشها برای انتقال قدرت در فضای پساشوروی، تنها انتقال قدرت را در ارمنستان از رئیس جمهور روبرت کوچاریان به سرژ سرکیسیان در سال 2008 میتوان موفقیت آمیز دانست. به عنوان مثال، انتقال قدرت از الماسبیک آتامبایف به سارونبای ژئنبیکاف در قرقیزستان با برهم زدن روابط آنها با یکدیگر پایان یافت.
گزینههای تاجیکستان و ترکمنستان به دلیل احتمال انتقال قدرت درون خانواده سادهتر هستند. قربانقلی بردی محمداف پسرش سردار را برای رهبری کشور آماده میکند. آخرین سمت سردار معاونت نخست وزیر بود. وی مسئول روابط بین الملل نیز است. در مورد تاجیکستان نیز می بینیم که قرار است قدرت به رستم امامعلی منتقل شود. او نیز به طور متوالی سمتهای مهم مختلف (حتی ریاست مجلس این کشور) را بر عهده داشته است.
در صورت فقدان ایدئولوژی و نهادهای قدرت تمام عیار، خیلی چیزها به شخصیت رهبران بستگی دارد. بنابراین، قزاقستان اکنون باید با چالشهای جدی روبرو شود. اگر قبلا ایدئولوژی حول نظربایف شکل میگرفت، اکنون باید به دنبال نقاط جایگزین برای اتحاد ملت و جامعه بود. از این نظر، کار برای تاجیکستان و ترکمنستان آسان تر خواهد بود، زیرا قدرت در خانواده منتقل میشود. از منظر روانشناسی و فرهنگ سیاسی این امر میتواند نقش تثبیت کنندهای داشته باشد. به عنوان مثال، در انتقال قدرت از پدر به پسر در آذربایجان در سال 2003، این امر به تضمین مشروعیت داخلی و ثبات در کشور کمک کرد.
استانرادار: وقتی نظربایف، توکایف را به قدرت رساند، بسیاری معتقد بودند که وی به اندازه کافی کاریزماتیک نیست. با این حال، توکایف با قرار گرفتن در شرایط بحرانی، توانست قدرت را در دستان خود متمرکز کند. واضح است که جاه و مقام سیاسی او به این امر کمک کرده است... زمانی که در مورد فرزندان رئیس جمهور در شرایط کیش شخصیت صحبت میکنیم، آنها ممکن است به هنگام انتقال قدرت با چه مشکلاتی مواجه شوند؟ پریتچین: رحمان رئیس کالخوز (مزرعه داری اشتراکی در شوروی) بوده و فرزندانش را در شرایط کاملا متفاوتی بزرگ کرده است. از سوی دیگر، بسیاری نیز به توانایی الهام علی اف، رئیس جمهور فعلی آذربایجان برای اداره کشور پس از پدرش تردید داشتند. اما او توانست تمامیت ارضی کشور را احیا کرده و یکی از موفق ترین سران دولت در فضای پساشوروی باشد.
مسئله اصلی این است که فرزندان رؤسای جمهور چگونه میتوانند به خطراتی که در نقش رئیس جمهور با آنها مواجه میشوند واکنش نشان دهند. از توکایف نیز افراد کمی انتظار داشتند که بتواند مسئولیت کامل اداره کشور را در چنین دوره دشواری که در اوایل ژانویه مشاهده کردیم، به عهده بگیرد. او اقدامات بسیار قاطعانهای انجام داد و از مشارکت سازمان پیمان امنیت جمعی برای تثبیت وضعیت هراسی نداشت.
خیلی چیزها به نگرش نخبگان نسبت به روی کار آمدن فرزندان رئیس جمهور بستگی دارد. مثلا در مورد آذربایجان، تیم حیدر علیاف با پسرش به کار ادامه داد، اما پس از 2 سال در جریان انتخابات پارلمانی، شکاف رخ داد و به چالشی برای ثبات تبدیل شد. با این حال، تیم پدر همچنان به کار و حمایت از جانشین ادامه داد و الهام علی اف از بحران پیروز بیرون آمد.
استانرادار: احتمال وقوع تحولات اجتماعی در روند انتقال قدرت چقدر است؟ آیا اتفاقات قزاقستان را میتوان تصادفی تلقی کرد؟ پریتچین: وضعیت قزاقستان ترکیبی از رویدادهای مختلف بود. توکایف توانست از وضعیت قزاقستان به نفع خود استفاده کند و قدرت را در اطراف خود تثبیت نماید. او دلیل این امر را این گونه توضیح داد که در طول بحران باید سازمانهای مجری قانون را رهبری کند.
علاوه بر این، ما تجربه ترکمنستان را داریم که توانست بدون وجود جانشین و در یک رژیم بسته فردی را انتخاب کند که بعد از نیازوف کشور را رهبری نماید. نیروهای امنیتی هم کمک زیادی به این امر کردند.
در تاجیکستان همه چیز به این سادگی نیست، زیرا علاوه بر رستم امامعلی، آزاده رحمان، دختر رئیس جمهور نیز حضور دارد. وی از سال 2016 مدیریت نهاد جمهوری را بر عهده دارد. بعید است نخبگان سیاسی آسیای مرکزی از یک زن به عنوان رئیس جمهور حمایت کنند. اما ممکن است او همچنان جاه طلبی داشته باشد که این امر به طور بالقوه خطراتی را بدنبال دارد.
استانرادار: ممکن است در تاجیکستان نقش دختر رئیس جمهور تعیین کننده باشد؟ پریتچین: نقش دریغا نظربایوا در قزاقستان نیز مورد بررسی قرار گرفت. او رئیس مجلس بود. در مورد تاجیکستان می توان این را یکی از گزینه های توسعه رویدادها دانست.
استانرادار: اگر جنگ داخلی را به یاد بیاوریم، تاریخ تاجیکستان بسیار سخت تر از تاریخ قزاقستان است. این خطر که در طول انتقال قدرت، انفجار اجتماعی در میان تاجیکها به تکرار فاجعه منجر شود تا چه اندازه زیاد است؟ پریتچین: با توجه به مرز تاجیکستان-افغانستان و وضعیت سخت در منطقه کوهستانی بدخشان، نمی توانیم این موضوع را 100 درصد رد کنیم. دوشنبه از نظر شرایط اقتصادی-اجتماعی وضعیت سخت تری نسبت به قزاقستان دارد. تاجیکستان منابع کافی را برای ایجاد سریع صندوق کمک به فقرا به منظور خاموش کردن فوری بحرانهای اجتماعی در اختیار ندارد.
در مورد ترکمنستان، خیلی چیزها به این بستگی دارد که نخبگان چقدر تمایل دارند سردار را به عنوان رهبر جدید بپذیرند. از این گذشته ، بردی محمداف هنوز وضعیت جسمی خوبی دارد. بنابراین، هیچ کس به اینکه حکومت وی به این زودی پایان یابد فکر نمیکند. در همین راستا این سوال مطرح میشود که چرا وی در حالی که وضعیت جسمی خوبی دارد، پسرش را ارتقاء میدهد؟ ترکمنستان یک کشور بسته است، بنابراین برای ما سخت است که با اطمینان کامل چیزی بگوییم، اما شاید گروههایی در آنجا هستند که آمادگی دارند پس از کناره گیری بردی محمداف اعلام وجود کنند.
استانرادار: آیا در صورت انتقال قدرت از پدر به پسر میتوان روی اصلاحات در این کشورها حساب کرد؟ پریتچین: قضاوت سخت است... به عنوان مثال، سردار فعالیت سیاسی خود را زمانی که پدرش معاون نخست وزیر بود آغاز کرد. سپس در آکادمی دیپلماتیک وزارت خارجه روسیه ومرکز سیاست و امنیت ژنو تحصیل کرد... یعنی باید افق دیدش از پدرش گسترده تر باشد. اما اگر سردار تلاش کند در ترکمنستان نوعی آزادسازی را انجام دهد، معلوم نیست که موفق شود. پدرش نیز تلاشهایی در این راستا انجام داد، اما همه آنها سطحی بودند. او قادر به بازسازی سیستم دولتی نبود و صرفا از میراث نیازوف به نفع خود استفاده کرد.
در تاجیکستان نیز دشوار است قضاوت کنیم یک پسر چقدر مستقلتر از پدرش خواهد بود. در عین حال، ما نمیدانیم که این انتقال قدرت چه زمانی انجام میشود: در زمان حیات پدر یا پس از مرگ او. ما تا کنون نشانه هایی از آغاز انتقال قدرت در تاجیکستان ندیدهایم.
استانرادار: چرا معمولاً انتقال قدرت را فقط در نتیجه فوت رئیس جمهور در نظر میگیرند؟ آیا انتقال قدرت در طول زندگی قابل اعتمادتر نیست؟ پریتچین: به طور عینی، در فضای پساشوروی، تنها دو انتقال قدرت پس از مرگ رهبر صورت گرفت: در ازبکستان در سال 2016 و در ترکمنستان در سال 2006. بنابراین فعلا نباید در مورد سیستماتیک بودن آن صحبت کرد. اما این دو مورد نشان می دهد که گاهی برای یک رهبر خیلی سخت است که در زمان حیات از قدرت دست بکشد. روزِ مرگ دست خداست. این امر گاهی اوقات به طور ناگهانی اتفاق میافتد.
استانرادار: انتقال قدرت را در قزاقستان تا چه حد میتوانیم موفق بدانیم؟ در اوایل ژانویه، بسیاری معتقد بودند که خانواده نظربایف در شرف سقوط است، اما اکنون شاهد حرکت شدید از جانب توکایف نیستیم. پریتچین: این روند هنوز کامل نشده است... حذف یک رئیس جمهور با دوره رهبری طولانی مدت از ایدئولوژی دولت بسیار دشوار است. نمیتوان نظربایف را به سادگی از تاریخ حذف کرد و یک کشور جدید را از صفر ساخت. این کار به تدریج انجام خواهد شد.
تجربه ازبکستان نشان میدهد میتوان نظام را با ملایمت و بدون توهین به کسی بازسازی کرد و در عین حال تعادل حضور روسای جمهور فعلی و قبلی را حفظ نمود.
با تمام خستگی جامعه قزاقستان از نظربایف، نمیتوان تمام کارهایی را که او برای کشورش انجام داده است نادیده گرفت. دستاوردهای قزاقستان در اوایل دهه 1990 بسیار بیشتر از حد انتظار بود.
استانرادار: چرا انتقال قدرت در فضای پساشوروی معمولاً با توزیع مجدد داراییها همراه است؟ چرا باید دارایی ها را از یکدیگر تصاحب نمود و دارایی های جدید ایجاد نکرد؟ پریتچین: دلیل اصلی این امر رویکرد سیاسی-اقتصادی خاص طبقه سیاسی در فضای پساشوروی است . براساس این رویکرد، رئیس جمهور تا حدی صاحب کشور است. این رویکرد تا حد زیادی به دلیل فقدان فرهنگ سیاسی و سنتهای حمایت از مالکیت خصوصی است. ویکتور یانوکوویچ، رئیس جمهور اوکراین که در نتیجه اجماع الیگارشهای اوکراینی به قدرت رسید، اما در نهایت او و خانواده اش می خواستند خود به الیگارشی حاکم تبدیل شوند، یک نمونه خوب است.
استانرادار: فکر میکنید، احتمال وقوع تحولات اجتماعی در ترکمنستان و تاجیکستان چقدر است؟ احتمال بحران در کدام یک از این کشورها بیشتر است؟ پریتچین: مجموعه خطرها و چالشهای داخلی و خارجی برای ترکمنستان و تاجیکستان با وجود متفاوت بودن این کشورها و شرایط اولیه، نظامهای سیاسی و منابع متفاوت آنها، از بسیاری جهات کاملا گسترده و مشابه است. در عین حال نمیتوان احتمال ایجاد یک شوک و بحران اجتماعی شدید را در لحظه حساس انتقال قدرت از یک رهبر به رهبر دیگر، نادیده گرفت.
انتهای مطلب/
«این متن در راستای اطلاع رسانی و انعكاس نظرات تحليلگران و منابع مختلف منتشر شده است و انتشار آن الزاما به معنای تأیید تمامی محتوا از سوی "موسسه مطالعات راهبردی شرق" نیست.»