تنش رو به افزایش بین آمریکا و روسیه به صورت مستقیم و غیر مستقیم در آسیای مرکزی تاثیرگذار است. پنج کشور منطقه، پیوسته با چالشهای جغرافیایی در نتیجه رویارویی قدرتهای بزرگ، مواجه بودهاند. با این حال، پیش از این، نوعی کاهش تنش بین آمریکا و روسیه در مورد حضورشان در آسیای مرکزی رخ داده است. در اوایل قرن 21 و در ماه می 2002، رئیس جمهور وقت آمریکا جورج بوش پسر و پوتین یک بیانیه مشترک امضا کردند که و در آن رسما هرگونه رویارویی را منتفی دانستند و تمایل دوطرف برای توسعه و پیشرفت در آسیای مرکزی را بیان کردند. با این حال، این اهداف مثبت کاملا نادیده گرفته شده است، حداقل از جانب روسیه.
مطالعات شرق/
مقدمه:
دو اتفاق در دسامبر 2021 افزایش رویارویی بین آمریکا و روسیه را آشکار کرد؛ رئیس جمهور بایدن، اجلاسی را برای دموکراسی برگزار کرد، در حالی که کرملین پیشنهاد معاهدهای بین فدراسیون روسیه و آمریکا را برای تضمینهای امنیتی داد، با این هدف که امنیت فدراسیون روسیه و دولتهای عضو ناتو حفظ شود. هر دوی این اقدامات چالشهایی برای جمهوریهای سابق شوروی در آسیای مرکزی ایجاد میکنند. این چالشها متوجه استقلال آنها و همچنین توسعه سیاسی آنها در بلندمدت هستند. این اتفاقات توانایی کشورهای آسیای مرکزی را برای تحمل فشارهای نئو-امپریالیستی و همچنین تعهد آنها به انتخاب دموکراتیک، به بوته آزمایش میگذارد.
پیشزمینه:
سال 2021 چندین واقعه چالشزا برای نظم جهانی به طور اعم و آسیای مرکزی به طور اخص در خود داشت. افغانستان پس از خروج نیروهای آمریکایی دچار هرج و مرج شد. این مسئله کشورهای آسیای مرکزی را تشویق کرد که به امنیت خود بیشتر توجه کنند تا بتوانند در برابر ناآرامیهای بیشتر در مرزهای خود با افغانستان آمادگی داشته باشند. در حالی که ارتش آمریکا از منطقه خارج میشود، یکی از اهداف بلندمدت روسیه محقق میشود، ولی در عین حال، این خروج باعث ناآرامیهای جدید میشود که مسکو را هم تحت تاثیر قرار میدهد.
عدم اطمینان استراتژیک در نتیجه شرایط جدید در افغانستان با پایان سال میلادی، بیشتر شد و علت آن اقدامات آمریکا و روسیه بود. دولت بایدن "اجلاس برای دموکراسی" را بر پا کرد و باعث ناراحتی مسکو شد، به طوری که 110 کشور شرکتکننده در این اجلاس را متهم کرد که "تفسیر آمریکا از دموکراسی" را دنبال میکنند. کشورهای آسیای مرکزی و روسیه در این اجلاس دعوت نشده بودند و به همین دلیل روسیه آمریکا را متهم کرد که خط کشی های جدیدی در دنیا ایجاد کرده است.
در 17 دسامبر، وزیر خارجه روسیه متن یک عهدنامه جدید را بین فدراسیون روسیه و آمریکا و ناتو در زمینه تضمینهای امنیتی و همچنین توافقنامهای در مورد اقداماتی که امنیت روسیه و اعضای ناتو را تضمین می کند، منتشر کرد. بطور خاص، روسیه از ناتو میخواست که فعالیتهای نظامی در اوکراین، شرق اروپا، آسیای مرکزی و قفقاز را متوقف کند و ناتو متعهد شود که دیگر به سمت شرق، توسعه نیابد و سیاست درهای باز خود را برای کشورهای عضو شوروی سابق متوقف کند. روسیه همچنین از آمریکا تعهد میخواهد که پایگاه های نظامی در کشورهای عضو شوروی سابق تاسیس نکند، از زیرساختهای نظامی آنها استفاده نکند، یا همکاری نظامی با آنها نداشته باشد. در واقع، این درخواستها اعلامیه عمومی است که دیدگاه مسکو در مورد سرزمینهای تحت تسلط شوروی سابق را به عنوان حیاط خلوت خود، نشان می دهد.
روزها قبل از صدور این اعلامیه، کانال 1 تلویزیون روسیه یک مستند در مورد تاریخ جدید روسیه پخش کرد که در آن رئیس جمهور روسیه بیان می کند که فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در واقع سقوط روسیه تاریخی تحت نام اتحاد جماهیر شوروی بود. بنابراین از نظر پوتین، جماهیر شوروی سابق و روسیه یکی هستند. وی همچنین این را برای حفظ ظاهر گفت که در حالی که استقلال احتمالا برای جمهوریهای شوروی سابق بهتر است، اما این استقلال برای روسهایی که ناگهان خود را پس از فروپاشی شوروی، در کشوری دیگر یافتند، صدق نمیکند. این بیانیه از طریق روسهایی که در جمهوریهای سابق شوروی زندگی می کنند و حالا کشورهای مستقلی هستند نه تنها درست نبود، بلکه برانگیزاننده هم بود.
تنش رو به افزایش بین آمریکا و روسیه به صورت مستقیم و غیر مستقیم در آسیای مرکزی تاثیرگذار است. پنج کشور منطقه، پیوسته با چالشهای جغرافیایی در نتیجه رویارویی قدرتهای بزرگ، مواجه بودهاند. با این حال، پیش از این، نوعی کاهش تنش بین آمریکا و روسیه در مورد حضورشان در آسیای مرکزی رخ داده است. در اوایل قرن 21 و در ماه می 2002، رئیس جمهور وقت آمریکا جورج بوش پسر و پوتین یک بیانیه مشترک امضا کردند که و در آن رسما هرگونه رویارویی را منتفی دانستند و تمایل دوطرف برای توسعه و پیشرفت در آسیای مرکزی را بیان کردند. با این حال، این اهداف مثبت کاملا نادیده گرفته شده است، حداقل از جانب روسیه.
نتایج عملی
آمریکا و روسیه دوباره تمایل خود را برای ایجاد جناح و داشتن متحدین نشان دادهاند. تمرکز آمریکا بر جهان دموکراسی است و روسیه نیز متمرکز بر ایجاد یک دنیای نئو-امپریال در فضای جغرافیایی شوروی سابق است. در مورد آسیای مرکزی، این یک چالش سخت برای انتخاب سیاسی و نمادین بین دو جبهه است.
پیشنهاد مسکو پیامی بود که نه تنها خطاب به آمریکا (نزدیک من نشو) بلکه خطاب به آسیای مرکزی هم بود (از من دور نشوید). پرسش اینجاست که آیا کشورهای آسیای مرکزی تلویحا قبول می کنند که قدرتهای بزرگ در مورد سرنوشت آنها تصمیم گیری کنند. طرح های روسیه و آمریکا انتخابی موجودیتی برای کشورهای آسیای مرکزی ایجاد می کند (و همچنین سایر جماهیر شوروی سابق): یا به سمت دنیای دموکراسی بروند یا به دنیای اقتدارگرایی بپیوندند.
این نکته مهمی است که حتی با گذشت 30 سال از فروپاشی جماهیر شوروی، کشورهای آسیای مرکزی حساسیت بالایی نسبت به هر گونه تهدید نسبت به استقلال خود از سوی روسیه دارند. در سال 2021، مقامات بلندپایه روسیه از جمله معاونان دومای مرکزی و کارشناسانی از تخصصهای مختلف هجمههای اطلاعاتی برای ترساندن قزاقستان راهاندازی و ادعاهای سرزمینی در مورد استانهای شمالی این کشور مطرح کردند.
در روزهای اولیه ژانویه 2022، شورشهای ناگهانی در قزاقستان رخ داد و به سرعت از کنترل خارج شد که باعث شد رئیس جمهور توکایف از نیروهای سازمان پیمان امنیت جمعی (CSTO) درخواست کمک برای کنترل شرایط کند. این اولین مورد از ماموریت نیروهای CSTO از زمان شکل گیری آن در سال 2001 بود. بسیاری از ناظران به این نکته اشاره کردند که روسیه ذی نفع اصلی در ناآرامیهای قزاقستان بود و همچنین معتقدند که این شورشها دارای ابعاد سیاسی جغرافیایی بودند.
در 10 ژانویه، پس از آرام شدن شورشها، یک جلسه آنلاین CSTO تشکیل شد و در آن جلسه، رئیس جمهور بلاروس «لوکاشنکو» بیان کرد که پس از قزاقستان، ازبکستان نیز میتواند با تهدید مشابهی روبرو شود و این کشور باید بیشتر هوشیار باشد. این بیانیه باعث خشم در میان ازبکها شد و آن را نوعی تهدید در لفافه خواندند.
در این زمینه، این پرسش مطرح میشود که آیا جنگ سرد جدید بین آمریکا و روسیه به قیمت استقلال کشورهای آسیای مرکزی تمام میشود. دو جلسه بعدی در تاشکند اهمیت زیادی در این زمینه داشتند. در 13 دسامبر، اولین جلسه گفتمان مشارکت استراتژیک آمریکا-ازبکستان یک بیانیه مشترک منتشر کرد که بیان میکرد که آمریکا حمایت جدی از استقلال و یکپارچگی ازبکستان میکند. روز بعد، در 14 دسامبر، یک نماینده از MFA روسیه به تاشکند رفت تا در مورد همکاریهای آینده در قالب همکاری استراتژیک مذاکره کند. این نشان میدهد که رقابت استراتژیک بین این دو رقیب در اسیای مرکزی در جریان است که توجهی به استقلال دولتهای منطقه ندارند.
نتیجه گیری
تقاضای روسیه به منظور ممانعت از مشارکت آمریکا و روسیه با جمهوریهای شوروی سابق در زمینه نظامی است، در حالی که هیچ حمایتی از سوی این جمهوریها از این تقاضا ارائه نشده است. بنابراین، این تقاضا، ناقض استقلال دولتهای آسیای مرکزی و سایر جمهوریهای شوروی سابق محسوب میشود. اینها آواز بلند نئولیبرال و نئوامپریال هستند که همزمان در منطقه آسیای مرکزی شنیده میشوند. کشورهای این منطقه با چالشی دوگانه روبرو هستند؛ نشان دادن توانایی خود برای مقابله با فشار امپریال به شکل یک شوروی جدید و همچنین نمایش تعهد خود به ارزشهای دموکراتیک و توسعه. این چالش نیازمند آن است که کشورهای آسیای مرکزی و مردم این منطقه اتحاد و یکدستگی خود را نمایش دهند.
روشن است که استقلال سیاسی در زمینه رقابت روسیه و آمریکا بایستی مورد توجه قرار گیرد. در میان این دو قدرت، ایالات متحده همیشه حمایت رسمی خود را از استقلال و مسیر دموکراتیک کشورهای آسیای مرکزی بیان کرده، عملی که هیچ گاه از سوی روسیه دیده نشده است. استقلال آسیای مرکزی و توسعه سیاسی آن، از جمله افق بسط دموکراسی نمیتوانند دو مسئله جدا از شرایط موجود باشند. به بیان دیگر، استقلال و توسعه دموکراتیک در کشورهای آسیای مرکزی، بدون شک دارای ابعاد جغرافیایی و سیاسی است. دولتهای آسیای مرکزی با این آگاهی با طرفین نزاع، همکاری دارند (روسیه و امریکا و ناتو) و این همکاری شامل امور نظامی و غیر نظامی است و البته چنین همکاری تهدیدی برای امنیت روسیه محسوب نمیشود.
امکان داشتن یک انتخاب دموکراتیک برای کشورهای آسیای مرکزی بستگی دارد به توانایی ادامهدار این کشورها برای حفظ نوعی استقلال در سیاستهای خارجی و امنیتی و همچنین حفظ یک رابطه معنادار با آمریکا و غرب.
انتهای مطلب/
«این متن در راستای اطلاع رسانی و انعكاس نظرات تحليلگران و منابع مختلف منتشر شده است و انتشار آن الزاما به معنای تأیید تمامی محتوا از سوی "موسسه مطالعات راهبردی شرق" نیست»