مطالعات شرق/
چکیده
هرچند شاخه رسمی داعش در افغانستان، موسوم به داعش خراسان، برای اولین بار به عنوان یک تهدید در سال 2015 ظاهر شد اما حمله آن به فرودگاه کابل در زمان تصرف کابل به دست طالبان در آگوست 2021، شهرت جهانی آن را افزایش داد و سئوالاتی را درباره ثبات این کشور در آینده و همچنین توانایی طالبان برای کنترل این خطر تروریستی دوباره احیا شده به وجود آورد. تصرف کابل به دست طالبان، در کنار خروج بی قید و شرط آمریکا و سقوط دولت افغانستان، فرصت جدیدی را برای داعش خراسان به وجود آورد تا بتواند پس از سالها تحمل تلفات سنگین انسانی و ارضی، دوباره تجدید قوا کرده و حملات خشونت بار خود را از سر گیرد. با توجه به نبود فشارهای ضد تروریستی چند جانبه، ظرفیتهای حاکمیتی محدود طالبان و همچنین بحران انسانی رو به وخامت در افغانستان، داعش خراسان حالا احتمالا خود را در بهترین موقعیت یافته است تا به بازسازی، تجدید قوا و گسترش خود بپردازد. در حالی که طالبان همچنان درگیر روند انتقال خود به یک بازیگر دولتی است، داعش خراسان فرصت بینظیری پیدا کرده است تا ضمن برقراری ارتباط فرصت طلبانه با گروههای شبه نظامی محلی که نیاز به اتحادهای جهادی دارند، از بین افراد ناراضی از حکومت طالبان نیز عضوگیری کند. اگر قدرتهای جهانی یک راهبرد امنیتی هماهنگ با طالبان را در پیش نگیرند، ممکن است درگیر پیامدهای نبرد روزافزون داعش خراسان ـ طالبان شوند.
بمب گذاری انتحاری آگوست 2021 در فرودگاه کابل که صدها کشته و زخمی بر جا گذاشت، نه تنها جامعه جهانی را شوکه کرد بلکه بار دیگر نگاهها را متوجه خطرات داعش خراسان کرد. این حمله بلافاصله سئوالاتی را درباره تأثیر تهدید داعش خراسان بر اقدامات باقیمانده آمریکا برای خروج، ثبات افغانستان تحت کنترل طالبان و امنیت همسایگان این کشور مطرح کرد. هر چند ماهیت جنجالی و نمایشی حمله به فرودگاه کابل باعث شد تا عده زیادی، داعش خراسان را یک تهدید تازه و دوباره برای این کشور بدانند اما به واقع باید گفت که نشانههای هشدار دهنده درباره خیزش دوباره داعش خراسان، از سال قبل شروع شده بود. تصرف سریع افغانستان به دست طالبان، به همراه سقوط مفتضحانه دولت افغانستان، فرصت جدیدی را در اختیار داعش خراسان قرار داد تا بتواند به تضعیف مشروعیت و سلطه طالبان منزوی شده در سطح جهان بپردازد. طبق گزارش سازمان ملل، در شرایطی که نیروهای طالبان، با موفقیت اندک، درگیر یک عملیات ضدشورش مرگبار بر ضد رقبای جهادی خود هستند، داعش خراسان در حال حاضر تقریبا در همه ولایات افغانستان حضور دارد. برای درک بهتر خط سیر آینده داعش خراسان، رقابت آن با طالبان و خطرات امنیتی که ممکن است متوجه منطقه کند، لازم است تا تغییرات راهبردی این گروه را در دورههای زمانی مختلف مورد بررسی قرار دهیم: دوره اول ظهور داعش خراسان، سالهای مصادف با عملیاتهای نظامی شدید نیروهای آمریکایی و افغان و در نهایت، دوره درگیری شدید داعش خراسان با طالبان پس از خروج آمریکا.
سال 2015، در شرایطی که نیروهای آمریکایی و افغان هنوز درگیر نبرد با شورش طالبان بودند، داعش خراسان با اتخاذ راهبردی که مبتنی بر همکاری فرصت طلبانه با سازمانهای شبه نظامی بود، شروع به ایجاد فضای لازم برای خود کرد و توانست خود را از سایر گروههای غالب و مهم متمایز کند. از یک سو، همکاری با گروههایی چون «لشکر جهنگوی» و «جنبش اسلامی ازبکستان»، تخصص گسترده و دانش جغرافیایی منطقهای خوبی را در اختیار داعش خراسان قرار داد و رقابت بر سر عضوگیری را کاهش داد. از سوی دیگر، متمایز شدن از سایر گروهها، به خصوص طالبان افغان و همچنین گروههایی چون «لشکر طیبه» این فرصت را در اختیار داعش خراسان قرار داد تا بتواند شبه نظامیان را به خاطر دلایل عملی و عقیدتی، به سمت بیعت با خود سوق دهد.
اوایل سال 2022 (که تنها 3 سال با نقطه یک دهه حضور رسمی داعش خراسان در این منطقه فاصله دارد)، داعش خراسان به عنوان یک تهدید دائمی برای ثبات افغانستان و همسایگان آن وارد صحنه شده است. این مقاله، با استناد به اطلاعات و منابع مختلف گردآوری شده است، از جمله دادههای اولیه درباره حملات انجام شده توسط داعش خراسان؛ مطالب تبلیغاتی منتشر شده توسط داعش خراسان و رقبای آن (از جمله کانالهای رادیویی)؛ و در نهایت، مصاحبه نویسندگان این مقاله با اعضای دولت سابق افغانستان، مقامات طالبان و بزرگان قبایلی در ننگرهار و کنر. ما برای دنبال کردن مسیر طی شده توسط داعش خراسان، از ابتدا تاکنون، گزارش خود را در 4 بخش تنظیم کردهایم. بخش اول، روند تکامل داعش خراسان را از سال 2015 تا 2019 مورد بررسی قرار میدهد، از جمله ماهیت تعامل داعش مرکزی با داعش خراسان در سالهای اولیه حضور آن در این منطقه. بخش دوم، روی خیزش دوباره داعش خراسان در سالهای 2020 و 2021 تمرکز داشته و اقدامات این گروه را برای بازسازی مقرهای شبه نظامی خود از طریق کانالهای متعدد بررسی میکند. در بخش سوم، رابطه داعش خراسان را با 3 گروه حاضر در منطقه که ممکن است رقبا و چالشهای اصلی آن باشند (تحریک طالبان پاکستان، القاعده و طالبان افغان) مورد مطالعه قرار میدهیم. در نهایت نیز نویسندگان به برخی پیامدهای امنیتی منطقهای مرتبط با خیزش مجدد داعش خراسان خواهند پرداخت.
روند تکامل داعش خراسان (2015 تا 2019)
ژانویه سال 2015، «ابومحمد العدنانی» سخنگوی وقت داعش در پیامی صوتی، خبر تشکیل شاخه داعش خراسان را به طور رسمی اعلام کرد. البته قبل از این اعلام رسمی، اقداماتی برای تشکیل این شاخه انجام شده بود. اولین افرادی که علنا در مارس 2014 با «ابوبکر البغدادی» بیعت کردند، 9 نفر از اعضای سابق القاعده بودند؛ و همچنین 6 نفر از فرماندهان «تحریک طالبان پاکستان» که اکتبر 2014 به گروه تازه تأسیس داعش خراسان پیوستند. انتصاب «حافظ سعید خان» (از فرماندهان سابق تحریک طالبان پاکستان) به عنوان رهبر ارشد این گروه در سال 2015، حاکی از آن بود که داعش خراسان تلاش دارد به شدت از ساختارهای شبه نظامی محلی استفاده کند.
از زمان ظهور داعش خراسان در سال 2015، تحرکات عملیاتی این گروه عملا در همه ولایات و ایالتهای افغانستان و پاکستان گسترش داشته است. در مقاطع مختلف، این تحرکات شامل کنترل و تثبیت اراضی در بخشهایی از مناطق شمال و شرق افغانستان، به خصوص در ولایت ننگرهار بوده است. در نقاط دیگر افغانستان در سال 2015، کانونهای نوپای داعش خراسان که بیشتر محصول تحرک نیروهای جدا شده از طالبان یا گروههای همسو با طالبان بود، توسط طالبان یا از طریق حملات هوایی آمریکا و مداخله نیروهای زمینی افغان مهار شدند. اما در مناطق جنوبی ننگرهار، داعش خراسان از امتیازات متعددی برخوردار بود تا بتواند از پروژه ارضی اولیه خود حمایت کند. گزارشهای مربوط به اقدامات اولیه داعش خراسان برای توسعه ارضی نشان میداد که این گروه، در اوج فعالیت خود، توانست کنترل 8 منطقه از جنوب ننگرهار را در دست گرفته و بخش عمده منابع عملیاتی و نیروهای خود را در مقرهای بالفعل خود در درههای واقع در ولسوالی «اچین» متمرکز کند. در سال 2016، به واسطه برخی عوامل، روند تدریجی کاهش کنترل ارضی داعش خراسان آغاز شد؛ این عوامل عبارت بودند از: بسیج نیروهای زمینی طالبان برای محدود کردن پیشروی داعش خراسان در داخل و اطراف ننگرهار؛ اعطای اختیارات بیشتر از سوی اوباما به مقامات پنتاگون برای حمله به داعش خراسان؛ حملات زمینی نیروهای ائتلافی آمریکا و افغانستان، با پشتیبانی هوایی ایالات متحده که سبب کشته و دستگیر شدن صدها نیروی عادی و اعضای کادر رهبری داعش خراسان شد؛ و ورود یگانهای بیشتر افغانستانی برای کمک به پاکسازی و حفاظت از اراضی بازپس گیری شده از داعش خراسان.
از سال 2015 تا 2019، عملیاتهای ضد دولتی منجر به دستگیری، قتل یا تسلیم اجباری بیش از ده هزار عضو وابسته به داعش خراسان در افغانستان و پاکستان، از جمله صدها نفر از اعضای رده بالا یا رده پایین کادر رهبری آن شد. با نزدیک شدن به پایان این دهه، تصرفات ارضی داعش خراسان در ننگرهار کاهش پیدا کرد و نیروهای باقیمانده این گروه یا به طور دسته جمعی تسلیم نیروهای دولت سابق شدند و یا اینکه به ولایت کنر یا مناطق شهری مهم نقل مکان کردند.
طی همین دوره از سال 2015 تا 2019، عملیاتهای تهاجمی داعش خراسان، یک روند صعودی و نزولی داشته است. همان طور که از تصویر یک مشخص است، تعداد کل حملات داعش خراسان (مجموعا در افغانستان و پاکستان)، از سال 2015 تا 2017 به طور سالیانه افزایش داشته و از سال 2017 تا 2019 روندی نزولی داشته است. طبق تصویر شماره دو نیز میانگین مرگباری حملات این گروه (تعداد افراد کشته و زخمی شده در هر حمله)، از سال 2017 تا 2018 روند افزایشی و در سال 2019 روندی کاهشی داشته است. از سال 2015 تا 2019، داعش خراسان در بیش از 25 ولایت و ایالت در افغانستان و پاکستان دست به حمله زد و منجر به زخمی و کشته شدن حدود 6800 نفر در افغانستان و 2073 نفر در پاکستان شد. در این مدت، شهری که بیش از همه لطمه خورد (با حدود 3900 نفر تلفات) شهر کابل بود و پس از آن نیز شهر جلالآباد افغانستان (با بیش از 1000 نفر تلفات) و شهر کویته پاکستان (با بیش از 750 نفر تلفات) در ردههای بعدی قرار داشتند. در هر دو این کشورها، اغلب حملات داعش خراسان علیه اهداف دولتی بود، از جمله زیرساختها و یا کارکنان دولتی و امنیتی و به طور خاص، نیروهای پلیس. قبل از سال 2020، اهداف نرم مختلفی مثل نهادهای دینی و اماکن عمومی نیز به طور پیوسته هدف حمله قرار میگرفتند، به نحوی که شیعیان افغانستان و جامعه صوفیان در پاکستان غالبا هدف حملات، از جمله حملات انتحاری، بودند.
رابطه داعش خراسان با داعش مرکزی
اما به رغم وجود دورههایی که در آن داعش خراسان تحت فشار حملات شدید بود، اسناد داخلی این گروه حکایت از وجود سازمانی دارد که تا حد زیادی وفادار به روش داعش مرکزی در عراق و سوریه است. این اسناد همچنین اهداف اولیه داعش خراسان را مشخص میکنند. برای مثال، نویسندگان این گزارش، به یادداشتی از داعش خراسان برخوردند که مربوط به جولای 2016 بود و به نظر میرسید که بعد از مرگ «حافظ سعید خان» امیر اول این گروه نوشته شده است.
این یادداشت به ارائه گزارشی از آخرین وضعیت داعش خراسان میپرداخت و ظاهرا مخاطب آن، مقامات داعش مرکزی بودند. در بخشی از این نامه آمده است:
ما یک امیر جنگی را برای ولایت خراسان انتخاب کردیم و یک شورای نظامی نیز برای این ولایت تشکیل دادیم... برادران ولایت خراسان به واسطه تشکیل یک کمیته شریعت که به حل مسائل اختلافی میپردازد آسوده خاطر شدند و به همین خاطر، اجرای روش کار دولت اسلامی آسانتر شده است.
حتی با وجود وارد آمدن تلفات سنگین به داعش خراسان در سطح نیروی انسانی وکادر رهبری در نیمه اول سال 2016، این گروه به نظر خط مشیهای متعددی را در راستای توسعه اداری و سازمانی خود در اولویت قرار داده بوده است. در گزارشهای مختلفی که راجع به تلفات داعش خراسان منتشر شده بود، به جزییاتی درباره طیف وسیعی از اقدامات اعضای این گروه اشاره شده بود؛ این گزارشها نشان میدهند که اعضای هدف قرار گرفته داعش خراسان، وظایفی را در بدنههای مختلف اجرایی و اداری این گروه بر عهده داشتهاند که قابل قیاس با ساختارهای موجود در تشکیلات اداری اولیه دولت داعش مرکزی بوده است. این بدنهها عبارت بودند از: بخشهای آموزش نظامی، عملیاتهای میدانی و عملیاتهای انتحاری؛ بخشهای مربوط به امور دینی و قضایی؛ بخشهای رسانه، تبلیغات وعضوگیری؛ و بخشهای لجستیک، فناوری اطلاعات و بدنههای مالی.
هر چند تردیدهای زیادی درباره رابطه بین داعش مرکزی و داعش خراسان وجود دارد اما گزارش منابع باز و همچنین اسناد به دست آمده از افغانستان حکایت از آن دارند که داعش مرکزی نقش مهمی در تسهیل روند استقرار داعش خراسان، دست کم در سالهای اولیه شکل گیری آن داشته است. داعش مرکزی در مسائل مختلفی از تسهیل روند برگزاری جلسات گرفته تا ارائه راهنماییهای کلی در حوزه حاکمیتی و همچنین حل مناقشات به یاری داعش خراسان آمده و به تثبیت جای پای آن در منطقه کمک کرده است.
برای درک بهتر سطح تعاملات بین داعش خراسان و داعش مرکزی در اولین سالهای شکل گیری آن، نویسندگان این گزارش، نمونههایی از اسناد به دست آمده از افغانستان (به زبانهای دری، پشتو و اردو) را مورد بررسی قرار دادند تا بتوانند ماهیت راهنماییهای ارائه شده به داعش خراسان و همچنین نوع رابطه بین این دو نهاد را مشخص کنند. در بین مجموعه اسنادی که ظاهرا با هدف ارائه مشاوره به داعش تهیه شدهاند، سندی با سربرگ «الحسبه» دیده میشود که اشاره به پلیس اجرای احکام دینی دولت اسلامی دارد. در این سند، از همه امیران خواسته شده است تا اقدامات خود را از اکتبر 2014 تا ژانویه 2015 به «الحسبه» گزارش کرده و بعد از آن، این کار را به صورت ماهانه انجام دهند.
این نامه اطلاعاتی را درباره حل و فصل مسائل، پروندههای ارجاع داده شده به دادگاهها، تبلیغات انجام شده برای مردم، سخنرانیهای ارائه شده، اموال مصادره شده و اقدامات انضباطی صورت گرفته خواستار شده است. در سایر اسنادی که با سربرگ «الحسبه» هستند، قوانین کلی درباره موضوعات مختلف دیگر آورده شده است، از جمله انتشار عکس «بردگان جنسی» زن در شبکههای اجتماعی، استفاده از دستگاههای دریافت کننده ماهواره و نحوه برخورد با کتابها، نوارهای صوتی و فیلمهای ویدیویی «نامناسب». هر چند به نظر میرسد که این اسناد بیشتر یک سری دستورالعملهای کلی از سوی داعش مرکزی برای «ولایات» خود در نقاط مختلف دنیا باشند، تا یک نامه خاص برای داعش خراسان، اما وجود این نامهها نشان از تمایل داعش مرکزی برای شکل دادن به رفتار میدانی داعش خراسان داشته است.
همچنین به نظر میرسد که داعش خراسان به شدت اصرار داشته است تا به طور مرتب با داعش مرکزی در ارتباط باشد، به خصوص برای ارائه گزارش درباره دستاوردها و عملیاتهای نظامی خود. یک سری اسناد حکایت از آن دارند که داعش مرکزی به طور مرتب خواهان دریافت گزارشهای نظامی و شواهد مربوط به دستاوردهای داعش خراسان بوده است. جزئیات ذکر شده در این اسناد نشان میدهند که داعش خراسان موضوعاتی چون تعداد اعضای خود، گروههایی که با آن بیعت کرده بودند، انتصاب رهبران، نتیجه درگیریهای انجام شده با طالبان و عملیاتهای انجام شده در پاکستان را گزارش میکرده است. هر چند این اسناد صراحتا و با ذکر نام، کسی را مخاطب قرار ندادهاند اما به نظر میرسد گزارشهایی از آخرین وضعیت این گروه بودهاند که برای داعش مرکزی تهیه میشدهاند. علاوه بر نامههای مربوط به مشاورهها و دستورالعملهای کلی و نامههای مربوط به گزارش وضعیت داعش خراسان، اسنادی نیز وجود دارند که نشان میدهند داعش خراسان در برخی برهههای دشوار، به خصوص زمانی که متحمل تلفات شده یا نیازمند پول بوده، مشکلات خود را به اطلاع داعش مرکزی میرسانده است. اسناد مربوط به این حوزه حکایت از آن دارند که داعش مرکزی نیز مبالغی را، دست کم در سالهای اولیه، برای داعش خراسان ارسال میکرده است.
در مجموع، نمونه اسناد به دست آمده نشان میدهند که داعش مرکزی چگونه به طرق مختلف در ایجاد تشکیلات داعش خراسان در سالهای اولیه مشارکت داشته است، احتمالا مبالغی را برای آن ارسال میکرده و همچنین تا حدودی بر راهبردها و تاکتیکهای داعش خراسان نظارت داشته است. هر چند در حال حاضر، رابطه بین داعش مرکزی و داعش خراسان چندان مشخص نیست اما اخیرا داعش مرکزی در تبلیغات خود، به طور مرتب از داعش خراسان به عنوان یکی از فعالترین ولایات خود نام برده و برخی حملات پر تلفات آن (مثل حمله به زندان جلالآباد در سال 2020 و حمله به فرودگاه کابل در آگوست 2021) را مستقیما مورد ستایش قرار داده است.
اواخر سال 2019، کاهش مناطق تحت کنترل، کاهش نیروی انسانی و کاهش ظرفیت کلی داعش خراسان، این گروه را به شدت تضعیف و آن را مجبور کرد تا عملیاتهای خود را عمدتا روی مراکز شهری متمرکز کند. هر چند تحرکات عملیاتی این گروه در سال 2019، در مقایسه با سالهای قبل، کاهش پیدا کرده بود اما تلاش پیوسته آن برای انجام حملات گاه به گاه، نشان از احتمال خیزش مجدد این گروه در سال 2020 داشت، به خصوص در نبود برنامههای ضدتروریستی چند جانبه.
خیزش دوباره داعش خراسان (2020 تا 2021)
در این بخش، روی موضوع خیزش دوباره داعش خراسان که از سال 2020 آغاز شد و تا سال 2021 ادامه داشت، تمرکز خواهیم کرد. در این بخش با استناد به دادههای اصلی و اولیه موجود درباره حملات انجام شده توسط داعش خراسان و همچنین تبلیغات خود این گروه، به بررسی تغییرات صورت گرفته در رفتار عملیاتی داعش خراسان، نقش رهبران جدید داعش خراسان در احیای مجدد این گروه و در نهایت، تلاشهای این گروه برای بازسازی مقرهای شبه نظامی خود خواهیم پرداخت.
اصلاحات عملیاتی
در اواسط سال 2020، نشانههای هشدار دهنده درباره خیزش دوباره داعش خراسان به تدریج شروع به پدیدار شدن کردند. حملات داعش خراسان که از ژوئن 2020 آغاز شدند، ماه به ماه تا ژوئن 2021، به طور پیوسته افزایش یافتند و از 3 حمله در ژوئن 2020 به 41 حمله در ژوئن 2021 رسیدند. در این مدت، به طور پیوسته حملات فرقهای و پرتلفاتی علیه اقلیتهای آسیبپذیری چون جامعه هزاره افغانستان انجام شده است، از جمله حمله دهشتناک به مدرسه دختران هزاره در کابل در می 2021 که سبب کشته و زخمی شدن بیش از 200 دختر و معلم شد. پس از حمله مهیب آگوست 2021 به فرودگاه کابل که منجر به کشته و زخمی شدن صدها غیرنظامی افغان (و همچنین 13 نظامی آمریکایی) شد، داعش خراسان هیچ نشانهای دال بر توقف عملیاتهای خشونت بار خود نشان نداد. حمله به مساجد قندوز و قندهار در اکتبر سال 2021، بیش از صدها کشته و زخمی بر جا گذاشت و علاوه بر این، حملاتی نیز در کابل صورت گرفته است.
اما در مجموع، میانگین مرگباری داعش خراسان در هر حمله، در مقایسه با سالهای قبل، به نحو چشمگیری کاهش پیدا کرده است. همان طور که در تصویر (2) نشان داده شده است، در سال 2021، میانگین تعداد افراد و کشته و زخمی شده در هر یک از حملات داعش خراسان حدود 5.5 نفر بوده است؛ البته پایینتر بودن این رقم، نتیجه افزایش زیاد حجم حملات انجام شده توسط داعش خراسان در سال 2021 بوده است. با احتساب درگیریهای انجام شده با طالبان در سال گذشته، مجموع حملات داعش خراسان در سال 2021 بیش از دو برابر تعداد حملات انجام شده توسط این گروه در سالهای قبلی بوده است که بالاترین آمار را به خود اختصاص داده بودند؛ به نحوی که این رقم تا پایان دسامبر 2021، از مرز 340 حمله گذشت. ماهیت راهبرد حملات داعش خراسان نیز تغییر کرده است. علاوه بر انجام حملات پیچیدهتری چون عملیات زندان جلالآباد در سال 2020، داعش خراسان در بهار و تابستان سال 2021 نیز حمله به زیرساختها را در دستور کار خود قرار داد و مسئولیت دهها مورد حمله به دکلهای برق و تانکرهای نفت را بر عهده گرفت؛ در واقع، داعش خراسان برای به چالش کشیدن دولت سابق و همچنین به چالش کشیدن مشروعیت طالبان به عنوان یک بازیگر دولتی، راهبرد «جنگ اقتصادی» را در پیش گرفته است.
در زمان انجام مذاکرات صلح وگفتوگوهای بینالافغانی، حملات داعش خراسان که با هدف متوقف کردن روند پیشرفت سیاسی انجام میشد، سبب ایجاد آشفتگی و سردرگمی عمومی در بین نهادهای سیاسی مختلف شد. اما پس از تسلط طالبان بر کابل، داعش خراسان تمرکز خود را مستقیما متوجه تضعیف مشروعیت طالبان کرد. در شرایطی که هیچ عملیات ضدتروریستی خارجی بر ضد داعش خراسان انجام نمیشد و همچنین با توجه به منابع محدود طالبان و کنترل ضعیف آن در برخی نقاط کشور، بهترین فرصت در اختیار داعشیها قرار گرفت تا بتوانند طالبان را به چالش کشیده و از گروههای آسیبپذیر جامعه بهربرداری کنند. بدین ترتیب، مهمترین تغییر در راهبرد حملات داعش خراسان طی سال گذشته، انجام یک سری اقدامات متمرکز با هدف متزلزل کردن کنترل ضعیف طالبان بر مقرهای سابق داعش در ولایت ننگرهار بوده است.
حدودا از اواسط سپتامبر 2021، داعش خراسان مسئولیت 127 حمله را در افغانستان بر عهده گرفت که نزدیک به 100 مورد از این حملات (7 درصد) صرفا طالبان را هدف قرارگرفته بودند. حدود 60 درصد حملات داعش خراسان علیه طالبان نیز تنها در ولایت ننگرهار رخ داده است (تصویر 3 را ببینید). این گروه ضمن حمله به پستهای ایست و بازرسی، کاروانهای امنیتی و پرسنل طالبان، ترورهای هدفمندی را نیز علیه اعضای دولت سابق، کارکنان بخش رسانه، فعالان مدنی، بزرگان جوامع مختلف و شخصیتهای برجسته جوامع سلفی محلی که علیه داعش خراسان صحبت کرده بودند انجام دادند. اقدامات داعش خراسان برای متزلزل کردن کنترل طالبان، گروه طالبان را بر آن داشت تا دست به عملیاتهای ضدشورش بزند؛ عملیاتهایی که شامل سرکوب و اقدامات تلافیجویانه علیه مردم غیرنظامی محلی بود که متهم به حمایت از داعش خراسان بودند. تاکنون، حتی اقدامات اعلام شده برای وساطت و آشتیگری با جوامع محلی و همچنین بسیج بیش از 1000 نیروی امنیتی اضافی طالبان برای کمک به تأمین امنیت ننگرهار نیز تأثیر زیادی در پنهان کردن رویکرد خشن طالبان در برنامه مبارزه با شورش نداشته است؛ وضعیتی که همچنان سبب دور شدن مردم محلی شده و احتمالا موجب تداوم درگیری طالبان و داعش خراسان در آینده نزدیک خواهد شد.
سازماندهی مجدد داعش خراسان، تحت رهبری جدید
داعش خراسان روند خیزش دوباره خود را مدیون «شهاب المهاجر» رهبر ارشد میداند. المهاجر که نام واقعی وی «ثناءالله غفاری» است، اهل منطقه «شکر دره» واقع در شمال کابل بوده و دارای مدرک مهندسی از دانشگاه کابل است. او در دانشگاه کابل، تحت تأثیر افکار «ابوعبیدالله متوکل» که از اعضای هیئت علمی دانشگاه و از علمای سلفی افغان بود قرار گرفت و ایدئولوژی سلفی را برگزید. خانواده المهاجر متعلق به یک حزب جهادی مهم افغان (حزب اسلامی گلبدین حکمتیار) بودند که در دوران قبل از طالبان تشکیل شده بود و در نبرد بر ضد نیروهای ائتلافی تحت رهبری آمریکا در افغانستان مشارکت داشت. المهاجر از طریق همین حزب، به جنگ جهادی افغانستان پیوست و بعدها به جناحهای طالبان که وابسته به «شبکه حقانی» بودند پیوست.
وی رابطه نزدیکی با فرماندهان ارشد شبکه حقانی، از جمله «تاج میر جواد» و «قاری بریال» داشت که هدایت شبکههای تروریستی کابل را بر عهده داشتند. زمانی که داعش خراسان در افغانستان سر برآورد، المهاجر بیعت خود را تغییر داد و در نهایت به عنوان معاون شبکه داعش خراسان در کابل منصوب شد. پس از انتصاب المهاجر به عنوان امیر جدید داعش خراسان در سال 2020، از وی به عنوان یک متخصص جنگ شهری یاد شد که میتواند با هدف گرفتن دولت افغانستان در مناطق شهری و همچنین آزادی زندانیان دربند داعش خراسان، انتقام خون «شهدای گروه» را بگیرد. به گفته دو تن از مقامات امنیتی ارشد دولت سابق افغانستان، المهاجر یک شبکه اجتماعی گسترده در شهر کابل داشت که به عضوگیری وی کمک میکرد. این شبکه شامل جوانانی بود که از خانوادههای بانفوذ سیاسی و جهادی بودند و گاهی به صورت ناشناس فعالیتهای داعش خراسان را تسهیل میکردند. این شبکههای شخصی توانستند به لحاظ لجستیکی به المهاجر کمک کنند، برای مثال در زمینه گرفتن کارتهای امنیتی خاص و یا اخذ مجوز سلاح از مقامات ارشد دولت افغانستان؛ از جمله مجوزی که توسط دفتر «عبدالرشید دوستم» معاون سابق رئیس جمهور افغانستان صادر شده بود.
داعش خراسان در تبلیغات خود عموما المهاجر را به خاطر سه خدمت مهم به این سازمان مورد ستایش قرار میدهد. اول اینکه، آنها المهاجر را به خاطر تجدید قوای داعش خراسان تحسین میکنند، آن هم در زمانی که این گروه پس از تحمل تلفات سنگین انسانی و رهبری و همچنین از دست دادن اراضی تحت کنترل خود، در تلاش برای حفظ حیات خود در سالهای پسا 2019 بود. دوم اینکه، عملیات حمله به زندان جلالآباد در آگوست 2020 و راهبرد جنگ اقتصادی جدید داعش خراسان که در بالا به آن اشاره شد، همگی به مهارتهای رهبری المهاجر نسبت داده میشوند. مورد سوم و نهایی اینکه، آنها حمله پرتلفات آگوست 2021 به فرودگاه کابل را که توسط «عبدالرحمن لوگری» از اعضای کانون داعش خراسان در کابل انجام شد به حساب المهاجر میگذارند. لوگری پس از تصرف کابل به دست طالبان در آگوست 2021، از یک زندان فوق امنیتی آزاد شده بود.
اتحاد مجدد، تقویت و تنوع بخشی به صفوف نیروها
یکی از چالشهای مهم المهاجر در مواجهه با سازمانی که دچار تلفات انسانی و از دست دادن اراضی شده بود، اتحاد مجدد صفوف از هم پاشیده داعش خراسان، تقویت نیروها و تنوع بخشی به صفوف آن بود تا بتواند کمکی به آغاز راهبرد جدید جنگ شهری این گروه باشد. المهاجر برای تحقق این هدف، داعش خراسان را براساس یک راهبرد سه جانبه رهبری کرد: طراحی عملیاتهای فرار از زندان، اعطای مصونیت به بیش از 1400 عضو این گروه که تسلیم دولت سابق شده بودند و همچنین تبلیغ درباره یک مقر شبه نظامی تنوع بخشی شده به منظور ایجاد یک شبکه عضوگیری گسترده.
المهاجر در اولین پیام عمومی خود به اعضای داعش خراسان در اوایل جولای 2020، از اعضای پراکنده شده این گروه خواست تا در راهبرد جدید داعش خراسان مشارکت کنند: جنگ چریکی و تروریسم شهری. علاوه بر این، به اعضای دربند این گروه در زندانها نیز وعده نجات داده شد. یک ماه بعد، داعش خراسان یک حمله بسیار پیچیده به زندان مرکزی ننگرهار واقع در شهر جلالآباد انجام داد و توانست بیش از 1000 زندانی، از جمله 280 عضو داعش خراسان را آزاد کند. این حمله هماهنگ (که اولین حمله در نوع خود برای داعش خراسان بود)، توانست شهرت روزافزون المهاجر را تا حد زیادی افزایش دهد.
به طور مشابه، سایر عملیاتهای فرار از زندان که بلافاصله پس از سقوط دولت سابق افغانستان انجام شد، باعث شد تا صدها زندانی آزاد شده دوباره به صفوف داعش خراسان بپیوندند. طبق برآوردهای انجام شده، در زمان سقوط دولت سابق افغانستان و پس از آن، حدود 2000 تا 3000 زندانی داعشی، از جمله رهبران ارشد، فرماندهان و اعضای فعال در عرصه تبلیغات رسانهای از زندان فرار کردند. برای مثال، «اسلم فاروقی» (که قبل از المهاجر، رهبر داعش خراسان بود)، «ابویزید عبدالقاهر خراسانی» از ایدئولوگهای ارشد و با نفوذ و «اعجاز احمد آهنگر» موسس شاخه داعش در جامو و کشمیر، جزو این افراد فراری بودند. یکی از جنبههای مهم این عملیاتهای فرار از زندان، آزاد شدن جنگجویان خارجی بود. دولت سابق افغانستان بیش از 400 عضو داعش را از 14 کشور مختلف زندانی کرده بود که این افراد توانستند در جریان عملیاتهای فرار از زندان، یک روز قبل از تسلط طالبان بر کابل، از زندان بگریزند. با توجه به اینکه بعید است این جنگجویان دوباره به کشورهای زادگاه خود بازگردند (جایی که ممکن است تحت پیگرد قرار گیرند)، لذا آزادی آنها از زندان احتمالا سبب تقویت کادر داعش خراسان شده است.
علاوه بر این، برای جذب آن دسته از نیروهایی که قبلا تسلیم دولت افغانستان شده بودند، داعش خراسان یک سیاست عفو عمومی اعلام کرد که احتمالا صدها شبه نظامی را ترغیب به بازگشت به آغوش این گروه کرده است. رادیوهای داعش خراسان، موضوع 1400 عضو این گروه را که اوایل سال 2020 در ولایت کنر تسلیم دولت سابق شده بودند، مورد بحث قرار دادند؛ طبق فتوای داعش خراسان، برخی فرماندهان این گروه به جنگجویان خود خیانت کرده و آنها را مجبور به تسلیم کردند. داعش خراسان این جنگجویان را ترغیب کرد تا با حاضر شدن در محکمههای این گروه، با داعش خراسان تجدید بیعت کنند.
قبل از بحث درباره بخش سوم این راهبرد، خوب است درباره منابع بالقوه عضوگیری برای داعش خراسان صحبت کنیم. یک منبع بالقوه عضوگیری برای داعش خراسان، جوامع سلفی افغان در داخل و اطراف کابل و ننگرهار است؛ جایی که داعش خراسان تلاش کرده است تا از نبود اعتماد بین طالبان و جوامع سلفی به نفع خود بهربرداری کند. پس از به قدرت رسیدن طالبان، «ابوعبدالله متوکل» عالم سرشناس سلفی به شکل مرموزی در کابل ربوده و کشته شد که این مسئله موجب افزایش تنشها بین سلفیها و طالبان شد. متوکل به اتهام ارتباط با داعش خراسان، حدود دو سال زندانی بود اما در جریان عملیاتهای فرار از زندان در زمان تصرف افغانستان به دست طالبان در آگوست 2021، از زندان گریخت. پس از آنکه به دنبال کشته شدن متوکل، داعش خراسان دست به چند حمله زد، طالبان در اقدامی واکنشی، تدابیر امنیتی سختی را در مناطق سلفینشین برقرار کرد و ضمن تعطیلی مساجد و انجام حملات شبانه، دهها تن از جوانان سلفی را ربوده و در ملا عام اعدام کرد. این گونه اقدامات، نگرانی جامعه سلفی را درباره عملیاتهای تعقیب طالبان افزایش داده است. در چنین شرایطی، داعش خراسان تلاش کرده است تا به سوء استفاده از احساسات ضد طالبانی سلفیها، افراد را در برابر طالبان بسیج کند. داعش خراسان با تأکید بر اینکه طالبان در حال هدف گرفتن سلفیها است و غالبا نیز ادعاهای خلاف واقع یا اغراق شدهای در این باره ارائه میکند، خود را به عنوان حافظ جامعه سلفی معرفی کرده است.
بخش دیگری از مردم که پیوستن آنها به داعش خراسان ممکن است تنها راه ممکن برای حفظ بقای آنها باشد، نیروهای امنیتی سابق افغانستان هستند که خطر تعقیب شدن توسط طالبان آنها را تهدید میکند. هر چند تعداد افراد گزارش شده در این بخش کم بوده است اما تحولات اواخر سال 2021 حکایت از آن دارد که برخی نیروهای سابق افغانستان که برای در امان ماندن از طالبان به داعش خراسان پیوستهاند، تکنیکهای مفیدی را در زمینه جنگ و جمع آوری اطلاعات همراه خود آوردهاند. تا زمانی که طالبان نتواند مکانیسم موثری را برای مصالحه با نیروهای سابق افغان پیدا کند، هزاران افسر امنیتی سابق و نگران افغانستان که هیچ چشمانداز روشنی برای آینده ندارند، یک منبع و فرصت بکر برای داعش خراسان هستند تا بتواند خود را بیشتر از قبل تقویت کند. در بخش سوم راهبرد المهاجر برای جذب نیروی بیشتر، به نظر میرسد که داعش خراسان به عمد در حال تبلیغ ماهیت متنوع اعضای خود طی دو سال گذشته است.
برای مثال، طبق اعلام داعش خراسان، حمله به معبد سیکها در کابل در مارس 2020 و همچنین حمله به زندان جلالآباد در آگوست 2020، هر دو با مشارکت اعضای هندی داعش خراسان انجام شدهاند. همچنین بر اساس اعلام داعش خراسان، عامل حمله قندوز در اکتبر 2021، یک مسلمان اویغور بوده است. داعش خراسان با نشان دادن اینکه این حملات توسط شبه نظامیانی با پیشینههای متفاوت انجام شده، احتمالا در تلاش است تا شبه نظامیان مختلف و متعدد، از جمله شبه نظامیان آسیای مرکزی، هندی، چینی و همچنین کشمیری را جذب خود کند. پتانسیل پیوستن جنگجویان خارجی به صفوف داعش خراسان، موضوعی نگران کننده است چون تحقیقات نشان میدهد که جنگجویان خارجی میتوانند طول عمر یک گروه، استفاده آن از عملیاتهای انتحاری و همچنین دسترسی جغرافیایی آن را افزایش دهند. در مجموع چنین به نظر میرسد که داعش خراسان با در پیش گرفتن یک راهبرد عضوگیری چند وجهی (که متشکل است از طرحهای فرار از زندان، انگیزه بخشی به نیروها از طریق اعلام عفو عمومی، نشان دادن خود به عنوان حامی جامعه سلفی و جذب شبه نظامیان منطقهای)، به شکل فعالی در حال تقویت صفوف خود است تا بتواند به جنگ خود با طالبان و بازیگران دولتی ادامه دهد.
رابطه داعش خراسان با رقبای محلی خود
روابط داعش خراسان (که هم شامل اتحادها و هم رقابتها میشود)، نقش مهمی در ظهور و بقای آن داشته است. در حالی که تاکنون تحقیقات زیادی درباره تأثیر اتحادهای داعش خراسان بر روند پیشرفت آن انجام شده است، در این بخش سعی داریم روی رقبای داعش خراسان در منطقه تمرکز کنیم؛ رقبایی که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم این گروه را به چالش میکشند: تحریک طالبان پاکستان، القاعده و شاخه آن در آسیای جنوبی (موسوم به القاعده شبه قاره هند) و طالبان افغان. درک رابطه بین داعش خراسان و این سه سازمان، میتواند درکی از رفتار فعلی و آتی داعش خراسان را به ما ارائه کند.
تحریک طالبان پاکستان
داعش خراسان در زمان تشکیل، همه گروههای اسلامگرای دیگر را به لحاظ دینی غیرمشروع دانست و خود را به عنوان تنها رهبر مشروع امت مسلمان در سطح جهان و تنها رهبر مشروع جنبش خلافت معرفی کرد. با توجه به برنامه ضد پاکستانی تحریک طالبان پاکستان و همچنین روابط مستحکم رهبران اولیه داعش خراسان با گروههای مختلف طالبان پاکستان، گروه تحریک طالبان پاکستان یکی از مخاطبان اصلی داعش خراسان بوده است. داعش خراسان زمانی شکل گرفت که تحریک طالبان پاکستان دچار شکاف شده بود و از اختلافات داخلی متعدد رنج میبرد. این وضعیت منجر به جدا شدن اعضای طالبان پاکستان از این گروه و پیوستن آنها به داعش خراسان شد، از جمله کل گروه طالبان پاکستان در «اورکزی» و بخشی از آن در «باجور» (طبق اعلام خود تحریک طالبان پاکستان).
«حافظ سعید خان» اولین رهبر داعش خراسان که از فرماندهان سابق تحریک طالبان پاکستان بود، امیدوار بود که طالبان پاکستان نیز به داعش خراسان ملحق شود؛ این مطلب را میتوان در نامهای که حافظ سعید در تاریخ 22 ژوئن 2016 خطاب به داعش مرکزی نوشت و در آن تصریح کرد که تحریک طالبان پاکستان نمیتواند با ظهور داعش خراسان به حیات خود ادامه دهد مشاهده کرد. وی در این نامه چنین نوشته است:
درباره تحریک طالبان پاکستان که تحت رهبری ملا فضل الله قرار دارد باید گفت که این گروه به خاطر اختلافاتی که در درون آن به وجود آمده، در آستانه فروپاشی است. ما میدانیم که این گروه تلاش کرده است تا برخی اختلافات داخلی خود را حل و فصل کند اما وضعیت اعضای آن به گونهای شده است که آنها یکدیگر را به جاسوسی متهم میکنند. این پیروزی است که الله به سربازان خلافت عنایت کرده است.
هر چند ادبیات به شدت ضد پاکستانی داعش خراسان، برای جنگجویان تحریک طالبان جذاب بود اما با توجه به وفاداری تحریک طالبان پاکستان به طالبان افغان، جنگ وحشیانه داعشیها با طالبان افغان، مانع از همکاری طالبان پاکستان با داعش خراسان شد.
تحریک طالبان پاکستان برای جلوگیری از پیوستن اعضای خود به داعش خراسان، با صدور فتوایی در سال 2015، خلافت داعش را مورد انتقاد قرار داده و آن را بلا اعتبار دانست. جالب اینکه، هر چند تحریک طالبان پاکستان مقرهایی در پایگاههای داعش خراسان در ولایات کنر و ننگرهار داشت اما تقریبا گزارشی درباره درگیری بین نیروهای طالبان پاکستان و داعش خراسان گزارش نشده است. اما افول داعش خراسان در سال 2019، مصادف بود با خیزش دوباره تحریک طالبان پاکستان و برای اولین بار، طالبان پاکستان در جولای 2020 اعلام کرد که داعش خراسان ابزار دست تشکیلات حکومتی پاکستان است که با هدف از بین بردن جنبشهای جهادی ایجاد شده است. در مجموع، با توجه به قدرت گرفتن طالبان افغان و جان گرفتن دوباره عملیاتهای تحریک طالبان پاکستان و خشنودی آن از پیروزی طالبان افغان، این احتمال وجود دارد که رابطه بین تحریک طالبان پاکستان و داعش خراسان در آینده خصمانهتر شود.
در شرایطی که داعش خراسان در سال 2020 به نبرد خود با طالبان شدت بخشید و در همین حال، تحریک طالبان پاکستان نیز آشکارا با طالبان افغان تجدید بیعت کرد لذا داعش خراسان، به تحقیر تحریک طالبان پاکستان نیز روی آورد. آگوست 2021، داعش خراسان کتابی به قلم «ابوسعدمحمد الخراسانی» ایدئولوگ این گروه منتشر کرد و در آن، رهبران تحریک طالبان پاکستان را مرتد خواند. الخراسانی در این کتاب، تحریک طالبان پاکستان را عامل دست نشانده دولت سابق افغانستان دانست و عنوان کرد که این گروه به دنبال جلب حمایت آژانسهای اطلاعاتی هند بوده است. این کتاب به موضوع توافق احتمالی تحریک طالبان با دولت پاکستان به منظور تأمین منافع مادی و دنیوی خود پرداخته و از جنگجویان طالبان پاکستان خواسته است تا به جهاد «ناب» داعش خراسان ملحق شوند. دسامبر 2021 نیز مطلب مشابهی توسط شاخه پاکستانی داعش منتشر شد که در آن، از جنگجویان تحریک طالبان خواسته شد تا به خاطر مذاکرات اخیر این گروه با دولت پاکستان، بر ضد رهبران خود قیام کنند. این دینامیکهای در حال تغییر بین داعش خراسان و تحریک طالبان پاکستان، نشان از افزایش تنش بین این دو گروه در آینده دارد؛ آن هم در شرایطی که داعش خراسان ظاهرا در تلاش است تا برای ادامه دادن جنگ طولانی خود بر ضد حکومت طالبان در افغانستان، مبادرت به جذب اعضای تحریک طالبان پاکستان کند.
اما طالبان افغانستان هم به صورت کنشگرانه تلاش کرده است تا مانع از آن شود که داعش خراسان یا هر گروه رقیب دیگری، از شکافهای موجود در درون چشمانداز جهادی منطقه بهربرداری کند. برای مثال، طبق گفته منابع افغانستانی، طالبان افغان در فاصله کوتاهی پس از امضای توافقنامه 2020 خود با آمریکا در دوحه، نشست محرمانهای را با حضور همه جهادیون متحد، در نزدیکی قندهار برگزار کرد تا موضوع داعش خراسان را مورد بحث و بررسی قرار دهد. طالبان افغان از همه شبه نظامیان حاضر در این جلسه خواست تا اگر خواهان باقی ماندن در افغانستان هستند، به یکی از گروههای مورد تأیید طالبان افغان بپیوندند. بعدا در همان سال، در یک سری از این ادغامها، شاهد بودیم که گروههای شبه نظامی پاکستانی ضد دولتی، از جمله همه گروههای انشعابی تحریک طالبان پاکستان، دوباره با پیوستن به تحریک طالبان، یک سازمان واحد را تشکیل دادند. اما آنچه هنوز مشخص نیست این است که این گونه اقدامات تا چه حد میتوانند روند عضوگیری داعش خراسان را در بلند مدت مهار کنند.
القاعده
تشکیل شاخه داعش در منطقه افغانستان ـ پاکستان، سبب شد تا دامنه رقابت داعش و القاعده به آسیای جنوبی و مرکزی نیز کشیده شود. اما با توجه به حضور طالبان در منطقه و وضعیت آن به عنوان رقیب اصلی محلی داعش خراسان، رقابت داعش و القاعده یک رقابت متفاوت است. یکی از دلایل داعش خراسان برای جنگ با طالبان، تلاش طالبان برای فاصله گرفتن از القاعده و در مجموع، از همه گروههای تروریستی است. بررسی مطالب تبلیغاتی داعش خراسان نشان میدهد که انتقاد داعش از القاعده عمدتا متوجه «ایمن الظواهری» امیر فعلی القاعده است و آنها الظواهری را به خاطر تبعیت از طالبان افغان، مرتد میدانند. در همین حال، داعش خراسان در حرکتی مشابه با داعش مرکزی، در تبلیغات خود غالبا از «اسامه بن لادن» موسس و رهبر قبلی القاعده به نیکی یاد کرده و داعش را میراثدار واقعی حرکت جهادی بن لادن دانسته و الظواهری را یک جانشین گمراه و نامشروع معرفی میکند. تمرکز تبلیغاتی خاص داعش خراسان روی الظواهری، مثل داعش مرکزی، احتمالا تا حدودی نتیجه اعمال نفوذ رهبران عرب القاعده مستقر در منطقه افغانستان ـ پاکستان است که با داعش خراسان بیعت کردهاند؛ علاوه بر اینکه، الظواهری رهبر گروه رقیب اصلی داعش مرکزی است که از همان سالهای اول، در تقابل آشکار با داعش مرکزی قرار گرفته است. در چند مورد، نیروهای که در ابتدا از القاعده جدا شده و به داعش خراسان پیوستند، این کار را به خاطر اختلافات ایدئولوژیک و سازمانی خود با الظواهری و داماد او «ابو دوجانه» که موقعیتی تأثیرگذار در کادر رهبری مرکزی القاعده داشت انجام داده بودند.
از 11 سپتامبر به بعد، فشارهای ضدتروریستی شدید علیه القاعده در افغانستان و پاکستان، منجر به قتل بن لادن و انتصاب الظواهری به عنوان رهبر القاعده شد. متعاقبا، نیروهای ارشد جدا شده از القاعده که به داعش پیوسته بودند، از صدها تن از نیروهای محلی افغانستانی و پاکستانی نیز خواستند تا برای ادامه جهاد جهانی خود به داعش خراسان ملحق شوند. به گفته مقامات امنیتی ارشد دولت سابق افغانستان، شمار زیادی از کادر اولیه داعش خراسان، اعضای سابق القاعده بودند که توانستند مربیان و متخصصان بسیار مجربی را در اختیار داعش خراسان قرار دهند.
«احمد فاروق» و «اسامه محمد» از رهبران بنیانگذار «القاعده شبه قاره هند»، جدا شدن اعضای القاعده و پیوستن آنها به داعش خراسان را عمدتا نتیجه تبلیغات هالیوودی داعش و تصرفات ارضی آن در عراق و سوریه میدانستند. در شرایطی که اعضای القاعده در حال پیوستن به داعش خراسان بودند، الظواهری در سپتامبر سال 2014 خبر تشکیل گروه «القاعده شبه قاره هند» را اعلام کرد. در حالی که برخیها، تشکیل گروه «القاعده شبه قاره هند» را واکنشی به اعلام خلافت داعش و به خصوص، واکنشی به جدا شدن اعضای القاعده از این گروه در اوایل سال 2014 میدانند، القاعده در اولین شماره مجله خود موسوم به Resurgence (به معنای خیزش دوباره)، توضیح داد که «تشکیل این سازمان نتیجه مستقیم ادغام چندین گروه است که سالها درگیر جهاد در این منطقه بودهاند.» در شماره دیگری از این مجله که سال بعد (اوایل 2015) منتشر شد، یک عضو سرشناس القاعده (آدم یحیی غدن) اتهامات مبنی بر اینکه «القاعده شبه قاره هند» با هدف مقابله با نفوذ فزاینده داعش تشکیل شده است، به طور مستقیم رد کرد. به گفته «غدن»، طرح تشکیل «القاعده شبه قاره هند» از مدتها قبل مطرح بوده که سرانجام در اواسط سال 2013 نهایی شده است و بنابراین تأسیس این شاخه جدید، مطلقا هیچ ارتباطی با رقابت احتمالی بین القاعده و داعش ندارد.
پس از کشته شدن البغدادی در عملیات نیروهای آمریکایی و از دست رفتن تصرفات ارضی داعش خراسان در سال 2019، «القاعده شبه قاره هند» برای همه اعضای القاعده که به داعش خراسان پیوسته بودند اعلام عفو عمومی کرد؛ البته مشخص نیست که چه تعداد از نیروهای القاعده حاضر به بازگشت شدند. با نگاهی به آینده، میتوان گفت که رقابت القاعده شبه قاره هند و داعش خراسان در منطقه آسیای جنوبی و مرکزی احتمالا همچنان ادامه خواهد داشت و حتی ممکن است تشدید شود، چون این دو گروه برای عضوگیری با یکدیگر رقابت دارند و سازمانهای مادر آنها (یعنی داعش مرکزی و القاعده) نیز برای تبدیل شدن به رهبران مشروع جهاد جهانی با یکدیگر در رقابت هستند. از یک سو، با توجه به محدود بودن دسترسیها و تحرکات محسوس القاعده و «القاعده شبه قاره هند» در فضای کنونی، داعش خراسان ممکن است به عنوان برند جهادی فراملی در حال اوج، همچنان بر چشمانداز شبه نظامی این منطقه تفوق داشته باشد. از سوی دیگر، با توجه به رابطه تاریخی نزدیک القاعده با طالبان، تسلط طالبان بر افغانستان ممکن است فرصتهای بیشتری را در اختیار «القاعده شبه قاره هند» قرار دهد تا بتواند نفوذ خود را افزایش دهد. اینکه رقابت بین این دو گروه چه شکلی پیدا خواهد کرد، در نهایت بستگی به این دارد که طالبان تا چه حد توانایی مهار داعش خراسان و همچنین اعمال کنترل خود بر افغانستان را خواهد داشت.
طالبان افغانستان
داعش خراسان از زمان شکل گیری، طالبان افغانستان را رقیب راهبردی اصلی خود در منطقه میدانسته است. لذا داعشیها برای پیشی گرفتن و از میدان به در کردن رقیب خود، نه تنها اهداف طالبان را از سال 2015 به طور منظم مورد حمله قرار دادهاند بلکه عضوگیری سنگینی را نیز از میان کادر رهبری و صفوف این سازمان انجام دادهاند؛ صفوفی که داعش خراسان آنها را به 3 دسته کلی تقسیم کرده است: دسته اول، «نیروهای جهادی خالص طالبان» که برای پیوستن به داعش خراسان، از گروه خود جدا شدهاند؛ دسته دوم، افرادی که موضع بیطرفانهای در قبال داعش خراسان دارند؛ و دسته سوم، نیروهایی که دست نشانده دولتهای منطقهای بوده و به خاطر منافع شخصی خود فعالیت میکنند. داعش خراسان، مشروعیتزدایی از ناب بودن حرکت جهادی طالبان افغانستان را جزو اولویتهای خود قرار داده است.
این موضوع در تبلیغات رسانهای داعش خراسان طی سالهای گذشته نمود داشته است، به نحوی که این گروه به طور پیوسته روی اقدامات فرهنگی و مناسک دینی کفرآمیزی که مورد حمایت طالبان قرار گرفته یا به طور ضمنی توسط طالبان تأیید شدهاند و همچنین روی رابطه طالبان با کشورهای خارجی که از نظر داعش خراسان کافر هستند دست گذاشته است. تضعیف مشروعیت طالبان افغانستان به عنوان یک جنبش جهادی، یکی از ستونهای اصلی هویت سازمانی داعش خراسان میباشد که بعید است تغییر پیدا کند. از زمان به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان، راهبرد داعش خراسان نه تنها در جهت به چالش کشیدن مشروعیت طالبان به عنوان یک نیروی جهادی مهم در منطقه بوده است (با توجه به مذاکرات آن با ایالات متحده و ارتباط او با پاکستان، چین و ایران) بلکه تلاش کرده است تا صلاحیت و کارآمدی طالبان را به عنوان یک بازیگر دولتی زیر سئوال ببرد.
حمله دوجانبه داعش خراسان به مشروعیت طالبان افغانستان، ممکن است تا زمان حضور طالبان بر کرسی قدرت ادامه داشته باشد. ارزیابی اولیه اقدامات حاکمیتی طالبان نشان میدهد که این راهبرد داعش خراسان در حال نتیجه دادن است، چون در این مدت، بخش عمده تمرکز طالبان معطوف به حفظ انسجام داخلی سازمان، بازگشت به روش عملیاتی و شیوه جنگی سابق خود و همچنین اعمال محدودیتهای سختگیرانه، انجام حملات فراقانونی و اعمال خشونت به منظور نمایش و تثبیت سلطه خود بر کشور بوده است. روی آوردن به این گونه تاکتیکهای سرکوبگرانه و ناتوانی در تأمین امنیت انسانی، ممکن است سبب افزایش نارضایتیها از حکومت طالبان شود؛ وضعیتی که با توجه به مواضع ضد طالبانی داعش خراسان، ممکن است مورد سوء استفاده داعشیها قرار گیرد.
در ابتدا، رهبری طالبان به رهبری داعش مرکزی در سوریه نزدیک شد و از ابوبکر البغدادی خواست تا از تشکیل یک شبکه جهادی موازی در افغانستان اجتناب کند؛ درخواستی که به صراحت توسط «ابو محمد العدنانی» سخنگوی وقت داعش رد شد. در زمان سقوط دولت افغانستان در سال 2021، داعش خراسان و طالبان افغانستان دست کم در 16 ولایت افغانستان با یکدیگر درگیر بودند. در نتیجه این درگیریها، هر دو سازمان تلفات چند صد نفری به یکدیگر وارد کردند و سبب کشته یا آواره شدن دهها هزار غیرنظامی شدند. بعد از سال 2015، بخش عمده رقابت طالبان ـ داعش خراسان، معطوف به مناطق تحت کنترل داعش خراسان در ننگرهار و کنر واقع در شمال شرق افغانستان و ولایت جوزجان واقع در شمال این کشور شد. طالبان برای مقابله با مقرهای اصلی داعش خراسان در این منطقه، چندین گروه از جنگجویان را بسیج کرد که این اقدام هم زمان بود با حملات زمینی و هوایی آمریکا و نیروهای افغان، از جمله حملات قابل توجه به کادر رهبری داعش خراسان.
در چارچوب رقابت داعش خراسان ـ طالبان، راهبرد داعش خراسان برای جذب اعضای طالبان و عضوگیری در افغانستان، مبتنی بر سوءاستفاده از رابطه پرتنش بین طالبان و سلفیها بوده است؛ عاملی که غالبا نادیده گرفته میشود. پس از آنکه به دنبال کشته شدن اولین امیر داعش خراسان، سلفیها به مناصب رهبری کلیدی این گروه رسیدند، تنشها بین داعش خراسان و طالبان افزایش یافت. «عبدالحسیب لوگری» دومین امیر داعش خراسان، یک عالم سلفی بود و «شیخ جلال الدین» از علمای با نفوذ سلفی در کمربند پشتون افغانستان و پاکستان نیز ایدئولوگ ارشد این گروه شد. این وضعیت، جنگ بین داعش خراسان و طالبان را بیش از گذشته به جنگی بین نسخه شریعت سلفیها و نسخه شریعت «مسلمانان حنفی فاسد عقیده» از شریعت بدل کرد. زمانی که لوگری یک نظام شریعت محور مبتنی بر تفسیر سلفی را در مناطق تحت کنترل داعش خراسان در افغانستان به مرحله اجرا درآورد، شمار زیادی از سلفیهای افغان به صفوف داعش خراسان پیوستند. بدین ترتیب، داعش خراسان (چه به صورت فرصتطلبانه و چه با نقشه قبلی) تبدیل به یک بستر مسلحانه برای برتری سلفیها شد؛ سلفیهایی که حالا به محور اصلی تحرکات شورشی داعش خراسان در شمال شرق افغانستان بدل شدهاند.
از زمان سلطه طالبان بر افغانستان در سال 2021، داعش خراسان همچنان به شکل بیوقفهای طالبان افغانستان را هدف قرار داده و ناتوانی طالبان را در حفاظت از مردم غیرنظامی کشور یا مهار تروریسم به نمایش گذاشته است. طالبان، برخلاف دوره قبلی حکومت خود بر افغانستان، حالا درگیر نبرد با دشمنی شده است که اعضای طالبان و همچنین اعضای گروههای متحد با طالبان را به سوی خود کشیده و برای توجیه خشونت خود، به تفاسیر رادیکالتر از اسلام روی آورده است. هر چند خیلیها معتقد هستند که ایدئولوژی سلفی داعش خراسان خریدار چندانی در افغانستان ندارد اما طالبان فهرست بلندبالایی از دشمنان را در افغانستان دارد که برخی از آنها حاضر هستند برای مقابله با نفوذ طالبان و در شرایطی که جبهههای مقاومت سازماندهی شده دیگری در کشور وجود ندارد، با داعش خراسان همکاری کنند. هر چند این یک فرض مسلم نیست (چون مخالفان طالبان ممکن است برای رسیدن به هدف خود، به دنبال مسیرهای جایگزین باشند) اما در تاریخ سیاسی افغانستان نمونههای متعددی از این گونه اتحادها و همکاریهای عملگرایانه را شاهد بودهایم؛ مثل مورد «گلبدین حکمتیار» رهبر «حزب اسلامی».
در سال 2015، حکمتیار در یک اظهارنظر عمومی، از جنگجویان خود خواست تا در جنگ بین طالبان و داعش خراسان، طرف داعش خراسان را بگیرند و توضیح داد که داعش خراسان هرگز مقابل «حزب اسلامی» نایستاده اما طالبان بارها اعضای این حزب را سرکوب کرده است. به طور مشابه، در نشست عمومی حامیان افغانستانی «جبهه مقاومت شمال» که سپتامبر 2021 در پاریس برگزار شده بود، یکی از سخنرانان به اعضای این حزب پیشنهاد داد که داعش خراسان ممکن است بهترین مکانیسم برای مقابله با طالبان باشد.
همان طور که گفته شد، طالبان همچنان درگیر اجرای یک عملیات ضد شورش علیه داعش خراسان است، به خصوص در مقرهای سابق داعش در ننگرهار. حملات داعش خراسان به پستهای ایست و بازرسی، کاروانهای امنیتی و پرسنل طالبان که با هدف متزلزل کردن کنترل طالبان انجام میشوند، در واقع ضعف رویکرد ضد شورش طالبان را به نمایش گذاشته است؛ رویکردی که «کالین کلارک» و «جاناتان شرودن» اخیرا از آن با عنوان یک روش «غیرموثر بیرحمانه» یاد کردهاند. طبق گفته این افراد، حملات شبانه، کشتار فراقانونی افراد مظنون به عضویت در داعش خراسان و سرکوب کورکورانه مردم محلی، از جمله تاکتیکهایی هستند که در راهبردهای ضدشورش وحشیانه به کار رفته و طبق تجربه، برای شکست دادن گروههای شورشی مناسب نیستند.
تاریخچه مقاومت داعش خراسان در برابر فشارهای شدید از جمله حملات هوایی و عملیاتهای زمینی، توانایی آن برای تصرف بخشهایی از افغانستان و راهبرد ضدشورش سرکوبگرانه و آزار دهنده طالبان، همگی حکایت از اوضاع نامناسب امنیتی در آینده دارند. یک داعش شورشی، نه تنها مشروعیت طالبان را به چالش میکشد بلکه منابع محدود این گروه را نیز تحلیل میبرد، آن هم در شرایطی که طالبان درگیر مقابله با فاجعه انسانی در حال وقوع در افغانستان است. همچنین طبق گفته «کلارک» و «شرودن»، خیزش دوباره داعش خراسان این پتانسیل را دارا است تا تعداد گروههای مقاومت مسلحانه را در افغانستان چندین برابر کند؛ گروههایی که ممکن است به این نتیجه برسند که مقاومت مسلحانه نه تنها ممکن بلکه لازم است.
به طور خلاصه میتوان گفت که با توجه به اهداف و ایدئولوژیهای متفاوت داعش خراسان و طالبان و رقابت آنها برای کسب نفوذ، رقابت این دو گروه در آینده احتمالا تشدید خواهد شد. از نظر داعش خراسان، حمله به طالبان چندین هدف را محقق میکند که شاید مهمترین آنها، این باشد که به داعش اجازه میدهد تا هم زمان با نمایش عزم و اراده و ظرفیتهای عملیاتی خود، به وجهه طالبان نیز آسیب بزند و بدین ترتیب، خود را به عنوان بازیگر شبه نظامی اصلی منطقه و یک شریک بالقوه برای گروههای محلی که به دنبال متحد هستند معرفی کند.
پیامدهای امنیتی منطقهای خیزش داعش خراسان
در شرایطی که طالبان بر کرسی قدرت نشسته، سئوالی که حالا به شدت محل بحث است این است که آیا این گروه میتواند داعش خراسان را مهار کند یا خیر. البته در این رابطه، دو موضوع با اهمیت یکسان وجود دارند که باید مورد توجه قرار گیرند. اول اینکه، اگر طالبان منابع خود را بیشتر صرف مقابله با شورش داعش خراسان کند و نه صرف استقرار حاکمیت ابتدایی خود، آنگاه این اقدام چه هزینههایی در پی خواهد داشت؛ و دوم اینکه، اگر طالبان و داعش خراسان درگیر جنگ طولانی شوند که ممکن است سالها ادامه داشته باشد، آنگاه این وضعیت چه پیامدهایی برای منطقه خواهد داشت.
برای درک هزینههای انسانی فلج کننده جنگ طولانی داعش خراسان و طالبان، میتوان به تلفات چند هزار نفری غیرنظامیان و آوارگی چند صد هزار نفر دیگر که طی هفت سال گذشته به وجود آمده است نگاهی انداخت. علاوه بر این، موج جدید حملات داعش خراسان، از جمله حمله به فرودگاه کابل و حمله به شیعیان منطقه، نشان داده است که خیزش دوباره و ادامه حیات داعش خراسان، چه اثرات مخربی بر توانایی حاکمیتی طالبان به عنوان یک بازیگر دولتی داشته است. اما داعش خراسان صرفا مسئله طالبان نیست. راهبرد این گروه برای مشروعیتزدایی از طالبان، ادغام برنامههای فراملی خود با تجربه گروههای مجرب منطقه و تشکیل یک مقر شبه نظامی متنوع که متشکل از اعضایی با دهها تابعیت مختلف و وابستگیهای گروهی متفاوت است، برای همه همسایگان افغانستان نیز یک تهدید محسوب میشود.
یکی از نمودهای این تهدید، توانایی داعش خراسان برای همسو کردن برنامههای خود با منافع گروههای متعدد منطقهای است؛ وضعیتی که گروههای ملیگرایی چون طالبان افغانستان، منابع و تجهیزات کافی برای ارائه آن را ندارند. با توجه به تمایل طالبان برای شناخته شدن به عنوان یک نهاد مشروع توسط جامعه جهانی و اعلام تمایل آن برای فاصله گرفتن از گروههای تروریستی و همچنین با در نظر گرفتن موقعیت نسبتا تضعیف شده القاعده، حالا داعش خراسان خود را به عنوان بهترین گزینه برای گروههای ضد دولتی چون «جنبش اسلامی ازبکستان» و «جنبش اسلامی ترکستان شرقی» (یا همان «حزب اسلامی ترکستان») مطرح کرده است؛ گروههایی که به خاطر عملیاتهای ضدتروریستی متحمل تلفات و خسارات شدهاند و ممکن است به دنبال یک گروه جهادی رو به پیشرفت باشند که بتواند به تحقق اهداف اساسی آنها نیز کمک کند. چه اینکه انگیزهها و اهداف اصلی این گروههای محلی، هدف گرفتن دولتهای پاکستان، هند، چین و کشورهای آسیای مرکزی باشد و یا حمله به اقلیتهای مسلمان و غیرمسلمان، داعش خراسان چیزی برای ارائه به همه آنها دارد.
یکی از دلایل پیشرفتهای اولیه داعش خراسان، همکاری عملیاتی آن با سایر گروهها، مثل «لشکر جهنگوی» و همچنین ارتباطات احتمالی آن با عناصر «جماعت الاحرار» بوده است. برای مثال، «لشکر جهنگوی» نقش مهمی در تسهیل برنامه عضوگیری داعش خراسان ایفا کرده است، به خصوص در زمینه جذب نیرو از بین جوامع قومی «براهویی» ساکن در ایالت بلوچستان پاکستان. اما ظهور داعش خراسان در منطقه، ظاهرا بر عملیاتهای خود «لشکر جهنگوی» و «جماعت الاحرار» در پاکستان نیز اثر داشته است. پس از آشکار شدن رابطه احتمالی این گروهها با داعش خراسان، این دو گروه حوزه عملیاتی خود را به خارج از مقرهای سنتی خود گسترش دادند و ظاهرا اولویتهای عملیاتی خود را با اولویتهای داعش خراسان همسو کردند. بازگشت دوباره «جماعت الاحرار» به آغوش طالبان پاکستان، نشان دهنده وجود یک خطر دیگر در منطقه است: شبه نظامیانی که بیعت خود را تغییر میدهد و یا روابط بین گروهی دارند، نوعی عضویت سیال ایجاد کرده و بدین ترتیب، تشخیص گروهها و تمایز قایل شدن بین آنها را سخت میکنند. این مسئله زمانی پیچیدهتر میشود که برخی شبه نظامیان به افغانستان نقل مکان کرده و به داعش بپیوندند اما در همان حال، هنوز اهداف و برنامههای خود را دنبال کنند.
منابع قدرت داعش خراسان، از نقاط مختلف منطقه نشأت میگیرد و لذا بقای آن احتمالا سبب تشدید خشونت در منطقه شده و ممکن است موجب بر هم خوردن طرحهای مربوط به ثبات افغانستان شود که ریشه در اقتصاد ژئوپلتیکی دارند. این وضعیت همچنین این کشور را در معرض جنگهای نیابتی جدید قرار میدهد. با توجه به اینکه طالبان تاکنون نتوانسته است به شکل مناسبی امنیت شهروندان افغان را تأمین کند و همچنین برای مقابله با بحران انسانی روزافزون افغانستان هنوز سطح لازم از کمکهای خارجی را دریافت نکرده است لذا کنترل و قدرت طالبان ممکن است به سرعت تحلیل رود.
کوتاه سخن اینکه، بقای داعش خراسان خطرات قابل توجهی به دنبال دارد که بازیگران منطقهای توان تحمل آن را نخواهند داشت. کشورهایی که خواهان مقابله با داعش خراسان هستند، به جای اینکه صرفا نظارهگر درگیری مستمر طالبان با داعش خراسان باشند، باید به شکل فعالی یک مکانیسم امنیتی مشترک ایجاد کنند که بتواند با منابع قدرت اصلی داعش خراسان مقابله کرده و در نهایت، به طالبان کمک کند تا این گروه را در داخل افغانستان مهار کند.
برای مثال، شناسایی و تبادل اطلاعات درباره تحرکات بین گروهی مرتبط با داعش خراسان و متحدان برون مرزی آن، میتواند به از بین بردن اتحادهای عملیاتی داعش خراسان (که یکی از منابع مهم قدرت این گروه هستند) کمک کند. همچنین از بین بردن زنجیرههای تأمین قاچاق و ارتباطات بین گروهی موجود در داخل اقتصادهای سایه هر کشور که تأمین مالی داعش خراسان را تسهیل میکنند نیز میتواند یکی دیگر از حوزههای همکاری باشد. در نهایت نیز تبادل اطلاعات درباره پرونده شبه نظامیان دستگیر شده داعش خراسان، از جمله اطلاعات مربوط به وابستگیهای قبلی آنها، میتواند به شناسایی کانالهای عضوگیری داعش خراسان کمک کند. چنین همکاری باید تا جایی ادامه پیدا کند که مطمئن شویم هر نوع اقدام ضد تروریستی علیه داعش خراسان، منجر به تضعیف این گروه میشود نه اینکه صرفا سبب تمرکززدایی این گروه و پخش شدن آن در نقاط مختلف منطقه شود.
انتهای مطلب/
« این متن در راستای اطلاع رسانی و انعكاس نظرات تحليلگران و منابع مختلف منتشر شده است و انتشار آن الزاما به معنای تأیید تمامی محتوا از سوی "موسسه مطالعات راهبردی شرق" نیست »