داعش در حال اجرای یک راهبرد همه جانبه است تا روسیه را هم به عنوان یک قدرت جهانی امپریالیستی و هم به عنوان رهبر شرور بلوکهای امنیتی منطقه در خاورمیانه و آسیای مرکزی به تصویر بکشد. این جنگ رسانهای، توسط سازمانهای رسانهای مرکزی داعش و شاخههای آن در افغانستان، پاکستان و هند به پیش برده شده و توسط عناصر طرفدار داعش که در حوزه تولید محتوی فعالیت دارند تقویت میشود. شبکههای داعش در آسیای جنوبی تلاش دارند تا با ایجاد بسترهایی برای تودههای حامی داعش در شبکههای اجتماعی و برنامههای پیام رسان، یک گفتمان و جریان کلی را درباره رابطه طالبان ـ روسیه به راه اندازند. در مجموع فعالیت این شبکهها نشان میدهند که داعش به دنبال هدف گرفتن منافع و اتباع روسیه در نقاط مختلف جهان خواهد بود.
مطالعات شرق/
سال 2014، «ابوبکر البغدادی» خلیفه وقت داعش، در اولین سخنرانی خود پس از اعلام تشکیل خلافت داعش، سخنرانی صوتی مشهور خود را با عنوان «پیامی به مجاهدین و امت مسلمان در ماه رمضان» ایراد کرد. در این سخنرانی، بغدادی جهان را به «دو جبهه» تقسیم کرد که در یک تقابل خشونت بار و ناسازگار با یکدیگر قرار دارند: جبهه «مسلمانان و مجاهدین» و جبهه «یهودان و کفار و متحدان آنها». به گفته وی، جبهه دوم تحت رهبری آمریکا و روسیه قرار داشته و توسط یهودیان بسیج میشود. اعلام روسیه به عنوان یکی از دشمنان اصلی، توسط رهبر داعش، سمت و سوی جنگ رسانهای این سازمان را علیه این کشور در سالهای آتی تعیین کرد.
انتقاد داعش از روسیه، حول محور مجموعهای گزینشی از اقدامات سیاسی روسیه میچرخید، مثل مداخله نظامی جنجالی آن در سوریه، حمایت قوی آن از بشار اسد، اتحاد آن با ایران، رابطه آن با دولت عراق و «حزب کارگران کردستان» (PKK) و اعمال نفوذ آن به عنوان یکی از اعضای دائمی شورای امنیت سازمان ملل. سایر مواردی که محل اعتراض داعشیها بوده است عبارتند از نقش روسیه در تعیین مرزهای خاورمیانه (موافقتنامه سایکس ـ پیکو)، رابطه آن با چین و اسرائیل و مشارکت آن در جنگ ضد داعش در فیلیپین.
در سطح داخلی نیز داعش، روسیه را به خاطر سرکوب و زندانی کردن مسلمانان در مناطقی چون داغستان و همچنین عملیاتهای ضد تروریستی این کشور علیه کانونها و حامیان داعش مورد نکوهش قرار میدهد. داعش برای نشان دادن سابقه حملات روسیه به اسلام و تمایل آن برای تصرف سرزمینهای اسلامی، غالبا در تبلیغات خود روی حمله شوروی به افغانستان و جنگهای چچن دست میگذارد.
زمانی که پای داعش به افغانستان باز شد و با طالبان وارد درگیری شد، جنگ لفظی جدیدی را علیه طالبان آغاز کرد که همسو با اقدامات جنگی وسیعتر داعش در سطح جهان بود. اکوسیستم رسانهای منطقهای و محلی طرفدار داعش، خروجیهای تبلیغاتی رسمی داعش و حامیان آنلاین آنها، با حمایت سازمانهای تبلیغاتی مرکزی داعش در عراق و سوریه، شروع به هدف گرفتن روابط دیپلماتیک رو به رشد طالبان و روسیه کردند. این یعنی داعش تلاش کرد تا از طریق تبلیغات خود، با یک تیر، دو نشان (روسیه و طالبان) را بزند.
جنگ رسانههای داعش علیه روسیه
«ابومصعب الزرقاوی» پدر داعش، اولین تجربه خود در افغانستان را در اواخر دهه 1980 در زمان جنگ با شوروی به دست آورد. این دوران پیروزی بر ارتش سرخ شوروی، ضمن کمک به شکل گیری تفکرات زرقاوی، یک مکانیسم مفهومی عمیق برای داعش ایجاد کرد تا روسیه را بدنام کند. به همین خاطر بود که داعش از شورش داخلی عراق برای مقابله با روسیه استفاده کرد.
در سال 2006، شبه نظامیان مرتبط با القاعده عراق (که از اسلاف داعش بود) مسئولیت قتل یک تبعه روس و ربودن 4 تن از کارکنان سفارت روسیه را بر عهده گرفتند. عاملان این جنایت که متعلق به «شورای مجاهدین» بودند، با انتشار بیانیهای از روسیه خواستند که یا از چچن خارج شده و زندانیان مسلمان را آزاد کند و یا پیامدهای این کار خود را بپذیرد.
اما مسکو حاضر به مذاکره نشد و گروگانها کشته شدند. پس از این ماجرا، این گروه با انتشار یک فیلم ویدیویی مدعی شد که این اقدام «در پاسخ به شکنجه، قتل و تبعید برادران و خواهران ما توسط دولت کافر روسیه» انجام شده است.
پس از استقرار خلافت داعش در سال 2014 و به دنبال آن، افزایش مداخلات نظامی روسیه در سوریه در سال 2015، تبلیغات ضد روسی داعش نیز تشدید شد. در اواسط دهه اول سال 2010، داعش از طریق جذب رهبران مرکزی و جنگجویان خارجی و همچنین بیعت گرفتن از عناصر جهادی قفقاز، ارتباط خود را با جهادیون روسی گسترش داد. این گروه، تبلیغاتی را نیز به زبان روسی منتشر میکرد؛ مثلا «مرکز رسانهای الحیاه» از طریق مجله Istok، ترجمه تولیدات ویدیویی و چاپی خود را به زبان روسی منتشر کرده و شبه نظامیان داعشی را به جنگ در خاک روسیه ترغیب میکرد.
داعش در سال 2015، روسیه را سردمدار جنگهای صلیبی در شرق دانست. علاوه بر این، مداخله نظامی جنجالی روسیه در سوریه در این سال، داعشیها را واداشت تا به شکل روز افزون، حملاتی را علیه اتباع و منافع روسیه در نقاط مختلف جهان راه اندازی و ترویج کنند. یکی از نمودهای این حس خصمانه، انفجار یک هواپیمای مسافربری روسیه در آسمان مصر در اکتبر سال 2015 بود که سبب مرگ 224 نفر شد. ماشین تحریک و فتنه انگیزی داعش، به سرکردگی «ابو محمد العدنانی» سخنگوی این گروه، مسکو را سیبل حملات خود قرار داد و از شبه نظامیان میخواست تا در پاسخ به بمبارانهای هوایی روسیه در سوریه، دست به حملات انتقامی بزنند. عناصر داعشی نیز ظاهرا به این درخواست لبیک گفتند و مدتها حملاتی را در خاک روسیه انجام دادند.
حمله به رابطه طالبان ـ روسیه، توسط شاخههای داعش در آسیای جنوبی
داعش که پس از واگذاری اراضی خود به طالبان، مدتی در افغانستان حضور نداشت، در سال 2015 رسما به افغانستان بازگشت و شاخه «دولت اسلامی ولایت خراسان» یا همان داعش خراسان (ISKP) را بنیانگذاری کرد. با توجه به اینکه افغانستان جایگاه مهمی در تاریخچه سازمانی داعش دارد لذا این بازگشت، بازتاب زیادی در این سازمان داشته و عزم آن را برای غلبه بر طالبان دو چندان کرده است.
همانطور که پیش بینی میشد، استقرار رسمی داعش در افغانستان، آن را در تقابل مستقیم با طالبان قرار داد. در چنین شرایطی، نهادهای رسانهای مرکزی داعش و شبکههای تبلیغاتی قدرتمند آن در آسیای جنوبی تلاش کردهاند تا برای تقویت اقدامات جنگی گروه خود، مطالبی را نشر دهند که بتواند جایگاه طالبان را به عنوان یک قدرت دینی، بیاعتبار کرده و آن را تضعیف کند. یکی از مهمترین روشهای داعش برای انجام این کار، معرفی طالبان به عنوان یک گروه نیابتی و دست نشانده است که تحت کنترل کشورهای خارجی قرار دارد. در همین راستا، داعشیها غالبا طالبان را به قدرتهای بزرگی چون روسیه، آمریکا و چین و همچنین به بازیگران منطقهای چون پاکستان و ایران مرتبط میکنند. برای مثال، داعش و حامیان آن معمولا روی تصاویر مربوط به دست دادن و خوش و بش نمایندگان طالبان با مقامات روسی، به خصوص با «سرگئی لاوروف» وزیر خارجه روسیه، مانور میدهند.
این تمرکز تبلیغاتی روی رابطه طالبان ـ روسیه، در دوران مذاکرات صلح طالبان با آمریکا آغاز شد و پس از سقوط کابل در ماه آگوست شدت بیشتری پیدا کرد. حالا روایتهای ضد روسی داعش، توسط چهرههای سرشناس این گروه و در طیف وسیعی از خروجیهای رسانهای نشر داده میشود و مطالب برخی از این رسانهها نیز به زبانهای مختلف ترجمه میشوند تا به دست طیف وسیعتری از مخاطبان برسند.
همچنین داعش در انتقادات ضد طالبانی خود عنوان میکند که طالبان در ابتدا شروع خوبی داشت اما به مرور زمان راه خود را گم کرد و از مسیر اسلام ناب منحرف شد. به گفته داعشیها، طالبان «جدید» یک گروه قومی ـ ملیگرای پشتون سکولار است؛ گاهی نیز داعشیها، طالبان را یک گروه حنفی محور میدانند که به لحاظ سیاسی، خط مشی دموکراتیک دارد. داعش همچنین در تبلیغات خود، با مقایسه رهبری «ملا عمر» اولین امیر طالبان با فرماندهان فعلی این گروه، نسل جدید طالبان را یک مشت انسان فاسد به لحاظ دینی و اخلاقی معرفی میکند.
برای مثال، یک رسانه طرفدار داعش موسوم به «انفال»، با تحقیر جنبش مدرن طالبان موسوم به «طالبان 2»،
این گروه را مورد انتقاد قرار داده و تصریح میکند که طالبان وعده داده است که «امنیت دشمنان خدا، مثل روسیه، را تأمین کرده و آنها را از هر نوع حمله دولت اسلامی در افغانستان مصون نگه میدارد.» اخیرا، حامیان داعش برای نشان دادن انحطاط طالبان، کلیپی را از «ملا دادالله آخوند» در رسانهها به اشتراک گذاشتهاند. در این کلیپ، ملا آخوند میگوید: «تنها یک فرد بی شرم میتواند با دولت کابل وارد مذاکره میشود... چگونه کسی میتواند با آمریکاییها مذاکره کند؟»؛ و البته این دقیقا همان کاری است که طالبان در نهایت انجام داد.
هدف گرفتن روسیه در تبلیغات ضد طالبانی داعش
داعش خراسان تلاش میکند با استفاده از روشهای دیداری، رهبران طالبان را به شکل یک طبقه چند ملیتی و تجملگرا به نمایش بگذارد. عکسهایی وجود دارد که هیئتهای طالبان را سوار بر جتهای شخصی و در هتلهای مجلل خارجی نشان میدهد، در حالی که ملت افغانستان با فقر و گرسنگی دست و پنجه نرم میکنند. این انحطاط اخلاقی، به طور مشابه، در رابطه طالبان با دشمنان اسلام (از جمله روسیه) نیز نمایش داده میشود.
داعش خراسان، طالبان را به تلاش برای برقراری رابطه قویتر با مسکو و بستر سازی برای اعمال نفوذ بیشتر روسیه در افغانستان متهم میکند و اینکه طالبان قصد دارد از طریق همکاری در حوزههای تجاری، سرمایه گذاری، کمکهای خارجی و امنیتی، دوباره «خرسهای روسی» را به کوهستان بازگرداند. از نظر داعش، طالبان و روسیه متحدان نزدیکی هستند که برای نبرد با این سازمان، همکاری نزدیکی با یکدیگر دارند. هر چند این عملیات رسانهای که رابطه طالبان ـ روسیه را هدف قرار داده است، تحت حمایت شاخههای رسانهای مرکزی داعش قرار دارد اما این اقدامات در نهایت توسط عناصر محلی و منطقهای نزدیکتر که در آسیای جنوبی مستقر هستند انجام میشود.
علاوه بر این، شبکه رسانهای رسمی داعش، با تولید ویدیوهایی، شاخههای این گروه در افغانستان و پاکستان را در مجموعههای نمایشی خود با عنوان «خالقان نبردهای حماسی» به تصویر کشید. در همین حال، شخصیتهای برجسته داعشی مثل «ابوبکر البغدادی» خلیفه داعش، «ابو محمد العدنانی» سخنگوی گروه و «ابوالحسن المهاجر» جانشین عدنانی نیز از طریق «بنیاد رسانهای الفرقان»، انتقادات تند و تیزی علیه روسیه داشتهاند. به طور مشابه، داعش به دفعات ویدیوهای رسمی را از طریق شبکه رسانهای مرکزی خود منتشر کرده است که در آنها، فرماندهان شبهنظامی داعش خراسان در حال تهدید روسیه هستند.
علاوه بر این، شخصیتهای داعش خراسان در بیانیههای مکتوب، طالبان را به خاطر حرکت در جهت منافع روسیه، آمریکا، چین، پاکستان و ایران مورد نکوهش قرار دادهاند. این روایتها، معمولا توسط خروجیهای رسانهای داعش خراسان، از جمله «الملت»، «خالد مدیا»، «بنیاد الاعظم»، «رادیو صدای خراسان» و «اخبار ولایت خراسان» تولید و منتشر شدهاند. مجله «صدای هند» که متعلق به داعش هند میباشد نیز در این جبهه فعال بوده است. برای مثال، در یکی از شمارههای این مجله چنین آمده است: «طالبان... درست مثل سردمداران خود (آی. اس.آی مرتد)، چکمه صلیبیان را لیس میزند و حالا هم چکمههای روسیه و چین را.»
نتیجهگیری
داعش در حال اجرای یک راهبرد همه جانبه است تا روسیه را هم به عنوان یک قدرت جهانی امپریالیستی و هم به عنوان رهبر شرور بلوکهای امنیتی منطقه در خاورمیانه و آسیای مرکزی به تصویر بکشد. این جنگ رسانهای، توسط سازمانهای رسانهای مرکزی داعش و شاخههای آن در افغانستان، پاکستان و هند به پیش برده شده و توسط عناصر طرفدار داعش که در حوزه تولید محتوا فعالیت دارند تقویت میشود. شبکههای داعش در آسیای جنوبی تلاش دارند تا با ایجاد بسترهایی برای تودههای حامی داعش در شبکههای اجتماعی و برنامههای پیام رسان، یک گفتمان و جریان کلی را درباره رابطه طالبان ـ روسیه به راه اندازند. در مجموع، این شبکهها در حال نمایش نیات خصمانه خود هستند؛ موضوعی که نشان میدهد داعش همچنان به جنگ خود علیه طالبان ادامه داده و به دنبال هدف گرفتن منافع و اتباع روسیه در نقاط مختلف جهان خواهد بود.
انتهای مطلب/
«این متن در راستای اطلاع رسانی و انعكاس نظرات تحليلگران و منابع مختلف منتشر شده است و انتشار آن الزاما به معنای تأیید تمامی محتوا از سوی "موسسه مطالعات راهبردی شرق" نیست.»