هر چند بروکسل باید روی بحرانهای متعددی تمرکز کند (مثل کمبود گاز طبیعی و افزایش اختلاف نظرها بین اتحادیه اروپا و کشورهای اروپای مرکزی و غربی) اما استقلال راهبردی اتحادیه اروپا مستلزم توجه فوری است. اتحادیه اروپا برای جلوگیری از وقوع بحران سال 2015 پناهجویان، از هم اکنون باید وارد عمل شود. اروپا قصد دارد در قرن 21، یک قدرت جهانی باشد؛ در چنین شرایطی، واکنش اتحادیه اروپا به بحران افغانستان، آزمونی برای نمایش قابلیتها و همچنین توانایی اجماع سازی و تصمیم سازی آن خواهد بود.
مطالعات شرق/
تسلط طالبان بر افغانستان، تراژدیای است که توسط غرب به وجود آمد و اثرات آن ممکن است تا مدتها بر آن سایه افکند. پروتکلهای تصمیم سازی و اجرایی اتحادیه اروپا همچنان مبهم بوده و فاقد استقلال راهبردی است. این بلوک به رغم اینکه وعده داده است سازمانهای بینالمللی مربوطه و همسایگان افغانستان را برای تأمین معاش امن و محترمانه آوارگان افغانستان مورد حمایت مالی قرار خواهد داد اما همچنان درباره پناهجویان افغان دچار اختلاف نظرهای سیاسی و اجتماعی است. این حمایت مالی نشان میدهد که اتحادیه اروپا به دنبال آن است تا مانع تکرار بحران مهاجران در سال 2015 شود. عدم تمایل اتحادیه اروپا برای پذیرش پناهجویان و مهاجران، میتواند بار دیگر لقب اروپا در زمان جنگ جهانی دوم را احیا کند: «قلعه اروپا».
به دنبال سلطه طالبان بر افغانستان و خروج سربازان آمریکایی از این کشور، 3 قدرت بزرگ اروپایی (آلمان، فرانسه و انگلیس) خواهان زمان بیشتری برای تخلیه شهروندان خود و اتباع افغانستانی شدند. «امانوئل مکرون» رئیس جمهور فرانسه نیز پیشنهاد ایجاد یک منطقه امن را در کابل داد و این در حالی بود که طالبان نیروهای خود را خارج از فرودگاه کابل مستقر کرده بود. از آگوست 2021، جلسات و نشستهای زیادی برای بحث درباره راهحلهای عملی بحران افغانستان برگزار شده است که در اغلب بیانیههای این نشستها، بر لزوم جلوگیری از تکرار بحران مهاجران در سال 2015 که سبب به مخاطره افتادن حاکمیت اروپا شد تأکید شده است. در «نشست راهبردی بلد» (BSF) که در اسلوونی برگزار شد، رهبران اتحادیه اروپا درباره تدوین یک نقشه راه برای مقابله با بحران افغانستان گفتوگو کردند اما دیدگاه متناقض کشورهای عضو درباره تدوین یک سیاست یکجانبه درباره افغانستان، همچنان یک چالش اساسی باقی مانده است چون کشورهای اروپای مرکزی و شرقی، به خاطر نگرانیهای فرهنگی، مخالف پذیرش مهاجران هستند.
«چالز میشل» رئیس شورای اروپا، خواستار «استقلال راهبردی اروپا» شد؛ وی این اتحادیه را ترغیب کرد تا پس از خروج نیروهای غربی از افغانستان، سرمایه گذاری بیشتری روی قابلیتهای امنیتی خود انجام دهند تا بتوانند استقرار نیروهای خود در خارج از این اتحادیه را بدون پایش آمریکاییها تقویت کنند. آلمان و فرانسه غالبا بر لزوم ایجاد یک ارتش اروپایی واقعی که دارای یک سیاست خارجی مشترک و منافع مشترک است تأکید داشتهاند. حالا با تسلط طالبان بر افغانستان، این موضوعها دوباره مورد توجه قرار گرفتهاند. وابستگی روزافزون اتحادیه اروپا به آمریکا، یک وابستگی کامل و مطلق بوده است؛ لذا پس از خروج آمریکا از کابل، فشارهای وارده به این اتحادیه برای پر کردن خلأ ناشی از عدم حضور ایالات متحده افزایش یافته است. هر چند ناتو مدتها است که از ایده سرمایه گذاری روی نیروهای قابل اعزام دراروپا حمایت کرده است اما نبود انسجام بین کشورهای عضو، امیدها برای تشکیل چنین ارتشی را نقش بر آب میکند.
اوضاع افغانستان، یک زنگ هشدار دیگر را نیز برای بروکسل به صدا درمیآورد چون این اتحادیه باید روی قابلیتهای راهبردی و امنیتی خود سرمایه گذاری کند تا بتواند به طور مستقل و جدا از تصمیمات واشنگتن، عمل کند. هر چند برخی صداها در آمریکا از حضور نامحدود این کشور در افغانستان حمایت کرده بودند اما تصمیم جو بایدن برای متعهد ماندن به توافقنامه آمریکا ـ طالبان که در دولت قبلی به امضاء رسیده بود، آن هم بدون رایزنی با شرکای اروپایی خود، نشان داد که دولت بایدن دیگر تمایلی به ملت سازی ندارد. عدم مشورت با اتحادیه اروپا، استقلال راهبردی واشنگتن را حتی به قیمت از دست دادن متحدان فرا آتلانتیک آن آشکار کرد. خروج آمریکا از افغانستان بدان معنا بود که سایر متحدان غربی نیز لزوما باید از این تصمیم تبعیت کنند که این وضعیت، زمان و انعطافپذیری کمی را برای کنترل اوضاع افغانستان در اختیار اتحادیه اروپا قرار داد. حتی در شرایطی که اوضاع افغانستان به هم ریختهتر و خشونت بارتر میشد، باز هم ایالات متحده روی تصمیم خود پابرجا ماند و در تاریخ 31 آگوست 2021 خاک افغانستان را ترک کرد. در این شرایط، اتحادیه اروپا مجبور شد برای خروج امن از فرودگاه کابل، از کمک طالبان استفاده کند.
اتحادیه اروپا به خاطر نزدیکی جغرافیایی به افغانستان، بیش از ایالات متحده، تبعات خروج از این کشور را متحمل خواهد شد. رهبران اروپایی در تلاش هستند تا مانع از تکرار کابوس مهاجران در سال 2015 شوند؛ کابوسی که با تحریک احزاب راست پوپولیستی در سرتاسر این قاره، سیاست اروپا را اساسا تغییر داد. تغییر سیاست خارجی آمریکا در دوران بایدن، نقاط ضعف جدیدتری را در عملکرد ناتو نمایان ساخت. بنابراین، حالا که رهبران اتحادیه اروپا قصد سرمایه گذاری و ایجاد تشکیلات امنیتی خود را دارند، اتکای اروپا به ایالات متحده احتمالا کاهش خواهد یافت. در واقع، «جوزف بورل» نماینده عالی اتحادیه اروپا در امور خارجه و سیاستهای امنیتی، از استقلال اتحادیه اروپا حمایت کرد؛ تمایلی برای حفاظت از منافع اروپا در غیاب آمریکاییها.
اتحادیه اروپا در حال کار روی سند «خط مشی راهبردی اروپا» است؛ سندی که اهداف تعیین کننده اتحادیه اروپا را در حوزههای امنیتی و دفاعی برای یک دهه آینده مشخص خواهد کرد. این سند که به دنبال عملیاتی کردن استقلال راهبردی اتحادیه اروپا بوده و به بروکسل اجازه میدهد تا مسئولیتهای امنیتی اروپا را به طور مستقیم بر عهده گیرد، ممکن است در نیمه اول سال 2022 به تصویب برسد. در شرایط کنونی، ایجاد چنین تشکیلاتی ضروریتر از همیشه است چون تسلط دوباره طالبان بر افغانستان، با تهدیدات زیادی در حوزه اقدامات تروریستی، هجوم سیل پناهجویان غیرقانونی، قاچاق مواد مخدر و مهمتر از همه، تهدیدات حقوق بشری همراه خواهد بود.
به زودی، اتحادیه اروپا مجبور خواهد شد تا سربازان حافظ صلح و جلوگیری از بحران خود را تقویت کند چون ناتوانی در ایجاد ثبات در منطقه، نا امنی را هر چه بیشتر به مرزهای آنها نزدیک خواهد کرد.کمیسیون اروپا ضمن چهار برابر کردن میزان کمکهای بشردوستانه خود و رساندن آن به رقم 200 میلیون یورو، کمکهای توسعهای خود را متوقف کرده است. اما چالش اصلی پیش روی اتحادیه اروپا، یافتن راهی موثر برای ارائه کمکهای بشردوستانه، در شرایطی است که هیچ حضور خارجی در افغانستان وجود ندارد. بر همین اساس، اتحادیه اروپا تصمیم گرفته است یک مرکز حقوق بشر در شهر «تِرمذ» ازبکستان ایجاد کند تا بتواند روند انتقال کمکهای بشردوستانه را به افغانستان تسهیل کند. اتحادیه اروپا باید در اولین زمان ممکن، با دیگر شرکای منطقهای مثل چین، هند، پاکستان و روسیه هماهنگ شده و با تبدیل شدن به یک نیروی اثرگذار در منطقه، توان اطلاعاتی و تصمیم سازی خود را افزایش داده و مانع از وقوع یک بحران انسانی بزرگ در افغانستان شود.
اتحادیه اروپا هیچ شتابی برای برقراری ارتباط با طالبان یا به رسمیت شناختن آن ندارد. به گفته «گونار وایگند» مدیر اجرایی بخش آسیا و اقیانوسه کمیسیون اروپا، اتحادیه اروپا قصد دارد با طالبان ارتباط برقرار کند تا بتواند بر افکار و آرمانهای آن اثر بگذارد اما در عین حال، هیچ شتابی برای به رسمیت شناختن طالبان به عنوان نماینده مشروع افغانستان ندارد. وی همچنین روی فهرست شروطی که طالبان باید قبل از برقراری ارتباط رسمی با اروپا با آنها موافق کند (احترام به حقوق بشر و دسترسی نامحدود برای کارمندان نهادهای کمک رسان) تأکید کرد. نیروهای مأموریت اتحادیه اروپا در افغانستان نیز همچنان در بروکسل به کار خود ادامه داده و منتظر خواهند ماند تا در صورت بهبود اوضاع در افغانستان، به این کشور بازگردند. اما با توجه به شروع دوباره موج حملات تروریستی در افغانستان، به نظر میرسد که اوضاع در این کشور رو به وخامت گذاشته و در شرایطی که کمبود آب و غذا رو به افزایش است، منطقه در حال تجربه یک بحران انسانی میباشد.
علاوه بر این، رژیم طالبان با محروم کردن میلیونها زن و دختر از تحصیلات رسمی، زندگی آنها را فلج کرده است. طالبان در نشستی در قطر، گفتوگویی چهره به چهره با مقامات آمریکا و اتحادیه اروپا داشت؛ در این جلسه، بروکسل متعهد شد تا برای جلوگیری از سقوط انسانی و اجتماعی ـ اقتصادی افغانستان مبلغ 1 میلیارد یورو پرداخت کند اما به خاطر نبود شفافیت در نیات طالبان، پرداخت کمکهای توسعهای همچنان در حال تعلیق است. اتحادیه اروپا قبل از اجرای یک طرح عملی درباره افغانستان، باید راجع به موضوعاتی چون بحران مهاجرت و محورهای توسعهای ـ امنیتی، به یک اجماع با کشورهای این بلوک برسد. آلمان و فرانسه (دو حامی جدی طرح ارتش اروپایی) سال آینده انتخابات خواهند داشت. هر نوع پیروزی جناحهای راست افراطی در اروپا، اهداف مربوط به ایجاد یک اروپای مستقل را به مخاطره خواهد انداخت. این مسئله، در کنار بحران افغانستان، نشان میدهد که اتحادیه اروپا باید ضمن دور شدن از شریک سنتی فراآتلانتیک خود، به دنبال استقلال راهبردی باشد؛ بخصوص بعد از به نتیجه نرسیدن پیمان «آکوس» (AUKUS).
هرچند بروکسل باید روی بحرانهای متعددی تمرکز کند (مثل کمبود گاز طبیعی و افزایش اختلاف نظرها بین اتحادیه اروپا و کشورهای اروپای مرکزی و غربی) اما استقلال راهبردی اتحادیه اروپا مستلزم توجه فوری است. اتحادیه اروپا برای جلوگیری از وقوع بحران سال 2015 پناهجویان، همین حالا باید وارد عمل شود. اروپا قصد دارد در قرن 21، یک قدرت جهانی باشد؛ در چنین شرایطی، واکنش اتحادیه اروپا به بحران افغانستان، آزمونی برای نمایش قابلیتها و همچنین توانایی اجماع سازی و تصمیم سازی آن خواهد بود.
انتهای مطلب/
«این متن در راستای اطلاع رسانی و انعكاس نظرات تحليلگران و منابع مختلف منتشر شده است و انتشار آن الزاما به معنای تأیید تمامی محتوا از سوی "موسسه مطالعات راهبردی شرق" نیست.»