پیروزی طالبان و تغییر در آرایش نیروهای منطقهای در آسیای مرکزی
پیروزی طالبان در افغانستان فرصت همکاری بین روسیه، چین و دولتهای آسیای مرکزی را افزایش میدهد، اما آیا تضمین شکلگیری روابط قوی تر هم هست؟ پکن و مسکو میتوانند از بازار اقتصادی انحصاریتر در منطقه بهره بگیرند - البته بخشی به دلیل مجاورت جغرافیایی- با این حال، دولتهای محلی از وابستگی بیش از حد به پکن و مسکو بیم دارند و تلاش میکنند که غرب و بالاخص آمریکا را در منطقه حفظ کنند.
مطالعات شرق/
پیروزی طالبان در افغانستان موجب تغییر ساختار منطقهای و نگرانی کشورهای همسایه شده است. کشورهای آسیای مرکزی شاهد موج مهاجرت، چالشهای انسانی، و ابهام در فضای سیاسی این کشور هستند. افغانستان پسا-امریکا میتواند فرصتهایی برای مسکو و پکن و بسیاری از قدرتهای منطقه ای مانند تهران و اسلام آباد فراهم کند تا حضور منطقه ای خود را در کنار حرکت جهان به سوی چند قطبی شدن، تقویت کنند.
چین و روسیه و همچنین قدرتهای منطقهای با اهداف متفاوت و گاها متضاد، مشتاقند که تاثیر خود را در آسیای مرکزی افزایش دهند. هیچ قدرتی به تنهایی نمیتواند نقش امنیتی که آمریکا ایفا میکرد را پر کند.
موفقیت طالبان نباید باعث شوکه شدن بازیگران منطقهای شود. ناراحتی و نارضایتی عمومی در افغانستان در مورد بی کفایتی و فساد دولتِ سرنگون شده «اشرف غنی» باعث تسهیل قدرتگیری طالبان شد. چیزی که بیشتر باعث نگرانی رهبران آسیای مرکزی میشود این است که آنها نیز با همین شکل از نارضایتی در کشورهایشان روبرو هستند؛ روندی که طی آن دولتها، حمایت عمومی را از دست میدهند، و گروههای مخالف و افراط گرا نقش بیشتری پیدا می کنند.
تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان که با افغانستان مرز مشترک دارند، مناطق مرزی خود را تقویت کرده اند و تمایلی برای پذیرش موج بزرگ مهاجران و همچنین تحرکات گروههای شبهنظامی در مرزهای خود ندارد. این کشورها با نرخ بالای فقر و عدم امنیتی انسانی روبرو هستند که در نتیجه فراگیری کرونا تشدید نیز شده است. در کنار کمبود برق، مراکز کشورهای آسیای مرکزی با مسئله قطع کردن صادرات برق به افغانستان - که اکنون نمیتواند هزینههای آن را بپردازد- ، روبرو هستند، که باعث بدتر شدن شرایط زندگی در بخشهای شهری می شود.
ازبکستان بیشترین تمایل را برای تعامل با طالبان دارد. به عنوان یکی از کشورهای محصور در خشکی جهان، این کشور سرمایهگذاری بسیاری در زیرساختهای حمل و نقل منطقهای برای رسیدن به بازارهای جنوب آسیا انجام داده و قصد دارد که از این سرمایهگذاریها محافظت نماید.
پیروزی طالبان این امکان را به مسکو میدهد که نقش خود را در آسیای مرکزی تقویت کند. روسیه به دنبال آن است که از عقب نشینی امریکا و شکل گیری این احساس - که آمریکا تعهدی به شرکای منطقهای خود ندارد-بهره بگیرد. این کشور، خود را به عنوان یکی از اصلیترین تامینکنندگان امنیت از طریق قدرت سخت در آسیای مرکزی معرفی کرده، منطقهای که روسیه آن را بخشی از حوزه نفوذ خود میداند و دو پایگاه نظامی در آن دارد.
در آگوست سال 2021، ازبکستان در یک نشست مجازی سازمان پیمان امنیت جمعی (یک اتحادیه نظامی شامل جمهوری های سابق شوروی) شرکت کرد. پیشتر، این کشور دو بار به دلیل اختلاف با روسیه از این سازمان خارج شده بود. گفته میشود که عضویت ازبکستان در این سازمان یکی از موضوعات مورد بحث بوده است. نیروهای نظامی روسیه تمرینات آموزشی مشترکی را نیز با نیروهای ازبک در مرزهای ازبکستان و افغانستان با مشارکت تاجیکستان انجام دادهاند.
اما بسط مرزهای امنیتی به آسیای مرکزی میتواند ریسکهایی هم برای مسکو داشته باشد. روسیه بخش بزرگی از نیروهای خود را صرف حضور در سوریه، آذربایجان و ارمنستان، و همچنین مرزهای اوکراین کرده است. از طرفی دیگر مسکو سابقه خوبی نیز در زمینه وفاداری به تعهدات امنیتی خود ندارد. وقتی که خشونتهای قومیتی در قرقیزستان در سال 2010 به اوج رسید، با وجود درخواست دولت قرقیزستان، مسکو از مداخله امتناع کرد. همچنین در آوریل 2021، در طول خشونتهای محلی در مرز قرقیز-تاجیک، بازهم روسیه کنار ایستاد.
آمریکا، کشورهای آسیای مرکزی و بالاخص همسایگان افغانستان یعنی تاجیکستان و ازبکستان را به عنوان شرکای خود برای ایجاد ثبات در منطقه پس از عقب نشینی از این کشور می داند. دولت بایدن به دنبال دریافت مجوز برای انجام عملیاتهای محدود نظامی (از جمله استفاده از پهپاد) از این کشورها و همچنین ایجاد یک پناهگاه امن مهاجران افغان که به دنبال پناهندگی هستند، میباشد. بایدن، «وندی شرمن» معاون وزیر خارجه را به تاشکند فرستاد تا مذاکراتی انجام دهد – به نشانه اینکه آمریکا ازبکستان را به طور خاص به عنوان یک شریک استراتژیک در منطقه میداند.
اما کسب مجوز برای حضور دوباره نظامی در منطقه چندان ساده نیست. مسکو و پکن با استفاده از تاثیرات اقتصادی، سیاسی خود و همچنین صدمه به وجهه آمریکا در میان کشورهای منطقه، این کشورها را تشویق میکنند که اجازه حضور امنیتی آمریکا را در سرزمین خود ندهد.
پکن، آسیای مرکزی را یک منطقه حائل بین مناطق بی ثبات در افغانستان و ایالت سین کیانگ خود می داند. چین به تدریج در حال گسترش حضور امنیتی خود در آسیای مرکزی به منظور حفاظت از سرمایهگذاریهای مالی خود و همچنین جلوگیری از ایجاد محیط امن برای طوایف اویغور است. پکن، همکاریهای ضد تروریستی خود را ارتقاء داده و یک پایگاه نظامی کوچک در مرز افغانستان-تاجیکستان ایجاد کرده است. همچنین در حال ایجاد زیرساختهای امنیتی بیشتر در این کشور است و دولتهای محلی را تشویق می کند که شهروندان چینی اویغور را به کشور خود بازگردانند.
با این حال، شهرت چین در منطقه آغشته به سفیدی و سیاهی است. دولتهای محلی خواهان سرمایهگذاری چینیها هستند، اما جوامع محلی از رفتار بد چینیها با شهروندان مسلمان خود ناراضی هستند – از جمله مسلمانان با قومیت قزاق و قرقیز. شرکتهای چینی در آسیای مرکزی با واکنش منفی عمومی روبرو هستند زیرا شفافیت کافی در عملیات تجاری و همچنین به خدمت گرفتن نیروها ندارند.
پیروزی طالبان در افغانستان فرصت همکاری بین روسیه، چین و دولتهای آسیای مرکزی را افزایش میدهد، اما آیا تضمین شکلگیری روابط قوی تر هم هست؟ پکن و مسکو میتوانند از بازار اقتصادی انحصاریتر در منطقه بهره بگیرند - البته بخشی به دلیل مجاورت جغرافیایی- با این حال، دولتهای محلی از وابستگی بیش از حد به پکن و مسکو بیم دارند و تلاش میکنند که غرب و بالاخص آمریکا را در منطقه حفظ کنند.
دولتهای آسیای مرکزی در عین حال نیم نگاهی به قدرتهای منطقهای از جمله هند، ایران، ژاپن، پاکستان و کره جنوبی دارند. این نشان میدهد که نخبگان منطقه سعی دارند که توازن سیاست خارجه خود را حفظ کنند. با این حال، این قدرتها دارای منافع متفاوتی هستند و پایتختهای آسیای مرکزی فعالیتهای برخی همسایگان افغانستان را باعث بیثباتی منطقه میدانند.
فضای جدیدی که در آسیای مرکزی در حال شکلگیری است یک مثال روشن از تغییر به سمت دنیایی چندقطبی و نامتوازنتر است، جایی که در آن قدرتهای بزرگ، قدرتهای در حال ظهور و بازیگران منطقهای رو در روی یکدیگر قرار میگیرند.
انتهای مطلب/
«این متن در راستای اطلاع رسانی و انعكاس نظرات تحليلگران و منابع مختلف منتشر شده است و انتشار آن الزاما به معنای تأیید تمامی محتوا از سوی "موسسه مطالعات راهبردی شرق" نیست.»