دره فرغانه خطرناک ترین نقطه ضعف کل منطقه آسیای مرکزی است. این دره زادگاه خانات خوقند است. پس از برافتادن خانات خوقند توسط روسیه و تقسیم بندی سرزمینها بین تاجیکستان، ازبکستان و قرقیزستان، هرازگاهی درخواستهایی مبنی بر ایجاد دولت اسلامی به جای آن شنیده میشود.
در حال حاضر، گروههای قوی و آموزش دیده شبه نظامیان در دره فرغانه مستقر شدهاند. اگر رویدادهای منفی احتمالی مانند افغانستان ایجاد شوند، همواره افرادی برای حمایت و پیوستن به ستیزه جویان وجود خواهند داشت.
مطالعات شرق/
9 نوامبر، سرگئی شایگو و مراد بیکتانوف، وزرای دفاع روسیه و قزاقستان، برنامه مشارکت استراتژیک در حوزه دفاعی را برای سالهای 2022-2024 تصویب کردند. علاوه بر این، طرفها در خصوص برنامههای همکاری نظامی و فنی در سال 2022 به توافق رسیدند. این در حالی بود که هر دو طرف بیشتر بر آموزش پرسنل نظامی و مقابله مشترک با تهدیدهای تروریستی و مواد مخدر از جانب افغانستان تاکید داشتند.
بولات سلطاناف، دکترای علوم تاریخی، کارشناس سیاسی و رئیس سابق موسسه مطالعات استراتژیک قزاقستان در مصاحبه با "اوراسیا-اکسپرت" پشت پرده این توافق و این واقعیت را که این کشورها برای مقابله با چه کسانی آماده میشوند مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است.
- قبل از سفر بکتانوف به مسکو، قزاقستان و روسیه توافقهایی در حوزه نظامی داشتند. آیا اکنون گسترش این تعامل مد نظر است؟ از توافق جدید چه انتظاری باید داشت؟
سلطاناف: رویدادهای اخیر نشان دادند که شکل اقدامات نظامی در دنیای مدرن تغییر کرده است. به عنوان مثال، درگیری نظامی بین ارمنستان و آذربایجان در قره باغ کوهستانی به لطف استفاده از پهپادهای بیرقدار ترکیه، با پیروزی آذربایجان به پایان رسید. ماجراجویان در اوکراین تصمیم گرفتند با کمک این بیرقدارها وضعیت دونباس را به همین ترتیب تغییر دهند. تجربه نشان داده است که علیرغم سالها مذاکره، هر موضوعی در نهایت با ابزارهای مسلحانه حل و فصل خواهد شد. یکی از این ابزارها، استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین است.
پس از آزمایش بیرقدار توسط اوکراینیها، ولادیمیر پوتین جلسهای در سوچی برگزار کرد و در آنجا به وی اعلام کردند که ارتش روسیه 2000 پهپاد دارد. اکنون قرقیزستان هم تصمیم گرفته است چندین بیرقدار از ترکیه خریداری کند. تمام این موارد حاکی از آن هستند که برای راهاندازی جنگهای محلی دیگر نیازی به بمب افکنهای استراتژیک گران قیمت به ارزش بیش از یک میلیارد دلار نیست. تنها کافیست از هواپیماهای کوچکی استفاده شود که بتوانند شناسایی کنند و در صورت لزوم گروههای کوچک تروریستها را نابود کنند.
- ظاهرا اکنون ما در مورد آمادگی برای مقابله با تهدید افغانستان صحبت میکنیم؟
سلطاناف: در حال حاضر، 9 میلیون تاجیک در خاک تاجیکستان زندگی میکنند. تعداد آنها در خاک افغانستان 10 میلیون نفر است. بنابراین، تصادفی نیست که بین دوشنبه و پکن توافقهایی بر سر ایجاد دومین پایگاه نظامی در تاجیکستان علاوه بر پایگاه روسیه صورت گرفته است (طبق گزارشهای رسانهها، چین 8.5 میلیون دلار برای ساخت این پایگاه در اختیار دوشنبه قرار خواهد داد). از دیدگاه من، سفر وزیر دفاع قزاقستان به مسکو دقیقا با تغییر وضعیت در افغانستان در ارتباط است.
هر کشور میتواند به نسبت 0.5٪ جمعیت خود نیروی مسلح داشته باشد. بنابراین، اگر کشوری 19 میلیون نفر جمعیت داشته باشد، میتواند ارتش 85 هزار نفری داشته باشد. با توجه به اینکه تعداد نیروهای مسلح قزاقستان بسیار کمتر است، تغییر وضعیت در افغانستان خطرناک است، زیرا نفوذ پناهندگان تاجیکی از افغانستان به خاک تاجیکستان، ازبکستان و قرقیزستان اجتناب ناپذیر است. سطح فساد در کشورهای آسیای مرکزی به حدی بالاست که نمیتوان در مورد کنترل شدید مرزها صحبت کرد.
دره فرغانه خطرناک ترین نقطه ضعف کل منطقه آسیای مرکزی است. این دره زادگاه خانات خوقند است. پس از برافتادن خانات خوقند توسط روسیه و تقسیم بندی سرزمینها بین تاجیکستان، ازبکستان و قرقیزستان، هرازگاهی درخواستهایی مبنی بر ایجاد دولت اسلامی به جای آن شنیده میشود.
در حال حاضر، گروههای قوی و آموزش دیده شبه نظامیان در دره فرغانه مستقر شدهاند. اگر رویدادهای منفی احتمالی مانند افغانستان ایجاد شوند، همواره افرادی برای حمایت و پیوستن به ستیزه جویان وجود خواهند داشت.
- در حال حاضر، همکاری بین روسیه و قزاقستان که در امور فرغانه دخالتی ندارند در حال تقویت است. آیا ما قصد داریم از خود در برابر تهدیدهای احتمالی محافظت کنیم یا در صورت فعال شدن احتمالی نیروهای ضد دولتی به همسایگان خود کمک کنیم؟
سلطاناف: قزاقستان با تاجیکستان هم مرز نیست، اما با قرقیزستان، ازبکستان و ترکمنستان هم مرز است. در ترکمنستان، وضعیت به طور کلی دشوار است. موضع بی طرفی آن باعث شده نتواند در مبارزه با تهاجم احتمالی شبه نظامیان از سمت افغانستان به هیچ دولتی تکیه کند. علاوه بر این، عامل آمریکا نقش بسزایی دارد. ما برای روسیه، پوششی از سمت جنوب هستیم. قزاقستان در داخل مثلثی قرار دارد که روسیه، چین و کشورهای آسیای مرکزی ضلعهای آن هستند. اگر کسی در قلمروی آسیای مرکزی تسلیم آمریکا شود و تأسیسات نظامی آمریکا در آنجا مستقر شود، کل ساختار امنیتی و دفاع استراتژیک روسیه تضعیف خواهد شد.
چرا که میتوان در عرض چند دقیقه از قلمروی هر یک از کشورهای آسیای مرکزی به روسیه پرواز کرد و تأسیسات نظامی آن را به خطر انداخت.
در همین راستا، 16 اکتبر سال 2020 وزرای دفاع روسیه و قزاقستان یک قرارداد پیرامون همکاری نظامی امضا کردند. کرملین و آکوردا (کاخ ریاست جمهوری قزاقستان) هر دو به آموزش مشترک پرسنل نظامی و همکاری نظامی-فنی علاقه مند هستند. از این گذشته، اگر ما در روسیه پرسنل را آموزش دهیم، فارغ التحصیلان موسسات نظامی روسیه در نهایت یک سمت و سوی فکری خواهند داشت. بنابراین، در حال حاضر در شرایط محبوبیت پهپادها، ما نیازمند آموزش پرسنل با تخصصهای جدید هستیم.
در حال حاضر، 731 نظامی قزاق تبار در دانشگاههای نظامی روسیه تحصیل میکنند. اما آنها طبق برنامههای سابق تجهیزات نظامی و سامانههای پدافند هوایی آموزش میبینند. در حال حاضر، ما به افراد متخصص در حوزه ساخت، تعمیر و مدیریت پهپادها نیازمندیم.
- یعنی توافقنامه امضا شده در مسکو، ادامه منطقی همان کار مشترک قبلی بین دو کشور است؟
سلطاناف: بله. اما شرایط ما دشوار است، چرا که یک بحران سیاسی داخلی در کشورهای آسیای مرکزی وجود دارد.
فراموش نکنیم که نیروهای مسلح کشورهای آسیای مرکزی عمدتا از میان جوانان روستایی استخدام میشوند. آنها بیشتر اهل جنوب هستند و تنها پس از خدمت در ارتش میتوانند در سازمانهای مجری قانون مشغول به کار شوند. بنابراین، جوانان به طور هدفمند برای خدمت در ارتش فرستاده میشوند تا بعدها در جایی در پلیس یا گمرک شغل پیدا کنند و سپس دست بستگان خود را بند کنند. با توجه به اینکه بخش عمده جمعیت کشورهای آسیای مرکزی را اقشار فقیر روستا تشکیل میدهند، پس حال و هوای آنجا برای قبایل حاکم چندان مثبت نیست.
لازم به ذکر است که جو بایدن نیز اعلام کرده بود که آمریکاییها برای حمله به طالبان ارتش افغانستان را به 300 هزار سرنیزه مسلح کردهاند. اما چه اتفاقی افتاد؟ طالبان آمدند و ارتش آموزش دیده توسط آمریکا متلاشی شد. این اتفاق ممکن است در آسیای مرکزی هم رخ دهد.
اگر طالبان به اینجا بیایند و یک کار تبلیغاتی مناسب را در میان نیروهای مسلح انجام دهند، حوادث میتوانند بسیار ناراحت کننده باشد. بنابراین، پایگاه نظامی روسیه در حال تقویت است و ما در حال انتقال تجهیزات نظامی به قرقیزستان و تاجیکستان و تقویت توان نظامی خود هستیم.
سفر "مراد بیکتانوف" به مسکو تصادفی نیست. این سفر جلوهای از درک بی قید و شرط اتفاقات روی داده در جهان است. جهان در حال گذار از دنیای تک قطبی به چند قطبی بوده و غیرقابل پیش بینی است. مراکز جدید قدرت در حال ظهور هستند و هیچ کس نمیداند روابط بین این مراکز قدرت چگونه توسعه خواهد یافت.
- اما قزاقستان برای شرکت در رویارویی بین مراکز اصلی قدرت آمادگی ندارد.
سلطاناف: اقدامات نظامی در آسیای مرکزی یا محلی و یا هیبریدی (ترکیبی) خواهند بود. بنابراین، لازم است نیروهای مسلح برای مبارزه با گروههای شبه نظامی و تروریستی مجددا مسلح شده و دوباره آموزش داده شوند. در فضای پساشوروی تنها روسیه این تجهیزات را دارد.
وقایع قره باغ نشان داد که مکانیسمهای دیپلماسی پیشگیرانه قبلی کارآمد نیستند. ما به اراده سیاسی و نیروهای مجهز نیاز داریم و تمام مشکلات از طریق یک جنگ هیبریدی حل و فصل خواهند شد.
روی کار آمدن قاسم جومارات توکایف استراتژی همکاری قزاقستان-روسیه را به طور قابل توجهی بهبود بخشید. وی چندین گام مهم برداشت و به کرملین نشان داد که میتواند هم روی وی و هم روی قزاقستان حساب کند. به عنوان مثال، توکایف یک سال پس از انتخاب شدن به عنوان رئیس جمهور، مفهوم جدید سیاست خارجه را برای سالهای 2020-2030 تصویب کرد. یک فرمول بسیار مهم تحت عنوان"توسعه بیشتر روابط متحدانه با فدراسیون روسیه" در این مفهوم گنجانده شده است. پیش از آن، هیچ یک از نخبگان سیاسی قزاقستان اصطلاح «روابط متحدانه» را به زبان نیاورده بودند.
به گفته توکایف، قزاقستان درک میکند که روابط متحدانه چیست و تعهدات ناشی از آنها کدامند. از همین رو، نشست وزرای دفاع روسیه و قزاقستان که در مسکو برگزار شد، از لحاظ طرحهای مشترک و اعتماد نظامی مثال زدنی بود.
انتهای مطلب/
«این متن در راستای اطلاع رسانی و انعكاس نظرات تحليلگران و منابع مختلف منتشر شده است و انتشار آن الزاما به معنای تأیید تمامی محتوا از سوی "موسسه مطالعات راهبردی شرق" نیست.»