کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

دنباله‌روی چین از مسکو

ظهور الگوی جدید همکاری مسکو ـ پکن در قبال افغانستان

asia.nikkei , 16 آبان 1400 ساعت 10:10

مترجم : زهرا خادمی راد

چنین به نظر می‌رسد که روسیه در زمینه به رسمیت شناخته شدن طالبان سردمدار است؛ در صحنه میدانی، این روسیه است که ضمانت‌های امنیتی سفت و سختی در آسیای مرکزی ارائه کرده و رزمایش‌های نظامی برگزار می‌کند. اما در نهایت، این سرمایه چینی‌ها است که همه به آن چشم دوختهاند.
ممکن است این وضعیت بازتابی از نقش‌هایی باشد که چین و روسیه در صحنه جهانی از یکدیگر انتظار دارند. پکن از منابع مالی خود برای جذب دوستان و اعمال نفوذ استفاده می‌کند و روسیه نیز نقش یک رهبر فعال را ایفا خواهد کرد که به دنبال خطر کردن و ارائه پشتیبانی‌های امنیتی است.
روسیه می‌تواند از پتانسیل سرمایه گذاری چین برای تحریک و به حرکت درآوردن طالبان استفاده کند و چین نیز می‌تواند در زمان بروز اختلاف‌های شدید، پشت سر روسیه حرکت کند. در یک قیاس موسیقیایی، شاید بتوان گفت که مسکو رهبر ارکستر است و پکن هم با یک صدای بم عمیق در پس موسیقی، همه را به حرکت در می‌آورد.


مطالعات شرق/

زمانی که روسیه میزبان نشستی با حضور رهبران ارشد طالبان در مسکو بود (نشستی که به دنبال شرکت معاونان ارشد ولادیمیر پوتین و شی جی پینگ در نشست رهبران جی 20 با موضوع افغانستان برگزار شد)، این سئوال به وجود آمد که آیا این اقدام بخشی از یک طرح راهبردی وسیع‌تر از سوی مسکو و پکن برای همکاری با یکدیگر در صحنه جهانی است یا خیر.

افغانستان یک صحنه متناقض، هم برای چین و هم برای روسیه، بوده است. مسکو و پکن ضمن اینکه نگران حضور گسترده آمریکایی‌ها در نزدیکی مرزهای خود بودند، در خفا از این موضوع خوشحال بودند که واشنگتن مسئولیت اوضاع امنیتی میدانی را در افغانستان بر عهده دارد.

حال که چین و پکن از آشفتگی به وجود آمده در افغانستان پسا خروج ناراحت هستند، تصمیم گرفته‌اند تا در مسیر پیشِ رو، با طالبان تعامل کرده و با کمک یکدیگر گزینه‌های مناسب را جست‌وجو کنند. هر دو این کشورها، مدت‌ها قبل از سقوط کابل، به طور علنی با طالبان در ارتباط بودند و از زمان به قدرت رسیدن طالبان نیز هر دو آنها، حضور دیپلماتیک قابل توجهی در افغانستان داشته‌اند. در نشست سازمان ملل، هم چین و هم روسیه خواستار رفع تحریم‌های وضع شده علیه طالبان شدند؛ موضوعی که در نشست اخیر مسکو نیز برجسته شد.

چین پایگاه کوچک خود را در تاجیکستان تقویت کرده و چند رزمایش دوجانبه با نیروهای ویژه تاجیک برگزار کرده است و روسیه نیز ضمن تقویت نیروهای مسلح تاجیکستان، حضور نظامی 7000 نفری خود را در این کشور تقویت و در رزمایش‌های بزرگ‌تر منطقه‌ای با حضور ازبکستان و تاجیکستان شرکت کرده است.

البته نمی‌توان به راحتی گفت که چه مقدار از این اقدامات، هماهنگ شده است؛ برخی گزارش‌ها حکایت از آن دارند که عدم همکاری پکن در زمینه تاجیکستان سبب دلخوری مسکو شده است. اما در همین حال، هر دو این کشورها در رزمایش‌های مشترک بزرگ و منظم در خاک روسیه شرکت داشته‌اند، از جمله رزمایش‌های منظمی که تحت نظارت «سازمان همکاری شانگهای» (یک مجموعه امنیتی اوراسیایی شامل چین، روسیه، قزاقستان، قرقیزستان، هند، پاکستان و تاجیکستان) برگزار شده‌اند.

رسانه‌های روس، رزمایش ضد تروریستی امسال «مأموریت صلح سازمان همکاری شانگهای» را به طور خاص با افغانستان مرتبط دانستند. رسانه‌های چینی نیز هرچند درباره ارتباط دادن این رزمایش به افغانستان محتاط‌تر بودند اما اکثر آنها به این موضوع اشاره داشتند. این موضوع بخصوص در جریان نشست‌هایی که مدت اندکی پس از سقوط کابل، بین «سازمان همکاری شانگهای» و «سازمان پیمان امنیت جمعی» (یک گروه تحت رهبری روسیه که شماری از نیروهای شوروی سابق را گرد هم آورده است) برگزار شد، مشهود بود.

اما در صحنه کابل، تفاوت‌هایی در عملکرد این دو کشور دیده می‌شود. پیش از این، چین و روسیه آشکارا و در پس پرده، تلاش داشتند تا با همکاری یکدیگر دولت طالبان را به سمت یک دولت فراگیر سوق دهند. ولی به نظر می‌رسد که روسیه کمی عقب رفته است تا بتواند از یک چشم انداز بالاتر و وسیع‌تر این موضوع را دنبال کند اما پکن نزدیک‌تر شده است، به نحوی که سفیر چین در افغانستان با صدای بلند، سخن از ارائه کمک به دولت طالبان می‌دهد و سپس در جریان یک مراسم پر زرق و برق، این هدایا را به مقامات افغان اهدا می‌کند.

چین همچنین نشان داده است که مایل به پذیرش درخواست‌های طالبان در زمینه سرمایه گذاری در این کشور است. شرکت‌های چینی که مسئول پروژه‌های معدنیِ بزرگِ معطل مانده در دولت قبلی افغانستان هستند، حالا (به درخواست طالبان) مشغول بررسی امکان از سرگیری این عملیات‌ها می‌باشند. علاوه بر این، صحبت‌هایی درباره بازگشایی دوباره کریدور هوایی چین، به منظور تسهیل روند صادرات دانه کاج در حال انجام است، هر چند مشخص نیست که چه کسی قرار است هزینه‌های حمل و نقل را تأمین کند.

در این بین، مسکو به دنبال آن نبوده است تا کمک‌ها یا اقداماتی مشابه این ارائه کند. در عوض، این کشور تصمیم گرفته است تا یک مسیر تعاملی بین‌المللی موازی را با طالبان و دیگر شرکای منطقه‌ای (از جمله چین) از سر گرفته و آمریکا و غرب را وادار کند تا هزینه هر نوع بازسازی را بپردازند. این راهی است برای اعمال نفوذ مجدد بر طالبان به منظور تعدیل رفتار این گروه و ترغیب آن برای ایجاد یک نوع دولت فراگیر.
هم پکن و هم مسکو می‌دانند که این یک ساختار پایدارتر خواهد بود اما به نظر می‌رسد که مسکو تمایل بیشتری دارد تا به واقع کاری در این باره بپردازد.  

پیشنهاد چند ماده‌ای که «وانگ یی» وزیر خارجه چین اوایل ماه جاری در نشست جی 20 مطرح کرد، بیانیه‌ای کاملا تکراری بود عدم انجام هیچ نوع اقدام تروریستی از خاک افغانستان، حمایت‌های بشردوستانه و عدم تحریم‌ دولت طالبان. اما مواضع «ضمیر کابلوف» فرستاده روسیه نشان داد که وی درک بسیار دقیق‌تر و هدفمندتری از اهداف پیشِ رو دارد. دیپلماسی سخت اما تعاملی وی، نشان دهنده تجربه طولانی او در این زمینه است. 
حال سئوال اینجا است که تقسیم کار احتمالی انجام شده بین پکن و مسکو چیست. به نظر می‌رسد که چین طالبان را محکم‌تر و آشکارتر در آغوش گرفته اما مسکو فاصله خود را با این گروه حفظ کرده است.

در مقابل، چنین به نظر می‌رسد که در زمینه تعاملات بین‌المللی و به رسمیت شناخته شدن طالبان، مسکو سردمدار باشد. در صحنه میدانی، این روسیه است که ضمانت‌های امنیتی سفت و سختی در آسیای مرکزی ارائه کرده و رزمایش‌های نظامی برگزار می‌کند. اما در نهایت، این سرمایه چینی‌ها است که همه به آن چشم دوخته‌اند  هر چند که این پول و سرمایه هنوز اندک بوده و بعید است این جریان مالی به این زودی‌ها باز شود.

ممکن است این وضعیت بازتابی از نقش‌هایی باشد که چین و روسیه در صحنه جهانی از یکدیگر انتظار دارند. پکن از منابع مالی خود برای جذب دوستان و اعمال نفوذ استفاده می‌کند و روسیه نیز نقش یک رهبر فعال را ایفا خواهد کرد که به دنبال خطر کردن و ارائه پشتیبانی‌های امنیتی است.
روسیه می‌تواند از پتانسیل سرمایه گذاری چین برای تحریک و به حرکت درآوردن طالبان استفاده کند. در همین حال، چین هم می‌تواند در زمان بروز اختلاف‌های شدید، پشت سر روسیه حرکت کند. در یک قیاس موسیقیایی، شاید بتوان گفت که مسکو رهبر ارکستر است و پکن هم با یک صدای بم عمیق در پس موسیقی، همه را به حرکت در می‌آورد.
 انتهای مطلب/
 

«این متن در راستای اطلاع رسانی و انعكاس نظرات تحليلگران و منابع مختلف منتشر شده است و انتشار آن الزاما به معنای تأیید تمامی محتوا از سوی "موسسه مطالعات راهبردی شرق" نیست.»


کد مطلب: 2838

آدرس مطلب :
https://www.iess.ir/fa/translate/2838/

موسسه مطالعات راهبردي شرق
  https://www.iess.ir