طالبان در زمان حکومت خود در دهه 1990، محدودیتها مختلفی علیه سلفیهای افغانستان وضع کرده بود، از جمله علیه مدارس دینی سلفی مثل مدرسه متوکل در کابل و دیگر مدارس فعال در ننگرهار و لغمان. از آن زمان به بعد، حضور گسترده حنفیهای ماتریدی و صوفی در صفوف طالبان، اصلیترین مسئله سلفیها با طالبان بود. طبق اعتقادات فرقه سلفی، حنفیهای ماتریدی و صوفی، مسلمان ناب نبوده و به خاطر باورهای دینی آنها، مرتد شمرده میشوند. همین مسئله باعث شد تا طالبان در دوره قبل از 11 سپتامبر، ممنوعیتهای غیررسمی علیه سلفیهای افغانستان وضع کند. در نتیجه، سلفیهای افغان به پیشاور رفتند، جایی که میزبان مدارس دینی سلفی بود.
در سالهای اخیر، ظهور داعش خراسان، توانست بستر مناسبی برای سلفیهای افغان مهیا کند تا بتوانند قدرت نظامی موازی با طالبان ایجاد کنند. سلفیهای افغانستان از داخل افغانستان و پاکستان و به سمت داعش خراسان سرازیر شدند.
مطالعات شرق/
پس از سقوط کابل به دست طالبان در 15 آگوست، سلفیها در افغانستان با چالشها و ناامنیهای سختی مواجه شدهاند. طالبان به سلفیها، به خاطر حمایت احتمالی آنها از «داعش خراسان» (که گروه رقیب طالبان به شمار میآیند) مشکوک است. ربوده شدن یکی از رهبران ارشد و با نفوذ سلفیها به نام «شیخ ابو عبیدالله متوکل» از منزل خود در کابل، در تاریخ 28 آگوست، توسط طالبان و سپس قتل وحشیانه و مرموز وی که یک هفته بعد صورت گرفت، سبب ترس و وحشت علمای با نفوذ سلفی شده است و آنها نگران هستند که طالبان با جستوجوی دیگر سلفیها در کابل و ننگرهار، آنها را به سرنوشتی مشابه متوکل دچار کند.
سلفیها، مدتها است که نگران این گونه تهدیدها از جانب طالبان هستند و به همین خاطر است که شخصیتهای رده بالای آنها اوایل سال گذشته، جلسهای با رهبران طالبان برگزار کردند. در این گزارش، نگاهی خواهیم داشت به این جلسه و مطالب گفته شده در آن بین سلفیها و رهبران طالبان و اینکه چالشهای فعلی پیش روی سلفیها چگونه در این جلسه منعکس شده است. همچنین در این نوشتار، اظهارات بیان شده در این جلسه را براساس تاریخچه روابط طالبان و سلفیهای افغان مورد بررسی قرار خواهیم داد. در نهایت نیز به این موضوع میپردازیم که نوع رابطه بین این دو گروه چگونه سبب تقویت داعش خراسان در جنگ خود علیه طالبان در افغانستان خواهد شد.
بیعت سلفیهای افغان با طالبان پس از سقوط داعش خراسان
مارس 2020، «شورای سلفیهای افغانستان» به رهبری «شیخ عبدالعزیز نورستانی»، ضمن دیدار با رهبران طالبان افغان، بیعت خود را با «شیخ هبت الله آخوندزاده» رهبر طالبان افغان اعلام کرد. این جلسه پس از آن برگزار شد که طالبان توانسته بود داعش خراسان را در مقر سنتی خود واقع در ولایات ننگرهار و کنر در شرق افغانستان شکست دهد. این رویداد اندکی قبل از امضای توافقنامه صلح بین آمریکا و طالبان در تاریخ 29 فوریه 2020 در دوحه رخ داده بود. جزئیات این جلسه بعدها از طریق انتشار یک فیلم ویدئویی 17 دقیقهای با عنوان «بیعت علمای سلفی» فاش شد. این فیلم توسط «استودیو الامارت»، شاخه رسانهای رسمی طالبان افغان منتشر شد.
طبق این فیلم، 32 تن از علما و فرماندهان با نفوذ سلفی، شیخ نورستانی را در این جلسه همراهی میکردند. اغلب این افراد از ولایات شرقی افغانستان یعنی کنر، ننگرهار و نورستان و همچنین از کمربند پشتون پاکستان بودند؛ و این یعنی، برخی از فرماندهان، پاکستانی بودند. یکی از چهرههای شاخص سلفی حاضر در این جلسه، «حاجی حیات الله» برادرزاده «شیخ جمیل الرحمن» موسس فرقه سلفی در افغانستان بود که پیش از تشکیل اولین حزب سلفی افغان موسوم به «جماعت الدعوه القرآن و السنه»، از اعضای «حزب اسلامی» گلبدین حکمتیار بود. علاوه بر این، «شیخ امین الله پیشاوری» با نفوذترین عالم سلفی افغان مستقر در پاکستان نیز به همراه برادر خود در این جلسه حضور داشت. پیشاوری معمولا وقت خود را صرف خطابه و آموزش عقاید سلفی کرده و از ورود به مسایل سیاسی و نظامی اجتناب میکند. او یکی از با نفوذترین علمای سلفی در کمربند پشتون است چون وی اصالتا اهل ولایت کنر افغانستان است اما خانواده وی دهها سال است که ساکن پیشاور پاکستان هستند و لذا او، هم یک افغانستانی به حساب میآید و هم یک پاکستانی.
هیئت نمایندگی سلفیها، از طالبان خواست تا این جماعت را وارد جنگ خونین خود با داعش خراسان نکند. نورستانی، حیات الله و دیگر رهبران سلفی به رهبران طالبان توضیح دادند که هر چند خاستگاه داعش خراسان، سلفیهای افغان هستند اما این سلفیها، در جریان جنگ داعش خراسان با طالبان از داعشیها حمایت نمیکنند. سلفیهای افغان عنوان کردند که داعش خراسان، «یک توطئه بینالمللی از سوی یهود و نصاری» برای مقابله با طالبان است. نورستانی به نمایندگان طالبان گفت که برخی چهرههای سلفی حاضر در این جلسه که پیشتر با طالبان بیعت کرده بودند، قصد داشتند با انجام این کار به طالبان اطمینان دهند که سلفیها حامی داعش خراسان نبوده و اینکه آنها همچنان به امارت طالبان وفادار هستند.
در این جلسه، «شیخ ندا محمد» و «شیخ خالد» در بین نمایندگان طالبان بودند. هر دو این افراد جزء مقامهای ارشد کمیسیونهای دعوت و ارشاد طالبان بودند. ندا محمد، از زمان سقوط کابل، به عنوان والی ننگرهار مشغول به کار شده و در آنجا، دهها تن از سلفیها را در جریان عملیات ضد داعش طالبان دستگیر کرده است. شیخ خالد نیز به عنوان وزیر وارد کابینه طالبان شده است.
خالد، ندا محمد و دیگر رهبران طالبان با لحنی فاتحانه با سلفیهای افغان صحبت کردند و به آنها گفتند که طالبان پیش از این و در جریان توافقنامه فوریه 2020 موفق به شکست آمریکای ابرقدرت و دهها تن از متحدان آن در دوحه شده است و لذا هیچ کس حق ندارد طالبان را در افغانستان به چالش بکشد. آنها به هیئت نمایندگی سلفیهای افغانستان یادآور شدند که طالبان ممکن است کمبودها و معایبی داشته باشد اما هیچ جایگزینی ندارد. طالبان به سلفیها قول داد که این گروه به همه فرقهها، از جمله شیعیان، آزادی مذهبی خواهد داد و بنابراین سلفیهای افغانستان نیز نباید نگرانی از این بابت داشته باشند.
اقدامات طالبان پس از سقوط کابل
پس از سقوط کابل در آگوست 2021، طالبان وعدههایی را که به سلفیهای افغان داده بود نقض کرد و عملیات سرتاسری را علیه سلفیهای با نفوذی که مظنون به برقراری ارتباط با داعش خراسان در گذشته بودند آغاز کرد. طالبان دهها مسجد و مدرسه دینی سلفی را در 16 ولایت، از جمله ننگرهار، تعطیل کرد. علاوه بر این، جنگجویان محلی طالبان تلاش کردند تا علمای برجسته سلفی را در افغانستان دستگیر کنند اما این افراد به دنبال قتل متوکل، متواری و مخفی شدند. از جمله افراد مخفی شده میتوان به «عبدالظاهر داعی» و «استاد معروف راسخ» در کابل و «شیخ احمد شاه» و «شیخ سردار ولی» در ننگرهار اشاره کرد. هرچند ذبیح الله مجاهد سخنگوی طالبان، هر نوع ارتباط طالبان را با قضیه قتل متوکل رد کرد اما حتی یک کلمه نیز در محکومیت این ماجرا سخن نگفت. وی مدعی شد که طالبان درباره این قضیه تحقیق خواهد کرد. اما خانواده متوکل معتقد هستند که جنگجویان طالبان مبادرت به ربایش و قتل متوکل کردهاند.
شواهد حکایت از آن دارد که اغلب چهرههای دینی با نفوذ سلفی در افغانستان، از جمله افراد نام برده شده در بالا، اقدامات خشونت بار و کورکورانه داعش خراسان علیه غیرنظامیان و همچنین دیگر اقداماتی را که به باور سلفیها مغایر با اصول اسلام است محکوم کردهاند. مخالفت آنها با داعش خراسان زمانی بیشتر شد که داعش اعلام کرد بیعت با خلیفه ابوبکر البغدادی وظیفه دینی همه مسلمانان بوده و هر کس که از این کار امتناع کند، گناهکار بوده و از دایره اسلام خارج است. به گفته یکی از زندانیان سابق داعش خراسان، اعضای در حبس این گروه شبه نظامی حاضر نشدند برای متوکل مقتول فاتحه بخوانند چون او با البغدادی بیعت نکرده بود. با این وجود، خود دولت افغانستان یک بار متوکل را به اتهام ارتباط با داعش خراسان دستگیر کرده بود.
داعش خراسان، علمای سلفی را که مخالف این گروه بودند هدف قرار میداد. از جمله این افراد میتوان به «استاد مبشر مسلمیار» از کابل اشاره کرده که از نزدیکان متوکل و از اساتید دانشگاه کابل بود. هر چند داعش خراسان مسئولیت قتل مسلم یار را بر عهده نگرفت اما حامیان این گروه در شبکههای اجتماعی، مسلم یار را به خاطر مخالفت با ایدئولوژی داعش خراسان تکفیر کرده و قتل او را جشن گرفتند.
چرا طالبان، سلفیها را سرکوب میکند؟
طالبان به چند دلیل، علمای سلفی افغان مثل متوکل را (به رغم مخالفت این افراد با داعش خراسان) دستگیر کرده و به قتل میرساند. اول اینکه، هرچند اعضای ناراضی «تحریک طالبان پاکستان» هسته اولیه داعش خراسان را تشکیل دادند اما مدت اندکی پس از این ماجرا، داعش خراسان تبدیل به یک گروه عمدتا سلفی شد و توجه خود را معطوف به ننگرهار کرد. همچنین بعد از کشته شدن رهبران پاکستانی موسس داعش در حملات پهپادی آمریکا و عملیاتهای ضدتروریستی انجام شده در ننگرهار، سلفیهای افغان مسئولیت داعش خراسان را بر عهده گرفتند. در نتیجه، جهادیون و سلفیهای افغان به تدریج از پیشاور وارد صفوف داعش خراسان شدند.
پیش از این، در زمان حکومت طالبان در دهه 1990، طالبان افغان محدودیتها و ممنوعیتهای مختلفی علیه سلفیهای افغان وضع کرده بود، از جمله علیه مدارس دینی سلفی مثل مدرسه متوکل در کابل و دیگر مدارس فعال در ننگرهار و لغمان. از آن زمان به بعد، حضور گسترده حنفیهای ماتریدی و صوفی در صفوف طالبان، اصلیترین مسئله سلفیها با طالبان بود. طبق اعتقادات فرقه سلفی، حنفیهای ماتریدی و صوفی، مسلمان ناب نبوده و به خاطر باورهای دینی آنها، مرتد شمرده میشوند. همین مسئله باعث شد تا طالبان در دوره قبل از 11 سپتامبر، ممنوعیتهای غیررسمی علیه سلفیهای افغانستان وضع کند. در نتیجه، سلفیهای افغان به پیشاور رفتند، جایی که میزبان مدارس دینی سلفی بود. در این مدارس، میلیونها مهاجر افغان و همچنین مردم محلی پاکستان ساکن در مرز افغانستان، تحت تعلیم عقاید سلفی قرار گرفتند.
سلفیهای افغان، هم در شهر پیشاور (مرکز ایالت خیبرپختونخوا پاکستان) و هم در مناطق اطراف آن در مرز افغانستان مثل «باجور» ریشه دارند. این مناطق از اوایل دهه 1980، میزبان اردوگاههای بزرگ پناهجویان افغانستان بودهاند؛ جایی که تودههای عظیم افغانها در مدارس دینی سلفی که تحت حمایت مالی کشورهای خاورمیانه قرار داشتند، آموزههای سلفی را فرا گرفتند. پیشاور همچنین مرکز فعالیت گروههای مقاومت افغان در دوران جنگ ضد شوروی در افغانستان بود.
علاوه بر این، هزاران جنگجو و حامی مالی خارجی نیز در پیشاور مستقر بودند تا بتوانند به گروههای مقاومت افغان کمک کنند. از جمله این افراد میتوان به نظریه پردازان بینالمللی و بانفوذ سلفی مثل «شیخ ابو قتاده فلسطینی»، «ابو محمد المقدسی»، «شیخ عیسی المرسی» و دیگران اشاره کرد. در این دوره، مدارس مهم سلفیهای افغان در پیشاور بنیانگذاری شدند که توانستند هزاران جوان سلفی تربیت کنند. این جوانان فارغ التحصیل نیز به ترویج عقاید سلفی در ولایات زادگاه خود در افغانستان و نیز در شهر پیشاور و دیگر نقاط واقع در کمربند پشتون پاکستان در مرز افغانستان کمک کردند.
حمله آمریکا به افغانستان پس از حملات 11 سپتامبر، بدین معنا بود که طالبان با یک دشمن قوی مواجه شده که برای مقابله با آن نیازمند حمایت تک تک افغانها است. در چنین شرایطی، سلفیهای افغان تصمیم گرفتند تا با کنار گذاشتن اختلافهای فرقهای گذشته خود با طالبان، در «جهاد بزرگ» علیه آمریکا به طالبان ملحق شوند. در این بین، سلفیهای خاورمیانهای که در صفوف القاعده بودند نیز تلاش کردند تا با پادرمیانی بین سلفیهای افغان و طالبان، آنها را برای انجام یک وظیفه مهمتر، یعنی جنگ با آمریکا و متحدان او در افغانستان، متحد کنند.
زمانی که حملات وسیع آمریکا سبب تخریب ساختار سازمانی طالبان شده بود، القاعده نقش مهمی در تشکیل جبهه جنگ پسا 11 سپتامبر در افغانستان داشت. القاعده با سازماندهی متحدان محلی پاکستانی خود و سلفیهای افغان، به تشکیل جبهه شورش در افغانستان کمک کرد و فرماندهی این جبهه را به تدریج به طالبان سپرد. به محض اینکه طالبان به طور کامل بر شورش مسلط شد، بار دیگر شروع به پاکسازی سلفیها از بین صفوف خود کرد. هرچند سلفیها در ولایات کنر و ننگرهار نقش مهمی در شکل گیری جهاد پسا 11 سپتامبر علیه آمریکا و متحدان او داشتند اما طالبان به تدریج آنها را به حاشیه راند و صرفا نقشهای فرماندهی محدودی به آنها داد. طالبان از همان ابتدا، به شدت مراقب بود تا سلفیها تبدیل به یک شبکه شبه نظامی موازی در افغانستان نشوند.
اما ظهور داعش خراسان، توانست بستر مناسبی برای سلفیهای افغان مهیا کند تا بتوانند قدرت نظامی موازی با طالبان افغان ایجاد کنند. سلفیهای افغان از داخل افغانستان و همچنین از شهر پیشاور پاکستان و مناطق همجوار آن به سمت داعش خراسان سرازیر شدند. این افراد شامل شاگردان و پیروان علمای سلفی از کابل و پیشاور بودند. برخی از این افراد، مثل «شیخ جلال الدین»، حتی توانستند به ردههای بالای رهبری داعش خراسان دست پیدا کنند. او در همان ابتدای ظهور داعش خراسان در اوایل سال 2015، به همراه شاگردان خود، پیشاور را ترک کرد و به این گروه در افغانستان پیوست. او خیلی زود تبدیل به یکی از نظریه پردازان و مفتیهای اعظم داعش خراسان شد و بالاخره در جریان حمله پهپادی آمریکا به ولایت ننگرهار در 13 اکتبر 2015 کشته شد. سخنرانیهای وی هنوز در تبلیغات داعش خراسان علیه طالبان استفاده میشود و داعشیها از این اظهارات برای جلب حمایت سلفیها از داعش خراسان استفاده میکنند.
سلفیهای افغان که در افغانستان یا پیشاور ساکن بودند، امید داشتند که با ظهور داعش خراسان، سلفیت بتواند دست کم در مقرهای داعش خراسان در شرق افغانستان، به خصوص در کنر و ننگرهار، به قدرت برسد. اما تفسیر افراطگونه داعش خراسان از اسلام و اقدامات خشن و کورکورانه آن باعث شد تا این گروه حمایت علمای سلفی را از دست بدهد، به نحوی که این علما کم کم از پیروان خود خواستند تا از داعش خراسان جدا شوند. حتی پیشاوری پیامی به جلال الدین فرستاد و از او خواست تا داعش خراسان را ترک کند اما جلال الدین با این درخواست موافقت نکرد. در مقابل، جلال الدین به انتقاد از علمای سلفی که حالا مخالف داعش خراسان شده بودند پرداخت. او به جوانان سلفی یادآور شد که این علمای سلفی همان کسانی بودند که از بیانیه «شیخ جمیل» درباره تشکیل یک امارت اسلامی در کنر در اواخر دهه 1980 حمایت کردند اما حالا مخالف بیعت با ابوبکر البغدادی (فردی که به گفته جلال الدین، پیرو همان اصول شیخ جمیل بود) هستند.
نتیجهگیری
نارضایتی سلفیهای افغان از سیاستهای ضد سلفی طالبان، به داعش خراسان کمک کرد تا بتواند در اوایل سال 2015 به سرعت یک جبهه جنگی علیه طالبان تشکیل دهد. این نارضایتیها ریشه در رابطه خصمانه طالبان با سلفیها در افغانستان، از زمان به قدرت رسیدن آن در افغانستان در اوسط قرن 19 و بعد از آن و به حاشیه رانده شدن سلفیهایی داشت که نقش مهمی در شکل گیری شورش در افغانستان در دوران پسا 11 سپتامبر داشتند. این تاریخ پیچیده نشان میدهد که سلفیها نه تنها بخشی جدایی ناپذیر از چالش داعش خراسان در برابر طالبان هستند بلکه ظهور داعش خراسان نیز نتیجه نارضایتی سلفیها از سیاستهای طالبان افغان بوده است.
اگر طالبان مانع اقدامات سرکوبگرانه بخشهای ضد سلفی خود علیه سلفیها نشده و در ولایات سلفی نشین ننگرهار و کنر و دیگر مناطق شمالی افغانستان با سلفیها همراهی نکند آنگاه نارضایتی این گروه سبب تقویت جریان عضوگیری داعش خراسان شده و به تهدیدی جدی علیه طالبان بدل خواهد شد.
علاوه بر این، دولتهای خارجی که از نیروهای شبه نظامی نیابتی در افغانستان استفاده میکنند نیز میتوانند با بهره برداری از خطر داعش خراسان، به طالبان فشار وارد کنند. این وضعیت ممکن است سبب تشدید جنگ چند ده ساله در افغانستان شده و دور جدیدی از نبردهای خونین مذهبی را در این کشور به وجود آورد؛ وضعیتی که طی سالهای اخیر در عراق و سوریه شاهد آن بودیم. چنین فضایی، در نهایت، چالشهای امنیتی منطقه اطراف افغانستان و همچنین چالشهای جامعه بین المللی را افزایش خواهد داد.
انتهای مطلب/
«این متن در راستای اطلاع رسانی و انعكاس نظرات تحليلگران و منابع مختلف منتشر شده است و انتشار آن الزاما به معنای تأیید تمامی محتوا از سوی "موسسه مطالعات راهبردی شرق" نیست.»