طالبان در واکنش به ظهور داعش خراسان که یک چالش غیرمنتظره و تهدیدکننده برای این گروه بود، مبادرت به تشکیل یگانی متشکل از نیروهای ویژه کرد؛ یگان سرخ یا قطعه سرخ. این نیروی تازه تاسیس به دلیل آموزشهای نظامی پیشرفته، تجهیزات و یونیفورم مخصوص از بقیه نیروهای طالبان کاملا متمایز بوده است. برخی توانمندیهای یگان سرخ سبب شد که به سرعت تبدیل به یکی از بخشهای حیاتی در نبردهای طالبان شود.
یگان سرخ یا «قطعه سرخ»، متشکل از چند تیم 300 تا 350 نفره است که اعضای آن براساس انضباط، تعهد و عملکرد آنان، توسط فرماندهان میدانی گزینش میشوند. هر تیم مسئول یک ولایت خاص است. در شرایط اضطراری، تیمها برای پوشش منطقهای متشکل از چند ولایت، با یکدیگر همکاری میکنند. در سابق ماموریت یگان سرخ مبارزه با نیروهای خارجی، دولت افغانستان و داعش خراسان بود اما در حال حاضر تمرکز این نیروها بر داعش خراسان و حفاظت از مراکز مهم میباشد.
مطالعات شرق/
سال 2015، پس از انتشار این خبر که «ملا محمد عمر» رهبر طالبان بر اثر بیماری در سال 2013 درگذشته است، جنبش طالبان دچار شکافهای جدی شد. خبر مرگ ملا عمر بیش از دو سال توسط نزدیکان وی پنهان شده بود، تا اینکه نهادهای اطلاعاتی افغانستان این موضوع را افشا کردند. از جمله کسانی که تلاش کردند از این موقعیت بهره برداری کنند، استراتژیستهای داعش بودند. آنها امیدوار بودند بتوانند با استفاده از شکاف به وجود آمده بین طالبان، حوزه نفوذ خود را در این منطقه گسترش دهند.
هسته اولیه گروه «داعش خراسان»، اعضای «تحریک طالبان پاکستان» بودند که پس از فرار از عملیات ارتش پاکستان در سال 2010 در مناطق قبایلی شمال غرب این کشور، وارد ولایت «ننگرهار» افغانستان شده بودند. طالبان افغان تلاش کرده بود این افراد را ذیل چتر فرماندهی خود بکشاند اما در این کار موفق نشده بود. در عوض، برخی جنگجویان تحریک طالبان پاکستان مثل «منگل باغ» رهبر گروه «لشکر اسلام»، مورد توجه «اداره امنیت ملی» افغانستان قرار گرفتند، با این امید که بتوانند از این گروه به عنوان یک نیروی تلافی جویانه در مقابل حمایتهای دولت پاکستان از طالبان افغان استفاده کنند. جنگجویان تحریک طالبان پاکستان غالبا با طالبان افغان درگیری داشتند.
نوامبر 2013، پس از کشته شدن «حکیم الله محسود» رهبر تحریک طالبان پاکستان در حمله پهپادی آمریکا، اوضاع این گروه تغییر کرد. شکافهای موجود در درون طالبان پاکستان بیش از پیش افزایش پیدا کرد و بسیاری از اعضای گروه حاضر نشدند «ملا فضل الله» را به عنوان رهبر جدید تحریک طالبان پاکستان بپذیرند. در همین اثنا، انجام عملیاتهای نظامی جدید ارتش پاکستان در سالهای 2014 و 2015 باعث شد تا تعداد بیشتری از شبه نظامیان پاکستانی از مناطق قبایلی شمال غرب پاکستان وارد افغانستان شوند.
26 ژانویه 2015، «ابو محمد العدنانی» سخنگوی وقت داعش در پیامی صوتی اعلام کرد که این گروه بیعت جنگجویان جدا شده از طالبان را پذیرفته و «ولایت خراسان» (یا همان گروه داعش خراسان) را تشکیل داده است. «حافظ سعید خان» رهبر سابق تحریک طالبان پاکستان در منطقه اورکزی، به عنوان والی محلی این ولایت و «ملا خادم» نیز به عنوان معاون وی انتخاب شد. علاوه بر اینها، جنگجویان خارجی و محلی نیز به این شاخه جدید داعش پیوستند.
اوایل سال 2015، به دنبال بسیج طالبان افغان برای جلوگیری از موج آدم رباییهای نیروهای داعش در ولسوالی «بتی کوت»، درگیریها در ولسوالی «اچین» که همجوار با این منطقه بود افزایش پیدا کرد. این مسئله منجر به وقوع درگیریهای خشونت بار بین این دو گروه شد و پس از این درگیریها، برخی اعضای طالبان در اچین به داعش پیوستند. در اواخر همان سال نیز اچین در نهایت به تصرف داعشیها درآمد.
طالبان در واکنش به این چالش غیرمنتظره و تهدیدکننده، مبادرت به تشکیل یگانی متشکل از نیروهای ویژه کرد که وظیفه آن، حفظ انسجام فرماندهی بود. این «یگان سرخ» به خاطر انضباط و آموزشهای نظامی پیشرفته خود، از بقیه بخشها متمایز بود. یگان سرخ به سرعت، تبدیل به یکی از بخشهای حیاتی در نبردهای طالبان شد تا بتواند با تهدیدهای داعش خراسان در افغانستان مقابله کند. تابستان سال 2015، تصاویری در شبکههای اجتماعی منتشر شد که در آن، اعضای یگان سرخ در حالی که یونیفورمهایی شبیه به نیروهای ویژه غربی به تن داشتند، مشغول انجام تمرینات سخت بودند. زمانی که به دنبال انتشار خبر مرگ ملا عمر، شکافهایی در درون طالبان بروز پیدا کرد، یگان سرخ نقش به مراتب حیاتیتری در این نبرد ثانویه طالبان پیدا کرد.
یگان سرخ یا به زبان پشتو، «قطعه سرخ»، متشکل از چند تیم 300 تا 350 نفره (در حد گردان) است که اعضای آن براساس انضباط، تعهد و عملکرد آنها، توسط فرماندهان میدانی گزینش میشوند. هر تیم مسئول یک ولایت خاص است. در شرایط اضطراری، تیمها برای پوشش منطقهای متشکل از چند ولایت، با یکدیگر همکاری میکنند. این تیمها علاوه بر نیروهای داعش خراسان، با نیروهای دولت افغانستان و سربازان آمریکایی نیز مبارزه میکنند.
یکی از اولین تیمها، به ولایت غربی «فراه» واقع در مرز ایران فرستاده شد، جایی که یکی از فرماندهان ناراضی طالبان به نام «ملا محمد رسول»، یک شاخه انشعابی طالبان را تشکیل داده بود. کماندوهای یگان سرخ توانستند با کشتن شمار زیادی از افراد رسول و فراری دادن وی به پاکستان، ضربه سختی به این گروه وارد کنند. پس از رسول، «ملا منصور دادالله» جایگزین وی شد. او که یک جنگجوی با تجربه، متعلق به یکی از خانوادههای شورشیان بود، با داعش بیعت کرد و عازم ولایت «زابل» در جنوب افغانستان شد و در منطقه «خاک افغان» (یک منطقه کوهستانی و بیابانی فقیر) مستقر شد.
در آن زمان، داعش خراسان توانسته بود با گسترش حوزه عملیاتی خود، «بزرگراه شماره 1» را که جاده اصلی مواصلاتی بین کابل و جنوب افغانستان بود هدف قرار دهد. این گروه در طول این بزرگراه، کمینهای متعدد زده و مسافران غیرنظامی را در طول جاده میربود. آنها دهها تن از هزارهها را که یک اقلیت قومی عمدتا شیعه هستند ربودند. زنان و کودکان نیز در بین افراد ربوده شده دیده میشدند.
این آدم رباییها، خشم شدید مردم کابل را برانگیخت و آنها دولت را به خاطر ناتوانی در حفاظت از مردم افغانستان به باد انتقاد گرفتند. این وضعیت، فرصتی را در اختیار طالبان قرار داد. طالبان که از یک سو مشتاق بود بتواند حمایت مردمی بیشتری به دست آورد و از سوی دیگر، با تمام توان تلاش داشت مانع پیشروی داعش به مناطق تحت تسلط خود شود، تصمیم گرفت جنگ خود را علیه این گروه تشدید کند.
طالبان در ابتدا هیئتی از مفتیها (کارشناسان فقه اسلامی) و علما را به «خاک افغانستان» فرستاد. این هیئت حدود یک هفته تلاش کرد تا علمای سلفی داعشی را تشویق کند تا خود را به فرماندهان طالبان تسلیم کنند؛ اما این تلاش ثمره چندانی نداشت. در نهایت، علمای طالبان به رقبای خود ضرب الاجل دادند که یا تسلیم شوند و یا خود را برای جنگ آماده کنند. وقتی این مذاکرات به جایی نرسید، طالبان صدها تن از کماندوهای یگان سرخ را نوامبر 2015 به این منطقه گسیل داشت. این تیمها از یگانهای زابل، غزنی و وردک بودند. «شیخ علی» (نام مستعاری که برای فاش نشدن هویت وی انتخاب شده است چون وی از طرف طالبان اجازه صحبت نداشت) از ولایت وردک، یکی از این افراد بود.
به گفته شیخ علی و براساس تجربه وی از نبرد با داعش در «خاک افغان»، جنگجویان داعشی متشکل از افغانهای نقاط مختلف افغانستان و همچنین شبه نظامیان ازبکستانی بودند که خانوادههای خود را نیز همراه آورده بودند. روستاییان گزارش دادند که این افراد سوار بر موتورسیکلتهایی که نام «دادالله» و شعار «دولت اسلامی باقیه» روی آنها نوشته شده بود، در این منطقه جولان میدادند.
یگان سرخ یک بار دیگر تلاش کرد تا با اعزام گروهی به مقر کوهستانی این گروه و پیشنهاد عفو، شبه نظامیان داعش خراسان را ترغیب به تسلیم کند. اما این جنگجویان با انجام یک حمله، به این اقدام پاسخ داده و چهار تن از نیروهای یگان سرخ را زخمی کردند.
این نبردی بود که مسیر جنگ داخلی شورشیان را تغییر داد. نبرد شبانگاه آغاز شد و یگان سرخ با پیشروی به سمت کوهستان، شمار زیادی از نیروهای داعشی را کشته و سنگر آنها در قله کوه را که مسلح به سلاحهای سنگین بود تصرف کردند.
تا چند روز پس از این حمله، نیروهای یگان سرخ توانستند با تجسس منطقه و جستوجوی منازل اهالی، چند تن از هزارههای ربوده شده را پیدا کنند. شیخ علی در این باره گفت: «شیخ حکیم حقانی، فتوای اعدام و قتل جنگجویان داعشی را صادر کرده بود.»
کماندوهای یگان سرخ در نهایت با رصد مکالمات رادیویی بقایای نیروهای داعش، توانستند محل اختفای دادالله را پیدا کنند. دادالله پس از دستگیری و انتقال به یک دره دورافتاده، به قتل رسید و جسد او به آب انداخته شد.
در جریان این عملیات، چهار تن از اعضای یگان سرخ کشته شدند. در همین حال، به گفته منابع، انتشار خبر پیروزی بزرگ طالبان در مقابل داعش و گزارشهای مربوط به توانمندیهای یگان سرخ، زنگ هشدار را برای دولت افغانستان نیز به صدا درآورد.
طالبان این یگان را به یک نیروی واکنش سریع تبدیل کرد و رهبری آن را به «پیر آغا» سرشناسترین فرمانده قندهاری خود سپرد. هرچند پیشینه زیادی از زندگی پیر آغا در دست نیست اما گفته میشود که وی در اواخر دهه 40 زندگی خود بوده و اهل منطقه «سنگسر» ولسوالی «پنجوایی» ولایت قندهار است. افرادی که پیر آغا را ملاقات کردهاند، او را یک فرمانده کارآمد، سخنور و استراتژیست توصیف کردهاند.
هر چند پیر آغا پس از مدتی برای تصدی پست والی دولت سایه طالبان در ولایت «پکتیکا»، از سمت خود استعفا داد اما کماندوهای وی همچنان، نیروهای خود را با نام «یگان پیر آغا» میشناسند.
«قاری موحد» از ساکنان پکتیکا، در این باره میگوید: «پیر آغا با استفاده از بولدوزر، یک جاده راهبردی در کوهستان ساخت که به طرق مختلف به کمک مجاهدین آمد.»
یگان سرخ ولایت وردک، مدتی تحت رهبری «مولوی عبدالله» یکی از فرماندهان میدانی مهم نبرد زابل قرار داشت. این یگان به ولسوالی اچین ولایت ننگرهار واقع در شرق افغانستان فرستاده شد. شیخ علی گفت: «داعشیها از طریق بیسیم با ما صحبت کرده و عنوان میکردند که شیخ عثمان و استاد یاسر، رهبران ما هستند ـ نه شما ـ و آنها به ما تعلق دارند»؛ اشاره به «اسامه بن لادن» و یک ایدئولوژیست و کهنه سرباز طالبان در زمان جهاد ضد شوروی که قبل از مرگ خود (حدود یک دهه پیش) نقش مهمی در جذب نیرو برای تحریک طالبان پاکستان داشت.
یگان سرخ یکی از نیروهای نخبه طالبان است که نقشهای مختلفی را در این کشور بر عهده دارد. یکی از مشهودترین گروههای آن در هفتههای اخیر، یک نیروی نظامی نخبه به نام «بدری 313» بوده است؛ یک نیروی به شدت منظم در حد گردان که قرار است به عنوان یک ارتش جدید اسلامی، جایگزین ارتش تحت حمایت آمریکا شود. این نیرو به یاد «جنگ بدر» نامگذاری شده است، زمانی که پیامبر اسلام (ص) تنها با 313 سرباز، موفق به شکست سپاه دشمن شد. به گفته شیخ علی، «بدری 313، ارتش جدید افغانستان است.»
طالبان برای هر ولایت پرجمعیت، یک یگان سرخ تربیت کرده است اما یگان سرخ وردک همچنان پر استفادهترین یگان بوده و بیش از دیگران به جنگ با داعش اعزام شده است. پس از پاکسازی ننگرهار از وجود نیروهای داعش، این کماندوها به ولایت کنر اعزام شدند و توانستند در این منطقه نیز داعشیها را بیرون برانند. شیخ علی میگوید: «ما بیش از هر یگان سرخ دیگری در کنر تلفات دادیم.»
به دنبال شکست دولت تحت حمایت غرب در افغانستان و خروج نیروهای ناتو، داعش خراسان تنها تهدید عینی است که طالبان ممکن است با آن مواجه شود. تاکنون طالبان در این جنگ، عملکردی بیرحمانه و موفق داشته است. داعش نیز اراضی تحت کنترل خود را از دست داده و تلفات سنگینی را متحمل شده است. این گروه حالا، در مقایسه با سال 2015، کوچکتر و ضعیفتر شده و حمایت مردمی کمتری دارد. در آن زمان، داعش خراسان در نقاط مختلف افغانستان فعالیت عملیاتی داشت و منابع و تسلیحات بیشتری در اختیار داشت. اما حالا پایگاه حمایتی آن متزلزل شده است، به جز در شرق افغانستان، جایی که این گروه هنوز قادر به جذب نیرو از بین مردم سلفی ساکن در این منطقه است. البته این به بدان معنا نیست که این گروه در حال نابودی است. آنها هنوز دست به ترور، بمب گذاری و حملات انتحاری میزنند.
با توجه به اینکه طالبان شعار مبارزه با تروریسم غربیها را پذیرفته است، باید مراقب بوده و از اشتباهات غرب درس بگیرد؛ اشتباهاتی که مردم حامی غرب را در اکثر مناطق روستایی افغانستان به مخالفان نیروهای غربی بدل کرد. ترکیب چهره خشن شعار مبارزه با تروریسم با عدالت نیم بند اعمال شده توسط طالبان میتواند این گروه را به تباهی بکشد. احتمالا طالبان نیز مثل ناتو متوجه خواهد شد که تا زمانی که تلاش خوبی برای کسب مشروعیت و تضمین پاسخگویی انجام نشود، توانایی برتر نظامی به تنهایی برای از میان برداشتن تهدیدات کافی نخواهد بود.
مطالعات شرق/
«این متن در راستای اطلاع رسانی و انعكاس نظرات تحليلگران و منابع مختلف منتشر شده است و انتشار آن الزاما به معنای تأیید تمامی محتوا از سوی "موسسه مطالعات راهبردی شرق" نیست.»