منافع امارات متحده عربی در میانجیگری بین هند و پاکستان
امارات متحده عربی به دلیل تسلط بر ژئوپلیتیک منطقهای خاورمیانه در تلاش برای میانجیگری بین دو قدرت هستهای جنوب آسیا، در تلاش است تا خود را به عنوان یک بازیکن مهم منطقهای مطرح کند.
استراتژی امارات متحده عربی در جنوب آسیا پیگیری تعاملهای موازی، کنار گذاردن اختلافات موضوع محور و سرمایهگذاری همزمان در دهلی نو و اسلامآباد است. ولیعهد ابوظبی هر چند تلاش میکند که با ذوب کردن یخ روابط هند و پاکستان، امارات را به بازیگری جهانی و یک قدرت عربی تبدیل کند اما بیش از همه به تأمین منافع کشورش میاندیشد. ذخایر سوختهای فسیلی امارات متحده عربی مانند دیگر کشورها از جمله عربستان سعودی رو به کاهش است و بن زاید در نگاهی آیندهنگر، سیستمهای اقتصادی امارات را مورد بازبینی قرار داده و در همین راستا رابطه صلحآمیز بین هند و پاکستان برای امارات حیاتی است.
مطالعات شرق/
هند و پاکستان در فوریه 2021 در امتداد خط کنترل (LoC) در جامو و کشمیر که پر تنشترین مرز در جهان است، آتشبس اعلام کردند. این اقدام در نظر بسیاری عجیب بود و مشاور امنیتی عمران خان نخست وزیر پاکستان اذعان داشت که این دستاورد نتیجه ارتباطات پشت پرده بوده است.
در حالی که هند و پاکستان دههها در مسائلی چون آتشبس درگیر بودهاند اما گزارشهای واصله از میانجیگریهای بین این دو قدرت هستهای که با هدف دستیابی به خاتمه دادن به تنش نظامی انجام گرفته، شگفتآور بوده است. این اقدامها از منظر هند، تغییر قابل توجهی برای دور شدن از سیاست سنتی این کشور در مورد مسئله کشمیر به عنوان یک امر دو جانبه بین هند و پاکستان است. طرف میانجی این بار هیچ یک از قدرتهای غربی مانند ایالات متحده آمریکا و یا روسیه که معمولاً هم ظرفیت و هم انگیزه لازم برای ورود به درگیریهایی فراتر از جغرافیای خود را دارند، نبود.
گزارشها در ماه مارس حاکی از آن بود که در واقع امارات متحده عربی به دنبال تسهیل بازسازی پلهای ارتباطی میان دهلی نو و اسلامآباد است. این امر در ماه آوریل و زمانی تأیید شد که یوسف العتیبه نماینده امارات متحده عربی در ایالات متحده در گفتگویی در دانشگاه استنفورد اذعان داشت که بویژه از زمان حمله تروریستی پولواما در سال 2019 در هند که دهلی نو پاکستان را مسئول آن دانسته و به دنبال آن حملات هوایی در داخل پاکستان را آغاز نمود، کشورهای خلیج فارس آماده میانجیگری میان هند و پاکستان بودهاند تا این دو کشور به "رابطهای سالم و باثبات" دست یابند.
با این وجود در میان همه این تحولات، این سئوال باقی میماند که چرا هند نرم شده و راضی شد که کشور سومی در این اقدام ورود نماید، چرا برای امارات متحده عربی این امکان فراهم شد؛ و اینکه حاکمان ابوظبی در این اقدام بدنبال چه دستاوردهایی برای کشور خود هستند؟ گزارشها حاکی از آن است که ممکن است برخی از اولین اقدامات پاکستان و هند در سطح آژانسهای اطلاعاتی در سال 2017 انجام گرفته باشد. اگر این مطلب درست باشد، این زمانی است که دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در واشنگتن سکان هدایت این کشور را در دست داشته و بدون پشتیبانی و هماهنگی لازم در مورد آماده بودن برای میانجیگری بین هند و پاکستان و به طور کلی برای تحکیم حضور دیرینه خود با قرار گرفتن در نقاط بحران دیرینه و تاریخی و رفع و حل تنشها ادعاهایی مطرح نموده است. امضای توافقنامه ابراهیم در خاورمیانه که روابط سیاسی و دیپلماتیک بین کشورهای حاشیه خلیج فارس، امارات و بحرین را با اسرائیل عادی میکند، یکی از نتایج موفقیت آمیز این خط سیر سیاست دولت ترامپ بود.
با این حال، امارات متحده عربی در گذشته نه چندان دور تلاش کرده است که به دلیل تسلط قوی بر ژئوپلیتیک منطقهای خاورمیانه و همچنین گسترش نفوذی فراتر از این جغرافیا، به عنوان مثال در درگیریهایی مانند لیبی در آفریقا و اکنون به عنوان میانجی در جنوب آسیا، خود را به عنوان یک بازیکن مهم منطقهای مطرح کند. محمد بن زاید، ولیعهد ابوظبی و فرمانده بالفعل امارات، که از سوی نیویورک تایمز به عنوان "قدرتمندترین حاکم عرب" خوانده شده است، به منظور پیشبرد اهداف خود، رابطهای مناسب با ترامپ برقرار کرد. در چهار سال حضور ترامپ در واشنگتن، امارات متحده عربی قدرت و نفوذ خود را در حالی استحکام بخشید که رئیس جمهور سابق آمریکا تقریباً بی قید و شرط از این کشور حمایت کرد. این امر منجر به افزایش اهمیت قابل توجه این کشور و گسترش قدرت منطقهای آن، تقویت نظامی و تمدید روابط دوجانبه خاصی که هند را نیز شامل میشد، گردید.
تحلیلگری با نام هما یوسف استراتژی امارات متحده عربی در جنوب آسیا را به خوبی مطرح کرده و بیان میکند که کشورهای حاشیه خلیج فارس مانند امارات متحده عربی تعاملهای موازی را دنبال میکنند، اختلافهای موضوع محور را کنار میگذارند و طی تعامل دیپلماتیک هم در دهلی نو و هم اسلامآباد سرمایهگذاری میکنند که به ترتیب در یکی نسبتاً جدید و پیشرفته و در دیگری کمی آشفته است. طرح امارات متحده عربی برای ذوب شدن یخ روابط بین دو قدرت هستهای در جنوب آسیا، اگر چه از سوی این کشور پیگیری میشود و ولیعهد امارات امیدوار است که این کشور را به بازیگری جهانی و یک قدرت عربی تبدیل کند اما بیش از این به تأمین منافع ابوظبی میاندیشد. زمانی که جو بایدن رئیس جمهور آمریکا از خروج كامل نیروهای این کشور از جنگ 20 ساله افغانستان تا 11 سپتامبر 2021 خبر داد، شکاف در مذاکرات صلح افغانستان بین گروههای مختلف ذینفع اعم از افغان و خارجی ایجاد شد، درگیری در خط دیورند از یک طرف فعال شد و از طرف دیگر بحران کشمیر پیش آمد، امارات متحده عربی نگران شد که ممکن است این تحولات به بیثباتی امنیتی در جنوب آسیا منجر گردد و امنیت منطقه از کنترل خارج شود.
کشورهای حاشیه خلیج فارس در مورد نتیجه نهایی روند صلح افغانستان در پسا خروج نیروهای ایالات متحده نگران هستند. در حالی که برخی از تحلیلگران تأکید کردهاند که ولیعهد امارات در تلاش برای تحت فشار قراردادن منابع تامین مالی وهابیت عربستان سعودی در افغانستان میباشد، اما امکان آغاز جنگ داخلی تمام عیار و ایجاد چالشهای جدید تروریستی و افراطگرایی در افغانستان، امارات را نگران کرده است.
از آنجا که ذخایر سوختهای فسیلی امارات متحده عربی مانند سایر کشورها از جمله عربستان سعودی رو به کاهش است، این کشور در نگاهی آیندهنگر سیستمهای اقتصادی خود را مورد بازبینی قرار داده است و وجود رابطه صلحآمیز بین هند و پاکستان از این منظر برای امارات حیاتی است. بهبود روابط جدید میان ابوظبی و نارندرا مودی نخست وزیر هند از نگاه کلامی و عقیدتی، عجیب است. با این حال این همسویی برای امارات متحده عربی نه تنها به دلیل دسترسی به اقتصاد هند، بلکه به دلیل دسترسی دهلی به یک اقتصاد پر رونق و قوی از نظر اقتصادی و استراتژیک از اهمیت زیادی برخوردار است. در پاسخ به این سئوال که امارات و هند چگونه میتوانند مسائل ایدئولوژیک خود را کنار بگذارند به سادگی میتوان گفت که ژئوپلیتیک در زمین بازی رئالیستها صورت میپذیرد. همان طور که یکی از دیپلماتهای ارشد پیشین هند اظهار داشت پادشاهان خلیج فارس اغلب بر اساس سبک حکمرانی خود که به صورت متمرکز و از بالا به پایین طراحی شده است با مودی نقاط مشترکی پیدا میکنند.
روابط هند و امارات متحده عربی در حالی رو به پیشرفت گذاشته که ارتباط ابوظبی با پاکستان در چند سال اخیر دچار چالش شده بود. در دسامبر سال 2020، امارات متحده عربی صدور ویزای کار را برای مهاجران پاکستانی که منبع بزرگی از درآمد مالی در اقتصاد پاکستان است، متوقف کرد. ابوظبی دلایل امنیتی برای این اقدام بیان کرده است. قبل از این تصمیم نیز امارات متحده عربی به طور غیر رسمی مهاجران پاکستانی را دستگیر میکرد چرا که از گسترش افراطیگرایی در امارات نگران بود. این در حالی است که امارات ضمن مجاز دانستن ساخت معبد، کلیسا و حتی کنیسه، تلاش میکند جامعه را به سمت هویت "فراگیرتری" سوق دهد. امارات متحده عربی بی سر و صدا، مهاجران هندی را که دارای تحصیلات و مهارت بوده و در میان مسلمانان هندی در معرض افراطیگری قرارگرفته بودند؛ به سمت اقتصاد خود جذب کرد.
در این بازه زمانی، رابطه پاکستان با عربستان سعودی نیز دچار وقفه شده بود. در حالی که محمد بن سلمان ولیعهد قدرتمند این کشور اکنون موقعیت خاصی در جهان عرب دارد، اما گزارشها حاکی از آن است که صعود جایگاه وی در بین رقبای داخلی خود به عنوان ولیعهد نیز مدیون تلاشهای محمد بن زاید بوده است، چرا که امارات متحده عربی حکم راهنمایی قدرتمند برای عربستانی را دارد که تحت کنترل محمد بن سلمان و به دنبال تقلید از موفقیتها و دستاوردهای اقتصادی امارات است. گزارشهای ماه ژانویه حاکی از آن بود که امارات متحده عربی بدنبال مطالبه بازپرداخت زود هنگام قرض 3 میلیارد دلاری سال 2018 به پاکستان است که این امر فشار بیشتری بر اقتصاد پاکستان که از قبل ضعیف شده است، وارد میکند.
ژنرال قمر باجوا فرمانده کل ارتش قدرتمند پاکستان و فیض حمید رئیس آژانس اطلاعاتی معروف این کشور (ISI) تلاش کردند تا برای تمرکز بیشتر بر این شکافها و برای کمک به پاکستان در تلاش برای اصلاح سیاستهای خود با خلیج فارس، در آگوست سال 2020 با همتای خود محمد بن زاید که فرمانده کل وزارت دفاع سعودی است ملاقات کنند. با این حال محمد بن زاید جلسه را رد کرد و یک تیم تازه کار را برای دیدار با باجوا و فیض حمید منصوب کرد. تنشهای بین خلیج فارس و پاکستان مدتی است در حال گسترش است و این تنشها بیشتر از تلاش اسلامآباد بویژه پس از لغو ماده 370 خودمختاری ایالت جامو و کشمیر در ماه اوت 2019 توسط هند برای مطرح کردن و جلب نظر جهان اسلام و موضع خود در مورد کشمیر ناشی میشود. در اوایل همان سال سازمان همکاری اسلامی (OIC) از وزیر امور خارجه وقت هند، مرحوم سوشما سواراج برای سخنرانی به عنوان مهمان افتخاری دعوت کرد که وی با عدم توجه به منافع پاکستان، اسلامآباد را بیش از پیش در بین کشورهای حاشیه خلیج فارس تحت فشار قرار داد.
از نظر پاکستان رابطه این کشور با خلیج فارس بسیار حیاتی است. نه فقط به دلیل پیوندهای اسلامی مشترک، اقتصاد و غیره بلکه به این دلیل که این ارتباط تنها راه حفظ ارتباط موجود با متحد همه جانبه این کشور، چین است. جالب است که در بحران هندوستان و چین در گالوان (Galwan) در تابستان سال گذشته هیچ اظهار نظر تهاجمی علیه دهلی نو از سوی تشکیلات پاکستانی ابراز نشد. در حالی که اسلامآباد میداند که روابط آن با چین تقریباً حیاتی است اما این کشور هم در رابطه با کشورهای حاشیه خلیج فارس و هم با ایالات متحده تحت لوای "جنگ علیه تروریسمِ" و جنگ افغانستان از این مسئله به نفع خود استفاده کرده است. با در نظر گرفتن همه جوانب، کمکهای اقتصادی خلیج فارس به پاکستان، مهاجرت و پیوندهای تاریخی ایدئولوژیک برای اسلامآباد حیاتی است تا مطمئن گردد که به کشور پیرو پکن تبدیل نمیشود.
موضوعات گفته شده به برخی از مباحث گسترده در مورد چرایی تصمیم گیری امارات متحده عربی مبنی بر مشارکت در سطحی از میانجیگری بین هند و پاکستان و شاید مهمتر از آن، پذیرش این تصمیم از سوی هند اشاره دارد. با توجه به اینکه سابق بر این ارتباط بین هند و پاکستان با شکست روبرو شده است، چگونگی پیشروی این رابطه دیپلماتیک سه جانبه در حال حاضر با حدس و گمان بیان میشود. اینکه آیا این بار اوضاع با درگیر شدن یک واسطه جدید که پیش از این بین این دو کشور به میانجیگری نپرداخته است متفاوت خواهد بود یا نه را تنها زمان مشخص خواهد کرد.
انتهای مطلب/
«آنچه در این متن آمده به معنای تأیید محتوای آن از سوی «موسسه مطالعات راهبردی شرق» نیست و تنها در راستای اطلاع رسانی و انعكاس نظرات تحليلگران و منابع مختلف منتشر شده است»