کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

بررسی الگوی رقابت و همکاری چین - آمریکا در جنوب آسیا

نقش چین در تحرکات جنوب آسیا

مجله فارن افرز , 2 ارديبهشت 1400 ساعت 13:44

مترجم : منصوره اسکندران

آرزوی رهبری بر قاره آسیا، احساس محاصره ‏شدن در شرق از سوی متحدان آمریکا و تلاش برای دستیابی به منافع در سراسر اوراسیا و اقیانوس هند، چین را رهسپار سفری به سمت غرب کرده است. اولین ایستگاه پکن در این سفر، جنوب آسیا است. روابط پکن با کشورهای افغانستان، بنگلادش، بوتان، هند، مالدیو، نپال، پاکستان و سریلانکا برای نیل به هدف تبدیل‏ شدن به قدرتی "جهانی" به سرعت گسترش یافت. تکیه شی جین‌پینگ بر مسند قدرت در چین و متعاقباً گسترش فعالیت‌‏های پکن در خارج از مرزهای خود، از جمله از طریق ابتکار کمربند- راه، برقراری ارتباط با جنوب آسیا را به روش‏‌های جدید و جاه طلبانه‌ای تسریع کرده است.

چین در جنوب آسیا، با منطقۀ پویایی روبرو شده که به همان اندازه که مملو از فرصت‏‌های اغواکننده است با مشکلات خاص خود دست به گریبان می‌‏باشد. حضور در حال گسترش چین در منطقه موجب تغییر شکل جنوب آسیا شده که در آن رقابت منطقه‏‌ای و نیز رقابت بین آمریکا و چین از ارتفاعات هیمالیا گرفته تا اعماق اقیانوس هند کشیده شده است.


مطالعات شرق/

اکنون چین، قدم در سفری بزرگ به سمت غرب گذاشته است. آرزوی رهبری بر سراسر قاره آسیا، احساس محاصره ‏شدن در شرق از سوی متحدان ایالات‏ متحده و درک فرصت‏‌ها و تلاش برای دستیابی به منافع در سراسر اوراسیا و اقیانوس هند، مقامات پکن را رهسپار این سفر کرده است. اولین ایستگاه آنها در طول راه، جنوب آسیا است بنابراین، این گزارش به بررسی هشت کشور افغانستان، بنگلادش، بوتان، هند، مالدیو، نپال، پاکستان و سریلانکا می‏‌پردازد. روابط چین با این منطقه دیرینه بوده و به قبل از جمهوری خلق چین در سال 1949 برمی‏‌گردد.

در اوایل قرن حاضر، روابط پکن با کشورهای جنوب آسیا در راستای تلاش‏‌های گسترده‏‌تر این کشور در پی تبدیل‏ شدن به قدرتی "جهانی" به سرعت گسترش و تعمیق یافت. تکیه شی جین پینگ بر مسند قدرت رهبری چین در سال 2012 و متعاقباً گسترش فعالیت‏های چین در خارج از مرزهای خود، از جمله از طریق طرح ابتکاری کمربند- راه، برقراری ارتباط با جنوب آسیا را به روش‏‌های جدید و جاه طلبانه‌ای تسریع نموده است.

چین در جنوب آسیا، با منطقۀ پویایی روبرو شده که به همان اندازه که مملو از فرصت‏‌های اغواکننده است با مشکلات خاص خود دست به گریبان می‌‏باشد. این منطقه با درگیری‌‏های خشونت ‏آمیز، مشکلات سلاح‏‌های هسته‏‌ای، چالش‌‏های گسترده توسعه انسانی و مواجه با مشکلات و پیامدهای فلج ‏کننده تغییر اقلیم دست و پنجه نرم می‏‌کند. اگر چه کشورهای مستقل، از جمله بزرگترین دموکراسی جهان در هند، با چالش‏‌های حاکمیت دموکراتیک دست و پنجه نرم می‏‌کنند اما این منطقه، منطقه‌ای است که قبل از بیماری همه ‏گیر کووید 19 از رشد اقتصادی قوی و سلامتی برخوردار بود. حضور در حال گسترش چین در منطقه موجب تغییر شکل منطقه جنوب آسیا شده که در آن رقابت منطقه‏‌ای و رقابت ایالات متحده و چین از ارتفاعات هیمالیا گرفته تا اعماق اقیانوس هند کشیده شده است.

برای درک بهتر این روندها، انستیتو صلح ایالات متحده، گروه مطالعات متشکل از متخصصان، سیاست‏گذاران و دیپلمات‌‏های بازنشسته را به منظور بررسی نقش چین در جنوب آسیا از جنبه‏‌های مختلف تشکیل داد. شش نشست این گروه از طریق ویدئو کنفرانس در طول سال 2020 انجام شد و در این جلسات به بررسی چگونگی ساختاربندی مجموعه‏‌ای از مسائل ناشی از مداخلات چین، از امور نظامی ‏گرفته تا اختلاف‌های مرزی، تجارت، توسعه و مسائل فرهنگی پرداخته شد. اعضای این گروه با استفاده از تجارب فردی خود در این زمینه بر آن شدند تا مجموعه‌‏ای از پیشنهادات سیاسی متمرکز و عملی را در اختیار دولت ایالات متحده قرار دهند. این گزارش شامل چکیده‏‌ای است كه جزئیات، یافته‌‏ها و توصیه‌‏های گروه را تشریح می‌‏كند و متعاقبا نقش فزاینده چین؛ بررسی عمیق‌‏تر در مورد منافع ایالات متحده در جنوب آسیا؛ منافع و رویکردهای پکن در منطقه؛ روابط چین و پاکستان؛ روابط چین و هند؛ و روابط چین با کشورهای کوچک‌تر جنوب آسیا - افغانستان، بنگلادش، بوتان، مالدیو، نپال و سریلانکا را دنبال می‌‏كند.

ادبیاتی غنی در زمینه روابط چین و جنوب آسیا وجود دارد که همچنان در حال گسترش است. از آنجا که ایالات متحده در تلاش است تا چشم‏ انداز خود نسبت به ایجاد منطقه آزاد هند و اقیانوس آرام را تحقق ببخشد و با قاطعیت بیشتری در برابر چین واکنش نشان دهد، این گزارش می‌‏تواند به عنوان نقشه راه برای دولت بعدی ایالات متحده عمل کند.

یافته‏‌ها
جنوب آسیا برای ایالات متحده و چین مهم است، گرچه هیچ یک از این دو کشور این منطقه را مهمترین اولویت ژئوپلیتیک خود نمی‏‌دانند. آنها مناطق دیگر مانند شرق آسیا را برای پیشبرد منافع خود مهم‌تر می‌‏دانند. اما آنها به خوبی می‌‏دانند که به دلیل جغرافیای استراتژیک جنوب آسیا و افزایش جمعیت و خطرات هسته‌‏ای و تروریسم، این منطقه شایسته توجه و اختصاص منابع قابل توجه و بیشتری می‌‏باشد. همان طور که از نظر واشنگتن، جنوب آسیا برای ایجاد یک منطقۀ آزاد در حوزه ایندو پاسیفیک ‌کلیدی است، از نظر پکن این منطقه نقش مهمی در ‏برقراری نظم سیاسی و امنیتی اوراسیا و تبدیل شدن چین به قدرت برتر آسیا ایفا می‌‏کند. دوره رقابت استراتژیک چین و آمریکا، که ممکن است ده‌ها سال به طول بینجامد، احتمالاً بر ارزیابی و تعاملات ایالات متحده و چین از جنوب آسیا تأثیر خواهد گذاشت.

رقابت و تقابل دو جانبه ایالات متحده و چین، همکاری در جنوب آسیا از جمله در زمان بحران‌‏های بزرگ، را بسیار دشوارتر می‏‌کند. ظاهرا منافع هر دو کشور در مقابله با افراط ‏گرایی، اطمینان از ثبات استراتژیک، مدیریت بحران بین هند و پاکستان و ارتقا توسعه اقتصادی منطقه تعریف شده است. با این وجود تنش دو جانبه و سوظن متقابل در مورد فعالیت‏‌های یکدیگر در منطقه، چشم‏ انداز همکاری پایدار را محدود کرده است. در خصوص مدیریت بحران، منع گسترش سلاح‏‌های هسته‏‌ای و به ویژه تروریسم، دیدگاه‌‏های متفاوتی وجود دارد؛ چین بیشتر طرف پاکستان را می‌‏گیرد و ایالات متحده اغلب از هند حمایت می‌‏کند که خود توافق و همکاری در زمینه‏‌های مشترک را دشوار می‌‏سازد. در مورد افغانستان، چین و ایالات متحده مشترکا به دنبال متوقف کردن گسترش تروریسم بین‌‏المللی و دستیابی به یک توافق سیاسی برای پایان دادن به دهه‌‏ها درگیری خشونت ‏آمیز هستند، اگر چه نحوه تلاش برای دستیابی به این اهداف در عمل متفاوت است. به علاوه، اقدامات چینی‌‏ها که اویغورها و سایر گروه‌‏های اقلیت قومی‏ در سین‌کیانگ را مورد هدف قرار داده و به نام مقابله با تروریسم انجام شده، امکان همکاری ضدتروریستی این کشور را به شدت محدود می‏‌کند مگر اینکه پکن به منظور همسویی با هنجارهای جهانی حقوق بشر، رویکرد خود را تغییر دهد.

محور چین و پاکستان در حال تقویت است، که با توجه به عدم شفافیت و پاسخگویی، تأثیر مخربی بر حکمرانی و اصلاحات اقتصادی در پاکستان دارد. اگر چه به سختی می‏‌توان گفت که پروژه‏‌های عمرانی با سرمایه‏ گذاری چین تنها عامل بروز مشکلات در پاکستان هستند، اما پروژه‏‌های کمربند و راه می‌‏توانند ضعف‏‌های اساسی در حکومت را تشدید کرده و بر افزایش بار بدهی‌‏های ناپایدار تاثیر بگذارد. اگر چه پکن نمی‏‌خواهد باری از دوش پاکستان بردارد، اما در کریدور اقتصادی چین و پاکستان (CPEC) که نگین طرح کمربند و راه و مسیر ترانزیت زمینی به اقیانوس هند می‏‌باشد سرمایه‏ گذاری سنگینی به عمل آورده است. کریدور اقتصادی چین و پاکستان با موانع زیادی روبرو است و چشم‏ اندازهای آن تا حد زیادی تحقق نیافته، اما تعهد چین به دلیل عزم روزافزون این کشور برای برقراری موازنه در برابر هند همچنان پایدار می‌‏باشد. این روابط همچنین با روابط نظامی ‏و پشتیبانی دیپلماتیک، که بیشتر نقش ارتش در دولت پاکستان را تقویت می‏‌کند، برجسته می‌‏شود.

چین در قبال اختلاف‌های هند و پاکستان به جای اتخاذ موضع بی‎طرفانه بیشتر از پاکستان پشتیبانی می‏‌کند، زیرا حمایت از پاکستان به چین کمک می‌‏کند تا قدرت هند را در آسیا محدود کند. در سال گذشته، چین حمایت خود را از مواضع پاکستان در مورد کشمیر دو برابر کرده است. به لحاظ تاریخی، موضع پکن نسبت به پاکستان از بی‎طرفی سازنده تا حمایت فعال متغیر بوده است. برخی نگران این هستند که چین حتی ممکن است در بحران‏‌های آینده پاکستان را تحریک کند تا بتواند بر هند فشار آورده تا ادعاهای ارضی خود را پیش ببرد. در همین حال، ایالات متحده در درگیری‌‏ها در امتداد خط کنترل و پاسخ دهلی نو به حملات تروریستی در هند که رد پای پاکستان در آنها دیده می‌‏شود، بیشتر از مواضع هند حمایت می‌‏کند. به طور کلی، پکن انگیزه کمی‏ برای حمایت از حل مناقشات هند و پاکستان دارد. حمایت چین از ادعاهای ارضی پاکستان مواضع خود این کشور را تقویت می‌‏کند. از نظر چین، پاکستان از حمایت یک شریک قدرتمند و همچنین بودجه عمرانی برخوردار می‌‏شود که در وضعیت اقتصادی متزلزل و بی‌ثباتی سیاسی اسلام‌آباد که مانع از اصلاحات عمده در حکمرانی می‌‏شود، تقریباً غیرممکن خواهد بود.

منطقه مرزی چین و هند همچنان نقطه مناقشه و درگیری است. بحران مرزی تابستان 2020 و مرگ بیست نفر از سربازان هندی و تعداد نامعلومی ‏از نیروهای چینی در لداخ، دهلی نو را در چالش ایجاد تعادل در همکاری و رقابت قرار داد. بعید است چین و هند در حل نهایی اختلاف‌های مرزی خود در کوتاه مدت یا میان مدت پیشرفتی داشته باشند. گر چه پروتکل‏‌های موثری در خصوص عملیات گشت مرزی و مدیریت بحران می‏‌تواند به کاهش تنش کمک کند اما به طورکلی درگیری را متوقف نمی‌‏کند. تمایل چین به فتنه ‏انگیزی در "منطقۀ خاکستری" و برجسته شدن مسائل ارضی در سیاست‏‌های هر دو کشور به معنای این است که روند تعیین مرز با موانع بزرگی روبرو می‏‌باشد.

روابط چین و هند رقابتی‌‏تر خواهد شد و این دو قدرت بزرگ آسیایی، برای همکاری در سراسر منطقه هند و اقیانوس آرام تلاش خواهند کرد. پکن می‌‏خواهد نفوذ خود در جنوب آسیا را به خاطر دستیابی به منافع خود گسترش دهد و هند را مجبور کند تا به جای پیشبرد طرح نفوذ در آسیای شرقی، زمان و منابع خود را در همسایگان خود صرف کند. دهلی نو به نوبه خود نگران محاصره شدن توسط پکن است. چین به دنبال دستیابی به بازار بزرگ داخلی هند و پتانسیلی برای رشد اقتصادی است. چین برای پیشبرد همکاری اقتصادی، به مشارکت در سطح کلان، سرمایه ‏گذاری مستقیم و سرمایه ‏گذاری در کالاهای مصرفی و صنعتی با هزینه کم تکیه کرده است. با این حال، اقدامات اخیر هند برای محدود کردن دسترسی شرکت‌‏های چینی، به ویژه در صنعت فن آوری، نگرانی‌‏های عمیق این کشور در مورد تأثیرات اقتصادی، سیاسی و امنیتی تعامل با چین و عزم هند برای جلوگیری از وابستگی به پکن را نشان می‏‌دهد. اگر چه رکود اقتصادی ناشی از بیماری همه ‏گیر کرونا به چالشی اساسی تبدیل شده، اما سیاست‏گذاران در دهلی نو در حال جستجوی اهرم‏‌های جدیدی در روابط دو جانبه و مقاومت در برابر فرسایش بیشتر موقعیت غالب هند در جنوب آسیا هستند.

تمرکز فزاینده چین بر نیروی دریایی و طرح "دریاهای دور"، جهت کسب منافع اقتصادی این کشور است. اگر چه اقیانوس هند در حال حاضر برای چین "دریای دور" محسوب می‏‌شود، اما چین قصد دارد تا آن را به یک ناحیه میانی تبدیل کند. این ارتقا در سطح جهانی شبیه به دومین زنجیره جزیره‌‏ای چین در شرق آسیا خواهد بود که هدف نهایی آن گسترش پروژه نفوذ به اروپا می‌‏باشد. با گذشت زمان، ممکن است هدف ژئوپلیتیک چین با وجود هماهنگی و جانشینی ایالات متحده و هند به عنوان توانمندترین نیروهای دریایی در منطقه اقیانوس هند، تغییر یابد. این احتمال با توجه به رد تفسیرهای مرسوم از قوانین بین‏‌المللی دریایی و رفتارهای قاطعانه چین در دریاهای جنوب و شرق، نگرانی‌‏هایی در مورد آزادی دریانوردی در اقیانوس هند ایجاد می‏‌کند. علاوه  بر این، نیروهای ارتش آزادیبخش خلق می‏‌توانند توان خود را برای ممانعت از حرکت و جا به ‏جایی نیروهای ایالات متحده و متحدان او در طی درگیری‏‌ها در شرق آسیا افزایش دهند.

کشورهای کوچک‌تر جنوب آسیا مجبور هستند تا با کشورهای قدرتمند همسو شوند و فرصت‏‌های بیشتری برای بازی قدرت‏‌های بزرگ در برابر یکدیگر فراهم ‏کنند. رقابت برای نفوذ در میان کشورهای جنوب آسیا، حفظ هم زمان روابط خوب با کل کشورهای منطقه را برای واشنگتن دشوار می‏‌کند. تا حدی که کشورهایی مانند نپال، سریلانکا و بنگلادش تعامل با چین را مانعی در برابر سلطه هند می‏‌دانند. آنها از پیشگویی‌‏های ایالات متحده كه نماینده منافع هند محسوب می‏‌شود، استقبال نخواهند كرد. اگر چه هند همواره از همکاری دو جانبه ایالات متحده با کشورهای همسایه نگران است، اما شفافیت و هماهنگی در روابط ایالات متحده و هند بهبود یافته است. کشورهای جنوب آسیا نیز با تهدید به تعمیق روابط با پکن، از رقابت ایالات متحده و چین برای سرکوب نارضایتی نسبت به افراط و تفریط خودکامه یا ضد دموکراتیک خود استفاده می‌‏کنند.

کشورهای کوچک جنوب آسیا به توسعه اقتصادی اهمیت زیادی می‏‌دهند و چین گزینه اغوا کننده‏‌ای را ارائه می‌‏دهد که البته لزوما گزینه برتری نیست. ملاحظات در مورد آسیب‌‏ها و مزایای پروژه‏‌های انجام شده تحت نظارت طرح جاده - راه و جاده چین، پیچیده است. از یک سو، جدول زمانی سریع پروژه و نظارت حداقلی می‌‏تواند امکان پیشرفت سریع و قابل توجهی برای رهبران محلی فراهم سازد که برای آنها اعتبار نیز به همراه دارد. از سوی دیگر، این پروژه‌‏ها اهرم‌‏های اصلی نفوذ پکن را فراهم می‌‏کنند، گاهی خطرات حکمرانی به همراه دارند و اغلب به بارهای سنگین بدهی تبدیل می‏‌شوند. محاسبات سیاسی نیز نقش مهمی‏ بازی می‌‏کند. چین در حالی در ارائه بودجه عمرانی تجدید نظر کرده که نگران مسائلی از جمله مسائل سیاسی مانند هنگ‌کنگ، انعقاد قرارداد با شرکت‏‌های چینی، پذیرش استانداردهای چین و دستیابی به موقعیت استراتژیک می‌‏باشد. در هر صورت، دولت‌‏های غیر لیبرال به دنبال اخذ کمک عمرانی از چین هستند و در صورت نیاز به شفافیت، مبارزه با فساد، رعایت حقوق بشر و پایداری زیست محیطی و اجتماعی می‏‌پردازند. این ترتیبات برای مقابله با شرایط لیبرالیسم پیشرفته غربی طراحی شده است.

سرمایه ‏گذاری زیرساختی چین تا جایی باعث ادغام منطقه‏‌ای به روشی شفاف و با هزینه‌‏ای پایدار می‌‏گردد که بتواند به کالای مشترک واقعی تبدیل شود. در عین حال، با توجه به تأثیر همه‏ گیری کرونا، مشکل بدهی به نگرانی اصلی در سراسر منطقه تبدیل شده است. کشورهای جنوب آسیا به دنبال گزینه‏‌هایی برای رهایی از چین، ایالات متحده و موسسات مالی چندجانبه می‌‏باشند. اقدامات تعلیق بدهی از سوی کشورهای G20، از جمله چین، نوید شروع خوبی در این زمینه است. اما نظارت بر جزئیات اجرایی، امری بسیار حیاتی خواهد بود و به نظر می‏‌رسد اقدامات بیشتری باید صورت گیرد تا تضمیین شود كه اقتصادهای جنوب آسیا می‏‌توانند از بدترین نتایج احتمالی جلوگیری كنند.

چین به دنبال ثبات در افغانستان است تا پناهگاه‌‏های امن گروه‏های افراط گرای ضد چین در این کشور تشکیل نشود اما برای دستیابی به این هدف از مداخله مستقیم خودداری می‌‏کند. اگر چه پکن از روند صلح حمایت می‏‌کند اما بر همسو کردن تلاش‌‏های خود با اقدامات دیگر قدرت‏‌های بزرگ و بازیگران منطقه‌‏ای، از جمله روسیه، پاکستان و ایالات متحده تاکید دارد. تلاش‌‏های چین بیش از آنکه نقش رهبری در دستیابی، حفظ و اجرای صلح را تداعی کند، به حمایت، میانجیگری و تسهیل محدود شده‌‏اند. پکن طرفدار روند صلح و حل سیاسی منازعات است. چین همچنین مایل است تا در افغانستان سرمایه‏ گذاری کند و کمک قابل توجهی به برقراری صلح بنماید، اما اجرایی شدن این موضع پکن به بهبود وضعیت امنیتی بستگی دارد.

پیشنهادات
با توجه به اهمیت نسبی منطقه در استراتژی‏‌های جهانی ایالات متحده، نقش رو به رشد چین در منطقه و تغییر روندهای منطقه‏‌ای، اولویت‌‏هایی برای حضور و مداخله آمریکا در مسائل جنوب آسیا مطرح می‏‌گردد. سرمایه ‏گذاری‌‏های واشنگتن در منطقه قابل توجه خواهد بود اما محدد بوده و بنابراین باید هدفمندانه صورت گیرد. بدین ترتیب، سیاست‏گذاران ایالات متحده به جای تلاش برای رقابت با پکن در همه جا و در همه زمان‏‌ها، می‏‌بایست تصور روشنی از اینکه کجا و چرا باید در برابر نفوذ بد چین موازنه برقرار شود، داشته باشند. رهبران آمریكایی همچنین باید بر حضور ایالات متحده در جنوب آسیا به عنوان ابزار اصلی در رقابت بزرگ ژئوپولیتیك با چین تاکید نمایند. علاوه بر این، استراتژی ایالات متحده باید با چندین تحول عمده همسو باشد: حرکت از تأکید شدید بر جنگ در افغانستان به سمت توجه بیشتر به منطقه جنوب آسیا به طور کلی در چارچوب گسترده‏‌تری با عنوان منطقۀ هند - اقیانوسیه؛ تغییر تمرکز از ضد تروریسم به رقابت با چین؛ برقراری رابطه عمیق‏‌تر و منعطف‏‌تر با هند، درست مانند رابطه با پاکستانی که به آغوش چین پناه برده است؛ و برقراری ارتباطات فزاینده بین جنوب و شرق آسیا.

• ایالات متحده باید رویکرد دیپلماتیک خود در قبال منطقه را تغییر دهد و جهت سیاست خود را از مقابله با چین به تعامل با كشورهای جنوب آسیا به منظور حل مشكلات این کشورها متمایل سازد. این کشور همچنین باید به دنبال برقراری روابط پایداری باشد که ارتباطی با چگونگی برقراری روابط کشورهای جنوب آسیا با پکن نداشته باشند. واشنگتن زمانی موقعیت بهتری برای رقابت با پکن خواهد داشت که تعاملات منطقه‌‏ای ایالات متحده طبیعی باشد نه اینکه به تلاش برای پاسخ به چین تبدیل شود. به همین منظور، استفاده از ابزارهای قدرت در جایی که ایالات متحده از مزیت نسبی برخوردار است، از تلاش برای پیشی گرفتن از چین در جایی که این کشور در آن امتیاز دارد موثرتر است.

• برخی از مسائل در جنوب آسیا باید در رقابت استراتژیک بین ایالات متحده و چین مطرح نشوند، یعنی از آنها به عنوان اهرم ژئوپلیتیک علیه پکن استفاده نگردد. این موارد شامل مبارزه با کرونا، مقابله با گروه‏‌های افراطی در افغانستان (اگر چه باز هم این تلاش‏‌ها با سیاست‏‌های سرکوب گرایانه چین در سین‌کیانگ تلاقی خواهد یافت) مدیریت منابع طبیعی (بویژه آب)، مقابله و سازگاری با تغییرات اقلیم، مبارزه با مواد مخدر و مراقبت از آوارگان و پناهندگان است.

• کاخ سفید باید در شورای امنیت ملی یک واحد رسیدگی به سیاست‏‌های دریایی هند و اقیانوس آرام ایجاد کند که واحدی کاربردی خواهد بود و به ایجاد هماهنگی در سیاست ایالات متحده در ارتباط با مسائل اداری، جغرافیایی و عملکردی امورات دریایی و ساحلی می‌‏پردازد.

• در اوایل سال 2021 دولت جدید باید برآورد اطلاعات ملی اقدامات دریایی چین در اقیانوس هند و مناطق حاشیه‏‌ای آن، شامل اقدامات تجاری و نظامی ‏را در دستور کار خود قرار دهد. این کار می‌‏تواند درک اولیه‌‏ای از وضعیت تسهیلات، سرمایه‏‌گذاری‌‏ها و عملیات چین در آنجا ارائه کند. در صورت لزوم یافته‏‌ها باید با متحدان و شرکا به اشتراک گذاشته شود.

بررسی چگونگی هماهنگی بیشتر در مدیریت تحرکات چهار جانبه با چین، هند و پاکستان - از جمله بررسی مشکلات بیشتر در مدیریت بحران. اگر چه ایالات متحده و چین هر یک روابط کاری خود با هند و پاکستان را حفظ خواهند کرد، اما واشنگتن و دهلی نو بیش از هر زمان دیگری در تاریخ از دیدگاه‏‌ها و مواضع مشابهی برخوردارهستند که با نظرات مشترک پکن و اسلام‌آباد متفاوت است.

• روابط ایالات متحده و پاکستان باید مجددا متعادل گردد تا تمرکز بیشتری بر تقویت روابط اقتصادی و تعاملات بین مردم صورت گیرد و کمتر بر زمینه کمک‌‏های امنیتی و عملیاتی متمرکز باشد. با وجود این که مشارکت هند از اولویت‌‏های ایالات متحده است، اما آمریکا نباید از رابطه ارزشمند با پاکستان غافل گردد و تمام این حوزه نفوذ را به چین واگذار کند. یک رابطه کاری سازنده بین واشنگتن و اسلام‌آباد به نفع هر دو کشور است و باید با توجه به تهدیدهای هسته‏‌ای و تروریستی منطقه ادامه یابد. اگر چه این روابط، لزوماً پس از جنگ سرد و رویداد 11 سپتامبر شکل گرفته، اما در آن هر دو کشور تلاش می‏‌کنند همگرایی استراتژیک ایجاد کنند.

• ایالات متحده نباید با حضور بیشتر چین در پاکستان برای تقویت رشد اقتصادی و رفع تهدیدهای امنیتی مخالفت کند. سرمایه‏ گذاری‌‏های عمده چین در پاکستان نسبت به سرمایه‏ گذاری‌‏های این کشور در دیگر کشورها، ضرر کمتری برای منافع ایالات متحده دارد. همچنین، واشنگتن باید به دلسردی ایجاد شده از CPEC به عنوان فرصتی برای برقراری تعادل در روابط ایالات متحده و پاکستان و انتظارات کمتر هر دو طرف بنگرد.

• در صورت بروز بحران بین هند و پاکستان، جستجوی راه‌‏هایی برای جبران اقدامات مضر چین امیدوارکننده‌‏تر از همکاری فعال با پکن است. این راه‌‏ها شامل درخواست تعلیق انتقال تسلیحات چین به پاکستان در بحبوحه بحران، ایجاد هماهنگی بین حمایت دیپلماتیک چین با پاکستان و گرایش ایالات متحده به هند و بسیج متحدان آمریکایی برای تحریم پاکستان به دلیل تأمین مالی و حمایت از اقدامات تروریستی علیه هند می‌‏باشد. اگر چه کاهش تنش مشترک برای هر دو طرف مطلوب است، اما سیاست‏ گذاران باید در نظر داشته باشند که تنش‌‏زدایی یا هماهنگی ایالات متحده و چین به جای همکاری، بهترین حالت ممکن است.

• تحقیقات، تجزیه و تحلیل سیاست‏‌ها، و پیگیری گفتگوهای دوجانبه در مورد ثبات هسته‏‌ای و استراتژیک بین دو قدرت هسته‌‏ای جنوب آسیا - هند - پاکستان و هند - چین باید بیشتر مورد توجه قرار گیرند. تفکر چین می‌‏بایست تغییر کند به طوری که پکن پتانسیل درگیری هسته‏‌ای هند و پاکستان را دست کم نگیرد و متوجه شود که اقدامات هر یک از طرفین می‌‏تواند به تشدید درگیری‌‏ها منجر گردد.

• در عین حال، خطرات و تأثیرات بحران هسته‏‌ای در آینده و تشدید درگیری‌‏های هند و پاکستان بر هند می‌‏بایست در دهلی نو مورد توجه قرار گیرد. در سال‌‏های اخیر، هند در مقابله با پاکستان رویکرد ریسک‏‌پذیری بالایی را اتخاذ کرده است که نشان‏ دهنده جسارت‌‏ها، خوش‏بینی‌‏های کاذب و ارزیابی ایالات متحده می‌‏باشد. واشنگتن باید در لحظات غیربحرانی موضعی صریح درباره چشم‏ انداز بحران‌‏های آینده داشته باشد. این موضع به بررسی این مطالب می‏‌پردازد که ایالات متحده و چین چه نقشی را ممکن است ایفا کنند یا نکنند و چه عواقبی از جمله عقب نشینی از استراتژی هند و اقیانوس آرام، ممکن است در یک بحران هسته‌‏ای رخ دهد. ایالات متحده برای پیشگیری از خطر باید انتظارات از نقش خود به عنوان شریک هند و مدیر بحران را مهار کند.

•  روندی از صلح باید در افغانستان پیگیری شود که تمام کشورهای مهم منطقه از پارامترهای اساسی آن پشتیبانی کنند، یعنی از خاک افغانستان برای تهدید همسایگان این کشور استفاده نشود و افغانستان نباید به محل جنگ نیابتی تبدیل شود. به علاوه، چین، هند و پاکستان باید برای شناسایی گام‌‏هایی که هر یک از این کشورها می‌‏تواند برای کمک به حفظ صلح و رشد اقتصادی در افغانستان پس از توافق صلح بردارد، به همکاری خود ادامه دهند.

تعمیق روابط با هند- همراه با تسهیل همکاری دهلی نو با متحدان و شرکای ایالات متحده در آسیا و اروپا - در حوزۀ دیپلماتیک، اقتصادی، فناوری و نظامی. ایالات متحده باید در مشارکت با هند صبور باشد. فشارهای استراتژیک پکن احتمالاً باعث بروز رفتارهای جسورانه‏‌تری از جمله تعجیل در نوسازی ارتش هند، انجام تمرینات نظامی‏ مشترک، برقراری ارتباطات نظامی‏ چهارگانه آمریكا – استرالیا - ژاپن- هند و گسترش همكاری اطلاعاتی و نظامی ‏از سوی دهلی نو برای نزدیک شدن به واشنگتن و دیگر شرکای دموکراتیک آن می‌‏شود. 

حتی اگر صدور قطعنامه دور از انتظار باشد، ایالات متحده همچنان باید در حالی که گفتگوها ادامه دارد از تلاش‏‌های دیپلماتیک برای حل مسالمت ‏آمیز اختلافات مرزی چین و هند از طریق ایجاد سازگاری و حسن نیت در سازوکارهای مدیریت مرز پشتیبانی کند. واشنگتن باید اعلام کند که از حل عادلانه، صلح‏ آمیز و پایدار مسائل مرز به نفع همه طرفین و جهان حمایت می‏‌کند. 

• سیاست‏ گذاران ایالات متحده باید برای رهبران دهلی نو روشن کنند که آمریکا از سیستمی ‏دموکراتیک در هند حمایت می‏‌کند که احترام به تکثرگرایی و حقوق بشر را سرمایه‌‏ای استراتژیک می‌‏داند که در یک صف قرار گرفتن هند با ایالات متحده و سایر کشورهای دموکراتیک در سراسر جهان را تسهیل می‏‌نماید. این سیستم همچنین استدلال‌‏های مطرح شده توسط رهبران چین مبنی بر ناسازگاری دموکراسی با فرهنگ سیاسی آسیا را رد می‌‏کند  و جامعه پر جنب و جوش و متنوع هند را یک نقطه قوت می‌‏داند تا یک نقطه ضعف و قدرت نرم هند را در سراسر منطقه افزایش می‏‌دهد. بدین ترتیب، مقامات آمریکایی باید تأكید كنند كه اقدامات غیرلیبرالی اخیر در كشمیر و علیه جمعیت مسلمان هند، این منافع را از بین می‏‌برد و اهمیت استراتژیك هند نمی‏‌تواند به تنهایی موجب تحکیم روابط مثبت با سایر دموكراسی‏‌ها گردد و زمینه حفظ منافع این کشور را برای دهلی نو برآورده سازد.

• توافق‏نامه‏‌های جدید نظامی و پیمان‏‏‌های همکاری‏ اطلاعاتی ایالات متحده باید با هند منعقد گردد تا هم تصویرعملیاتی مشترکی ایجاد شود و هم همکاری نظامی عادی مانند گشت‌های مشترک دریایی و دسترسی به زیرساخت‌ها و پایگاه‏‌ها صورت پذیرد. 

• مشارکت هند در شبکۀ ‏ دیپلماتیک، اقتصادی و تجاری با کشورهای دموکراتیک باید ادامه یابد، این امر باید به طور ویژه از طریق گروه چهار جانبه با ژاپن و استرالیا و حتی از طریق پیوند سایر شرکای هند و اقیانوسیه و اروپایی نیز ادامه یابد. چنین مشارکتی می‌تواند و باید بدون مشارکت چین گسترش یابد.

• از آنجا که بحران‌‏های منطقه‏‌ای که چین در آن درگیر است، به احتمال زیاد افزایش می‌‏یابد، باید مکانیسمی ایجاد گردد تا امکان به ‏اشتراک ‏گذاری تجربیات و ایجاد بهترین شیوه‏‌های مدیریت بحران را بین ایالات متحده، هند و دیگر شرکای هم فکر فراهم کند. در صورت امکان، باید سازوکارهای مدیریت بحران ایالات متحده و چین که ممکن است برای حوادث غیرمترقبه جنوب آسیا مفید واقع شوند، بهبود یابند.

• ایالات متحده باید نقش فعالی در حمایت از حضور پررنگ هند در سازمان‌‏های بین‌‏المللی ایفا نماید. یکی از راه‌‏های انجام این کار، تداوم حمایت از ورود هند به گروه تامین ‏کنندگان هسته‏‌ای و اعطای کرسی دائم اصلاحات شورای امنیت سازمان ملل به این کشور است. واشنگتن همچنین باید به ایجاد G8 جدیدی فکر کند که شامل هند نیز می‌‏باشد و یا G7 + 3 را در نظر بگیرد که هند، استرالیا و کره جنوبی از اعضا آن بشمار می‌‏روند. از پیشنهاد هند برای پیوستن به همایش همکاری اقتصادی آسیا و اقیانوسیه نیز می‌توان حمایت کرد، حتی اگر انجام این کار نیازمند برخی اصلاحات تجاری در هند باشد.

• زمانی این اقدامات به هند کمک می‌کند تا در برابر چین بایستد و اهداف منطقه‌‏ای گسترده ایالات متحده را فراهم سازد که ایالات متحده نیز با همکاری هند، روسیه و ایران مخالفتی نکند. به عنوان مثال، استفاده از بندر چابهار در ایران برای انتقال کمک به افغانستان باید از تحریم مستثنا گردد.
گسترش دامنه تعامل ایالات متحده با جنوب آسیا به منظور ادغام کامل منطقه در چشم‏ انداز هند و اقیانوس آرام آزاد. اگر چه سیاست آمریکا می‌‏بایست با اهداف منطقه‏‌ای هند هماهنگ باشد، اما واشنگتن نباید سیاست منطقه‏‌ای خود را کاملا به دهلی نو "اختصاص" دهد. در عوض، سیاست‏‌ها باید متناسب با شرایط منحصر به فرد، موقعیت استراتژیک و روابط هر یک از کشورهای جنوب آسیا با پکن طراحی گردد.

• می‌‏توان از ابزارهای غیرنظامی برای تأثیرگذاری در منطقه استفاده نمود این ابزارها شامل سرمایه‏ گذاری خصوصی ایالات متحده به عنوان جایگزینی برای سرمایه‏ گذاری چین، اجرای حکمرانی خوب از طریق برنامه‏‌هایی مانند مشارکت در طرح هزاره؛ صدور گواهینامه شبکه Blue Dot؛ کمک به برقراری امنیت دریایی، اعلام و ایجاد آمادگی در برابر بلایای طبیعی است. برای ارائه جنوب آسیا باید به عنوان منطقه‏‌ای با اولویت بالا برای انجام پروژه‌های بین‌‏المللی در زمینه توسعه مالی ایالات متحده و USAID مطرح گردد تا بتوان ارائه گزینه‌‏های مالی و همچنین کمک‌‏های حقوقی، نظارتی و سیاست‏ گذاری را به کشورهایی که به دنبال گسترش ارتباطات منطقه‌‏ای هستند، افزایش داد.

• هماهنگی در زمینه تأمین بودجه توسعه زیرساخت‌ها و استانداردها باید با متحدان و شرکای ایالات متحده، به ویژه ژاپن، کشورهای اروپایی و موسسات‏ مالی چند جانبه، که از ظرفیت تأمین مالی پروژه‌‏های زیرساختی در منطقه برخوردارند، در میان گذاشته شود. 

• واشنگتن باید از وضعیت ناظر و عضویت خود در نهادهای منطقه‌‏ای مانند انجمن همکاری‏‌های منطقه‏‌ای جنوب آسیا، انجمن حاشیه اقیانوس هند و کمیسیون ماهی اقیانوس هند استفاده کند تا از نزدیک تحولات مربوط به ادغام سیاسی و اقتصادی منطقه را ردیابی کند. واشنگتن همچنین ممکن است راهی برای مشارکت در طرح خلیج بنگال با هدف همکاری در حوزه فنی و اقتصادی بیابد.
باید اذعان داشت که فناوری و نوآوری عوامل اصلی هستند که کشورهای منطقه می‌توانند با آن جوامع و اقتصاد آزاد را حفظ کنند. این عوامل برنامه‌‏ای چند وجهی برای حمایت از کشورهای هم فکر در مناطق را گسترش می‌‏دهد. چنین برنامه‌‏ای می‌‏تواند شامل ابتکارات مختلفی باشد، از جمله ایجاد یک گروه Tech 10 متشکل از کشورهایی که ایالات متحده با آنها در حوزه مسائل فناوری همکاری می‌‏کند که شامل هند و همچنین سایر شرکای هند - اقیانوسیه مانند تایوان، کره جنوبی و استرالیا در کنار کشورهای G7 می‎باشد.

• واشنگتن باید با تشویق همکاری شرکت‌های فناوری و دانشگاه‌های ایالات متحده و فراهم ساختن امکان دسترسی به برخی از فناوری‌های محدود، از آرزوی هند برای تبدیل ‏شدن به رهبر جهانی در حوزه هوش مصنوعی حمایت کند. علاوه بر این، باید از سیاست‏‌های ویزای هوشمند از طریق بازیابی و گسترش ویزاهای حرفه‎ای (H-1B) و دانشجویی شهروندان جنوب آسیا برای جذب بهترین استعدادها در جهت تقویت و توسعه فناوری پیشرفته ایالات متحده، یکپارچگی اقتصادی و تقویت وجهۀ مطلوب آمریکا در منطقه بهره برد.

افزایش تلاش‏‌های ایالات متحده برای کمک به ملت‏‌های جنوب آسیا به منظور ایجاد یکپارچگی نهادهای دموکراتیک. واشنگتن باید تلاش کند تا این تصور را اثبات کند که حکمرانی پاسخگو و دموکراتیک بهترین شیوه برای دستیابی به رشد پایدار، ثبات سیاسی و اجتماعی و جلوگیری از مداخله خارجی در کشورهای مستقل می‌‏باشد. علاوه بر این، اگر چه آزادی مطبوعات، نهادهای مدنی قدرتمند، حاکمیت قانون و انتخابات همه در نوع خود حیاتی هستند، حتی به مقابله با نفوذ بدخیم چین در منطقه نیز کمک خواهند کرد. واشنگتن می‌‏بایست برای به حداکثر رساندن حمایت‌‏های بین‌‏المللی از مسائل این مناطق، با سایر دموکراسی‌ها هماهنگ عمل کند.

• حضور فزاینده چین در جنوب آسیا می‌تواند دستیابی به اهداف ایالات متحده مبنی بر حمایت از حاکمیت دموکراتیک، پاسخگویی و شفافیت را دشوارتر کند.
 
• کشورهای جنوب آسیا عمدتاً از دموکراسی‏‌های متزلزلی‏ برخوردار هستند. ایالات متحده می‌تواند به نظارت بر انتخابات به منظور جلوگیری از بروز اختلافات انتخاباتی، ایجاد نهادهای مستقل رسانه‌‏ای؛ ارائه آموزش‌‏های روزنامه‏ نگاری و بورسیه تحصیلی، آموزش رهبران احزاب سیاسی در دولت‌های تک حزبی و سازماندهی حمایت از اقلیت‌‏ها کمک کند. 

• واشنگتن باید با کشورهای منطقه هماهنگ عمل کند تا بتواند تلاش‏‌های ضد اطلاعاتی چین و تاکتیک‌‏های فناورانۀ این کشور منطقه خاکستری را کنترل نماید. دقیق‌‏تر اینکه باید امکانی را فراهم سازد تا  تبادل بهترین شیوه‌ها برای مقابله با نفوذ خارجی در سیاست داخلی و انتخابات از کشورهای شرق آسیا مانند ژاپن و تایوان، که تجارب گسترده و موفقی در این زمینه دارند، تسهیل گردد.

• سیاست‌ها باید این تصویر بنیادی را منعکس کنند که الگوی ایالات متحده دموکراتیک قوی و پر جنب و جوش، خود موثرترین شیوه برای پیشبرد منافع کشورهای مستقل و آزاد در منطقه خواهد بود.
انتهای مطلب/


«آنچه در این متن آمده به معنای تأیید محتوای آن از سوی «موسسه مطالعات راهبردی شرق» نیست و تنها در راستای اطلاع رسانی و انعكاس نظرات تحليلگران و منابع مختلف منتشر شده است»


کد مطلب: 2527

آدرس مطلب :
https://www.iess.ir/fa/translate/2527/

موسسه مطالعات راهبردي شرق
  https://www.iess.ir