کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

استراتژی پاکستان برای توسعه گوادر

بررسی ترانزیت منطقه‏‌ای در بندر گوادر پاکستان

middle-east , 7 دی 1399 ساعت 14:29

مترجم : منصوره اسکندران

پاکستان از دیرباز به دنبال این است که بندر دریای عربی را به مسیر گذرگاهی افغانستان، آسیای مرکزی و منطقه سین کیانگ تبدیل کند. حال آن که اسلام‏‌آباد به جای ساخت بندر باید بر روی پیشران‏‌های محلی تمرکز کند و از آن به عنوان وسیله‌‏ای برای توسعه منطقه فقیرنشین، اما غنی از منابع بلوچستان استفاده کند.
شرکت ارائه ‎کنندۀ طرح اصلی گوادر در سال 2006 استراتژی تجاری محلی را توصیه کرده و شانس تجارت ‏ترانزیتی با جمهوری‌‏های آسیای مرکزی از طریق گوادر را اندک توصیف کرده بود اما با این حال دولت‌های روی کار آمده در پاکستان توسعه گوادر برای این هدف را همواره در دستور کار خود قرار داده اند. به نظر می‌رسد تحقق آرزوی پاکستان برای تبدیل شدن گوادر به بندری که دروازه تجارت منطقه باشد، مدت‌ها به طول خواهد انجامید.


مطالعات شرق/

پاکستان از دیرباز به دنبال این است که بندر دریای عربی را به مسیر گذرگاهی افغانستان، آسیای مرکزی و منطقه سین کیانگ تبدیل کند. حال آن که اسلام‏‌آباد به جای  ساخت بندر باید بر روی پیشران‏‌های محلی تمرکز کند و از آن به عنوان وسیله‌‏ای برای توسعه منطقه فقیرنشین، اما غنی از منابع  بلوچستان استفاده کند.
آرتور دی. لیتل، شرکت ارائه‎ کنندۀ طرح اصلی گوادر در سال 2006 استراتژی تجاری محلی را توصیه کرد و عنوان کرد که تجارت ‏ترانزیتی با جمهوری‌‏های آسیای مرکزی از"پتانسیل اندکی" برخوردار است.
با وجود چنین رهنمودهایی، دولت‌‏های روی کار آمده در پاکستان، در آرزوی تبدیل این بندرگاه به دروازه‌‏ای گذرگاهی بوده‎اند. گوادر، در حوزه برقراری ارتباط بین مناطق داخلی از طریق بزرگراهی که احتمالا تا بهار سال آینده تکمیل می‎شود، شاهد دستاوردهایی بوده که با دور زدن مناطق مسکونی، مسیر مستقیم اتصال این بندر به شبکه بزرگراه ملی را فراهم می‌سازد.
اما اسلام‏‌آباد برای پیشبرد اهداف خود، استراتژی منسجمی در حوزۀ تجارت دریایی ندارد و مشخص نیست که تغییر مسیر‏ ترانزیت افغانستان به گوادر چگونه صورت می‎گیرد. آیا هدف اسلام‏‌آباد از کشاندن کشتی‌‏ها به این بندر خالی، بازگرداندن تجارتی است که در سال‌‏های اخیر در رقابت با بنادر ایران از دست داده است؟ در هر صورت، شرط‏ بندی بر روی تجارت ‏ترانزیتی گوادر به دلایل مختلف انتخاب درستی نیست.
گر چه پاکستان کم‏ترین فاصله را از دریا دارد اما افغانستان، کشورهای آسیای مرکزی و سین کیانگ محصور در خشکی، گزینه‏‌های مختلفی برای دسترسی به دریا دارند که ارزان‌‏تر و کارآمدتر از پاکستان خواهند بود.
شایان ذکر است که افغانستان در سال‏‌های اخیر برای تجارت‏ ترانزیتی از بنادر پاکستان دور شده و در عوض برای رسیدن به هند و سایر بازارها به ایران متکی شده است. سوخت ارزان باعث کاهش هزینه‌‏های حمل و نقل زمینی در ایران می‎شود و معافیت ویژه از تحریم‌‏های ایالات متحده، این امکان را به افغانستان می‎دهد تا همچنان از بندر چابهار در جنوب شرقی ایران استفاده کند.
ترکمنستان که از این معافیت در تحریم برخوردار نیست، در عوض تجارت‏ ترانزیت با ایران را به قفقاز جنوبی هدایت کرده و قرقیزستان علی رغم توافق نامه تجارت‏ ترانزیتی با پاکستان، بیشتر از شبکه راه آهن بسیار کارآمد چین استفاده می‎کند.
 
تأخیرها و پیشران‌‏ها
بر اساس ارزیابی بانک توسعه آسیا (ADB) که در اوایل سال جاری منتشر شد، کشورهای محصور در خشکی و مناطق پیرامون، تجارت خود را بیشتر به کشورهای دیگر هدایت می‎کنند زیرا پاکستان یک کریدور‏ ترانزیتی با هزینه بالا و زمان‏بر است. ساعات توقف کالا در بنادر دریایی و‏ ترخیص کالا از گمرک در بنادر و گذرگاه‏‌های مرزی پاکستان به مراتب نسبت به کریدورهای برنامه همکاری اقتصادی منطقه‎ای آسیای مرکزی (CAREC) طولانی‏‌تر است. این تأخیرها، که منجر به هزینه و عوارض توقف (جریمه عدم تخلیه بار در زمان تعیین شده) می‎شود، همراه با هزینه‏‌های بالای حمل و نقل زمینی، پاکستان را به مسیر‏ ترانزیتی نسبتا گرانی تبدیل کرده است.
پاکستان اقداماتی برای رفع برخی از این نقاط ضعف انجام داده است. به عنوان مثال، با توجه به ارزیابی بانک توسعه آسیایی، توسعه عملیات در گذرگاه مرزی تورخم با افغانستان به یک برنامه بیست و چهار ساعته در کل هفت روز هفته، باعث کاهش چشمگیر زمان معطلی برای‏ ترخیص کالا شده است. مقامات پاکستانی ادعا می‎کنند که همزمان با عملیات افزایش کارامدی بندر گوادر، زمان توقف کالا به هفت ساعت کاهش یافته که می‎تواند رضایت تجار ناراضی افغانستان را جلب نماید. اما این شرایط به احتمال زیاد تجارت را از بندر کراچی و بندر قاسم دور خواهد کرد. اگر چه ممکن است این شرایط به طور خاص به نفع گوادر باشد، اما شاید به پیشبرد هدف اصلی پاکستان برای تبدیل شدن به یک کریدور تجاری کمکی نکند.
کراچی و بندر قاسم در مقایسه با گوادر، گزینه‌‏های بهتری برای حمل و نقل هستند. کشتی‌‏های بزرگتر می‎توانند در آنها لنگر بیاندازند، و با وجود دستاوردها و پیشرفت‏‌های اخیر، از قابلیت ارتباط با مناطق داخلی برخوردار هستند. به عنوان مثال، کراچی، دارای ‏ترمینال جدید در آب‌های عمیق بوده که قادر به حمل و نقل شناورهای 16 متری است، در حالی که در گوادر این مقدار 12.5 و در بندر قاسم 12-13 متر است. به گفته وزارت امور دریایی پاکستان، دو بندر کراچی و قاسم به رغم گسترش ظرفیت حمل و نقل، از سال 2016 تا 2019، شاهد کاهش حجم حمل و نقل بوده‎اند.
براساس ارزیابی‌‏ها، ارتباطات ریلی برای تبدیل شدن گوادر به یک گذرگاه تجاری کامل ضروری است. اما این مهم احتمالاً بیش از یک دهه دیگر به طول بیانجامد. در طول این مدت، ارتباطات داخلی بنادر رقیب در منطقه به طور قابل توجهی بهبود می‎یابد و کمبودهای گوادر را آشکارتر می‎سازد.
در سال‌‏های آینده، شبکه بزرگراه‌‏های پاکستان به طور کامل به کراچی وصل خواهند شد و در طول این دهه، خط اصلی راه آهن از کراچی به پیشاور به احتمال زیاد اصلاح می‎گردد و امکان ارائه خدمات انتقال سریع‌تر و ایمن‌‏تر را فراهم می‎سازد. دولت پاکستان برای استفاده از این دو دستاورد، باید بر برقراری ارتباط مستقیم مناطق داخلی به بندر کراچی و دور زدن جاده‌‏های متراکم شهری متمرکز شود.
در هر حال، ممکن است گوادر حجم قابل توجهی از حمل و نقل را به خود جلب کند. اما در حال حاضر فشار تجارت ‏ترانزیتی بر روی گوادر احتمالاً بیشتر به رقابت بنادر پاکستان با یکدیگر مربوط می‎شود و تجارت ‏ترانزیتی و حمل و نقل به طور کلی، رشد چشمگیری نداشته است.
 
طرح کمربند و راه 
مقامات پاکستانی به دلیل ارتباط بندر گوادر با ابتکار کمربند و راه، توسعه و پیشرفت این بندر را به عنوان یک بندر گذرگاهی را اجتناب ناپذیر می‌دانند. در حالی که صحبت از جنگ سرد ایالات متحده و چین رو به افزایش است، برخی از استراتژیست‌‏های پاکستانی، این بندر را برای تامین انرژی و امنیت دریایی چین، حیاتی می‎دانند.
اما گوادر با سایر سرمایه‌‏گذاری‏‌های دریایی چین در دیگر بنادر منطقه، از جمله در کلمبو و ‏هامبانوتا در سریلانکا و بندر خلیفه در ابوظبی و سرمایه گذاری‌‏های آتی در منطقه ساحلی مکران رقابت می‎کند.
منطقه ساحلی مکران در بلوچستان چندین بندر اقیانوسی توسعه نیافته را در خود جای داده که در نهایت ممکن است اهداف مختلف تجاری و استراتژیک چین را تأمین کنند. از جمله این بنادر می‎توان به بندر جاسک اشاره کرد که می‎تواند به شبکه خط لوله انتقال نفت ایران متصل گردد که این مهم در پیش نویس توافق نامه اقتصادی - امنیتی چین و ایران مشخص شده است. ایران همچنین در انتظار سرمایه‌‏گذاری احتمالی چین در چابهار است، اگر چه که مطرح شدن این امر ممکن است تنها برای تحت فشار قراردادن اسپانسر اصلی او، یعنی هند، باشد.
با توجه به فضای رقابتی در منطقه، گوادر برای رشد به محرک‌های محلی نیاز دارد. این بندر باید در جهت توسعه منطقه ساحلی مکران پاکستان و بلوچستان جنوبی، جلب فعالیت‌‏های صنعتی در مناطق صنعتی این منطقه، صادرات مواد معدنی و جهانگردی تلاش کند.
استراتژی رشد گوادر باید از نقاط قوت بلوچستان، خط ساحلی طولانی و بهره برداری نشده، و مواد معدنی فراوان آن برای حل چالش‏‌های بومی‎استفاده کند. این منطقۀ خشک و کم آب برای تأمین آب آشامیدنی مردم محلی و تغذیه محصولات به سدهای کوچک و پروژه‏‌های آب شیرین کن کارآمد نیاز دارد. شبکۀ تجهیزات سردخانه‌‏ای و فرآوری محصولات کشاورزی و جاده‌‏های منتهی به گوادر می‎تواند دسترسی تولیدکنندگان محلی به بازارهای پاکستان و فراتر از آن را ممکن سازد.
سواحل دیدنی گوادر در قالب یک نقاشی طبیعی، در رونق گردشگری داخلی در پاکستان نقش بسزایی خواهد داشت. ایجاد زیرساخت‌‏های گردشگری فرهنگی گسترده به برقراری ثبات و اعتماد مردم محلی در مناطق مستعد شورش کمک می‎کند. وجود موزه، سالن نمایش، بازار بزرگ و جشن فرهنگ بلوچ محلی و ارتباط آن با آفریقای شرقی و عمان و همچنین جاده ابریشم و منطقه اقیانوس هند، نشان دهنده احترام به مردم محلی و ایجاد صنعت مهمان نوازی و گردشگری است.
تحقق آرزوی پاکستان برای تبدیل شدن گوادر به بندری که دروازه تجارت منطقه باشد، مدت‌ها به طول خواهد انجامید. این شهر در حال حاضر، به یک استراتژی رشد نیاز دارد تا جمعیت بومی‎ منطقه را متمرکز کند.
انتهای مطلب/


«آنچه در این متن آمده به معنای تأیید محتوای آن از سوی «موسسه ایران شرقی» نیست و تنها در راستای اطلاع رسانی و انعكاس نظرات تحليلگران و منابع مختلف منتشر شده است»


کد مطلب: 2431

آدرس مطلب :
https://www.iess.ir/fa/translate/2431/

موسسه مطالعات راهبردي شرق
  https://www.iess.ir