از جمله پیامدهای احتمالی خروج غیر مسئولانه آمریکا از افغانستان، تجزیه و تقسیم این کشور (مثل مدل بوسنی) خواهد بود. با توجه به اینکه اکثر قریب به اتفاق نیروهای طالبان، پشتون هستند (قومی که حدود 40 تا 45 درصد جمعیت افغانستان را تشکیل دادهاند) میتوان این فرضیه را مطرح کرد که وقوع جنگ داخلی، برنامه گسترده پاکسازی قومی در مناطق شمالی و مرکزی افغانستان را سبب خواهد شد، به نحوی که تاجیکها و ازبکها مبادرت به بیرون راندن پشتونها از شهرهای شمالی کنند تا بتوانند مانع نفوذ دشمن به بخشهای اعظمی از خاک افغانستان شوند. این برنامه گسترده پاکسازی قومی ممکن است منجر به آواره شدن میلیونها نفر و کشته شدن صدها هزار نفر دیگر شود، تا اینکه در نهایت، تقسیم بندی کشور به یک ثبات نسبی برسد.
مطالعات شرق/
دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا اخیرا در توئیتی که شاید متأثر از شرایط انتخاباتی بوده، عنوان کرده است که سربازان آمریکایی باید تا کریسمس افغانستان را ترک کنند. این طرح خروج کامل، یک روز پس از آن اعلام شد که «روبرت اوبراین» مشاور امنیت ملی آمریکا عنوان کرد نیروهای آمریکایی مستقر در افغانستان، تا اوایل سال 2021، به حدود 2.500 نفر کاهش پیدا میکنند. خبر اعلامی از سوی «اوبراین» هم به خودی خود یک طرح کاهش نیروی بزرگ به شمار میرفت؛ چون این رقم تقریبا نصف رقم اعلام شده قبلی بود و در مقایسه با زمان اوج حضور نیروها در افغانستان در اوایل دوران ریاست جمهوری اوباما نیز بیش از 97 درصد کاهش نشان میداد.
حالا چنین به نظر میرسد که تعداد نیروهای ما در افغانستان، تا قبل از پایان سال جاری میلادی، به صفر خواهد رسید. البته هنوز مشخص نیست که این توییت ترامپ، یک نوع ابراز امیدواری، یک طرح یا یک دستور بوده است ـ با این حال، وی به عنوان فرمانده کل قوا این قدرت را خواهد داشت تا به صورت یکجانبه (و حتی با فرض مخالفت کنگره) این تصمیم را اجرایی کند.
همانطور که انتظار میرفت، رهبران طالبان اولین گروهی بودند که این تصمیم ترامپ را به وی تبریک گفتند؛ رهبرانی که پیش از این، موافقتنامه 29 فوریه را به معنای خروج کامل نیروهای آمریکایی تا می 2021 تفسیر کرده بودند. ترامپ حتی اگر بخواهد تاریخ خروج را 5 ماه به تأخیر انداخته و مطمئن شود که «جو بایدن» نیز در صورت تصدی پست ریاست جمهوری قادر به تغییر آن نخواهد بود، در آن صورت باز هم طبق پیش بینی طالبان عمل کرده است. در این بین، مهم نیست که طالبان (طبق گزارش سازمان ملل) همچنان رابطه خود را با عناصر القاعده مثل شبکه حقانی حفظ کرده است؛ موضوعی که به لحاظ فنی، نقض مفاد توافقنامه 29 فوریه از سوی طالبان به حساب میآید. همچنین مهم نیست که عدم کاهش سطح خشونتها در افغانستان توسط طالبان، در واقع نقض روح این توافقنامه (اگر نگوییم نقض مفاد آن) محسوب میشود.
اگر ترامپ بخواهد طرح جدید خود برای خروج همه نیروها از افغانستان را در کمتر از 80 روز عملی کند در آن صورت ـ طبق دانش و تجربه ما درباره لجستیک نظامی آمریکا، مولفههای جنگ افغانستان و وقایع تاریخی مشابهی چون جنگ ویتنام در اوایل دهه 1970 و حتی تجربه خود افغانستان در زمان خروج نیروهای شوروی در سال 1989ـ وقوع اتفاقات ذیل اجتناب ناپذیر یا محتمل خواهد بود:
- • سایر اعضای ائتلاف نظامی بینالمللی که همچنان در حال حمایت از دولت افغانستان در جنگ با طالبان هستند نیز قطعا طبق یک برنامه مشابه، افغانستان را ترک خواهند کرد. اعضای این ائتلاف که برای ادامه این مأموریت به شدت نیازمند پشتیبانیهای لجستیک، اطلاعاتی و نظامی ایالات متحده میباشند، بدون کمک آمریکا قادر به ادامه این روند نیستند.
• از آنجا که بعید به نظر میرسد بتوان در مدت 11 هفته باقیمانده تا کریسمس، همه تجهیزات و لوازم باقیمانده در افغانستان را از این کشور خارج کرد لذا بخش قابل توجهی از تجهیزات نظامی آمریکا را باید در همان جا معدوم کرد تا مبادا روزی به دست طالبان بیفتند.
• طالبان که همواره دولت قانونی اشرف غنی را یک دولت دست نشانده خوانده است، مواضع سرسختانه خود را در جریان مذاکرات صلحی که اخیرا در دوحه آغاز شده است افزایش خواهد داد. این گروه با اعتقاد به اینکه شمارش معکوس برای حیات دولت غنی شروع شده است قطعا بیشترین سهم قدرت را برای خود مطالبه خواهد کرد، از جمله کنترل کامل بر نیروهای امنیتی، مدارس و دادگاههای کشور.
• اندکی پس از خروج شرکای ائتلافی ناتو، باید انتظار انجام یک سری حملات چند جانبه را از سوی طالبان (مشابه حملات «ویت تت» در ویتنام در سال 1968) داشت؛ حملاتی که هدف آن، ترساندن طبقه حاکم افغانستان و مجبور کردن آنها به فرار از کشور یا تسلیم در برابر نیروهای طالبان و همچنین انحلال نیروهای امنیتی خواهد بود.
• با توجه به احتمال وقوع چنین حمله گستردهای از سوی طالبان، آمریکا و دیگر کشورهای خارجی یا مجبور میشوند که تا کریسمس سفارتخانههای خود را تعطیل کنند یا اینکه با استقرار دهها فروند بالگرد روی ناوهای واقع در شمال دریای عرب، هر لحظه آماده اجرای احتمالی طرح تخلیه پرسنل کلیدی خود از خاک افغانستان باشند.
• احتمال بیشتر آن است که جنگ کشدار و طولانی شده و کابل و سایر شهرها دیگر محلی امن و دور از دسترس برای کسی به حساب نیایند. باید توجه داشت که طی یک دهه گذشته، طالبان به طور تدریجی دست بالا را در میدان جنگ کسب کرده اما این کار روند کندی داشته است؛ طبق برآوردهای اطلاعاتی ایالات متحده، طالبان در هر سال معمولا کنترل حدود 1 درصد دیگر از اراضی و جمعیت افغانستان را به دست میگیرد. این در حالی است که هم اکنون کنترل همه شهرهای افغانستان و همچنین بیش از 400 ولسوالی در دست دولت میباشد. بنابراین حتی اگر چشم انداز نظامی طالبان بهبود محسوسی پیدا کند، باز هم این گروه نمیتواند به این زودیها کشور را در تصرف و کنترل خود درآورد. تنها این احتمال ممکن است مطرح باشد که خروج نیروهای ناتو کشور را دچار یک جنگ داخلی سخت کرده و بدین ترتیب، زمینه تصرف سریع کشور را توسط طالبان فراهم کند.
• با این حال، به مرور زمان، شانس پیروزی با طالبان خواهد بود. یکی از دلایل آن، بحث کمک احتمالی پاکستان است. پاکستان که به تازگی علاقمند شده است تا برای انجام یک توافق تقسیم قدرت در افغانستان پادرمیانی کند ممکن است بخواهد با کمک به طالبان برای کنترل کشور، از روی کار آمدن گروههای طرفدار هند در افغانستان جلوگیری کند.
• یکی دیگر از پیامدهای احتمالی این جنگ، تجزیه و تقسیم کشور (مثل مدل بوسنی) خواهد بود. با توجه به اینکه اکثر قریب به اتفاق نیروهای طالبان، پشتون هستند (قومی که حدود 40 تا 45 درصد جمعیت افغانستان را تشکیل دادهاند) لذا میتوان این فرضیه را مطرح کرد که وقوع جنگ داخلی سبب به وجود آمدن یک برنامه گسترده پاکسازی قومی در مناطق شمالی و مرکزی افغانستان خواهد شد، به نحوی که تاجیکها و ازبکها مبادرت به بیرون راندن پشتونها از شهرهای شمالی کنند تا بتوانند مانع نفوذ دشمن به بخشهای اعظمی از خاک کشور شوند. این برنامه گسترده پاکسازی قومی ممکن است منجر به آواره شدن میلیونها نفر و کشته شدن صدها هزار نفر دیگر شود، تا اینکه در نهایت، تقسیم بندی کشور به یک ثبات نسبی برسد.
• شاید دولت آینده طالبان بخواهد برای جلب کمکهای مالی غرب، رابطه خود را با گروههای افراطی چون القاعده تعدیل کند. اما در صورت تحقق هر یک از سناریوهای ذکر شده در بالا، بعید است که این گونه کمکهای مالی برای مدت طولانی ادامه پیدا کند. در چنین شرایطی، رهبران طالبان دیگر انگیزه چندانی برای تعدیل رابطه خود با دیگر گروههای تروریستی نداشته و به احتمال زیاد، دوباره پناهگاههایی را در اختیار آنها قرار خواهند داد؛ این در حالی است که برخی از این گروهها ممکن است یک سری طرحهای تروریستی را برای غرب مد نظر داشته باشند (یا اینکه به دنبال شعله ور کردن جنگ هند ـ پاکستان باشند؛ مثل اقدامی که لشکر طیبه در جریان حملات سال 2008 خود به بمبئی انجام داد).
• اتحاد ناتو نیز در بزرگترین و طولانیترین عملیات جنگی تاریخ خود شکست خواهد خورد؛ آن هم در حالی که ترامپ به صورت یکجانبه دست به اقدامی زده که سبب نادیده گرفته شدن قربانیان چندین کشور طی این سالها میشود (از جمله بیش از 1000 مورد تلفات نظامیان از سال 2001 تاکنون).
حال، آقای رئیس جمهور، آیا این واقعا آن چیزی است که شما به دنبال آن هستید؟ به جای این کار، آیا بهتر نیست که مثل گذشته، به رأی دهندگان آمریکایی یادآوری کنید که حضور نظامی آمریکا در افغانستان در سال 2020 بسیار کمتر از میراث به جای مانده از دوران رئیس جمهور اوباما بوده و این در حالی است که مذاکرات صلح نیز ممکن است در نهایت این رقم را به کمتر از این نیز کاهش دهد؟ به نظر میرسد که این یک حرکت هوشمندانهتر در فضای انتخاباتی باشد، حرکتی که بوی ناامیدی و استیصال نیز از آن به مشام نمیرسد.
انتهای مطلب
«آنچه در این متن آمده به معنای تأیید محتوای آن از سوی «موسسه ایران شرقی» نیست و تنها در راستای اطلاع رسانی و انعكاس نظرات تحليلگران و منابع مختلف منتشر شده است»