استراتژی ارتقاء حاکمیت و شکوفایی اقتصادی آمریکا برای آسیای مرکزی در سالهای 2025-2019 چیزی جز استراتژی ایجاد کمربند تنش علیه چین و روسیه نیست.
در ماه فوریه سال 2020 دولت ترامپ با طالبان توافق کرد و متعهد شد نیروهای خود را در افغانستان کاهش دهد. چند ماه بعد، این توافق توسط دمکراتها نقض شد. آنها اصلاحاتی را اعمال کردند که طبق آن، پنتاگون باید برای کاهش تعداد نیروهای خود در افغانستان مطمئن شود که این کار ماموریت ضدتروریستی آمریکا را تهدید نمیکند. بلافاصله، رسانههای اصلی آمریکا خبری را منتشر کردند مبنی بر اینکه واحد اطلاعات نظامی روسیه برای کشتن سربازان آمریکایی، به طالبان پیشنهاد پاداش داده است. اما آنها هیچ مدرکی ارائه نکردند. البته هیچ مفسر، هیچ کارشناس و هیچ مرکز تفکری صحت این خبر را زیر سوال نبرده است.
در هر صورت، به لطف این اصلاحیه، نیروهای آمریکا در آنجا باقی میمانند. همانطور که آنها در سوریه باقی ماندهاند. افغانستان فعلا تحت کنترل آمریکا باقی مانده است و تروریستهای آن ممکن است به کشورهای همسایه – کشورهایی که چین و روسیه بازیگران اصلی در آنها هستند - سرازیر شوند.
باید به یک نکته عجیب اشاره کرد: اقلیتهای ملی افغانستان – هزارهها، تاجیکها و ازبکها – از خروج نیروهای آمریکایی استقبال نمیکنند.
تعداد نیروها و مرزبانان تاجیکی در مرز تاجیکستان-افغانستان به قدری نیست که از نفوذ شبه نظامیان گروههای تروریستی مختلف جلوگیری کند. به گفته ژنرال آندری نوویکاف، رئیس مرکز ضدتروریستی کشورهای مستقل مشترکالمنافع، انتقال گسترده شبهنظامیان از عراق و سوریه به مرز افغانستان-تاجیکستان در حال انجام است.
اسلام گرایان افراطی با کمک اینترنت به طور فعال به استخدام بومیان آسیای مرکزی پرداخته و آنها را تحریک میکنند به مناطق درگیری عزیمت کرده، پول جمع کنند و سلولهای خواب را سازماندهی کنند.
مرز ترکمنستان-افغانستان همانند مرز عراق-سوریه نیروهای دفاعی ضعیفی در برابر تشکیلات مسلحانه دارد. در سالهای اخیر، ترکمنهای محلی چندین بار با طالبان تعامل نظامی داشتهاند. گروههای مسلح افغانی از سال 2018 اغلب مرز جنوبی ترکمنستان را نقض میکنند، هر چند هنوز حمله مستقیمی به این کشور نداشتهاند. در جنوب ترکمنستان، منطقه ماری قرار دارد که سرشار از منابع است. در آنجا، بزرگترین میادین گازی وجود دارد که محصولات اصلی آنها به چین صادر میشود. همانند سوریه، این زیرساختها هدف اصلی حمله هستند. ترکمنستان نه عضو سازمان پیمان امنیت جمعی است و نه عضو سازمان همکاری شانگهای است. بنابراین، حمله تروریستها امکانات نظامی ناچیز آن را کاهش میدهد. اقدامات نظامی پیامدهایی در شمال ایران و غرب قزاقستان و ازبکستان خواهد داشت.
نیروهای ازبکی به شدت در مرز ازبکستان-افغانستان گشت زنی میکنند. هر دو کشور با دو مانع از یکدیگر جدا شدهاند: 1. حصاری از سیم خاردار؛ 2. حصار بلندتری از سیم خاردار دارای فشار برق و در نهایت، میادین مین.
سرویسهای ویژه ازبک سیاست شدید مقابله با تروریسم داخلی را اجرا میکنند. جنبش اسلامی ازبکستان از 100 هزار شبهنظامی از آسیای مرکزی و همچنین چین، ترکیه، آذربایجان و چچن تشکیل شده و با القاعده و گروهک تروریستی پاکستانی "لشکر طیبه" همکاری میکند.
پایگاههای اصلی جنبش اسلامی ازبکستان در تاجیکستان و شمال افغانستان قرار دارند. رشتهکوهها مانع کنترل کامل سازمانهای مجری قانون بر منطقه میشوند، بنابراین، مواد مخدر، اسلحه و شبهنظامیان به راحتی وارد کشور میشوند. تروریستهای جنبش اسلامی ازبکستان ممکن است پس از سوریه، نه تنها در ازبکستان، بلکه در کل آسیای مرکزی فعال شوند. در قرقیزستان تعداد شهروندانی که برای مشارکت در اقدامات نظامی داعش از کشور خارج شدهاند در حال افزایش است. سرویسهای ویژه بازگشت آنها را به وطن پیگیری میکنند، اما هیچ برنامهای برای ورود مجدد آنها به زندگی مدنی وجود ندارد. بودجه دولت برای ساخت زندان مخصوص برای محکومان افراط گرایی و تروریسم کافی نیست. این کمبود بودجه زندانها را به مراکز استخدام برای رادیکالها تبدیل کرده است.
براساس دادههای مرکز ضدتروریستی کمیته دولتی امنیت ملی قرقیزستان، تبلیغات آنلاین در حال گسترش و استخدام از راه دور در حال انجام است. دستگیری توزیع کنندگان مطالب افراطی در شبکههای اجتماعی – یک پدیده کاملا رایج است. یک مبلغ اینترنتی که در ماه فوریه در بیشکک دستگیر شد، ایده خلافت را در آسیای مرکزی مطرح کرده بود.
در ماه ژانویه سال 2019 نورگالی بیلیس بیکاف، معاون رئیس کمیته امنیت ملی قزاقستان خاطرنشان کرد: «ما در مدار منافع سازمانهای تروریستی بینالمللی قرار داریم. هدف آنها بیثبات سازی وضعیت و ایجاد هرج و مرج است. شهروندان ما همچنان به حضور خود در صفوف شبهنظامیان ادامه میدهند. ما تا آنجا که ممکن است مکان استقرار آنها را رصد میکنیم».
در عرض یک سال، 140 نفر به جرم تروریسم و افراطگرایی مذهبی محکوم شدهاند.
قزاقستان، قرقیزستان و تاجیکستان با منطقه خودمختار سین کیانگ-اویغور هم مرز هستند. طول این مرز – حدود 2800 کیلومتر است. در غرب چین شبهنظامیان رادیکال مسلمان استخدام، تامین مالی و مسلح میشوند تا در سوریه بجنگند.
آمریکا نقش مرکزی را در تحریک ستیزهجویی اویغورها ایفا کرده است.
سازمان سیا از گروههای تروریستی مانند حزب اسلامی ترکستان که روابط عمیقی با القاعده دارد حمایت میکند. بسیاری از حملات تروریستی که از سال 1990 تا سال 2016 در سین کیانگ رخ داده است با این گروه در ارتباط است. وزارت خارجه آمریکا بودجه "کنگره جهانی اویغور" را نیز تامین میکند. این سازمان تبلیغاتی، اویغورها را اقلیتی توصیف میکند که حقوق و فرهنگشان در چین در خطر است. با این حال، هیچ مدرکی در این مورد وجود ندارد.
کنگره جهانی اویغور منبع اصلی اخبار در رسانههای غربی است. رسانههای غربی برای تشکر، گزارشی در مورد ارتباط مستقیم این کنگره با گروههای تروریستی منتشر نمیکنند. سین کیانگ، ثروتمندترین منطقه چین از لحاظ مواد معدنی و دومین منطقه این کشور از لحاظ تولید نفت است. کنگره جهانی اویغور با کمک تروریستها از جدایی طلبی حمایت میکند.
آمریکا از جدایی طلبان حمایت میکند. اما در اینجا این سوال مطرح میشود که چرا آمریکا که سالیان سال جدایی طلبان را در دنباس و الحاق کریمه را محکوم میکرد، از جدایی طلبان اویغور حمایت میکند؟
آمریکا برای آسیای مرکزی استراتژی خود را دارد (امریکا در واقع برای کل کره زمین استراتژی دارد). در ماه فوریه وزارت خارجه آمریکا گزارشی را تحت عنوان "استراتژی آمریکا برای آسیای مرکزی در سالهای 2025-2019: ارتقاء حاکمیت و شکوفایی اقتصادی" در سایت خود منتشر کرد.
از نامش معلوم است که این گزارش ترکیبی از اهداف ریاکارانه، ارزیابیهای مضحک، پروژههای نسنجیده و دروغهای آشکار است. نویسندگان این استراتژی، از یادآوری اینکه استراتژی آمریکا در عرض دو دهه افغانستان را به لانه گروههای افراطی، از جمله شعبههای "داعش" و "القاعده" تبدیل کرده است، اجتناب میکنند.
استراتژی آمریکا در آسیای مرکزی به معنای تضعیف نفوذ چین در منطقه به هر طریق، از جمله از طریق تحریک افراطگرایی است. در این راستا، تروریسم یک ابزار ژئوپلیتیک است. اندکی پیش از انتشار این گزارش، پومپئو، وزیر خارجه آمریکا از قزاقستان و ازبکستان دیدن کرده بود. وی در جریان این سفر به دفاع از مسلمانان سین کیانگ پرداخته و اظهار داشت که آمریکا از تمام کشورها میخواهد به افرادی که میخواهند از چین فرار کنند، پناه بدهند.
در سال 2015 تروریستهای اویغوری 20 گردشگر چینی را در بانکوک کشتند. این حمله به دنبال تصمیم مقامهای دولتی تایلند برای بازگرداندن برخی از اویغورهای بازداشت شده به جرم تروریسم صورت گرفت.
هزاران تروریست اویغوری در سوریه آموزش دیدهاند. آنها در استان ادلب جنایاتی علیه بشریت انجام دادند، صدها نفر را کشتند و کل روستاها و شهرها را نابود کردند.
در حال حاضر، آمریکا و ترکیه به تدریج گروههای تروریستی را از سوریه به افغانستان منتقل میکنند. آنها که کاملا آموزش دیده هستند، آمادگی دارند یک بار دیگر وارد چین، کشورهای آسیای مرکزی و روسیه شوند. سازمانهای مرزی کشورهای مستقل مشترکالمنافع حضور حدود 10هزار شبهنظامی جهادگر را در مرزهای تمام کشورهای آسیای مرکزی با افغانستان ثبت کردهاند. نیکلای پاتروشف، دبیر شورای امنیت، رسما نسبت به حمله قریبالوقوع هشدار داده است. به گفته وی، "احیای خراسان بزرگ" هدف تروریستهاست. در پرتوی این واقعیتها، استراتژی آمریکا واضحتر شده است.
به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، ایجاد جمهوریهای ملی در زمان شوروی، یک اشتباه بزرگ بود که کشورهای شوروی سابق هنوز هم ثمرات آن را میبینند.
تنش در قرهباغ کوهستانی ممکن است تشدید شود و ثبات را در قفقاز جنوبی مختل کند. لازم به ذکر است که محل درگیریهای ماه جولای در نزدیکی خطوط لوله گاز بینالمللی که گاز خزر را وارد ترکیه و اروپا میکنند و همچنین در نزدیکی راهآهن باکو-تفلیس-قارص که بخشی از "کریدور شمالی" ترکیه برای اتصال به چین است، قرار دارد.
شهر شیمکنت در این مسیر واقع شده است. در اینجا 3 خط لوله گاز اصلی نصب شده است: بخارا-تاشکند-بیشکک-آلماتی که خط لوله صادراتی اصلی ازبکستان است؛ آسیای مرکزی-چین که از میادین گازی ترکمنستان به سین کیانگ راه دارد و بینئو-بازوی-شیمکنت که میادین گازی غرب کشور را به مصرف کنندگان جنوب شرقی متصل میکند. این خط لوله گاز بزرگترین پروژه در تاریخ قزاقستان مستقل است. به لطف آن، جنوب قزاقستان توانست به طور کامل به گاز داخلی دست یابد.
در دو دهه اخیر، در حالی که آمریکا پایگاههای نظامی خود را در هر جایی که توانسته مستقر کرده و حملات مخرب را انجام داده است، چین ائتلافهای بزرگی را ایجاد کرده و سیاست سرمایهگذاری مالی و توسعه زیرساختها را اجرا کرده است. در حال حاضر، کشورهای آسیای مرکزی هسته ارزشمند شراکت استراتژیک روسیه-چین را تشکیل میدهند. هر گونه بیثباتی در این فضا ممکن است به سرعت در سراسر منطقه گسترش یابد.
انتهای مطلب/
«آنچه در این متن آمده به معنای تأیید محتوای آن از سوی «موسسه مطالعات راهبردی شرق» نیست و تنها در راستای اطلاع رسانی و انعكاس نظرات تحليلگران و منابع مختلف منتشر شده است»