عربیسازی در پاکستان محصول جانبی جهاد افغانستان بود. از آنجا که عوامل مذهبی، تودهها را به جنگ با اتحاد جماهیر شوروی در افغانستان تحریک میکرد، بودجۀ ارتش آمریکا و عربستان به تأسیس مدارس و آموزش فراگیران اختصاص یافت. در نتیجه عربیسازی با اسلامی شدن یکسان و مترادف معرفی شد. با این حال، دو عامل، موجب تضعیف موقعیت عربیسازی در جامعه پاکستان گردید؛ نخست ورود محمد بن سلمان به عرضۀ نوسازی و مدرنیته و دوم تضعیف وضعیت پادشاهان عرب در منطقه و فراتر از منطقه.
بنابراین، نخبگان و جامعۀ پاکستان که برای تفسیر هنجارهای اسلامی به عربها متکی بودند، با بیهویتی مواجه شدند. این خلاء توسط بازیگر دیگری که پیش از این نیز در جامعه پاکستان مورد احترام بود یعنی ترکها، پر شد. ترکها با توجه به ریشه مغولی خود نقش مهمی را در شبه قاره داشته اند. اعتبار و جایگاه امپراتوری عثمانی، عامل مهم دیگری بود که در بین مسلمانان این شبه قاره مشهور و مورد توجه قرار گرفت. حمایت از نهضت خلافت در برابر امپراطوری خود گواهی بر تمایل مسلمانان هند به این نهضت بود.
ایران شرقی/
پاکستان مهد یکی از کهنترین تمدنهای سند از زمان استقلال خود در سال 1947، از بحران هویتی رنج میبرد. از همان ابتدا که فرهنگ غربی بیشترین تأثیر را بر نخبگان سیاسی این کشور داشت، و ازسوی دیگر، اعتقادات اسلامی در میان تودهها ریشه دوانده بود، مسئلۀ بحران هویتی در این کشور مشهود میباشد. عربیسازی به عنوان زمینهای مشترک و به منظور حذف این شکاف هویتی ایجاد شد. ارتباط عاطفی مردم پاکستان با سرزمینهای عرب به ویژه عربستانسعودی و بهرۀ مالی و سیاسی نخبگان سیاسی پاکستان از پادشاهان عرب، هم به دولت و هم به جامعۀ پاکستان کمک کرد تا سرمایهگذاری بر روی زمینهاي مشترک را آغاز کنند. با اینحال، امروزه به نظر میرسد که با كاهش جذابيت عربها در بین پاكستانیها، اين روند با گرايش به سمت ترکها در حال تغییر جهت است.
جامعۀ پاکستان به بستر گستردهای برای شکوفایی و پرورش سنتهای تصوف تبدیل شده است. این سازمان همزمان با شکلگیری پایههای عربیسازی در دهه 1980، با رویکرد محتاطانهای شروع به پیشروی کرد. عربيسازی، بنيادگرايي و "سلفيسم" به معنای بازگشت به آراي گذشتگان را عرضه نمود. از این رو، هر روش جدیدی کفرآمیز خوانده میشد و این امر، موجبات فرقهگرایی در این کشور را فراهم ساخت. تشکیل گروههای فرقهای، قتلعامها و ظهور احزاب اسلامی، از ویژگیهای بارز این روند بود.
عربیسازی محصول جانبی جهاد افغانستان بود. از آنجا که عوامل مذهبی، تودهها را به جنگ با اتحاد جماهیر شوروی در افغانستان تحریک میکرد، بودجۀ ارتش آمریکا و عربستان به تأسیس مدارس و آموزش فراگیران اختصاص یافت. در نتیجه، ایدئولوژی غربی با نام اسلام، در ذهن تودهها ریشه دواند و عربیسازی با اسلامی شدن یکسان و مترادف معرفی شد. با این حال، دو عامل، موجب تضعیف موقعیت عربیسازی در جامعه پاکستان گردید. عامل اول ورود ولیعهد محمد بن سلمان بود که به معرفی و عرضۀ نوسازی و مدرنیته پرداخت و دوم تضعیف وضعیت پادشاهان عرب در منطقه و فراتر از منطقه بود.
بنابراین، نخبگان و جامعۀ پاکستان، که برای تفسیر هنجارهای اسلامی به عربها متکی بودند، با بیهویتی مواجه شدند. این خلاء توسط بازیگر دیگری که پیش از این نیز در جامعه پاکستان مورد احترام بود یعنی ترکها، پر شد. ترکها با توجه به ریشه مغولی خود نقش مهمی را در شبه قاره داشته اند. اعتبار و جایگاه امپراتوری عثمانی، عامل مهم دیگری بود که در بین مسلمانان این شبه قاره مشهور و مورد توجه قرار گرفت. حمایت از نهضت خلافت در برابر امپراطوری خود گواهی بر تمایل مسلمانان هند به این نهضت بود.
به لحاظ منطقهای، ترکیه به دنبال احیاء موقعیت خود و بدستگرفتن رهبری جهان اسلام است. ریشههای اسلامگرایی حزب عدالت و توسعه که رئیس جمهور اردوغان به آن متعلق و پایبند است و ایدئولوژی متعاقب آن با نام "نئو عثمانیسم"، اهداف ترکیه را به خوبی نشان میدهد. همچنین، رقابت ترکیه با عربستانسعودی از ماهیت تاریخی و همچنین استراتژیک برخوردار است.
از نظر تاریخی، این عربستانسعودی بود که در جهت تجزیه امپراطوری عثمانی و تأسیس کشورهای مستقل عربی با انگلیسها همکاری کرد. از نظر استراتژیک، مشارکت و حضور بیشتر ترکیه در کشورهای همسایه، و مخالفت آن با اسرائیل در مورد مسئلۀ قدس، به این کشور کمک نموده تا جایگاه ممتازی را در بین تودۀ مسلمانان بهدست آورد. در مقابل، روابط فزآینده بین اعراب و اسرائیل موجب شده است که مسلمانان احساس کنند عربها به آنها خیانت میکنند. با این حال، ترکیه از قضا، یکی از شرکای تجاری مهم اسرائیل در منطقه و خارج از منطقه میباشد.
با این وجود، وابستگی فزآینده مردم پاکستان به ترکیه به دلیل حمایت این کشور از مسئلۀ کشمیر است. این در حالی است که عربها به طور کلی در مورد آن سکوت اختیار کردهاند. مداخله فرهنگی ترکیه از طریق صنعت سینمای این کشور نیز ذهن مردم را به خود جلب کرده است. اخیراً، تصمیم عمرانخان نخست وزیر پاکستان مبنی بر پخش سریال ترکی "قیام ارطغرل یا رستاخیز"( Diliris Ertugrul)" تأثیر شگرفی بر مردم پاکستان داشته است و مردم پس از دانستن "تاریخ اسلام" احساس "آگاهی" بیشتری میکنند. همه اینها تلاشی برای حفظ ارتباط ارزشهای اسلامی با مردم است. با اینکه عربها همچنان مهد اسلام باقی ماندند، ترکها به طور کلی از اواخر سالهای 1200 تا اوایل دهه 1900 بر تاریخ اسلام تسلط داشتند.
با این حال، نخبگان سیاسی پاکستان در تلاش برای یافتن معنای اصلی اسلام، همیشه بر ارزشهای بومی تاکید کردهاند. اسلام "وارداتی" از عربها و ترکیه، بافت اجتماعی- مذهبی جامعۀ پاکستان را تضعیف کرده است. ایدئولوژیهای غربی، به نام اسلام، مردم را گیج کرده و موجب شده تا نام تجاری اسلام را با اسلام حقیقی اشتباه بگیرند. در زمان اردوغان، ناسیونالیسم ترک خود را با بیداری اسلامی درآمیخته و در نتیجه، نسخه پاناسلامیسم ترکیه بوجود آمده است که با عنوان نئوعثمانیسم شناخته میشود. پاکستان از همراهی با رویکرد پاناسلامیسم عربها متحمل مشکلات بسیاری شده است و اکنون با جایگزینکردن نسخۀ ترکی آن سودی نخواهد کرد. دولت باید برای متحولساختن سیاست بینالملل خود، به جای قرار گرفتن در شکافهای ژئوپلیتیک، هویت و ایدئولوژی خود را حفظ کند.
انتهای مطلب/
«آنچه در این متن آمده به معنای تأیید محتوای آن از سوی «موسسه ایران شرقی» نیست و تنها در راستای اطلاع رسانی و انعكاس نظرات تحليلگران و منابع مختلف منتشر شده است»