آسیای مرکزی به عرصه مهمی برای همکاری میان روسیه و چین تبدیل شده است. به گونهای که عمده توجهات مسکو معطوف به امنیت و ثبات این منطقه شده و پکن بر ترویج داد و ستد و تجارت، بویژه سرمایهگذاری در زیرساختها؛ متمرکز شده است. آن گونه که «مر دی ساهاکیان»، بنیانگذار و مدیر انجمن پژوهشهای سیاسی و راهبردی چین-اوراسیا در «ایروان» پایتخت ارمنستان، مینویسد، منافع چین و روسیه همپوشانی دارند زیرا هردوی آنها گسترش همگرایی منطقهای را به عنوان شیوهای برای مقابله با نفوذ ایالات متحده میپندارند.
در اثنای تغییر نظم جهانی، زمانی که چین و روسیه تلاش میکنند تا به قطبهای ژئوپولیتیکی و اقتصادی تبدیل شوند، نکته حائز اهمیت، بررسی تعامل این قدرتها در آسیای مرکزی است؛ جایی که ذخایر سرشار انرژی وجود داشته و در محل تلاقی کلیدی که شرق را با غرب و شمال را با جنوب پیوند میدهد واقع شده است.
اما منافع اقتصادی و راهبردی چین و روسیه در آسیای مرکزی چیست؟ این دو قدرت در راستای پیشبرد اولویتهایشان در این منطقه چگونه رقابت میکنند و چگونه روشهایی برای همکاری مییابند؟
در آسیای مرکزی دو برنامه ابتکاری غیر غربی دیده میشوند. نخست، «اتحادیه اقتصادی اوراسیا» به رهبری روسیه (EAEU ) که شامل دو عضو از آسیای مرکزی – قزاقستان و قزقیزستان- است. دوم، طرح «کمربند و جاده چین» (BRI) که یک برنامه سرمایهگذاری زیرساخت به ارزش بالغ بر 1 تریلیون دلار است که تقویتکننده نفوذ پکن در هریک از کشورهای این منطقه می باشد.
طی مدت مدیدی، آسیای مرکزی تحت نفوذ مسکو بوده است و جایگاه مهمی در معماری ژئوپولیتیکی سیاست خارجی مسکو دارد. مسکو دارای روابط تنگاتنگ با نخبگان سیاسی کشورهای آسیای مرکزی است، زیرا روسیه و این کشورها دارای مناسبات سیاسی، اقتصادی، تاریخی و فرهنگی فراوان هستند که قدمتشان حتی به قبل از تاسیس جمهوریهای سوسیالیستی شوروی (USSR ) در سال 1922 باز میگردد. تاجیکستان، قزاقستان و قرقیزستان متحدین نظامی روسیه نیز هستند. هر چهار کشور مزبور اعضای «سازمان پیمان امنیت جمعی» (CSTO )- که یک ائتلاف راهبردی تحت رهبری روسیه بوده و قدمتش به سال 1992 باز میگردد- هستند.
چین، سرمایهگذاریهای هنگفتی در منطقه آسیای مرکزی انجام داده و در نتیجه تقویت نفوذ اقتصادی پکن، مجالی برای گسترش نفوذ سیاسی این کشور فراهم آمده است. به عنوان نمونه، بانک صادرات- واردات چین مبلغ 1.5 میلیارد دلار وام به تاجیکستان اعطا کرده است که 52 درصد بدهی خارجی دوشنبه را شامل میشود. سایر سرمایهگذاریها عبارتند از: 20 میلیارد دلار در قزاقستان (در مقایسه با 14 میلیارد دلار روسیه) و 245.6 میلیون دلار در قرقیزستان (در مقابل 124 میلیون دلار از سوی روسیه).
چین به چهار دلیل عمده به آسیای مرکزی علاقمند است:
نخست، پکن در حال سرمایهگذاری بر روی پروژههای خط آهن و بزرگراه برای ایجاد گزینههای زمینی به جای مسیرهای دریایی به اروپا، خاورمیانه و دیگر نقاطی است که چین به آنها محصولات و کالاهای کلیدی را صادر میکند و یا از آنها انرژی و کالا وارد میکند.
دوم، آسیای مرکزی دارای ذخایر سرشار انرژی است که پکن جهت تامین بازار بزرگ داخلیاش و تداوم رشد اقتصادی به آن نیاز دارد. به عنوان نمونه، خطوط لوله گاز چین- آسیای مرکزی گاز طبیعی را از مرز بین ترکمنستان و ازبکستان به منطقه «سین کیانگ» چین طی حدود یک دهه اخیر انتقال داده، همچنین انتقال نفت از طریق یک خط لوله از قزاقستان به «سین کیانگ» طی مدت طولانیتری در جریان بوده است.
سوم، پس از فروپاشی شوروی سابق، کشورهای آسیای مرکزی بخش اعظمی از توان صنعتیشان را از دست دادند و به محصولات چینی نیاز دارند. بنابراین، 74 میلیون جمعیت آسیای مرکزی بازار مهمی را برای چین تشکیل میدهند. در ماه سپتامبر 2019، حجم داد وستد چین با قزاقستان، ازبکستان، قرقیزستان و تاجیکستان به 23.7 میلیارد دلار رسیده بود.
چهارم، چین علاقه ویژهای به تقویت ثبات منطقه آسیای مرکزی دارد زیرا ناآرامی در منطقه با اکثریت مسلمان میتواند منجر به گسترش ایدئولوژیها و جنبشهای مذهبی افراطی به «سین کیانگ»، منطقه خودمختار نا آرام چین، شود.
بنابراین، آسیای مرکزی دارای اهمیت اقتصادی و سیاسی مهمی برای چین است. این امر زمانی به چشم آمد که رئیس جمهور چین، «شی جین پینگ»، برنامه "کمربند اقتصادی راه ابریشم" بین چین و آسیای مرکزی را مطرح کرد. در سال 2013 در یک سخنرانی در دانشگاه نظربایف قزاقستان؛ این طرح به عنوان نماد مدرن از شبکه تجارت فرا قارهای مطرح شد.
اعلام برنامه «کمربند و جاده» (BRI) انتظاراتی را مطرح کرده است مبنی بر اینکه روسیه و چین بر سر قدرت و نفوذ در این منطقه رقابت جدی خواهند داشت. اما به نظر میرسد که پکن و مسکو عمده توجهاتشان را معطوف به تقویت همکاریها کردهاند. هدف این رویکرد مشارکتی، تشکیل جبههای مشترک در برابر ایالات متحده است. پکن و مسکو دریافتهاند که چنانچه بر سر آسیای مرکزی تدریجا رویارو شوند، موجب تضعیف همدیگر شده و در نتیجه قادر به مقابله با نفوذ واشنگتن در منطقه نخواهند بود.
گسترش چارچوبهای همکاری:
روسیه و چین در چارچوب «سازمان همکاری های شانگهای» (SCO) ساختارهای همکاری در راستای ترویج صلح و ثبات در آسیای مرکزی را رهبری میکنند. در سال 1996، چین، روسیه، قزاقستان، تاجیکستان و قرقیزستان در راستای بهبود روابط در منطقه؛ معاهدهای را به منظور تشکیل گروه 5 عضوی شانگهای به امضا رساندند که 5 سال بعد (و با گنجاندن ازبکستان) به سازمان همکاریهای شانگهای تبدیل شد.
اهداف اصلی SCO عبارتند از: تقویت اعتماد دوجانبه و همجواری در میان کشورهای عضو: ترویج همکاریهای موثر در زمینه سیاست، تجارت، اقتصاد، پژوهش، فناوری، انرژی، حمل و نقل و دیگر حوزهها: اقدامات مشترک در راستای تداوم و تضمین صلح، امنیت و ثبات در منطقه.
در سال 2017، هندوستان و پاکستان به این سازمان ملحق شدند. دهلی نو به سبب رشد سریع و منابع سرشارش به این سازمان جذب شد. منافع اسلامآباد نیز عبارت بودند از: افغانستان، امنیت و ثبات که برای کشورهای آسیای مرکزی نیز حیاتی هستند. اعضا SCO باید با بسیاری از چالشهای دشوار دست و پنجه نرم کنند. یکی از اولویتهای برجسته ترویج همکاریهای صلح آمیز در راستای مقابله با تهدیدهای امنیتی برآمده از افغانستان و نواحی همجوار- از جمله مسایلی از قبیل قاچاق مواد مخدر و تروریسم- که ممکن است کل منطقه را در نوردیده و حتی به چین سرایت کنند. علاوه بر آن، SCO میبایست همکاریهای اقتصادی و تجاری در میان اعضای گروه را تقویت کند.
برگزاری نشستEAEU با BRI:
در راستای تقویت همکاریهای چین و روسیه و به منظور ممانعت از تعارض منافع در منطقه آسیای مرکزی، در سال 2018 چین و روسیه توافق همکاری اقتصادی و تجاری بین پکن و EAEU را اعلام کردند. این امر برآمده از اعلامیه چین و روسیه سه سال پیش از هماهنگیهای EAEU و کمربند اقتصادی راه ابریشم (SREB) بود. اصولا معاهده فراگیرتر، تلاشهای منطقهای را به هم پیوند داده و زمینهساز مکانیزمهای تسهیل تجارت توام با همکاری میشده است. در حالی که این چارچوب جدید تاکنون منافع اقتصادی اندکی برای طرفین داشته، این امر نشان میدهد که هر دو کشور علاقهمند به اجتناب از برداشتها در خصوص تعارض منافع در راستای برنامههای تلفیقیشان هستند.
کریدورهای حمل ونقل:
چین، در قالب بخشی از برنامه BRI در حال ایجاد دو مسیر کلیدی است که اروپا و آسیا را پیوند میدهند. هردوی این مسیرها از آسیای مرکزی عبور میکنند: «کریدور اقتصادی پل زمینی جدید اوراسیا» (NELBEC) و «کریدور اقتصادی چین- آسیای مرکزی- غرب آسیا» (CCAWAEC).کل طول شبکه ریلی NELBEC حدود 10800 کیلومتر است که در طول آن از مسیر ریلی سیبری و اتصال دوم از چین از طریق روسیه و قزاقستان نیز استفاده میشود. CCAWAEC در «سین کیانگ» شروع شده و از 5 کشور آسیای مرکزی گذر کرده، به غرب آسیا، منطقه خلیج فارس و سپس به حوزه دریای مدیترانه و دریای عرب میرسد.
این اتصالات فراگیر حمل و نقل، بخشی از تلاشهای چین در راستای پیوند زدن زیرساخت حمل و نقل داخلیاش، بویژه مسیرهای ریلی، با اقدامات شرکای تجاریاش تا اروپا است. در حال حاضر، قطارهای باربری (طی مسافرتهای 18 روزه) از لندن و مادرید به «ییووآ»، قطب تجاری واقع در جنوب شانگهای، رفت و آمد میکنند، در حالی که بسیاری از دیگر شهرهای اروپایی دارای اتصالات ریلی با چین هستند. در حال حاضر، پکن مشغول سرمایهگذاری بر روی احداث این کریدورهای حمل و نقل جادهای و ریلی و سایر زیرساختهای اتصال به منظور تقویت توان رقابت اقتصادی و تجاری در منطقه است. با این پشتوانه، سود سرشاری عاید اقتصاد چین خواهد شد.
این اتصالات ریلی مدرن که چین را به اروپا متصل میکنند از قلمرو «اتحادیه اقتصادی اوراسیا» ( (EAEU گذر میکنند. هدف از توافق تسهیل تجارت EAEU و چین، تسهیل عبور و مرور قطارها و کامیونها در همه مرزها و همچنین از نقاط کنترل گمرکی است. پس از گذر از تشریفات مرزی در قزاقستان و روسیه، این وسایل نقلیه قادر هستند از کشورهای EAEUبدون هرگونه توقف یا هزینه مازاد عبور کنند. این گونه هماهنگسازی موثر EAEUوSREB به روسیه و چین امکان میدهد تا در منطقه آسیای مرکزی همکاری داشته باشند و حداقل از بروز مشکلات مشابه در منطقه جلوگیری به عمل آورند.
بانک سرمایهگذاری زیرساخت آسیا:
قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ازبکستان و روسیه اعضای منطقهای «بانک زیرساخت سرمایهگذاری آسیا» (AIIB) هستند که تحت رهبری پکن میباشد و در برنامههای توسعه زیرساخت کشورهای آسیای مرکزی سرمایهگذاری کرده است. به تازگی، نیروگاه بادی «ژاناتاس» قزاقستان وامی به ارزش 46.7 میلیون دلار از AIIBدریافت کرده است. در ازبکستان، دولت اعلام کرده که بیش از 2.9 میلیارد دلار در پروژههای سرمایهگذاری تحت حمایت AIIB برای توسعه آبرسانی و بهداشت، بازسازی مسیرهای جادهای در منطقه «بخارا» و مدرنسازی زیرساخت حمل و نقل در «کاراکال پاکستان» در حال هزینه شدن است. در سال 2019، AIIB تصمیم گرفت که مبلغ 58.2 میلیون دلار را برای یک پروژه جادهای در راستای بهبود اتصال بین دوشنبه و مناطق شمال شرقی تاجیکستان و قرقیزستان تامین کند.
رقیبِ رقیبِ من، شریکِ من است:
در آسیای مرکزی، چین و روسیه بر همکاری برای منافع دوجانبه از طریق رقابت تاکید میکنند. در عمل، مسولیتها در منطقه را تفکیک کردهاند، به گونهای که روسیه عمده توجهاتش را معطوف به مسایل امنیتی کرده و چین عمدتا به توسعه اقتصادی، بویژه از طریق سرمایهگذاری زیرساخت تاکید دارد.
در چارچوب این همکاریها، پکن و مسکو با راهبرد ایالات متحده برای راه ابریشم جدید مقابله میکنند، راهبردی که هدفش شکلگیری اردوگاه اقتصادی دربرگیرنده همه کشورهای آسیای مرکزی و افغانستان، بعنوان جبههای متحد برای مقابله با حضور و نفوذ روزافزون چین از طریق برنامه BRI اش، است. البته، چین و روسیه دارای روابط پرتلاطم هستند- واشنگتن، تحریمهایی را علیه مسکو بر سر اختلافات در خصوص اوکراین و ضمیمه شدن کریمه اعمال کرده، در حالیکه پکن با آمریکاییها دارای اختلافات تجاری بوده است.
همکاریهای چین- روسیه در آسیای مرکزی به این دو کشور اجازه داده است تا برنامه منطقهای واشنگتن را تحت الشعاع خود قرار دهند. علاوه برآن، از نفوذ اتحادیه اروپا، ترکیه و ایران، که همگی در این منطقه از طریق سیاستهای قدرت نرمشان پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 مطرح شدهاند، نیز کاسته است.
در مقایسه ضرایب قدرت نرم روسیه و چین در منطقه، هیچ تردیدی نیست که روسیه دارای مزایای عمدهای است. اکثر مردمان منطقه به زبان روسی صحبت میکنند و به تلویزیون و دیگر رسانههای روسیه دسترسی دارند. میلیونها تن از روسهای بومی در این منطقه زندگی میکنند، در حالی که میلیونها نفر از کشورهای آسیای مرکزی هم در روسیه کار و زندگی میکنند. دانشگاهها و موسسات آموزشی روسی هزاران دانشجو و استاد را از این منطقه جذب می کنند.
یقینا، چین در پیشبرد قدرت نرم و گسترش نفوذش در آسیای مرکزی درنگ نمیکند. در بسیاری از شهرهای منطقه، چین موسسات کنفوسیوسی را افتتاح کرده که به جوانان دروس و برنامههایی در ارتباط با هنر و فرهنگ چینی ارائه میکنند. هزاران دانشجو از آسیای مرکزی در دانشگاههای چین با کمکهای مالی دولت چین مشغول به تحصیل هستند. با رشد داد و ستد و تجارت بین چین و آسیای مرکزی و افزایش حضور شرکتهای چینی در منطقه، شهروندان آسیای مرکزی شاهد مزایای اقتصادی این حضور از جمله استخدام در این شرکتها هستند.
چین و روسیه هر کدام در حال تعمیق نفوذشان در منطقه هستند، اما به طور کل از رقابت و رویارویی اجتناب ورزیده و در عوض توجهاتشان را به تقویت قدرت نرم و تاکید بر همکاری معطوف میکنند. به نظر میرسد که این رابطه همکاری برای کشورهای آسیای مرکزی و رشد اقتصادی شان سودمند باشد، زیرا گرفتار رقابت میان چین و روسیه نبوده و مجبور نیستند طرف خاصی را بگیرند (این مساله را مقایسه کنید با فشاری که کشورهای حوزه آسیا پاسیفیک تحت رقابتهای راهبردی ایالات متحده- چین در منطقه تجربه کردهاند).
در واقع، 5 اقتصاد آسیای مرکزی از ثبات نسبی و رشد اقتصادی سریع برخوردار بودهاند. مکانیزمهای مشارکتی طراحی شده از سوی روسیه و چین- SCO و CSTO از بُعد امنیتی و EAEU و SREB (BRI) در عرصه اقتصادی- تا کنون نوعی جو ژئوپولیتیکی را بوجود آوردهاند که با توجه به تلاطم و تنش در مناطق همجوار، ممکن است چندان مطلوب نباشند.
«آنچه در این متن آمده به معنای تأیید محتوای آن از سوی «موسسه ایران شرقی» نیست و تنها در راستای اطلاع رسانی و انعكاس نظرات تحليلگران و منابع مختلف منتشر شده است»